همانگونه که پایبندی به ارزشهای اسلامی بیانگر مراتب ایمان و باورمندی هر مسلمان است، دفاع و مراقبت از ارزشهای اسلامی همچون ولایت و ولایتمداری، حریت و آزادی، عدالت و عدالتخواهی، کرامت و کرامتجویی و نیز عفت و پوشش اسلامی در جایگاه خود نشان از تکلیفمداری هر مسلمان دارد، ولی آنچه مهم است نوع و روش و سبک مراقبت و دفاع از ارزشهای اسلامی است.
همانگونه که پایبندی به ارزشهای اسلامی بیانگر مراتب ایمان و باورمندی هر مسلمان است، دفاع و مراقبت از ارزشهای اسلامی همچون ولایت و ولایتمداری، حریت و آزادی، عدالت و عدالتخواهی، کرامت و کرامتجویی و نیز عفت و پوشش اسلامی در جایگاه خود نشان از تکلیفمداری هر مسلمان دارد، ولی آنچه مهم است نوع و روش و سبک مراقبت و دفاع از ارزشهای اسلامی است. در این نوشتار با تأمل در سیره عملی و خطبههای حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» پنج راهکار برای دفاع و مراقبت از ارزشهای اسلامی مورد تحلیل و تبیین قرار میگیرد.
راهکار نخست: وحدتنظر نخبگان و خواص جامعه
نخستین راهکار برای دفاع از ارزشهای اسلامی، وحدتنظر نخبگان و خواص است؛ زیرا آنان در فکر و عمل افراد جامعه تأتیرگذارند. حال اگر آنان با عوامل ضد ارزش همراه شوند و یا توجیهکننده رفتار زشت آنان و یا عافیتطلب باشند و گروه خونی آنان با همه سازگار باشد، به یقین دفاع از ارزشهای اسلامی به نتیجه نمیرسد. از همینروست که حضرت زهرا«سلام الله علیها» در قیام خود ابتدا به سمت انصار که از خواص جامعه بودند، رفت و آنان را در خطبه فدکیه مورد خطاب قرار داد و از آنان خواست که به میدان بیایند و از اعتبارشان در بسیج عمومی علیه سران سقیفه استفاده کنند. حضرت خطاب به انصار فرمود:
انْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافِیکمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجِیبُونَ، وَ تَأْتِیکمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغِیثُونَ (تُعینُونَ)، وَ انْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتِی انْتُخِبَتْ وَالْخِیرَةُ الَّتِی اخْتِیرَتْ؛ شما دارای نفرات کافی و تجهیزات و نیروی وسیع و سلاح و سپر هستید، دعوت مرا می شنوید و لبیک نمی گویید؟ و فریاد من در میان شما طنین افکن است و به فریاد نمی رسید؟ با این که شما در شجاعت زبانزد می باشید و در خیر و صلاح معروفید، و شما برگزیدگان اقوام و قبائل هستید.
کسی که در دفاع از ارزشهای اسلامی عذر و بهانه میآورد و اقدامی نمیکند، عذر و بهانهاش در صورتی مقبول و پذیرفتنی است که ضعف و ناتوانی داشته باشد. حضرت زهرا«سلام الله علیها» با پرسش از علت عذر و بهانه نصار خطاب به آنان میفرماید اگر عذر و بهانهتان به سبب نیاز به نیروی انسانی است، آن را دارید. اگر نیازمند به سلاح و سپر هستید، سلاح و سپر دارید. اگر مسئله قدرت مادی و اقتصادی باشد، آن را نیز دارید؛ پس دیگر عذر و بهانهای برایتان باقی نمیماند که با تمامی استعدادهای بالفعل و توانمندیهایتان دعوت ما را اجابت نمیکنید. فریادها و نالهها را میشنوید و کمکی نمیکنید؛ در حالی که شما آدمهای خوشنام و معتبری هستید.
