بعد از پیروزی انقلاب به رهبری مصلح اعظم عصر معاصر امام روح الله(ره) و تا استقرار نظام جمهوری اسلامی برخاسته از شعور نه شرقی و نه غربی در دهه شصت ؛ترکیبی از آشوب ها و اغتشاشات که در همین چند ماه اخیر در داخل و از خارج شاهد آن هستیم بر انقلاب و انقلابی ها در سراسر کشور تحمیل و یک فضای پرتردیدی را حاکم نمود اما آنچه در آن شرایط ایران و ایرانی را از معرکه تجزیه و عدم نجات بخشید ؛کلمه توحید و توحید کلمه تحت زعامت امام و تشکیل یک جبهه مردمی عظیم با محوریت مساجد محلات و پای کار آوردن همه دلها و عقلها بود.
این تجربه گرانسنگ تفکر و فرهنگ جبهه ای در گام اول انقلاب اسلامی با وجود تمام مشکلات ما را به افق چشم اندازمان نزدیک تر نمود و دستاوردهای خیره کننده و امیدآفرین آن برای ادامه راه و فتح قله های جهانی توشه گران بهایی بود که به قلم امام حاضر عصر ما به سند گام دوم انقلاب اسلامی مبدل گردید و به جوانان تمدن ساز ایران عرضه و به رخ مدعیان تمدن لیبرال کشیده شد.
این آشوب ها و اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ با همان الگوریتم و تکرار ابعاد دهه شصت و در فضای استقرار نظام جمهوری اسلامی (دومین زنجیره تمدن سازی) یعنی اینکه انقلاب اسلامی در روند تکاملی خود به نقطه ای سرنوشت ساز در نظام جدید جهانی رسیده است و عبور از آن و تثبیت نهایی اش ؛ایران و ایرانی را یک گام دیگر به آرمان های جهانی اش نزدیک تر می کند.اما آیا این مهم بدون تجربه کار جبهه ای نیروهای انقلاب و اهتمام بدان در تمام عرصه ها ممکن است!؟
این برنامه عملیاتی ترکیبی و شناختی در حال اجرای دشمنان انقلاب اسلامی با تصویری ملموس و عینی از یک جبهه ائتلافی خارجی و داخلی مستکبران و ایادی آنان با میدان داری اقلیتی از مردان و زنان را حدود ۱۰سال پیش در ۲/۲/۱۳۹۲ برای مردان جوان فعال فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی و ۲۱/۰۲/۱۳۹۲ برای بانوان فرهیخته انقلاب اسلامی ترسیم آینده نگرانه ای نمودند.
امام خامنه ای ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ در جمع تعدادی از فعالان تشکل های فرهنگی_ که شرح آن در کتاب «قرارگاه های فرهنگی» منتشر شده است _این روزهای پاییز ۱۴۰۱ ما در میدان می بینیم را اینگونه ترسیم و بدنبال آن بخشی از نسخه نوین فرهنگی و اجتماعی را پیش روی همگان قراردادند :” آنی که من در مجموع احساس کردم در این سال های متمادی، این است که این ناهنجاری های فرهنگی که در گفتار، در آثار فرهنگی و در رفتار مشاهده می شود… انسان یک برنامه ریزی احساس می کند. ما در مقابلمان یک جبهۀ فرهنگی- سیاسی غرب وجود دارد که در دل آن جبهه، باز یک جبهه سرمایه داری خطرناک و آدم خوار وجود دارد، باز در کنار این، یک جبهه صهیونیستی، با اهداف مشخص وجود دارد؛ باز در کنار این، یک جبهه با ارتجاع فکری و خوک صفتی در زندگی بشری وجود دارد – سلاطین و مسئولان امور خیلی از حکومت ها، زندگی حیوانی شان مثل خوک و اهدافشان، اهداف دشمنان و فکرشان، فکرهای متحجر – که این ها همه یک مجموعه ای تشکیل دادند در مقابل ما؛ یک جبهه هستند.ما اگر بخواهیم در مقابل این جبهه کار کنیم، هم باید تنوع داشته باشیم ، هم ابتکار داشته باشیم، هم باید انگیزه داشته باشیم، هم باید برنامه داشته باشیم؛ کارمان برنامۀ هدایت شده باشد. و این نمی شود مگر با تشکیل جبهه . این طرف هم بایستی جبهه تشکیل داد. از افراد و حتی مجموعه ها، به تنهایی کار بر نمی آید، باید یک کار وسیع جبهه ای انجام داد.این کار هم جز با حضور مردم امکان ندارد؛ یعنی ابتکارات مردم خیلی از کارها را می کند. ”
معظم له به فاصله کوتاهی از دیدار یاد شده و در تاریخ ۱۳۹۲/۰۲/۲۱ در دیدار جمعی از بانوان فرهیختهی حوزوی و دانشگاهی بخش تکمیلی و بسیار مهم جبهه انقلاب اسلامی را اینگونه ارائه می کنند :” زنان فعّالِ در جبههی انقلاب، یک روزی نقشآفرینی برجستهای کردند -هم اندکی پیش از پیروزی انقلاب، هم در اوائل انقلاب، هم در دوران جنگ تحمیلی- و از خودشان حضور نمایانی نشان دادند؛ نگذارید حضور نمایان زنان فعّال در جبههی انقلاب کمرنگ بشود. دیگران در مواجههی با انقلاب و معارضهی با انقلاب سعی میکنند از عنصر زن و زنانِ کارآمد استفاده کنند؛ جبههی انقلاب، زنان کارآمد و فعّال و زبانآور و نویسنده و عالِم و دانشمند بمراتب بیشتر دارد؛ خانمهایی که اهل اِقدامند، اهل فکرند، اهل نگارش و نویسندگی اند، اهل سخن گفتنند، اهل فکر دادنند، صحنهی انقلاب و دفاع از انقلاب را خالی نگذارند”
قریب ۱۰ سال از این بیانات رهبری می گذرد و ما امروز جبهه در جبهه ی دشمنان را بوضوح کامل علیه انقلاب و مردم می بینیم اما سوال اصلی این است که جهاد نمایان جبهه ای و ترکیبی ما کجاست؟ و چه کسی متولی تقویت جبهه متحد نیروهای انقلاب اسلامی در سراسر کشور و از جمله گلستان است؟
ثبت دیدگاه