1. گاهى در آغاز، ايمان واقعى است، ولى كم كم انسان به انحراف گرايش پيدا نموده و منافق مىشود. (كلمه «نورهم» در اين آيه و جمله «لايرجعون» در آيه بعد )17
2. نفاق، انسان را از درك حقايق و معارف الهى باز مىدارد. «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ»18
3. سنّت الهى، آزادى دادن به همه است و گرنه خداوند مى توانست منافقان را كر و كور كند. «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»20
4. اگر عبادتى تقوا ايجاد نكند، عبادت نيست. «اعْبُدُوا ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»21
5. دعوت انبيا، عمومى است و همه مردم را دربر مى گيرد. «يا أَيُّهَا النَّاسُ» 21
6. بايد از فكر و دل افراد شكّ زدايى صورت گيرد به خصوص در مسائل اعتقادى. «إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ»23
7. بر حقّانيت قرآن به قدرى يقين داريم كه اگر مخالفان، يك سوره مثل قرآن نيز آوردند به جاى تمام قرآن مى پذيريم. «بِسُورَةٍ»23
8. يقين به حقّانيت راه وهدف، يكى از اصول رهبرى است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»24
منبع :کتاب نکته های تفسیری