اسلام بر پارهای آموزهها و معارف استوار است که رشد و سعادت جامعه انسانی در گرو تبعیت و بهکارگیری آنها در زیست فردی و اجتماعی است؛ کسب شناخت درست در برابر این آموزهها و جهد کافی برای عمل به آنها در چارچوب قوانین شریعت، برای همه پیروان و مکلفان امری ضروری است.
مقدمه
اسلام بر پارهای آموزهها و معارف استوار است که رشد و سعادت جامعه انسانی در گرو تبعیت و بهکارگیری آنها در زیست فردی و اجتماعی است؛ کسب شناخت درست در برابر این آموزهها و جهد کافی برای عمل به آنها در چارچوب قوانین شریعت، برای همه پیروان و مکلفان امری ضروری است. یکی از آموزههای اسلام که قرآن کریم نیز با تأکید و تصریح بدان گوشزد کرده است، آموزۀ «امربهمعروف و نهیازمنکر» است، «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»: باید گروهى از شما مردم را به خیر دعوت كنند و امر به معروف و نهى از منكر کنند، اینان رستگاراناند. بر اساس مفاد آیات و روایات، امربهمعروف و نهیازمنکر نه پدیدهای فردی، بلکه اجتماعی و سبب صلاح و رستگاری همۀ امت اسلامی است.
واژهشناسی
واژۀ «امت» که ۶۵ بار در قرآن به گونۀ مفرد و جمع آمده است، در لغت به معنای گروه، جماعت، ملت و در اصطلاح گروه بزرگی از انسانهاست که در زمینه دین، زبان یا مکان دارای خصوصیات مشترکاند و تحت هدایت یک پیامبر قرار دارند. این مفهوم که در قرآن به مسلمانان اختصاص نیافته است، گاهی به معنای مردم و گاهی به معنای جماعتی از انسانهاست که با یکدیگر پیوند دینی دارند. بر همین اساس قرآن امت اسلامی را پیروان پیامبر خدا، امت میانه توصیف کرده است: «وَكَذلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَ یكونَ الرَّسولُ عَلَیكُم شَهیدا»: و بدینگونه شما را امتى میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه میباشد.
طبق بیان تفاسیر قرآن، «امت میانه» جامعهای است که از نظر عقیده، اخلاق، عبادت، تفکر، روابط اجتماعی و به طور کلی در تمام ابعاد حیات انسانی جانب اعتدال و میانهروی پیشه خویش کردهاند. بر این اساس از نظر عقیده، مصونبودن از غلو یا شرک؛ از نظر ارزشهای مادی و معنوی، گرفتار دنیا یا رهبانیتنشدن؛ از نظر علم و دانش، استفاده از علوم دیگران و جمودنورزیدن بر دانستههای خود؛ از نظر روابط اجتماعی، ایجاد روابط متقابل اجتماعی با دیگر امتها و دوری از انزواطلبی یا خودباختگی فرهنگی از مصادیق میانهروی دانسته میشود. با توجه به چنین ویژگیهایی وظیفه آنان را امربهمعروف و نهیازمنکر تعیین کرده است. بنابراین شرط تحقق چنین امری برگزیدهبودن و مصونیت از خطا و آلودگی است تا بدینطریق بتوانند الگو و شاهد برای رفتار دیگر مردمان باشند.
گفتنی است واژۀ معروف از ریشه «عرف» به معنای شناختهشده و مشهور، نیز نیکی و کار نیک و واژۀ منکر مشتق از «نکر» به معنای کار زشت، نامشروع، ناشناخته و ناپسند است. معروف در اصطلاح به کاری اطلاق میشود که حسن آن را عقل یا شرع شناخته باشد و منکر ضد آن و دربرگیرندۀ رفتاری است که شرع و عقل آن را ناپسند بشمارند.
اهمیت امربهمعروف و نهیازمنکر
امربهمعروف و نهیازمنکر افزون بر اینکه از واجبات و ضروری دین است، به لحاظ عقل و منطق نیز اگر بهدرستی انجام پذیرد، میتواند به زدودن کژیها و ناراستیها در جامعه مدد رساند. هدف امربهمعروف، اصلاح جامعه از ناراستیهاست. میتوان گوشه عزلت برگزید و تنها به خویشتن اندیشید؛ ولی درد جامعه را دیدن و به اصلاح آن اندیشیدن و پای هزینه آن هم ایستادن، تنها صفت کسانی است که به پایداری امت اسلامی میاندیشند؛ بنابراین برای رفع کژیهای آن میکوشند. به همین سبب خداوند موضوع امربهمعروف را نه ویژه افراد یا گروه خاص، بلکه وظیفۀ همه امت اسلام برای طی مسیر رشد و ترقی و رسیدن به سعادت بیان کرده است؛ چراکه با تلاش جمعی انسانها و اهتمام و جدیت همگانی میتوان امید داشت مسیر بهبود و اصلاح جامعه بر مدار درست قرار گیرد و ناراستیها از آن رخت بربندد.
