مقدمه :
در مهدیشناسی(۱۳) به این نکته اشاره کردیم که شیعیان در زمان غیبت نهتنها بلاتکلیف نیستند، بلکه وظایفی را به مراتب مهمتر و سنگینتر از شرایط حضور معصوم، برعهده دارند و اساساً برتری شیعیان در زمان غیبت که در بسیاری از روایات مورد تأکید و تصریح قرار گرفته است (مهدیشناسی۱۷و ۱۸)، ناظر به شیعیانی است که به این وظایف خطیر آشنا و پایبند باشند.
گفتیم که اهم وظایف شیعیان در زمان غیبت را میتوان در ۸ عنوان زیر خلاصه کرد:
۱ - افزایش معرفت و یقین
۲ - رعایت تقوا و تمسک به دین
۳ - تولی و تبری
۴ - صبر بر دشواری عمل به تکالیف الهی
۵ - تقیه
۶ - انتظار فرج
۷ - زمینهسازی برای ظهور
۸ - رجوع به فقهای واجد شرایط و پیروی از آنان (مرجعیت و ولایت فقیه)
در بین این عناوین هشتگانه، سه عنوان اخیر نیازمند توضیحات بیشتری بود؛ فلذا قرار بر این شد که به صورت مستقل مورد بحث قرار گیرد.
موضوع "انتظار فرج" در چند نوشتار (از مهدیشناسی۱۴تا۱۹) مورد بحث و بررسی قرار گرفت و اکنون به مبحث "زمینهسازی برای ظهور" میپردازیم.
فلسفهی زمینهسازی :
یکی از سؤالات کلیدی در باب مهدیشناسی، این است که آیا اساساً شیعیان و اهل ایمان میتوانند تأثیری در پایانیافتن غیبت داشته باشند؟
این تأثیر که از آن به "زمینهسازی" تعبیر میشود، چه فلسفهای دارد؟
مگر نه این است که خداوند متعال، قادر مطلق است و هر آن که اراده کند، میتواند حجت خود را آشکار و او را بر دشمنانش پیروز نماید؟ اگر پاسخ مثبت است، پس زمینهسازی برای چه؟
متأسفانه تصور بسیاری از افراد همین است که از ما جز دعا کاری برنمیآید و باید منتظر ارادهٔ الهی باشیم.
هرچند در مبحث "انتظار فرج" گذشت که لازمهی انتظار قلبی، این است که شخص منتظِر و دعاکننده، اقداماتی در راستای رسیدن به منتظَر و خواستهی خود و متناسب با آن انجام دهد، ولی ممکن است در خصوص مسألهی ظهور، این موضوع دارای ابهام باشد. ضمن اینکه شبهاتی در اینجا وجود دارد که لازم است پاسخ داده شود.
برای پاسخ به این سؤال و آگاهی از فلسفهی زمینهسازی، لازم است به چند مطلب توجه شود :
۱) یکی از وعدههای حتمی خداوند متعال به مسلمانان، این بوده است که دین اسلام را بر همهی ادیان غلبه دهد و سایهی این دین را بر پهنهی گیتی بگستراند.
«هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله» (توبه۳۳/فتح۲۸/صف۹)
۲) همهی مذاهب و فرق اسلامی اتفاق نظر دارند که آخرین حاکمیتی که روی کرهی زمین برقرار میشود، حاکمیت یکی از فرزندان پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله از نسل فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها ملقب به "مهدی" است که عدالت و توحید را به سراسر زمین گسترش میدهد.
از دو مطلب بالا میتوان دریافت که قطعاً آن وعدهی الهی مبنی بر غلبهی اسلام بر همهی ادیان دیگر، توسط حضرت مهدی عجلاللهفرجه و حکومت عدل او تحقق پیدا خواهد کرد.
۳) بر اساس عقیدهی شیعیان حاکمیت، حقِ امام معصوم است، ولیکن فعلیتیافتن این حق، مستلزم مبسوطالید بودن اوست (ر.ک. سلسله مباحث گفتمان انقلاب اسلامی جلسه سوم) و یکی از مهمترین شاخصهای بسط ید حاکم الهی آن است که امتی از شیعیان _به تعدادی که مورد نیاز است و تشخیص آن مقدار هم با خود حاکم الهی است_ وجود داشته باشند که او را در برپایی حکومت یاری نمایند.
