قیام امام حسین«علیه السلام»، انقلاب معیار و الگوی مبارزه با ظلم و طغیان و بیعدالتی است. صفبندی و مقابله با این قیام که اوج آن در روز عاشورا به شهادت سیدالشهدا«علیه السلام» انجامید، یک مقابله و جنگ ترکیبی همهجانبهای است که در آن از تمامی انواع جنگ استفاده شده است. در این میان جنگ شناختی که بنیامیه از سالها پیش علیه امامت و ولایت آغاز کرده بود، از حربههای بسیار مؤثر در برابر قیام سیدالشهدا«علیه السلام» بود. این مقاله با پذیرش سهم تأثیر همه انواع روشهای مقابله با قیام امام حسین«علیه السلام»، پس از بررسی مفهومی جنگ شناختی، به نمودهای جنگ شناختی مورد استفاده بنیامیه میپردازد.
مفهومشناسی جنگ شناختی
تأثیرگذاری بر نگرشها، باورها، عقاید، اهداف و ارزشهای طرف مقابل با هدف ایجاد تغییر در مخاطبان تا سرحد همسو شدن آنها با اهداف و منافع عملکننده را عملیات ادراکی مینامند که با عناوین جنگ شناختی، جنگ ادراکی و جنگ روایتها از آن یاد میشود. این نوع عملیات به جای اینکه فرد را تهییج یا یکباره و فوری وادار به عکسالعمل کند، نگرش او را نسبت به مسائل اساسی تحت تأثیر قرار میدهد. در عملیات ادراکی از فنون و شگردهای مختلفی که ذهن و شناخت را تحت تأثیر قرار دهد، استفاده میشود. عملیات ادراکی در دو سطح مردم و نخبگان و خواص یک جامعه انجام میگیرد. مهمترین هدف این جنگ، نخبگان و خواص جامعه هدف هستند و اگر این مرحله جنگ با موفقیت انجام شود و ذهن نخبگان جامعه هدف به اسارت دربیاید، طبیعی است که ذهن عامه مردم نیز به اسارت درمیآید. سلاحهایی که دشمن در جنگ شناختی استفاده میکند، عبارتند از اعتمادزدایی، ایجاد ناامیدی، القای ناکارآمدی حاکمیت، شبهه در مشروعیت حکومت و از این دست شبهاتی که با شناخت، اندیشه و قوه حسابگری افراد هدفش مرتبط، و به دنبال آن است که دستگاه محاسباتی جبهه مقابل را به هم بریزد تا دچار خطا و انحراف در ارزیابی و نتیجهگیری و سرانجام، ضعف و سستی شوند.
یکی از ابزارهای کارآمد دشمن هجوم اطلاعاتی به ذهن تودههای مردم است. این کار دشمن موجب میشود افراد نتوانند درست و غلط را بشناسند یا حداقل تشخیص درست و غلط برایشان مشکل شود. دشمن در جنگ شناختی، نامرئی است و گاه اطلاعات و تحلیل مورد نظر دشمن توسط انسانهایی موجه و دلسوز به مردم میرسد که اتفاقاً تأثیر بسزایی در انحراف دستگاه محاسباتی مردم دارد. این حرکت لزوماً از سر عناد و با اراده دشمنی نیست؛ بلکه نتیجه آن است که فرد موجهِ خودی، بدون فکر و اندیشه صرفاً عامل انتقال پیام و تحلیل دشمن به مردم شده است که البته در عمل، به عضوی از دستگاه دشمن بدل میشود. هدف حمله شناختی «استفاده از دست نامرئی» برای کنترل اراده حریف است و موجب میشود که حریف احساس کند «من نمیتوانم» و «جرأت ندارم» و سپس به «من نمیخواهم» برسد.