یکی از شاگردان شهید آیتالله سعیدی میگوید: مدتی بود کسبه و معتمدین محل با مشکلی برخورد کرده بودند و آن ظاهرشدن زنی زیبا با لباسهای زننده بود. او در آخر محله بود و هر روز به صورت زنندهای طول مسیر خیابان و محله را تا سر ایستگاه اتوبوس پیاده طی میکرد و نظر جوانان را به خود جلب مینمود. از آنجایی که محله غیاثی با نفوذ آن شهید بزرگوار و همکاری مردم از خودنمایی زنان به این صورت زشت در امان مانده بود، این حرکت که تا حدودی حسابشده به نظر میرسید، قابل تحمل نبود؛ ازاینرو بعضی از مردم موضوع را با آیتالله سعیدی در میان گذاشتند. او آنان را از هرگونه عکسالعملی باز داشت و منتظر ماند تا خود به امربهمعروف اقدام نماید. روز بعد شهید با بعضی از اهل محل راه را بر این زن گرفتند و با لحنی پدرانه شروع به موعظه او کرد و گفت: خواهرم دارند شما را گول میزنند؛ چرا شخصیت خود را فراموش کردهای؟ جواب خدا را چه میدهی؟ سخنان آیتالله سعیدی چنان در روح آن زن اثر کرد که هیچگاه او را در محله غیاثی بی حجاب ندیدم.
جایگاه امت در انجام امربهمعروف و نهیازمنکر
اکنون این پرسش مطرح است که امت چگونه و از چه طریق باید وظیفه امربهمعروف و نهیازمنکر را سامان دهد؟ در پاسخ باید گفت طبق آنچه از آیه ۷۱ سورۀ «توبه» به دست میآید، امربهمعروف و نهیازمنکر وظیفه ایمانی همه امت است و به عنوان عنصر تعیینکنندۀ ایمان آنان باید به انجام آن مبادرت ورزند:
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَیطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَیرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَكِیمٌ»: مردان و زنان مؤمن یاور و دوستدار یکدیگرند، خلق را به کار نیکو وادار و از کار زشت باز میدارند و نماز را برپا میدارند و زکات میدهند و از خدا و پیامبرش فرمان مىبرند. آناناند كه خدا بهزودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد، كه خدا توانا و حكیم است.
به قرینه اینکه خداوند جامعه ایمانی را دوستدار و یاور یکدیگر دانسته است، فهمیده میشود امربهمعروف و نهىازمنکر تبلور ولایت و محبت جامعه ایمانى به یکدیگر است؛ بنابراین نباید نسبت به عملکرد و سرنوشت یکدیگر بىتوجه بمانند. همچنین ازآنجاکه این فریضه پیش از امور مهم دیگر بیان شده است، نشان از اهمیت و برتری آن دارد؛ پس مهمترین وظیفه مؤمنان و بارزترین ویژگی جامعه اسلامى و از وظایف اجتماعى مشترک میان زنان و مردان دانسته میشود.
علامه طباطبایی اذعان میدارد مؤمنان به این دلیل که در ایمان به خدا و عقاید حقه اشتراک دارند، برای صلاح جامعۀ خود یکدیگر را امربهمعروف و نهیازمنکر میکنند. امام محمد غزالی نیز با اشاره به اینکه نظام سیاسی همواره این وظیفه را تنها برای خویش محفوظ میدانسته و خود را نماینده امت در اجرای آن میپنداشته است؛ بیان میدارد اعتقاد عمومی چنین است که امت میتواند با نهادهای مدنی خود [و از جمله علما] حتی در برابر نظام سیاسی از حق دینی امربهمعروف و نهیازمنکر بهره گیرد.
امام راحل فرمود:
«خدا رحمت کند شیخ ما مرحوم آقای شاهآبادی را ـ رضوان الله علیه ـ ایشان به من فرمود که: در آن زمان شدت، مقابل منزل ما یک دکانی باز شد که مثل اینکه چیزهای خلاف میفروخت، دکان بدی باز شد. من به رفقایم گفتم که شما یکییکی بروید نهیاش کنید. یک روز قریب دویستنفر، یکییکی صبح رفتند: سلامٌ علیکم! و علیکم السلام! آقا، این دکان اینجا مناسب نیست؛ این رد شد، یکی دیگر آمد. تا عصر حدود دویستنفر رفتند به این آدم گفتند. تمام شد. برچید بساطش را».
