باید قبول کنیم که در نگاه اول، برای مردم عادی فرقی ندارد که سرویس مورد استفاده آنها ایرانی است یا غیر ایرانی؛ اتفاقاً با سرویس های ایرانی دشمنی هم ندارند.
این روزها شاهد رشد خیره کننده برخی شبکه های اجتماعی و پیامرسان های داخلی هستیم؛ به گونه ای که براساس برخی گزارش ها، آمار کاربر ماهیانه در یکی از سکوهای داخلی، در مرز ۴۰ میلیون نفر قرار دارد!
البته این آمار در حالی رقم خورده است که متأسفانه فیلترشکن ها همچنان بدون ساماندهی در حال فعالیت هستند.
با همه اینها، در نظر بگیرید که برای مثال، همین سرویس های داخلی در این ایام که مردم به یک باره به این سرویس ها مراجعه کردند، با اختلال یا نقص فنی – مانند برخی نقص های فنی که در پلتفرم های خارجی رخ می دهد- روبرو می شدند یا مانند برخی از سرویس های خارجی، مهاجمین به صورت گسترده به اطلاعات مردم دسترسی پیدا می کردند و … ، در آن صورت، برخی افراد همان را نشانه ضعف و ناکارآمدی سرویس های داخلی می دانستند.
حال که این اتفاقات نیفتاده، عده ای بحث های دیگر را مطرح می کنند. برای مثال، اخیراً روزنامه هم میهن – که بر اساس نام خود باید به پلتفرم های میهنی گرایش داشته باشد – آورده است: «شما همین الان میتوانید با خرج چند میلیون تومان اپلیکیشنی مانند پلتفرمهای خریدوفرش یا حملونقل پرمخاطب ایرانی تولید کنید. با کمی خرج بیشتر حتی میتوان چیزی شبیه فیسبوک و اینستاگرام ساخت؛ به همین راحتی. خیلیها با همین سودا گمان کردند که میتوانند با غولها رقابت کند. درواقع آنها نوک کوه عظیم یخی را میدیدند که تقریبا همهچیزش مستتر بود و همه این همهچیز را میتوان به یک عبارت خلاصه کرد؛ اعتماد کاربران».
اما اولاً که با کمی بیشتر از چند میلیون تومان! – ادعای این روزنامه – به هیچ وجه نمی توان شبیه فیسبوک و اینستاگرام ساخت. زیرا از همه هزینه های جانبی و غیر جانبی که بگذریم، فقط برای تأمین سرورهای یک شبکه اجتماعی یا پیامرسان معمولی، آن هم برای فعالیت در محدوده ایران، باید چندین میلیارد هزینه شود!
ثانیاً، رقابت با این غول ها سودا یا رؤیا نیست! روی پیشانی یک پلتفرم ننوشته است که من غول هستم و بقیه مورچه اند! به طور کلی باید چشم ها را شست و به گونه ای دیگر نگریست. اگر اراده قوی نباشد، قطعاً به جایی نخواهیم رسید.
چینی ها با وجود اینکه در فضای مجازی خود از دیوار آتش بزرگ یا Great Firewall استفاده می کنند و برای حفاظت از منافع ملی و استقلال خود، به مراتب نسبت به ما سخت گیری بیشتری در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند، اما اپلیکیشن تیک تاک چین، اپلیکیشنی است که در سطح دنیا چالش بزرگی برای امثال اینستاگرام ایجاد کرده است و تا اندازه رئیس جمهور سابق آمریکا با آن وارد جنگ می شود! این نشان از اراده قوی چینی ها دارد که هم از فضای مجازی خود محافظت می کنند و هم اینکه در عرصه جهانی به پلتفرم های آمریکایی تنه می زنند!
ثالثاً، اعتماد کاربران، هر چند که بسیار مهم است اما به تنهایی راه حل نیست و فقط به خود مردم ارتباط ندارد. به طور کلی، مجموعه ای از اقدامات و سیاست ها می تواند یک پلتفرم مجازی را به پلتفرم مورد رجوع مردم تبدیل کند. برای مثال، تلگرام در همان سال های ابتدایی که هنوز نامی برای خود دست و پا نکرده بود و در یک فضای شبه انحصاری وارد ایران شد، از سوی دولت وقت، مسئولین، رسانه ها، نهادها و … مورد حمایت قرار گرفت. یعنی بستر فعالیت آن در کشور از سوی دولت وقت مهیا شد و به مرور زمان و طی چند سال توانست با برطرف کردن نقاط ضعف خود، به پیامرسان اول کشور تبدیل شود. این یعنی دولت جمهوری اسلامی و حمایت مردم به تلگرام کمک کرد که تلگرام شود! اگر همین حمایت ها از یک یا دو پیامرسان داخلی صورت می گرفت، چه بسا امروز آنها در ایران، منطقه خاورمیانه، آسیای میانه، اروپا و آمریکا در مجموع، صدها میلیون کاربر داشتند.
