یکی از توفیقات الهی که از سال ۱۳۹۵ تا کنون نصیب ما و دوستان بزرگواری در سراسر کشور شد ؛ ایجاد یک جمع از حامیان آیت الله رئیسی و تبدیل کردن آن به یک شبکه گسترده در سراسر کشور در بستر فضای مجازی بود و هست.درست در زمانی که بسیاری از نخبگان سیاسی و مدعیان آینده نگری در ذهن و فکرشان چنین چشم اندازی در افق ۲۸خرداد سال ۱۴۰۰ نمی گنجید.
نزدیک ترین مقطع زمانی عزم این حرکت اصلاحی و تکاملی شبکه حامیان آیت الله رئیسی؛حرکت مردمی آبان ۱۳۹۹ بود.در حالی که غالب چهره های شاخص جریان انقلابی از جمله در استان گلستان براساس تحلیل ها و برآوردهای محفلی؛ خودشان را در ستادهای آقایان سعید جلیلی ، سعید محمد ،قاضی زاده هاشمی،رستم قاسمی ،محمدباقر قالیباف ،محسن رضایی و حتی لاریجانی تعریف کرده بودند. حتی با نفی مطلق حضور آیت الله رئیسی ادله خودشان را با شور و هیجان اقامه و در بعض موارد هم تخریب می کردند!
اما تمام هزینه این نامهربانی ها فقط چند ماه انتظار و دعوت به صبر و پاسخ به شبهات بود تا جایی که آیت الله رئیسی با وجود تمام هزینه های سنگین و خارج از تصور حضور در میدان به دلیل ویرانه های بجای مانده از ده سال گذشته ؛برای خدا و مردم پای به بزرگ ترین و بی سابقه ترین میدان پر از تهدیدات ترکیبی داخلی و خارجی مستمر گذاشت تا به تعبیر شهید گام دوم انقلاب اسلامی ،شهید سپهد قاسم سلیمانی ؛از دل این تهدیدات پیچیده برای مردم و نظام اسلامی فرصت های تاریخی و تاریخی ساز رو به افق چشم انداز گام دوم انقلاب اسلامی بسازد.
آیت الله رئیسی با سرمایه اجتماعی سال ۱۳۹۶ که با سعه صدر و صبر جمیل او تا انتخابات ۱۴۰۰ به یک پشتوانه مردمی و گفتمانی و مستحکم مبدل شده بود؛ پای به میدان گذاشت و این حضور میدانی چندین اثر کلان و راهبردی داشت که همچنان ساری و جاری است و برای حفظ و تقویت همه این دستاوردها می بایست یک نگاه مسئولانه و متعهدانه داشت:
۱: امید فراگیری را با توجه به سوابق و عملکرد ایشان در دل مردم با وجود فضای تیره و تار شده فضای مجازی تحت سلطه بیگانگان و در اختیار لیبرال ها و منافقین داخلی بوجود آورد که در هیچ یک تحلیل های خارجی و داخلی نمی گنجید.
۲ : طراحی سنگین خارجی تحریم انتخابات با حمایت بعض جریان های سیاسی داخلی را شکست و در مرحله دوم نیز طراحی آنان برای کاهش میزان مشارکت تا سقف ۲۰درصد را با وجود زمان کوتاه خنثی نمود و در یک روند و فرآیند اجتماعی و سیاسی منطقی و معقول خاصه با تقویت انگیزه های الهی و مردمی رو به آینده ای روشن مشارکت قریب به ۵۰درصد را برخلاف تمام پیش بینی ها و نظر سنجی ها رقم زد و به همین دلیل از آن بعنوان حماسه یاد گردید.
۳: پایگاه و سرمایه اجتماعی مردمی و مقبولیت یک نیروی انقلابی و مکتبی اصیل را بدور از وابستگی های جناحی و تشکیلاتی مصطلح را همچون مشایعت میلیونی شهید سپهد سلیمانی تا بهشت را به رخ سیاست بازان داخلی و سیاست سازان خارجی کشید و یکبار دیگر ظهور عملی نه شرقی و نه غربی ؛جمهوری اسلامی را به رخ همگان کشید.
۴: هویت و گفتمان اصیلی از دل انقلاب و دل مستضعفان را با جان و دل خود بر سر دست گرفت و بعنوان یک جریان سیاسی خالق محور و مخلوق مهرور که خود مظهر مردم سالاری دینی است را در گام دوم انقلاب اسلامی و در اولین انتخابات ریاست جمهوری آن عرضه داشت که تصور شکل گیری آن در فضای سیاست زده و جناح زده مفرط کشور دور از ذهن بود.