بنابراین هرچند قادر متعال میتواند با ارادهٔ قاهرهی خویش و بدون هیچگونه زمینهسازی، حجت خود را آشکار و با جنود غیبیاش او را یاری نماید (و لله جنود السماوات و الارض)، ولی این امر با حکمت بالغهی الهی سازگار نیست.
حکمت الهی اقتضا میکند که برای حاکمیت دین، جمعی از اهل ایمان به یاری امام(ع) بشتابند و زمینه را فراهم نمایند.
۴) پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) مسلمانان _به جز برههی کوتاهی_ زمینهی حاکمیت جانشینان بر حق او را فراهم نکردند و نهتنها امامان علیهمالسلام _به جز در همان برههی کوتاه_ موفق به تشکیل حکومت نشدند، بلکه مظلومانه مورد آزار قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
آنچه از بسیاری از روایات فهمیده میشود این است که همین کوتاهیها، یکی از علل و عوامل غیبت امام دوازدهم(ع) بوده و در واقع خداوند متعال بدین وسیله، مردم را تنبیه و تأدیب نموده است، تا شاید امت اسلامی _هرچند بعد از قرنها_ از خواب غفلت بیدار شوند و به یاری حجت خدا بشتابند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این زمینه میفرماید: «و اعلموا ان الارض لاتخلو من حجةٍ لله، و لکن الله سیُعمي خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم علی انفسهم.» (بحارالأنوار؛ ج۵۱؛ ص۱۱۳) (یعنی: بدانید که زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نمیماند؛ ولیکن خداوند بهزودی خلق خود را به سبب ظلم و ستمشان و اسرافی که بر خود روا میدارند، از دیدار حجتش محروم میکند.)
و نیز همان حضرت فرمودهاند: «تِهتُم کما تاهت بنواسرائیل علی عهد موسی؛ و بحقٍ اقول: لیضعفنَّ علیکم التیه من بعدی باضطهادکم ولدی اضعاف ما تاهت بنواسرائیل.» (بشارةالاسلام؛ ص۶۳)
(یعنی: شما مسلمانان سرگردان شُدید همانگونه که بنیاسرائیل در زمان حضرت موسی(ع) سرگردان شدند؛ و سخن بهحق میگویم: قطعاً شما مسلمانان بعد از من به دلیل ستم بر فرزندانم چندین برابر بنیاسرائیل سرگردان خواهید شد.)
یقیناً سرگردانی مزبور چیزی جز سرگردانیِ ناشی از عدم توجه به امام معصوم و محرومیت از هدایتهای او نیست و مصداق بارز این محرومیت، در زمان غیبت تحقق مییابد.
مروان انباری روایت کرده است: «خرج من ابیجعفر علیهالسلام: ان الله إذا کرِهَ لنا جِوار قوم نزَعَنا من بین اظهرهم.» (بحارالأنوار؛ ج۵۲؛ ص۹۰)
طبق این روایت، امام باقر علیهالسلام فرموده است: خداوند هرگاه مجاورت ما اهلبیت را با قومی ناپسند بشمارد، ما را از میانشان برمیدارد.
آیا از این روایات جز این فهمیده میشود که کوتاهیهای مسلمانان در حق اهلبیت علیهمالسلام و ظلمهایی که نسبت به آن بزرگواران روا داشتند، یکی از مهمترین عوامل غیبت آخرین امام معصوم است؟!
نتیجه :
با عنایت به مطالب بالا میتوان نتیجه گرفت که ظهور و حاکمیت فراگیر حضرت مهدی عجلاللهفرجه نیازمند زمینهسازی است و این زمینهسازی عبارت است از آمادگی شیعیان برای حمایت همهجانبه از امام زمان. و این خود نیازمند معرفت و بصیرت کامل آنان و اثبات عملی وفاداری به آن حضرت است، تا مبادا آنچه نسبت به حضرت سیدالشهداء علیهالسلام توسط مردم کوفه اتفاق افتاد، دربارهی آخرین امام(ع) تکرار شود.
