رفتار و اظهارات خاتمی و همکاران وی در هشت سال دولت اصلاحات، سوق دادن جامعه به خصوص قشری از زنان و دختران ایرانی، به سمت فرهنگی غربی بود.
به نقل از فارس، «حمله علنی یا ضمنی» به مبانی و احکام اسلامی یکی از کارکردهای ثابت جریان تجدیدنظرطلب از بدو شکلگیری آن تاکنون بوده و چنین کارکردی در سالهای گذشته خود را به اشکال مختلف نشان داده است.
در این بین، بی حجابی و کشف حجاب نیز، یکی از مسایلی است که جریان تجدیدنظر طلب یا به عبارتی جریان موسوم به اصلاحطلب، ید طولایی در حمایت از آن دارند و شاید بیشترین حمایت و ضربه به مقوله حجاب به عنوان آزادی زن، در دولت اصلاحات رقم خورد و در این بین، بعد از هاشمیرفسنجانی، اصلاحطلبان و رییس دولت اصلاحات با اظهارات متناقض و مبهم، به باورهای نسل جدید حمله کردند.
نگاه افراطی همقطاران دولت اصلاحات و شخص محمد خاتمی در دهه اول انقلاب که به اسامی همچون «اکبر پونز» مشهور شدهاند تا سیاستهای اجتماعی او در کسوت روزنامه کیهان و وزارت ارشاد موسوی و هاشمی از یک سو و شعارها و پیامهای انتخاباتی و هدفگیریشده او و ستاد انتخاباتیاش در بهار ۷۶ و در ادامه سیاستهای فرهنگی منفک از خط امام در دولت اصلاحات، افراط و تفریط در مقابله با پوشش و حجاب را تکمیل کرد و باعث شد رهبر انقلاب بارها به هشدار و انذار نسبت به تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و جنگ فرهنگی تاکید کنند.
بسیار سادهانگارانه خواهد بود که اگر مواضع، شعارها و سیاستهای دولت خاتمی را محصول شخص او درنظر بگیریم و تیمهای عملیات روانی، حلقه فکری کیان، روزنامههای زنجیرهای و شبکهای و نخبگان فاسد امنیتی را در شکلگیری این پازل به حساب نیاوریم.
خاتمی به سبک کیهان
مجمع روحانیون مبارز یکی از اسامی پرطمطراق در میان احزاب و جریانهای سیاسی پس از انقلاب است. این گروه که با انشعاب از جامعه روحانیت کار خود را آغاز کرد و افرادی چون موسویخوئینیها، خاتمی، کروبی، موسویلاری، انصاری و …اعضای این تشکل بودند.
وجه ممیزه ایشان در دهه شصت از جامعه روحانیت مبارز در غلظت و شدت انقلابی بودن دانسته میشد. افرادی که در زمینههای اقتصادی به مدل تودهای، در زمینه سیاسی به مدل حکومت اسلامی و ذوب در ولایت و در زمینه فرهنگی به تندترین شکل ممکن مقید بودند و با تسمیه خود به عنوان خط امام، سعی میکردند خود را عِدل امامِ امت جا بزنند.
خاتمی به عنوان یکی از رهبران اصلی این جریان نیز از این قاعده مستثنا نبود و در نوک پیکان رقابتهای حزبی با بزرگان جامعه روحانیت قلم میزد و موضعگیری میکرد. او که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد به عنوان نماینده مردم اردکان و میبد راهی مجلس شد، به فرمان امام خمینی (ره) در ۱۳۶۰ سرپرست موسسه مطبوعاتی کیهان شد و سال بعد از آن به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد انتخاب شد و در دولت هاشمی رفسنجانی هم در همین مسوولیت ایفای نقش کرد تا اینکه در ۱۳۷۰ خورشیدی استعفا داد و پس از کنارهگیری از وزارت فرهنگ به ریاست کتابخانه ملی منصوب شد.
نوع نگاه خاتمی در دهه اول انقلاب به پدیدهها از جمله حجاب در مسیر خط فکری مجمع قابل تعریف است. برای مثال مهدی نصیری درباره نامه سال ۶۹ سید محمد خاتمی در کانالی تلگرامی خود در مورد اهتمام خاتمی به حرکات ضدبیحجابی این چنین نوشته است:
«یک بار در اردیبهشت سال ۶۹ نیروهای حزب الله فراخوان گستردهای برای تجمع و تظاهرات علیه بدحجابی در میدان ولی عصر تهران دادند و جمعیت انبوهی گرد آمدند و تظاهرات انجام شد اما طبق روال معمول ما در روزنامه کیهان پوشش خبری کمی به این واقعه دادیم در حالی که روزنامههای دیگر اغلب با تصویر در صفحه اولشان منعکس کردند. به دنبال این امر جناب آقای خاتمی نماینده مقام معظم رهبری در موسسه کیهان در یادداشتی که برای بنده به عنوان مدیر و سردبیر کیهان فرستاد به شدت از نحوه برخورد روزنامه کیهان با این تظاهرات حزب الله و پوشش ضعیف خبری آن انتقاد کرد و آن را ناشی از روشنفکری زدگی، مخالفت با حزب الله و طرفداری از فساد و…. دانست!»
متن نامه خاتمی:
جناب آقای نصیری
دیروز تظاهراتی با اطلاع و اجازه قبلی علیه بدحجابی و مفاسد اخلاقی انجام گرفت که بعضی خبرها عدد دهها هزار نفر را ذکر کرده است .