امام حسین«علیه السلام» در سال ۵۸ هجری و دو سال پیش از شروع نهضت کربلا ابتدا به سراغ نخبگان و خواص رفت و در منا میان جمع هفتصد تن از اصحاب پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»، آنان را با ویژگیهای خاصی مورد خطاب قرار داد و از آنان خواست که به دفاع از ارزشهای اسلامی برخیزند. حضرت به آنان فرمود:
أَنْتُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَيْرِ مَذْكُورَةٌ وَ بِالنَّصِيحَةِ مَعْرُوفَةٌ وَ بِاللَّهِ فِي أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ يَهَابُكُمُ الشَّرِيفُ وَ يُكْرِمُكُمُ الضَّعِيفُ وَ يُؤْثِرُكُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَكُمْ عَلَيْهِ وَ لَا يَدَ لَكُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ فِي الْحَوَائِجِ إِذَا امْتَنَعَتْ مِنْ طُلَّابِهَا وَ تَمْشُونَ فِي الطَّرِيقِ بِهَيْبَةِ الْمُلُوكِ وَ كَرَامَةِ الْأَكَابِرِ أَ لَيْسَ كُلُّ ذَلِكَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا يُرْجَى عِنْدَكُمْ مِنَ الْقِيَامِ بِحَقِّ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَنْ أَكْثَرِ حَقِّهِ تَقْصُرُونَ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّةِ فَأَمَّا حَقَّ الضُّعَفَاءِ فَضَيَّعْتُم؛ شما اى گروه دانشوران و اى كسانى كه در دانش و علم، شهره شهرهاى خويش هستيد و در اندرزگويى و خيرخواهى و نيكنامى زبانزد خاص و عام! به پاس آنكه نام خدا را بر لب داريد و راه او را در پيش، در دل مردم شكوه و حرمت يافتهايد؛ بهگونهاى كه توانمند و برخوردار از شما حساب مىبرد و ناتوان و نيازمند گرامىتان مىدارد. كسى كه بر او نه برترى داريد و نه رياست، شما را بر خود برترى مىبخشد و مقدم مىدارد و توانگران و برخورداران جامعه به اشاره شما خواسته نيازمندان را بر مىآورند.
شهرت داشتن به عم و دانش، از آنها به نیکی یاد کردن، شناخته شدن به خیرخواهی و اندرزگویی، صاحب احترام خاص و ویژه در میان مردم، دارای جایگاه و اعتبار در میان مردم، مورد اعتماد مردم و ارزشمند بودن نزد آنان و مرجع حل مشکلات مردم، ویژگیهایی است که امام«علیه السلام» برای آنان بر میشمارد و سپس آنها را درباره کوتاهی در یاری امر خدا و ارزشهای الهی سرزنش میکند. روح وجان وپیام کلام امام حسین«علیه السلام» این است که پایه اصلی در دفاع از ارزشهای اسلامی، همسویی نخبگان و خواص جامعه است. اگر آنان از اعتبار خود در حمایت از مدافعین ارزشهای اسلامی استفاده کنند وخود از پیشگامان در این حرکت باشند، این دفاع به نتیجه عملی و عینی میرسد؛ در حالی که اگر آنان توجیهگر رفتارهای ضد ارزشی باشند، قطعاً این حرکت به سکون تبدیل خواهد شد.
راهکار دوم: افشای دستهای پیدا و پنهان ضد ارزشها
دومین راهکار در تقابل با ضد ارزشها و دفاع از حریم و حرمت ارزشهای اسلامی، افشای دستهای پیدا و پنهان ضد ارزشها و رو کردن چهره گریم شده آنان است؛ چنانکه بخش مهمی از نامهها وخطبههای امام حسین«علیه السلام» به همین افشاگری اختصاص دارد. امام«علیه السلام» در نامه خود به نخبگان بصره این چنین نوشتند: «وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ«صلی الله علیه و آله و سلم»، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَ تُطیعُوا أَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ؛ و شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» فرا میخوانم. به راستیکه سنت از میان رفته است و بدعتها زنده شدهاند. اگر سخنم را بشنوید و از فرمانم پیروی کنید، شما را به راه درست هدایت میکنم».