موارد جنگ شناختی بنیامیه در مقابل قیام امام حسین«علیه السلام»
بنیامیه افزون بر جنگهای سخت با نام اسلام، علیه اسلام و جنگهای روانی ماهرانه و مؤثر، در طول دوره حاکمیتشان از معاویه تا یزید، از جنگ شناختی وسیعی استفاده کردهاند. برای مثال در جنگ صفین لشکر معاویه در آستانه شکست قطعی با فکر عمروعاص قرآنها را بر سر نیزه بردند تا شناخت سپاهیان امیرالمؤمنین«علیه السلام» را نسبت به خودشان، از دشمن به صلحطلب تغییر دهند.
یکی از زمینههای بسیار مؤثری که بنیامیه توانستند بر پایه آن جنگ شناختی به ظاهر کارآمدی علیه نظام امامت و بهویژه علیه قیام عاشورا و امام حسین«علیه السلام» استفاده کنند، جریان منع حدیث بود؛ چرا که مردم از دسترسی به معارف اصیل و ناب اسلامی محروم شدند و به جای آن عدهای اجیرشده مانند ابوهریره به جعل حدیث به نفع دستگاه بنیامیه پرداختند. یکی دیگر از زمینههایی که موجب کارآمدی و تأثیر جنگ شناختی بنیامیه علیه جریان امامت و عاشورا شد، ایجاد مناسباتی بود که بلافاصله بعد از رحلت پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» آغاز شد و آن، ایجاد فاصله میان مردم و ائمه معصومین«علیهم السلام» بود که در زیارت عاشورا نیز به این مصیبت بزرگ برای بشریت اشاره شده است: «وَلَعَنَ اللّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَأَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللّهُ فِيها».
در ادامه مهمترین موارد این جنگ شناختی به اجمال بررسی میشود.
۱. ایجاد درک ناصواب از مصلحت و وظیفه اجتماعی
یکی از جلوههای جنگ شناختی، درک انسانها از مصالح و وظیفه اجتماعی آنهاست. اگر مردم خود را از اجزای اصلی نبرد دانستند، به صورت فعال در صحنه حاضر میشوند و از جان و دل با دشمن مبارزه میکنند؛ اما اگر با تشخیص ناصواب از مصالح جامعه اسلامی یا در نتیجه میل به دنیا و اشتغالات دنیایی دشمن و جنگ را سبک شمردند، نه تنها در برابر نبرد و جهاد منفعل هستند؛ بلکه مقابله با دشمن و جهاد را در نقطه مقابل منافع مادی خود میبینند و درصدد جلوگیری از ظهور آن خواهند بود. بسیاری از آنان که امام حسین«علیه السلام» را از جنگ و در افتادن با یزید پرهیز میدادند، نه به خاطر خیرخواهی که به واسطه درک غلط از مصلحت امت و یا عافیتطلبی و حفظ دنیا و برخورداری از شیرینی دنیایشان بود؛ چنانکه جابر بن عبدالله انصاری میگوید: «پس از آنكه حضرت حسين بن علی«علیه السلام» تصميم بر خروج از مدينه گرفتند، محضر مباركش رفتم و عرض كردم: شما فرزند رسولخدا«صلی الله علیه و آله و سلم» و يكی از دو سبط آن حضرت هستيد. به نظر من صلاح آن است كه شما نيز همچون برادر بزرگوارتان با خليفه صلح نمایيد». تأثیر این هجمه و تغییر ادراک را حتی در بین برخی از خواص اصحاب امام حسین«علیه السلام» چون عبدالله جعفر، ابن عباس و محمدبن حنفیه به نحوی میتوان مشاهده کرد؛ زیرا اینان گرچه قلباً و اعتقاداً با امام بودند، اما با خطای محاسباتی در توصیه به امام«علیه السلام» بر بیفرجام بودن قیام، نامطمئن بودن اهل کوفه در همراهی، مصلحت نبودن همراهی زنان و فرزندان از اهلبیت امام«علیه السلام» و نهایتاً سفر به منطقهای دور از دسترسی بنیامیه مانند یمن تأکید و سفارش داشتند.