تلکس ویژه خبرگزاری از آن با عنوان جمعیتی بزرگ نام برده است و همه مطبوعات کم و بیش به آن پرداخته اند و لا اقل تیتری در صفحه اول داشته اند و مطالب را نیز با حجم در خور توجه منعکس کرده اند اما کیهان در صفحه ۲ در جایی پرت خبری داده است با این طلیعه که گروهی از حزب الله تهران ـ
بنده کار ندارم که ممکن است ندانم کاری و اشتباه و حتی بهره برداری نادرست هم از این جریانات شود ولی آیا در حسن نیت حزب الله که اکثریت قریب به اتفاق این جمعیتها است شکی دارید و آیا با اجازه و خساب و کتاب و آرامش هم حزبالله حق ندارد علیه مظاهر فساد اعتراض کند؟
نمیدانم این برخورد زشت و غیر قابل توجیه کیهان را بر چه حمل کنم؟ روشنفکری، مخالفت با حزب الله، طرفداری از فساد !! یا عقل و منطق ؟! قضاوت را به شما و وجدانهای پاک وا میگذرام.
خاتمی ۶۹/۲/۳
آزادی و حجاب دستمایهای برای پیروزی
سال ۷۶ نخستینبار پس از انقلاب بود که مطالبات مدنی و سیاسی از اولویتهای اقتصادی در جامعه پیشی گرفت. فنری را که آقای هاشمی با فراست تمام خوابانده بود اینک کمپین محمد خاتمی با تلاش بیشتری رها کرد تا بتواند در پیچ و تابهای اجتماعی، گوی سبقت را از حریف برباید.
محمد خاتمی در این سال با شعار توسعه سیاسی توانست با کسب ۲۰ میلیون رأی راهی پاستور شود. دولت خاتمی بهدلیل رویکرد مشخص خود به دولت اصلاحات مشهور شد و جریان چپ در جمهوری اسلامی را تبدیل به جناح اصلاحطلب امروزی کرد.
خاتمی که مواضع دهه قبل خویش را برای رأی آوری متناسب نمیبیند به شعارهای مبهم در زمینه حجاب و آزادیهای ظاهری پرداخت از جمله در جایی میگوید: «زنان در جامعه ما مظلوم بوده و بسیاری از این مظلومیتها نیز به بهانه و نام دین به آنها تحمیل شده است.»
خاتمی در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ان اچ کی ژاپن درباره حجاب میگوید:
در آئین اسلام پوشش و رعایت موازینی برای زنان مورد توجه قرار گرفته و این مساله ای است که کل دنیای اسلام قبول دارد اگر این حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود قطعا مضر است…
او در یکی از سخنرانیهایش در نسبت دین و آزادی به موضوعی میپردازد که هماینک مبنای یک کمپین خاص شده است. به عبارتی خوانشی عرفیگرایانه نسبت به مفهوم دین که در مقابل خواستههای بشری باید سر تعظیم فرود بیاورد و به قول عباس عبدی در مصاحبهاش با ایسنا، میتوان از میزان و حدود دینی عبور کرد.
عبارات مشهور محمد خاتمی تنها مشتی از خروار اهانتهایی است که شخصیتها و رسانههای وابسته به جریان غربگرای داخلی در طول سالهای حاکمیت دولت اصلاحات علیه دین اسلام به راه انداختهاند.
محمد خاتمی در شهریورماه سال ۷۸ نیز بیان میکند: «شما برای اینکه بتوانید پیشرفت بکنید، راهی جز راه غرب ندارید و راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی.»
وی همچنین در آذر همان سال بیان میکند: «معتقدم دین برای آنکه بماند نباید آن را محصور در یک برداشت خاصی کرد. طبع بشر چنین است که اگر دین یا هر نهاد دیگری را وافی به مقصود نیافت یا آن را کنار بگذارد یا برداشت تازه از آن خواهد داشت و این امری است که در تاریخ رخ داده و باز هم رخ خواهد داد.»
بدین ترتیب جامعه رأی اولی که عمدهشان درگیر فضای خفقان هاشمی رفسنجانی بودند، به کمپین آزادیِ خاتمی جذب میشوند. آزادیای که در انتخابات سال ۷۶ تا حد زیادی با اباحهگری، ابتذال و بیعفتی معادلیابی میشود و این چنین جریان اصلاحات برای رسیدن به کرسی ریاست، یکی از ارزشهای اصیل انقلابی را که خود داعیه دارش بودند به قربانگاه میفرستند.
این شعارها و پیامها به زمان انتخابات ختم نمیشود بلکه در انتخاب وزیر ارشاد، برنامههای فرهنگی شهرداری و … نیز خود را نشان میدهد به طوری که جمعی از افراد ضدانقلاب و جریان ملی مذهبی با آن احساس همدلی میکنند و شاید بیراه نباشد که مواضع خاتمی در حوزههای فرهنگی اجتماعی در بحبوحه انتخابا ۷۶، رایهای سیاه این جمع را نیز به خود جذب کرده باشد.
در برداشتی مشابه هاشمی به روایت تصویر ساطع شده از ایران زمانِ خاتمی در اروپا این چنین یاد میکند: «۲۱ آذر ۷۷ علی لاریجانی باز به دیدارم میآید «. گزارشی از سفر به یونان داد که مسئولان اروپا خیال میکنند انقلاب اسلامی در ایران، رو به زوال است و بهزودی ارزشهای انقلاب از قبیل حجاب منسوخ میشود و نیز از آثار سوء مراسم نشست رئیسجمهور با دانشجویان در دانشگاه گفت.»
به هرجهت، رفتار خاتمی و همراهانش در هشت سال از دولت اصلاحات، سوق دادن جامعه به سمت فرهنگی غربی بود تا جایی که بسیاری از زنانی که در حوزه سیاسی و اجتماعی ایران فعالیت می کردند و بعضا برخی از آنان در زمره مشاوران وی بودهاند، در حال حاضر کشف حجاب کرداند، محصول هشت ساله دولت خاتمی بودند.
ثبت دیدگاه