پیشگامی در عمل
امربهمعروف و نهیازمنکر زمانی اثر مطلوب مییابد که آمران و ناهیان خود به آنچه میگویند، عمل کنند و از آنچه باز میدارند، دوری جویند. گاهی مشاهده میشود اعضای جامعۀ دینی از عیب کار خویش غافلاند؛ اما عیبهای دیگران را بهروشنی تمام به نظاره مینشینند. نمیتوان دیگران را به خوبیها دعوت کرد؛ اما خود در عمل به آن ساعی نبود یا عکس آن عمل کرد. قرآن کریم مؤمنان را از چنین رفتاری برحذر داشته است و آن را ناسازگار با عقلانیت توصیف کرده است: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»: آیا مردم را به نیكى فرمان مىدهید و خود را فراموش مىكنید، با اینكه شما كتاب [خدا] را مىخوانید؟ آیا [هیچ] نمىاندیشید؟
دعوت مردم به کارهای خوب و بینیازانگاری خود از عمل به آنها امری ناپسند و سبب ناخشنودی خداوند است. به همین سبب قرآن کریم چنین نگرش و رفتارهایی را نکوهش و نزد پروردگار نابخشودنی توصیف کرده است: «كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ»: نزد خدا سخت ناپسند است كه به آنچه میگویید، عمل نکنید.
ترک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غلّه اندوزند
عالم آنکس بود که بد نکند
نه بگوید به خلق و خود نکند
عالم که کامرانی و تن پروری کند
او خویشتن گم است که را رهبری کند
سعدی میگوید: «یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز و مولع زهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر رحمةاللهعلیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته. پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگزارد؛ چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند. گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آنکه در پوستین خلق افتی».
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند
نبینی هیچکس عاجزتر از خویش
راهکارها و اقدامهای عملی
توصیه به خوبیها و منع از بدیها تنها در جایگاه راهکاری موقت و ابتدایی از سوی اعضای جامعه کارساز و در جای خود لازم است؛ اما فراتر از آن باید با ورود و دخالت حکومتها، تدابیر و برنامههایی به اجرا در آید که جنبه بازدارندگی داشته باشد و با بهکارگیری قوای جسمی و فکری افراد یا انجام حمایتهای ضروری، فرصتهای اشتغال به رفتارهای آسیبزا محدود گردد.
۱. گسترش خدمات تفریحی و رفاهی
برای انجام وظیفه جامعه اسلامی در برابر امربهمعروف تنها توصیه، دستور و تهدید بسنده نیست، بلکه باید با اقدامات عملی برای پیشگیری از افتادن در دام ناهنجاریها و کژیها در پی کشاندن اعضای جامعه به تفریحات سالم برآمد. گسترش مراکز تفریحی و وجود سرگرمیهای مفید متناسب با نیاز گروههای مختلف جامعه از اموری است که برای مقابله با نواهی شرعی و آسیبهای اجتماعی نقش مؤثری بر عهده دارند.
شهید مطهری در کتاب دهگفتار آورده است:
در یکی از شهرهای کوچک آمریکا، زنان به قماربازی گرایش شدید پیدا کرده بودند. ابتدا کشیشها و روزنامهنویسها و… تا توانستند راجع به بدی قمار سخن گفتند؛ ولی اثر نکرد. سرانجام شهردار به فکر افتاد و چند باشگاه و نمایشگاه هنری زنانه دایر کرد. بعد از دوسال که زنان در این مراکز سرگرم شدند، تمام آنان قمار را بهکلی فراموش کردند.
۲. حمایت از آسیبدیدگان
حمایت از آسیبدیدگان اجتماعی و تدارک بسترهای مناسب برای مسئولیتپذیری آنان با هدف اصلاح امور جامعه از وظایفی است که بر دوش همگان بهویژه حاکمیت اسلامی است. به این سبب امام علی جامعه را در برابر منحرفان از مسیر حق، دارای مسئولیت میداند و ضمن تحریض حاکمیت اسلامی به حمایت و همدردی با آنان، میفرماید: «وَ إِنَّمَا ینْبَغِی لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَیهِمْ فِی السَّلاَمَةِ أَنْ یرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِیةِ»: آنان كه گناه ندارند و به لطف خدا از آلودگى بركنارند، شایسته است كه بر اهل گناه و معصیت رحمت آورند.
تفاوت است بین جامعهای که آسیبدیدگان اجتماعی را برای زندگی به حواشی شهرها، برای تأمین خوراک به سطلها و کیسههای زباله و برای استراحت به کارتن و قبر سوق میدهد، تا جامعهای که مردمانش برای حمایت از این قشرها به کمک حکومت میشتابند و از استعداد و ظرفیت خود برای نجات این قشر بهره میجویند. تدارک مکان و سرپناه مناسب، ایجاد کمپهای ترک اعتیاد، حمایت از اشتغال معتادان پس از ترک اعتیاد، حمایت از نیازهای عاطفی آنان و بهویژه حمایت مادی و معنوی از خانوادههای آنان از اموری است که با مشارکت سازمانهای مردمنهاد قابل دسترسی است.