۲. شبهه در مفهوم اهلبیت«علیهم السلام»
اگرچه قیام امام حسین«علیه السلام» و حادثه عاشورا عملاً از سال ۶۰ هجری از مدینه آغاز شده است، اما تهاجم به این قیام که نقش محوری در جریان هدایت بشر و تداوم رسالت پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» و استمرار ولایت ائمه طاهرین«علیهم السلام» و ظهور دولت موعود دارد؛ از دههها قبل و حتی پس از رحلت پیامبر عظیمالشأن«صلی الله علیه و آله و سلم» آغاز شد. از جمله هجمهها میتوان به مصادیق اهلبیت«علیهم السلام» اشاره کرد که طبق آیه شریفه «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» به روایت شیعه و سنی، رسولخدا«صلی الله علیه و آله و سلم»، امام علی«علیه السلام»، حصرت فاطمه«سلام الله علیها» و حسن و حسین مصداق اهلبیت«علیهم السلام» هستند؛ چنانکه از امسلمه و عایشه اختصاص اهلبیت به پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»، علی«علیه السلام»، فاطمه«سلام الله علیها»، حسن و حسین«علیه السلام» نقل شده است. امسلمه میگوید: «این آیه در منزل من نازل شد، در حالی که در خانه هفت نفر بودند: جبرئیل، میکائیل، رسولخدا«صلی الله علیه و آله و سلم»، علی«علیه السلام»، فاطمه«سلام الله علیها»، حسن و حسین«علیه السلام» و من جلوی در ایستاده بودم. پرسیدم: یا رسولالله! آیا من از اهلبیت نیستم؟ فرمود: تو بر خیر هستی و تو تنها از همسران پیامبری». در صحیح مسلم نیز از عایشه نقل شده است که پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» با پوششی از موی سیاه خارج شد و حسن بن علی، حسین بن علی، فاطمه و علی را زیر آن پوشش داخل کرد و آیه تطهیر نازل شد. با این حال عکرمه در اختصاص اهلبیت به پنج تن آلعبا شبهه میکند و نزول آن را ناظر به همسران پیامبر میداند. عکرمه در شهر و بازار میگشت و فریاد میزد: «اهلبیت پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» همسران او هستند».
۳. حذف نام و دین پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»
عالیترین هدف جنگ شناختی بنیامیه، مقابله با اسلام و پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» و خداپرستی بود که این هدف گاهی از ضمیر به زبان و کردارشان ظاهر شده است. «مطرف» فرزند «مغیرة بن شعبه» (یار مورد اعتماد معاویه) میگوید:
پدرم شبى از نزد معاویه برگشت، ولى بسیار اندوهگین بود؛ بهگونهاى که از خوردن شام خوددارى کرد. من تصور کردم مشکلى درباره خانواده ما پیدا شده است. پرسیدم: «چرا امشب این همه ناراحتى؟». گفت: «من امشب از نزد خبیثترین مردم بر مىگردم». گفتم: «چه شده است؟». گفت: «براى اینکه با معاویه خلوت کرده بودم و به او گفتم به خویشاوندانت از بنىهاشم نیکى کن و صله رحم به جای آور. آنان امروز خطرى براى تو ندارند. ناگهان او منقلب و عصبانى شد و گفت: ابوبکر، عمر و عثمان به خلافت رسیدند و کارهاى زیادى انجام دادند، ولى هنگامى که از دنیا رفتند؛ نامشان از میان رفت، ولى اخا بنیهاشم (اشاره به رسولاکرم«صلی الله علیه و آله و سلم») هر روز پنجمرتبه نام او را برمأذنهها فریاد میزنند. با این حال چه عمل و نامى از ما باقى مىماند، اى بىمادر». سپس گفت: «وَ اللَّهِ إِلَّا دَفْناً دَفْنا؛ به خدا سوگند! چارهاى نیست جز اینکه این نام را براى همیشه دفن کنم».
همچنین در روایات آمده است که یزید هنگام ورود کاروان اسرای کربلا به شهر شام، این اشعار را زمزمه مىکرد: «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ؛ فرزندان هاشم (رسولخدا«صلی الله علیه و آله و سلم») با سلطنت بازى کردند و در واقع نه خبرى (از سوى خدا) آمده بود و نه وحى نازل شده است» و در حالى که بر لب و دندان ابىعبداللّه الحسین«علیه السلام» مینواخت، مىگفت: «یَوْمٌ بِیَوْمِ بَدْر؛ امروز در برابر روز بدر».