امام«علیه السلام» سپاه را مورد خطاب قرار داد و دست همه آنان ر در تحکیم ضد ارزش دینی که حاکمیت بنیامیه است، رو کرد و فرمود:
اى مردم! شما جمع شدهاید براى یارى و نصرت آنان که دشمن شمایند (بنىاُمیه) و بر ضرر و هلاکت آن کسانى که در حقیقت دوستان و خیرخواه شما هستند (اهلبیت«علیهم السلام»)، با آنکه بنىامیه هیچ عدل و دادى در میان شما واقع نساختند و هیچگونه آرزوى شما را بر نیاوردند؛ … خداوند شما را از رحمت خود دور کند اى نا آزادمردان این امت و بىنام و ننگان طوایف (یا باقیماندگان جنگ احزاب) و بىاعتنایان به کتاب خدا و تحریفکنندگان کلمات حق و خویشاوندان گناه و ریزشهاى آب دهان شیطان و خاموشکنندگان چراغهاى سنت و هدایت. آیا این جماعت بنىامیه را مددکارید و از نصرت چون ما اهلبیت دورى مىجویید؟ همانا کار شما همین است. به خدا سوگند که غَدْر و مَکْر شما قدیمى است و بیخ درخت وجودتان بر غَدارى بسته شده و بر مَکارى شاخه برآورده است.
نامهها و سخنان نورانی امام حسین«علیه السلام» بیانگر آن است که دفاع از ارزشهای اسلامی باید همراه با افشا کردن چهرههایی باشد که ضد ارزشها را حمایت و پشتیبانی میکنند و با برملا کردن دستهای پیدا و پنهان آنان، میتوان ارزشهای اسلامی از دست رفته را به جای خودش بازگرداند.
راهکار سوم: چینش صحیح مدافعین ارزشها
سومین راهکار برای دفاع از ارزشهای اسلامی در مکتب و سیره حسینی، چینش صحیح مدافعین ارزشی است؛ به این معنا که کلید موفقیت در تقابل با نیروهای ضد ارزشی، به کارگیری درست مدافعین است که موجب میشود ضد ارزشیها مورد اقبال مردم واقع نشوند. از همینرو بود که امام حسین«علیه السلام» ازمدینه تا کربلا هرگز از عبدالله بن عباس، محمد حنفیه و عبدالله جعفر با همه وجاهت و جلالتشان نمیخواهد که با ایشان همراه شوند؛ چراکه میدید آنان در مقابله با حاکمیت بنیامیه منطقی غیر از منطق امام دارند و همراهی آنان جز ایجاد تردید در دیگران، سودی ندارد و نهضت را در مقابله حاکمیت ضد ارزش ناکام میکند. این در حالی است که بانویی چون زینب کبری«سلام الله علیها» و شخصیتی همچون حضرت اباالفضل العباس«علیه السلام» و حضرت علیاکبر«علیه السلام» وحتی وهب مسیحی و زهیر عثمانی را که باورمند به راه و مرامش بودند، همراه خود نمود و هر یک را در جای خودش قرار داد. امام«علیه السلام» با چنین چینش صحیحی توانست در دفاع از ارزشهای اسلامی، نهضت ماندگاری را رقم بزند. این سیره امام«علیه السلام»، پیام و درسی برای امروز ماست که در دفاع از ارزشها باید نیروها به درستی بکار گرفته شوند، یعنی نیروی امنیتی کار امنیتی و نیروی فرهنگی کار فرهنگی انجام دهد.
