پروتکل های یهود و شبکه مدیران مسلمان یهودی! / ریشه های آلودگی نرم افزارهای مدیریتی و عدم تحقق دولت اسلامی در زنجیره تمدن سازی ؟
انقلاب اسلامی با توجه به خاستگاه فطری و الهی آن همواره بدنبال مبارزه با مظاهر فساد شیطانی است و به همین دلیل نظام انقلابی برخاسته از آن بعنوان بزرگ ترین تهدید علیه پروژه فتح و جهانی سازی یهودیان صهیونیست خواهد بود.
یهودیان صهیونیست نیز بغیر از توطئه های آشکار علیه انقلاب و نظام اسلامی ؛ با رخنه و رخنه دادن اخص پروتکل های خود به جریان های سیاسی و مدیران، آنان را ناتوان در رسالت خطیر خود در نقش آفرینی لازم در تحقق دولت اسلامی و عقیم برای مبارزه جهادی و انقلابی می نمایند و به گروهی مدیران خنثی و تشریفاتی ولو با عناوین بلند مبدل می نمایند.
روش و روش شناسی معرفتی و رفتاری بعضی مدیران مسلمان در چند دهه گذشته و تصویری که از عملکرد و شخصیت آنها ارائه شده بخوبی از تولد جریان نوظهوری از بعضی مدیران مسلمانان یهودی تحت پروتکل های نانوشته مبتنی بر منابع و حکمرانی دانشمندان یهودی خبر می دهد که بشدت از این پروتکل ها اثرپذیرفته و در طول بیش از چهار دهه گذشته آنان را به یک شبکه مدیران مسلمان یهودی(افسران حکمرانی جهانی یهود) مخالف تحقق دولت اسلامی و جامعه اسلامی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای ظهور تبدیل نموده است و متاسفانه به بدنه بعضی ساختارها و نهادها به دلیل رفاقت ها و قرابت های خانوادگی ، سازمانی و فکری_برنامه ای نفوذ داده و رسوب یافته اند تا جایی که می توان گفت که یکی از علل اصلی عدم اهتمام و توجه بعضی مدیران به مطالبات و منویات اکید امام خامنه ای در اداره امور کشور و روی زمین ماندن آنها همین موضوع می باشد.
هدف اصلی از این وجیزه تبیین اجمالی و عمده این پروتکل های آلوده کننده نرم افزار مدیریتی است .پروتکل هایی که با یک تحقیق میدانی و تطبیقی در محیطی که هستیم می توان در بعضی مدیران بوضوح مشاهده نمود!
۱_ اخلاق و سیاست با یکدیگر جمع نمیشوند.هدف وسیله را توجیه می کند در نتیجه هر عملی در راه رسیدن به هدف انجام دهیم صحیح است. ما نباید خود را به جمله هایی مانند این شرعی و این اخلاقی است پایبند سازیم.
۲_ افراد کوتاه فکر و بی رای و بی تجربه را از میان مردم انتخاب کنیم تا دستورات ما را بدون چون و چرا اجرا نمایند.
۳_ از راه تقویت حس حسد و کینه توزی عواطف و احساسات را به خدمت گرفته و می گیریم و انگیزه ها و تفکرات مادی و مادی گرایانه را گسترش می دهیم.
۴_ باید عقاید و نظرات مختلف و متضاد را در اجتماع ترویج دهیم تا کسی نتواند حق و باطل را تشخیص دهد و خلاصه دریچه فهم بر افراد بسته شود
۵_ رتبه ها و کار های درجه یک می بایست در دست خودمان باشد تا دیگران محتاج ما بوده و در مقابل ما به تعظیم در آیند.
۶_ پیروزی در مورد کارهایی به دست می آید که مخفیانه انجام شده باشد؛ به همین دلیل هرگز لازم نیست که یک مدیر به حرفی که زده عمل نماید.
۷_سعی خواهیم نمود اقتصاد را موضوع اصلی فعالیت خود قرار دهیم و برای آن حساب ویژهای باز کرده تا بدین وسیله فعالین اقتصادی و سرمایه داران را در اطراف خود جمع نماییم.
۸_ زمانی که قدرت را بدست می گیریم جزئیات مربوط به زندگی و روابط برابرانه و برادرانه را تکذیب می نماییم .
۹_ همیشه مدیران را از دریچه زرق و برق مینگرند؛ فاسد نمودن تمام یک دستگاه لازم نیست بلکه تنها فاسد کردن یک قسمت آن کافیست که قدرت را به دست ما بیندازد. اختیارات یک مدیر فاسد برای ما بسیار سودمند است زیرا همیشه از علنی شدن از سوء سابقه خود در وحشت است و همین دلیل آنچه دستور می دهیم اجرا خواهد کرد.
۱۰_ پیروی و بهره گیری از چهره های انقلابی اصیل را ارتجاع و تندروی جلوه می دهیم تا مردم اطراف آنها جمع نشوند و بدین وسیله از یگانه دشمنانی که ممکن است مقابل ما ایستادگی کنند آسوده خواهیم شد.
در نتیجه رسوب معرفتی و رفتاری این پروتکل ها ؛ هر مدیری با هر پیشینه انقلابی ،قطعا روحیه و تفکر انقلابی و خاصه الهامات و تاثیرات معنوی اش را از دست خواهد داد و خواسته یا ناخواسته به شبکه مدیران مسلمان یهودی خواهد پیوست و فلذا اگر سخن در باب اهتمام به بازسازی انقلابی ، هوشمندانه و فکورانه در عرصه های مدیریتی می شود ؛ در گام اول زدودن زنگارهای شیطانی این پروتکل ها از مدیریت ها و آزادی مغزهای تسخیر شده آنان از سلطه این نرم افزار آلوده است و بدون آن نباید منتظر تحول اداری چشمگیری با ظرفیت های لازم شناختی و ادراکی آن بود.
ثبت دیدگاه