۴. القای قدرتطلب بودن امام حسین«علیه السلام»
بنیامیه این تفکر را در جامعه ایجاد کرد که امام حسین«علیه السلام» برای به دست آوردن قدرت قیام کرده و این حرکت صرفاً یک حرکت سیاسی بوده است، در حالی که این سخن، مغالطه آشکاری بود و با اندک تأملی میتوان فرق بین برپایی حکومت اسلامی و حکومت غیر-دینی را فهمید. مبانی حکومت اسلام بر پایه واجب شرعی و تکلیف الهی بنا شده است و هدفی جز برپایی دین و اجرای عدالت ندارد، ولی این فهم اشتباه در جامعه در دیدگاه جامعه عصر امام حسین«علیه السلام» توسط ایادی و دستگاه رسانهای بنیامیه ایجاد شد و حضرت را یک رقیب سیاسی در تصاحب قدرت برای بنیامیه میدیدند، نه امام و سرپرستی که به دنبال اقامه دین و اجرای دستورات رسولالله«صلی الله علیه و آله و سلم» به پا خاسته است.
۵. ایجاد خفقان علمی
به دستور معاویه علمای بزرگ اسلام از تفسیر قرآن و بیان حقایق دین منع شدند. در یک مورد طبق نقل بلاذری و طبری، معاویه شخصی همچون ابنعباس را که از معروفترین علمای اسلام بود، از تفسیر و بیان احکام و حقایق قرآن منع کرد و بحث و تفسیر و نقل حدیث و بیان احکام تحتنظر حکومت قرار گرفت.
۶. ترویج جبرگرایی و نشر افکار مرجئه
بنیامیه همانگونه که با نفاق و قدرتطلبی بر اریکه سلطنت تکیه زدند، برای توجیه چرایی ربودن حق حاکمیت و خلافت بر جامعه اسلامی به انواع تحریفها و عقاید باطل تمسک جستند؛ برای مثال به ترویج و حتی ـ به روایتی ـ به تأسیس مرجئه روی آوردند. نقل است که معاویه مىگفت: «عمل و کوشش هیچ نفعى ندارد؛ چون همه کارها به دست خداوند است». این سخن معاویه و استفاده از این اعتقاد براى تحمیل خلافت خود بر مردم بود؛ چنانکه از او نقل شده است که مىگفت: «هذِهِ الْخِلافَةُ أَمْرٌ مِنَ اللّهِ وَ قَضاءٌ مِنْ قَضاءِ اللّهِ». وى همچنین در برابر مخالفت عایشه با زمامدارى یزید در سال ۵۶ هجرى در مدینه، به وى گفت: «إِنَّ أَمْرَ یَزِیدَ قَضاءٌ مِنَ الْقَضاءِ، وَ لَیْسَ لِلْعِبادِ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ؛ ماجراى زمامدارى یزید، قضاى حتمى است که بندگان در این ارتباط از خود اختیارى ـ در مخالفت ـ ندارند». در واقع ترویج این دست از عقاید براى جلوگیرى از اعتراض و قیام مردم بود؛ بدین معنا که آنچه امروز اتفاق مىافتد، خواست خدا و مقاومت در برابر قضا و قَدَر الهى بىفایده است. معاویه با این ترفند، بذر سستى و بىاثر بودن تلاشهاى معترضانه را در جامعه منتشر مىکرد و آن ها را وادار به پذیرش کارهاى خلاف خویش مینمود.
۷. اعلام عید بودن عاشورا
«وَهذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ». عید بودن این روز، فریبی اموی است که مستضعفین فکری اهلسنت آن را باور کردند و در این روز با عنوان عید روزه میگیرند. برخی عالمان اهلسنت همچون ابنجوزی و مناوی، از این عمل با تعابیر«بدعت»، «اعمالی از سر عداوت با اهلبیت«علیهم السلام»»، «نشانههای بغض با اهلبیت«علیهم السلام»» و «واجب الترک» یاد کردهاند.