راهکار چهارم: هزینه از جان و استقبال از شهادت
چهارمین راهکار در دفاع از ارزشهای اسلامی، هزینه ازجان و استقبال از شهادت است؛ به این معنا که در مواردی ضد ارزشها آنچنان درجامعه گسترش پیدا میکند و نهادینه میشوند که تنها راه مقابله با آنها گذشت ازجان، مال و فرزند است. تنها باچنین فداکاری و گذشتی است که جامعه تکان میخورد و به خود میآید؛ همانگونه که امت اسلامی تا پیش از واقعه عاشورا در ایست کامل قرار داشت وهمه میدیدند که ضد ارزشها آنچنان توسعه پیدا کرده است که یزید بن معاویه به عنوان خلیفه رسماً وبه صورت علنی مشروب میخورد و ارزشهای اسلامی را به تمسخر می گیرد، ولی کسی اعتراض نمیکند؛ در حالی که پس از واقعه عاشورا و جانبازی امام حسین«علیه السلام» و اصحاب با وفای ایشان در سال (۶۳) در مدینه جنبش علیه بنیامیه به را ه میافتد و قیام حره به وجود میآید. در سال ( ۶۵) نیز قیام توابین در کوفه شکل میگیرد و در سال (۶۶) قیام مختار در کوفه رخ میدهد و قیام بعد از قيام، خواب را از چشم حاکمیت بنیامیه میرباید. از همینرو حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» هنگامی که آهنگ رفتن به سوی عراق را نمود، در مکه مکرمه برای ایراد خطبه ایستاد و تنها راهکار مقابله با حاکمیت بنیامیه را شهادت و گذشت از جان دانست:
الْحَمْدُ لِلَّهِ، مَاشَآءَ اللَهُ، وَلاَ قُوَّه إلاَّ بِاللَهِ، وَ صَلَّی اللَهُ عَلَی رَسُولِهِ. خُطَّ الْمَوْتُ عَلَی وُلْدِ ءَادَمَ مَخَطَّ الْقِلاَدَه عَلَی جِیدِ الْفَتَاة. وَمَا أَوْلَهَنِی إلَی أَسْلاَفِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إلَی یُوسُفَ. وَخُیِّرَ لِی مَصْرَعٌ أَنَا لاَقِیهِ؛ کَأَنِّی بَأَوْصَالِی تَتَقَطَّعُهَا عُسْلاَنُ الْفَلَوَاتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَکَرْبَلا´ءَ؛ فَیَمْلاَنَ مِنِّی أَکْرَاشـًا جُوفـًا، وَأَجْرِبَه سُغْبـًا. لاَ مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ. رِضَا اللَهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ نَصْبِرُ عَلَی بَلاَ´ئِهِ، وَیُوَفِّینَا أُجُورَ الصَّابِرِینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ لُحْمَتُهُ، وَهِیَ مَجْمُوعَه لَهُ فِی حَظِیرَه الْقُدْسِ، تَقِرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ، وَیُنْجَزُ لَهُمْ وَعْدُهُ. مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهْجَتَهُ، وَمُوَطِّنـًا عَلَی لِقَآءِ اللَهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا؛ فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحـًا إنْ شَآءَاللَهُ تَعَالَی؛ حمد و سپاس سزاوار خداست. آنچه را که خدا بخواهد، خواهد شد و قوّه و قدرتی نیست، مگر به خدا و درود بر رسول و فرستاده او باد! مرگ بر فرزندان آدم به مثابه گردنبند بر گردن دختر جوان کشیده و بسته شده است و من در آرزو و اشتیاق ملاقات و دیدار رفتگان از خاندان خود هستم؛ همانند اشتیاقی که یعقوب به دیدار یوسف داشت و برایم جایی معین و انتخاب شده است که باید پیکرم در آنجا بیفتد و من باید به آنجا برسم. گویا میبینم که بندبند مرا گرگان بیابان بین نَواویس و کربلا از هم جدا میسازند و از من شکمبههای تهی خود را پر میکنند و انبانهای گرسنه خود را سرشار مینمایند. فرارگاهی نیست از روزی که در قلم تقدیر گذشته است. رضای خدا، رضای ما اهلبیت است. بر امتحانات و بلاهای او شکیبایی مینماییم و او اجر و مزد شکیبایان را به طور کامل به ما عنایت خواهد نمود. پاره تن رسولخدا«صلی الله علیه و آله و سلم» از او دور نمىشود، در بهشت به او مىپیوندد، باعث روشنى چشم او و انجام شدن وعدهاش مىشود. (وعدهای که خداوند به رسولاکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» بری اقربایش داده است، منجّز و محقق میگردد) پس کسی که در میان ماست و حاضر است جان خود را ایثار کند و خون دل خود را فدا نماید و برای لقای خدا نفس خود را آماده نموده است، با ما کوچ کند که من در صبحگاهان عازم رحیل هستم.