بر همین اساس امام خمینی در تحریرالوسیله آورده است:
سزاوار است آمربهمعروف و ناهیازمنکر، در امر و نهی و مراتب انکارش مانند پزشک معالج مهربان و پدر باشفقت که مراعات مصلحت مرتکب را مینماید باشد. و انکارش لطف و رحمت برای او خصوصاً و برای امت عموماً باشد و قصدش را فقط برای خدای متعال و رضایت او قرار دهد و این کارش را از آلودگیهای هواهای نفسانی و اظهار برتری خالص نماید و نفس خود را منزّه نداند و برای آن بزرگی یا برتری بر مرتکب نبیند، که چهبسا برای شخص مرتکب گناه ولو گناهان کبیره باشد، صفات خوب نفسانی باشد که مورد رضایت خدا میباشند و خداوند متعال او را به خاطر این صفات دوست دارد، اگرچه گناه او مورد بغض خداوند میباشد؛ و چهبسا آمر و ناهی عکس او باشد، اگرچه بر خودش پوشیده است.
آسیبشناسی امربهمعروف و نهیازمنکر
در کنار اهمیت و ضرورت امربهمعروف و نهیازمنکر، گاهی در مقام اجرا از سوی آمران به معروف و ناهیان از منکر برخی خبط و خطاهایی هرچند ناخواسته بر رفتار آنان عارض میشود که آثار مطلوب تلاش آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. در اینجا به یک نمونه مهم اشاره میشود:
دایره امربهمعروف و نهیازمنکر نه زیست فردی که حیات اجتماعی انسانهاست؛ بنابراین افزون بر اینکه امری شرعی است، امری اجتماعی نیز است و به همۀ ابعاد حیات جامعه انسانی ـ از جمله کنشهای اجتماعی ـ قابل تسری است. کنش اجتماعی هر چیزی است که در ارتباط متقابل با «دیگری» تحقق مییابد. «دیگری» ممکن است یک فرد مانند همسر، فرزند، یک دوست یا حتی یک دشمن باشد و ممکن است گروه یا جماعت بیشتری از انسانها را فرا گیرد. از این نگاه، امربهمعروف دعوت به همۀ خوبیهایی است که برای کمال و سعادت جامعه انسانی لازم است و شرع مقدس بر عمل به آنها دستور داده است. در برابر، نهیازمنکر بازداشتن از همۀ امور ناپسندی است که به سعادت انسانها آسیب میرساند و شرع مقدس بر ترک آنها تأکید نموده است. بدینسان محدودکردن قلمرو امربهمعروف و نهیازمنکر تنها به یک حوزه یا حوزههای خاص و به حسابنیاوردن دیگر حوزهها، خلاف مقتضای شریعت و مصداق عملنکردن به تکلیف و در نهایت بیبهرهگی جامعۀ اسلامی از آثار و نتایج مطلوب این فریضه است.
شهید مطهری در مقام تبیین و توسعه مفهوم معروف و منکر، پس از تأسف از اینکه این مفاهیم از معنای گسترده خود تنها به سوی برخی امور عبادی منحرف شده است، مینویسد: «اگر در منطق اسلام، امربهمعروف و نهیازمنکر آن اندازه توسعه نمیداشت، به ما نمیگفتند که: “بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ ینْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یسْتَقِیمُ الْأَمْرُ”: با این فریضه، واجب برپا میشود و راهها امن میگردد و درآمدها حلال میشود و حقوق و اموالِ به زور گرفته شده، به صاحبانش بر میگردد و زمین آبادان و از دشمنان انتقام گرفته میشود و کارها سامان میپذیرد».
فهرست منابع
۱. ابن فارس، ابوالحسین احمد؛ معجم مقاییس اللغه؛ قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۴ ق.
۲. ابن منظور، جمالالدین محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ بیروت: دار صادر، [بیتا].
۳. خمینی، روحالله؛ تحریر الوسیله؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۲ش.
۴. توضیح المسائل؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۲ش.
۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ تحقیق محمد سیدگیلانی، قم: المکتبة المرتضویه، ۱۳۶۲ش.
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین؛ المیزان؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۹۰ ق.
۷. غزالی، محمد؛ احیاء علوم الدین؛ بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۴۰۳ ق.
۸. مطهری، مرتضی؛ دهگفتار؛ تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۸۲ش.
۹. معلوف، لویس؛ المنجد فی اللغه؛ چ اول، تهران: اسماعیلیان، ۱۳۶۲ش.
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
ثبت دیدگاه