۵ : با وجود توطئه های سنگین خارجی برای جدا کردن اقوام ایران زمین از هم و ضربه زدن نهایی به ایران و ایرانی بودن با یک واگرایی سیاسی _انتخاباتی ؛ پیام دعوت به وحدت اسلامی و انسجام ملی به تمام اقوام و مذاهب و اقلیت های دینی رسید و آنان یکپارچه پیشگام و پرچمدار مشارکت حداکثری و لبیک به امام خامنه ای شدند.
۶: ورود موثر تفکر اصیل و برآمده از بطن و متن مردم انقلابی و نظام اسلامی بدور از التقاط و وابستگی خارجی (نفوذ) را به بدنه تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور و وزارتخانه های حساس را تضمین و آثار آن در زمان کوتاهی در سلامت مردم و خنثی شدن تحریم ها و دیپلماسی خارجی نمایان شد که در مقایسه با سالهای قبل و پدیده ها و وقایع مشابه قابل مقایسه نبود.
۷ : نوید بخش ریل گذاری و بازسازی انقلابی و هوشمندانه عرصه های مدیریتی کلان بدون شتابزدگی ها مرسوم سیاسی و گروهی شد و موارد دیگری که از حوصله این وجیزه خارج است.
اما در این میان یک میراث اداری و اجرایی با ساختارهایی که در نمودار عمر سازمانی خود به نقطه بوروکراسی دوم و با انتصابات و تقسیم مناصب به اشراف گرایی سیاسی نزدیک می شد به دولت آیت الله رئیسی و استانداران آن ناخواسته به ارث رسید که حقیقتا باید از آن به بزرگ ترین سیاه چاله فضای مدیریت اداری و اجرایی کشور و به تبع آن در استان ها یاد کرد.
بطور خاص در ده سال و اندی گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی با هشدارهای صریح نسبت به چنین سیاه چاله هایی علاوه بر یک بسامد گفتمانی و ارائه راهکارهای انقلابی به جامعه ایرانی اسلامی؛ مردم را بسمت یک انتخابات آزاد و آگاهانه و انتخاب صحیح هدایت نمود و اکنون تنها چند ماه است که با وجود تمام تهدیدات و میدان پیچیده و این وضعیت خاص یادشده ، آیت الله رئیسی و وزرا و استانداران آن فرمان آن را به دست گرفته اند.
حال سوال اصلی این است که اولویت اهم در این شرایط خاص و بسیار حساس به ویژه در فضای اداری و اجرایی چیست؟آیا پیچیدن مدل مدیریت همان نسخه به ارث رسیده و تداوم آن که مجوزی برای مداخله گری و میل همه به مدیریت کردن استانداران با هر ضرب و زور و تزویری است می تواند ضامن حفظ و تقویت دستاوردهای برشمرده شده در این میدان سرنوشت ساز انقلاب و نظام اسلامی باشد ؟
امروز ابرمساله اداری و اجرایی کشور این است که همه عوامل و مراجع دخیل در این وضع موجود به ارث رسیده می خواهند وزرا و استانداران دولت مردمی آیت الله رئیسی را مدیریت کنند!!! و آنان را بسمت ریل گذاری فردی و گروهی و انتخاباتی خود سوق دهند که رهبر معظم انقلاب در چند ماه گذشته یکی از عوامل یاد شده آن و آسیب های آن را صریحا ۳بار متذکر شدند و بطور قطعی نهی نمودند که اگر دیگر عوامل متعدد را در کنار این عاملین در هر استان بگذاریم آن زمان درک خواهیم نمود که استانداران دولت مردمی آیت الله رئیسی با وجود این طالبان مدیریت کردن استانداری ها چه فضای سنگینی را تحمل می کنند و این مختص استان گلستان هم نیست و با شناختی که تحت شبکه صدرالاشاره بیان شد در تمام استان های کشور حاکم است.
آنچه مسلم است اولویت اهم برای هر استاندار حفظ و تقویت دستاوردهای برشمرده شده بالا در کنار راهبری برنامه تحول دولت در عین تعامل و مشورت پذیری عام و تام و تصمیم گیری نهایی قاطع و شخصی خود اوست و در این مسیر امکان خطا و اشتباه با توجه به پیچیدگی های میدان می رود و همیشه راه برای اصلاح امور و انتصابات در راستای تحول مد نظر دولت مردمی باز است و این مدل مدیریتی مصداق مردمی و مردمی سازی است و همه در این راه باید دست به دست هم دهیم به مهر ،میهن اسلامی خویش را کنیم آباد . ان شاء الله
ثبت دیدگاه