همچنین هنگامی که در مقابل سپاه کوفه قرار گرفت، بر این راهکار تکیه کرد و خطاب به آنان فرمود:
إنّ هذهِ الدُّنيا قَد تَغَيَّرَت و تَنَكَّرَت و أدبَرَ مَعروفُها، فلَم يَبقَ مِنها إلاّ صُبابَةٌ كَصُبابَةِ الإناءِ و خَسيسُ عَيشٍ كالمَرعى الوَبيلِ حديثأ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بهِ و أنَّ الباطِلَ لا يُتَناهى عَنهُ لِيَرغَبِ المُؤمنُ في لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا فإنّي لا أرَى المَوتَ إلاّ سَعادَةً و لا الحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إلاّ بَرَما؛ به راستى كه اين دنيا دگرگونه شده و چهره عوض كرده و خوبىهايش پشت كرده و رفته است و از آن، جز تهماندهاى همچون تهمانده آبى در ظرفى و اندك عيشى همانند چراگاهى آفتزده باقى نمانده است. آيا نمىبينيد كه به حق عمل نمىشود و از باطل نهى نمىشود؟ به راستى كه مؤمن بايد به [مرگ و ] ديدار خدا روى آورد. پس من مرگ را جز سعادت و زندگى با ستمگران را جز رنج و ملال نمىبينم.
راهکار پنجم: حضور زنان فرهیخته
پنجمین راهکار برای دفاع از ارزشها، حضور زنان فرهیخته است؛ چرا که زنان سهم عمده و نقش کلیدی در دفاع از ارزشها دارند؛ چنانکه مردانی که در چنین صحنههایی حضور مییابند و هزینه آن را با گذشت از جان میپردازند، پرورشیافتگان همین زنان هستند. از همینروست که واقعه عاشورا تنها از جنس مذکر نیست که تنها مردان نقشآفرین این صحنه بیبدیل باشند و نیز تنها از جنس مؤنث نیست که فقط زنان نقشآفرین این صحنه باشند؛ بلکه مردان و زنان دوشادوش هم حضور دارند و هر یک نقش متناسب خود را ایفا میکنند. اگرمردان علت مُحدثه واقعهاند، زنان علت مُبقیه آن هستند و حضرت زینب کبری«سلام الله علیها»، عقیله بنیهاشم است که در شام با خطبه آتشین و تازیانه سخنانش، یزید بن معاویه را تحقیر میکند و خطاب به وی میگوید:
وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ الدَّواهِي مُخاطَبَتَكَ، إِنِّي لاَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ، وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ، وَ أَسْتَكْثِرُ تَوْبِيخَكَ، لكِنَّ العُيُونَ عَبْرى، وَ الصُّدُورَ حَرّى، أَلا فَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللهِ النُّجَباءِ بِحِزْبِ الشَّيْطانِ الطُّلَقاءِ، فَهذِهِ الاْيْدِي تَنْطِفُ مِنْ دِمائِنا، وَ الأَفْواهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنا، وَ تِلْكَ الجُثَثُ الطَّواهِرُ الزَّواكِي تَنْتابُها العَواسِلُ، وَ تُعَفِّرُها اُمَّهاتُ الْفَراعِلِ. وَ لَئِنِ اتَّخَذْتَنا مَغْنَماً لَتَجِدَ بِنا وَ شِيكاً مَغْرَماً حِيْنَ لا تَجِدُ إلاّ ما قَدَّمَتْ يَداكَ، وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّم لِلْعَبِيدِ، وَ إِلَى اللهِ الْمُشْتَكى، وَ عَلَيْهِ الْمُعَوَّلُ…؛ اگر مصيبتهاى بزرگ روزگار كارم را به اينجا كشانده كه با تو سخن بگويم، ولى [بدان] من به يقين ارزش تو را كوچک و ناچيز و سرزنش تو را بزرگ مىشمارم و فراوان تو را توبيخ مىكنم، ولى چه كنم كه ديدهها گريان و سينهها سوزان است. جاى شگفتى بسيار است كه گروهى الهى و برگزيده، به دست حزب شيطان و بردگانِ آزادشده كشته شوند و خونهاى ما از اين پنجهها[ى ناپاک] بچكد و پارههاى گوشت ما از دهان [ناپاک] شما بيرون بيفتد و شما گرگهاى وحشى پيوسته به سراغ آن بدنهاى پاک و پاكيزه آیيد و بچهكفتارها آنها را به خاک بمالند؟ اگر امروز [پيروزى بر] ما را غنيمتى براى خود مىدانى، به زودى آن را غرامت [و مايه زيان] خود خواهى يافت؛ در آن روز كه جز محصول كرده خويش را نخواهى يافت و هرگز پروردگار به بندگانش ستم نخواهد كرد. من فقط به خدا شكوه مىكنم و تنها بر او اعتماد مىنمايم.