۸. تحریف مفهوم خروج بر امام«علیه السلام»
بنیامیه نسبت به قیام امام حسین«علیه السلام» هجمه ادراکی بسیاری به راه انداختند و خود و ایادیشان قیام امام حسین«علیه السلام» را که قیام علیه حاکم جائر و دستگاه فاسد و شیطانی یزید بود، به عنوان خروج و قیام علیه حاکم اسلامی ترویج نمودند. این، یکی دیگر از مصادیق جنگ شناختی است. در تعریف خارجی و خوارج گفتهاند: «خارجی در اصطلاح عام به معنای سرکشی و شورش علیه امام مورد پذیرش مسلمانان است» و از منظر شرع «خوارج به لحاظ شورش علیه امام«علیه السلام» و نقض بیعت، باغی به شمار آمده و محکوم به احکام بغیاند». امام حسین«علیه السلام» فلسفه قیام خود را اینگونه مطرح کرده است: «أَلاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بهِ و أنَّ الباطِلَ لا يُتَناهى عَنهُ؛ آيا نمىبينيد كه به حق عمل نمىشود و از باطل نهى نمىشود؟».
در مقابل نظریه شیعه، نظريه ديگرى وجود دارد كه در دوران بنىاميه ظهور كرد و تا دوران بنىعباس ادامه داشت. مطابق این نظریه، اطاعت از حاكمان ظالم و پيروى از آنان مطلقاً واجب است؛ هرچند ظالم باشند، در بيتالمال اسراف كنند، از حدود الهى تجاوز نمايند، به صورت علنى شراب بخورند و اعمال حرام را آشكارا مرتكب شوند يا انسانهاى بىگناه را به قتل برسانند. مطابق اين نظريه، خروج عليه خلفا و جنگ با آنان حرام است؛ حتى اگر فاسق و ستمگر باشند. آیا به راستی این نظریه با آیات نورانی قرآن کریم که امر به معروف و نهی از منکر را از واجبات اسلام میداند، سازگار است؟
نتیجهگیری
بنیامیه در مقابل قیام امام حسین«علیه السلام» و در یک جنگ ترکیبی گسترده، توانست جنگ شناختی را در ابعاد و سطوح مختلف سامان دهد، مردمان شام، خواص و رجال نامی حجاز از جمله برخی اطرافیان امام حسین«علیه السلام» و اهل کوفه را تحت تأثیر قرار دهند و در نتیجه موفق به شهادت امام حسین«علیه السلام» و یاورانش و اسارت اهلبیت آن حضرت شود. همانگونه که قیام امام حسین«علیه السلام» الگو و اسوه مبارزه با ظلم و کفر و طغیان حاکمان جور است، شیوه جنگ شناختی بنیامیه علیه این قیام و نحوه خنثیسازی و مقابله آن از طرف امام حسین«علیه السلام»، کاروان اسیران به سرپرستی امام سجاد«علیه السلام» و شهامتها و روشنگریهای حضرت زینب کبری«سلام الله علیها» و حضرت امکلثوم«سلام الله علیها»و امالبنین و مظلومیتهایی که فریاد بلند آن تا عمق تاریخ طنین انداخته است؛ میتواند راهگشای همه نهضتهای بشری علیه ظلم و بیعدالتی قرار گیرد و بهویژه انقلاب اسلامی را که اساس و مبنای آن برگرفته از قیام حسینی است، در جنگ نابرابر با مستکبرین عالم به پیروزی نهایی برساند. مقابله مناسب با جنگ شناختی بنیامیه، نهضت امام حسین«علیه السلام» را به هدفهای راهبردی و تاریخی خود رساند و ضمن به نابودی کشاندن بنیامیه به ننگ و بدنامی برای همیشه در تاریخ، اسلام و ولایت اهلبیت«علیهم السلام» را برای هدایت تاریخی بشر ماندگار کرد.