در هر صورت، باید قبول کنیم که در نگاه اول، برای مردم عادی فرقی ندارد که سرویس مورد استفاده آنها ایرانی است یا غیر ایرانی؛ اتفاقاً با سرویس های ایرانی دشمنی هم ندارند. زیرا اگر دشمنی داشتند، به هیچ وجه نرم افزار ایرانی در گوشی خود نصب نمی کردند! برای مثال، هاتگرام و تلگرام طلایی، ایرانی بودند اما مردم پس از فیلترینگ تلگرام به آنها مراجعه کردند یا اینکه برخی از نرم افزارهای نقل و انتقال پول یا خرید و فروش و … ایرانی هستند اما مردم از آنها استفاده می کنند.
به طور کلی آنچه برای مردم اهمیت دارد این است که اولاً یک سرویس بتواند به اندازه کافی فراگیر باشد و غالب مردم در آن حضور داشته باشند و دیگر اینکه از سرعت مناسب برخوردار باشد. این ویژگی چه در سرویس داخلی باشد و چه خارجی، مردم به همان مراجعه می کنند.
جالب است که اگر یک سرویس، محیط جذابی هم نداشته باشد اما حداقل این دو دغدغه – فراگیر بودن و سرعت – را برطرف کند، باز هم آن سرویس، بیشتر مورد استفاده مردم قرار می گیرد. حال، این دیگر به سیاست ها، اقدامات و تبلیغات ما بر می گردد که کدام سرویس را برای مردم نشان دار کنیم.
نکته دیگر این است که برخی افراد هزینه های هنگفتی که در این سال ها برای فعالیت پلتفرم های خارجی در کشور مصرف شده را نمی بینند و در عوض، از هزینه کردن برای ملی شدن پیامرسان و شبکه اجتماعی ناراحت هستند. مثلاً همان روزنامه هم میهن در یادداشت خود آورده است: «در این سالها فقط هم این نبوده که جوانانی بیتجربه، کار را ساده انگارند و کل یک پلتفرم را به آنچیزی که میبینند تقلیل دهند، بلکه بیشتر از هر فرد و نهاد دیگری در کشور ما، این دولت در ادوار مختلف بوده که در سودای کنترلگری شبکههای اجتماعی آنلاین، چندباری خیزی برداشته است و هربار منجر به زمین خوردن پرهزینهاش شده. هزینههای گزافی که معلوم نشد کجا رفت و چه شد، هزینهای که از جیب مردم برای سودایی تلف شد که بهزعم همه کارشناسان از ابتدا مشخص بود این ره که میروند به ترکستان است»
در اینجا هم باید گفت که اولاً، اگر نگرانی بابت جیب مردم است، اتفاقاً باید بگوییم که استفاده از پهنای باند خارجی – به واسطه استفاده از پلتفرم های آمریکایی – موجب شده است که در این سال ها ارز از کشور خارج شود و هم اینکه هزاران میلیارد تومان از جیب مردم هزینه شود!
حال اینکه اگر در گذشته، یک صدم این هزینه ها برای پلتفرم های داخلی صورت می گرفت، هم در دنیا حرف برای گفتن داشتیم و هم مردم از ترافیک ارزان بهره می گرفتند.
ثانیاً، علاوه بر مبانی دینی که در جای خود باید رعایت شود، سخن بر سر منافع ملی، استقلال کشور، اقتصاد دیجیتال و مانند آن است؛ نه تنها جمهوری اسلامی بلکه حکومت های غیر اسلامی هم این بدیهیات را متوجه می شوند که مدیریت شبکه های اجتماعی و به طور کلی مدیریت فضای مجازی، بخشی جدانشدنی از حکمرانی امروزی است.
کشورهایی مانند چین و آمریکا به مراتب حساس تر از ما هستند. اگر ما با حمایت از تولید ملی در عرصه ICT، سوداگر هستیم، آن گاه این کشورها را باید اَبَرسوداگر نامید! با این تفسیر، پس باید از برخی پرسید که با همین مبنای شما، چرا سنگ پلتفرم های آمریکایی را به سینه می زنید و آنها را به رخ ما می کشید؟!
ثبت دیدگاه