حضرت زینب«سلام الله علیها» پس از تحقیر کردن یزید، پرچم فتح و پیروزی حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» را در پیش چشم حاکمیت بنیامیه به اهتزاز درآورد و خطاب به یزید فرمود:
فَكِدْ كَيْدَكَ، وَ اسْعَ سَعْيَكَ، وَ ناصِبْ جُهْدَكَ، فَوَاللهِ لا تَمْحُو ذِكْرَنا، وَ لا تُمِيتُ وَحْيَنا، وَ لا تُدْرِكُ أَمَدَنا، وَ لا تَرْحَضُ عَنْكَ عارَها، وَ هَلْ رَأيُكَ إِلاّ فَنَدٌ، وَ أَيّامُكَ إِلاّ عَدَدٌ، وَ جَمْعُكَ إِلاّ بَدَدٌ؟ يَوْمَ يُنادِي الْمُنادِي: أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمِينَ.وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، أَلَّذِي خَتَمَ لاَوَّلِنا بِالسَّعادَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ، وَ لاِخِرِنا بِالشَّهادَةِ وَ الرَّحْمَةِ. وَ نَسْأَلُ اللهَ أَنْ يُكْمِلَ لَهُمُ الثَّوابَ، وَ يُوجِبَ لَهُمُ الْمَزيدَ، وَ يُحْسِنَ عَلَيْنَا الْخِلافَةَ، إِنَّهُ رَحيمٌ وَدُودٌ، وَ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل؛ [اى يزيد] هر چه نيرنگ دارى، به كار بند و نهايت تلاشت را بكن و هر كوششى كه دارى، به كار گير؛ اما به خدا سوگند [با همه اين تلاشها] ياد ما را [از خاطرهها] محو نخواهى كرد و [چراغ] وحى ما را خاموش نتوانى نمود و به موقعيت و جايگاه ما آسيب نخواهى رساند. هرگز لكه ننگ اين كار از تو پاك نخواهد شد. رأى و نظرت سست و زمان دولت تو اندك است و جمعيت تو به پراكندگى خواهد انجاميد، در آن روز كه منادى ندا دهد: لعنت خدا بر ظالمان باد. حمد و ستايش ويژه خداوندى است كه پروردگار جهانيان است؛ همان كه آغاز كار ما را به سعادت و مغفرت و پايان كار ما را به شهادت و رحمت رقم زد. از خداوند براى آن شهيدان پاداش كامل و افزودن بر پاداشها مىطلبم و [از او مىخواهم كه] ما را جانشين نيك آنها قرار دهد. او مهربان و دوستدار است و خداوند ما را كافى است و او بهترين حامى ماست.
امروز نیز اگر بخواهیم در مقابله با تهاجم فرهنگی و گسترش ضد ارزشها در جامعه پیروز شویم، یکی از کلیدیترین راهکارها به صحنه آوردن زنان فرهیخته و فهیم است؛ چرا که آنان با ظرفیتهای متناسب خودشان زمینه فتح و پیروزی را فراهم خواهند کرد.
فهرست منابع
۱. ابناعثم کوفی، محمد بن علی، الفتوح، بیروت: دارالاضواء، ۱۴۱۱ق.
۲. ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم: جامعه المدرسین، ۱۴۰۴ق.
۳. ابننما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، قم: مدرسه الامام المهدی، ۱۴۰۶ق.
۴. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفة الائمه«علیهم السلام»، تهران: دار الکتب الاسلامیه، بیتا.
۵. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، بیروت: دار النعمان، ۱۳۸۶ق.
۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبرى ( تاریخ الامم و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت: دار التراث، ۱۳۸۷ق.
۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
۸. موسوی مقرم، سید عبدالرزاق، مقتل الحسين، قم: مؤسسه البعثه، بیتا.
ثبت دیدگاه