فهرست منابع
کتب
۱. ابنجوزی، جمالالدين عبدالرحمن بن علی، الموضوعات، تحقيق عبدالرحمن محمد عثمان، چاپ اول، مدینه: مؤسسه محمد عبدالمحسن، ۱۹۶۶م.
۲۲ ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه صادق حسنزاده، قم: انتشارات آلعلی، ۱۳۸۲ش.
۳. ابنشهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب«علیه السلام»، تصحیح محمدحسین آشتیانی و هاشم رسولی، قم: نشر علامه، ۱۲۷۹ق.
۴. ابنقولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، تصحیح عبدالحسین امینی، چاپ اول، نجف اشرف: دار المرتضویه، ۱۳۵۶ش.
۵. ابنمنظور، محمد بن مکرم، مختصر تاريخ دمشق لابن عساكر، الطبعة الاولی، دمشق: دار الفكر للطباعة و التوزيع و النشر، ۱۴۰۲ق.
۶. البَلَاذُري أحمد بن يحيى بن جابر بن داود، جمل من أنساب الأشراف، تحقيق: سهيل زكار ورياض الزركلي، الناشر: دار الفكر – بيروت، الطبعة: الأولى، ۱۴۱۷ هـ – ۱۹۹۶ م.
۷. جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام تا سال چهلم هجری، قم: مؤسسه در راه حق، ۱۳۶۶ش.
۸. خزازی رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی نص علی الائمه الاثنی عشر، تصحیح عبدالحسین حسینی کوهکمری، قم: بیدار، ۱۴۰۱ق.
۹. رستمنژاد، مهدی و سعید داودی، عاشورا: ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیتالله ناصر مکارم شیرازی، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب«علیه السلام»، ۱۳۸۷ش.
۱۰. ذهنی تهرانی، سید محمدجواد، مقتل الحسین«علیه السلام» از مدینه تا مدینه، تهران: پیام حق، ۱۳۸۹ش.
۱۱. سیوطی، عبدالرحمن بی ابیبکر، الدر المنثور فی تفسیر بالمأثور، بیروت: نشر دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
۱۲. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق احمد فهیمی محمد، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۳ق.
۱۳. صافي گلپايگاني، لطف الله، پرتوي از عظمت امام حسين«علیه السلام»، دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ لطف الله صافي گلپايگاني، قم: ۱۳۹۵.
۱۴. صدوق، محمد بن علی، الامالی، چاپ ششم، تهران: کتابچی، ۱۳۷۶ش.
۱۵. طبری آملی، محمد بن جریر، المسترشد فی امامة علی بن ابیطالب«علیه السلام»، تصحیح احمد محمودی، چاپ اول، قم: کوشانپور، ۱۴۱۵ق.
۱۶. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، چاپ اول، بیروت: مؤسسة فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق.
۱۷. القشیری النیشابوری، مسلم بن حجاج ، الصحیح، ارومیه: مؤسسه انتشاراتی حسینی اصل، ۱۳۹۳ش.
۱۸. المناوی، زينالدين محمد، فيض القدير شرح الجامع الصغير، چاپ اول، مصر: المكتبة التجارية الكبرى، ۱۳۵۶ق.
۱۹. نراقی، احمد بن محمدمهدی، مستند الشیعة فی أحکام الشریعة، قم: مؤسسة آلالبیت«علیهم السلام»، بیتا.
۲۰. نظری منفرد، علی، قصه کربلا، قم: نشر سرور، ۱۳۸۸ش.
۲۱. النووی، محيیالدين يحيى بن شرف، المنهاج شرح صحيح مسلم، بیروت: دار إحياء التراث العربی،۱۳۹۲ق.
۲۲. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاريخ اليعقوبی، بیروت: دار صادر، بیتا.
پایگاههای اینترنتی
۱. پایگاه مجله علوم شناختی، صفحه تازههای پژوهشی در علوم شناختی.
۲. رضا سراج، «جهاد تبیین» علیه «جنگ شناختی»، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی سید علی خامنهای، ۰۳/۱۱/۱۴۰۱.
ثبت دیدگاه