اگر قرار بر این بود که خداوند متعال حضرت مهدی(ع) را صرفاً با قدرت قاهره و ارادهٔ غالبهاش و بدون یاری مردمانی امامشناس که بتوانند در سختترین شرایط، پای کار امام زمان خود بایستند و استقامت بورزند، آشکار نماید و او را بر ادیان و حکومتهای باطل غلبه دهد، چرا این کار را دربارهی امیرالمؤمنین و سایر امامان علیهمالسلام انجام نداد؟! و چرا باید طیّ قرنهای متمادی، مسلمانان و سایر مردم جهان از حاکمیت عدل الهی و حکومت فراگیر توحیدی محروم بمانند؟! و در این صورت، طولانی شدن غیبت و تأخیر صدها سالهی ظهور نیز _العیاذبالله_ کاری عبث و بیحکمت بلکه برخلاف عدل و حکمت الهی بود!
بنابراین تا زمانی که این زمینهسازی و آمادگی مردمی تحقق پیدا نکند، هرگز ظهوری اتفاق نخواهد افتاد.
به این روایت توجه کنید :
محمود بن لبید در بخشی از روایت مفصلی که از صدیقهی اطهر فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها نقل میکند، میگوید: «قُلْتُ: يَا سَيِّدَتِي! فَمَا بَالُهُ قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ؟ قَالَتْ: يَا بَا عُمَرَ! لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَثَلُ اَلْإِمَامِ مَثَلُ اَلْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لاَ تَأْتِي_أَوْ قَالَتْ مَثَلُ عَلِيٍّ_ (کفایة الأثر ج۱ ص۱۹۷)
از حضرت پرسیدم: پس چرا امیرالمؤمنین علیهالسلام از حق خود عقبنشینی کرده است؟! [فاطمه سلاماللهعلیها] فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودهاند: شأن امام مانند شأن کعبه است؛ چراکه مردم به سوی کعبه میروند و کعبه به سراغ مردم نمیآید.»
در واقع پیامبر اکرم(ص) در این تمثیل و تنظیر درصدد تفهیم این نکته هستند که مردم باید خود زمینهساز بسط ید حاکم الهی شوند، و او نمیتواند حاکمیت خود را بر مردم تحمیل نماید، همانگونه که در حاکمیت امیرالمؤمنین علیهالسلام و نیز در انقلاب اسلامی اتفاق افتاد.
البته همانطور که در جلسهی سوم از مباحث گفتمان انقلاب اسلامی گذشت، در صورت عدم همراهی مردم، حاکم الهی مبسوط الید نیست، نه اینکه حق حاکمیت نداشته باشد.
اوجب واجبات :
از آنجا که بزرگترین ظلمی که در تاریخ اتفاق افتاده است، ظلم به اهلبیت علیهمالسلام و محروم نمودن آنان از حق خلافت ظاهری بر مسلمانان است، میتوان ادعا کرد که متقابلاً رفع چنین ظلمی و بازگرداندن چنان حقی به صاحب اصلی آن که جز با زمینهسازی امکانپذیر نیست، بزرگترین واجب و ارزشمندترین عبادت است.
نکته : علت اینکه ظلم به اهلبیت علیهمالسلام و محروم نمودن آنان از جایگاه خلافت و حاکمیت مسلمانان، بزرگترین ظلم و گناه است، این است که جایگاه حاکمیت، بیشترین تأثیر را در گسترش توحید و عدالت و اجرای تمام احکام الهی در جامعه دارد همانطور که علت اصلی اختلافات مسلمانان که باعث انحطاط تدریجی آنان در طول تاریخ و تسلط جهان کفر بر جهان اسلام شد، انحراف مسألهی خلافت از مسیر اصلی خود بوده است.
امروزه بر مسلمانان جهان لازم است که به این پرسش اساسی پاسخ دهند که به راستی چرا وعدهی الهی در قرآن کریم مبنی بر غلبهی اسلام بر همهی ادیان در قول خداوند متعال: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله» (توبه۳۳/فتح۲۸/صف۹) پس از گذشت چهارده قرن هنوز محقق نشده است؟! عامل اصلی این تأخیر طولانیمدت چیست؟
در صدر اسلام، هنگامی که فتح مکه تنها یک سال از آنچه مسلمانان تصور کرده بودند، به تأخیر افتاد، آن همه نگرانی برای اصحاب پیامبر(ص) ایجاد شد، ولی چرا نباید تأخیر هزار و چهارصد سالهی این وعدهی مهم الهی هیچگونه نگرانی ایجاد نکند و مسلمانان را به بازنگری در رفتارهای تاریخی خود وادار ننماید؟!
ادامه دارد...
اللهمَّ صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۹۹/۷/۲
سید محسن طاهری
مدرسه علمیه امام صادق علیهالسلام گرگان