اشاره: طبق روال نشريه پرتو، ذيلا خلاصهاي از يكي ديگر از سخنرانيهاي مرحوم علامه مصباح(ره) تقديم شده است.
همه ما ميدانيم كه بقاي نسل انسان در گرو ازدواج است و اگر مرد و زن با هم ازدواج نكنند نسل بشر منقرض ميشود و طولي نميكشد كه بشر نابود ميشود. ازدواج هم به يك عمل طبيعي احتياج دارد تا موجب توليد فرزند شود. اگر اين كار طبيعي براساس يك قرارداد و با جمله «انكحت و قبلت» توأم باشد عبادت ميشود. حتي نگاهي كه دو همسر به همديگر ميكنند نيز عبادت ميشود و ثواب دارد. اما اگر اين قرارداد و اين جمله نبود و اين عمل طبيعي بر اساس ارتباط آزاد انجام گيرد، گرچه از نظر ظاهري و طبيعي با عمل قبل تفاوتي ندارد، و زن و مردي صرفا عملي بر اساس غريزه خود انجام ميدهند، اما يكي عبادت است و ديگري گناه! البته ازدواج مبتني بر يك قرار داد است كه تعهداتي به دنبال ميآورد، اما عمل غريزي زن و مرد در هر دو رابطه يكسان است. اين دو عملِ به ظاهر يكسان، در ازدواج، عبادت و در رابطه آزاد، گناه محسوب ميشود. برخي افراد كه به اين نكته توجه ندارند ميگويند: اين دو عمل چه فرقي دارند؟! كساني كه شما آنها را گناهكار ميدانيد همين كاري را انجام ميدهند كه از نظر شما عبادت است. پس چرا يكي گناه شمرده ميشود و مرتكب آن بايد مؤاخذه و حتي تنبيه شود و ديگري مستحق ثواب است؟ اين مورد را تنها از جهت مثال عرض كردم و گرنه اين نكته در بسياري از مسائل جاري است. همه ما ميدانيم و قبول داريم و بايد توجه داشته باشيم كه ارزش بسياري از مسائل، با اندكي تغيير در كيفيت كار يا حتي گاهي تنها با تغيير نيت، از زمين تا آسمان تفاوت پيدا ميكند.
مثال ديگري در خصوص تفاوت نيت عرض كنم؛ در روايات هم به اين مثال اشاره شده است كه اگر دو نفر به نماز بايستند و هردو مثل هم نماز بخوانند و كاملا مانند يكديگر كيفيت قرائت و آداب نماز را رعايت كنند، اما قصد و نيت يكي از آن دو اين باشد كه وظيفه شرعي خود را انجام دهد و هيچ توجهي به ديدن يا نديدن ديگران نداشته باشد، و ديگري فقط به اين قصد كه به ديگران نشان دهد نمازخوان و اهل عبادت است آن عمل را انجام دهد، اولي بهواسطه اين عمل، ثواب فراواني ميبرد و ديگري نه تنها ثوابي نميبرد، بلكه مستحق عقاب ميشود؛ زيرا رياكاري كرده كه نوعي شرك محسوب ميشود. چنين شخصي در حقيقت به جاي خداپرستي، خودپرستي و مردمپرستي كرده است. نيت باعث چنين تفاوتي بين دو عمل مشابه ميگردد، بهگونهاي كه ارزش آنها از زير صفر تا ميل به بينهايت تفاوت پيدا ميكند.
در مسائل اجتماعي و مسائل ديگر هم همين قاعده جاري است. پيش از انقلاب – كساني كه سن آنها نزديك سن بنده است به ياد دارند و گمان نميكنم جوانترها به ياد داشته باشند – كساني براي مبارزه با دستگاه پهلوي و شاه عدهاي را آموزش دادند و گاهي هم كساني را ترور كردند. سخن آنها اين بود كه ما ميخواهيم با دستگاه ظلم و ستم مبارزه كنيم – البته اين مطلب طفيلي است و مطلب اصلي چيزي ديگر است و بنده به اين وسيله ميخواهم اهميت اختلاف نيت و نگرش را عرض كنم. شايد بانيان آن گروه افرادي متدين و فداكار بودند و واقعاً تنها بهخاطر خدمت به مردم و جامعه اين كارها را انجام ميدادند و حاضر بودند جان خودشان را فدا كنند. اما در عمل بهتدريج با كساني دوست و همكار شدند كه قدري گرايشهاي چپ داشتند و چندان اعتقادي به دين نداشتند، ولي در اين جهت با گروه نخست مشترك بودند كه معتقد بودند با دستگاه پهلوي ستمكار بايد مبارزه كرد. گروه نخست معتقد بود اين مبارزه وظيفهاي ديني است و گروه دوم ميگفت رژيم پهلوي بايد برود و ما بهجاي آنها بياييم؛ آنها حق ما را گرفتهاند! بالاخره اختلاط بين اين دو گرايش باعث شد كه اين حركت، انحراف پيدا كند و نتيجه آن شود كه در اوائل انقلاب، بهترين ذخيرههاي انقلاب را با ترور از دست ما بگيرند. امثال آيتالله دكتر بهشتي، دكتر آيت و بسياري ديگر از نيروهاي انقلاب را همين افراد از ما گرفتند. انگيزه اين گروه هم از ابتدا اين بود كه با دستگاه پهلوي مبارزه كنند و آن حكومت را ساقط كنند. اما خوبان و بنيانگذاران اين گروه، براي انجام وظيفهاي الهي اقدام به تأسيس آن كردند و معتقد بودند كه اين مبارزه بايد در چارچوب احكام الهي انجام گيرد. گرچه ممكن بود آنها در تشخيص وظيفه خود اشتباه كنند، اما نيت آنها در روزهاي نخست، الهي بود. ولي بعدها اين نيت كمرنگ شد و به جاي رضاي خدا، هواي دل جايگزين شد و به جاي اينكه بگويند بايد اشخاص صالح سر كار آيند، گفتند بايد ما سر كار بياييم و نوبتي هم باشد نوبت ما است. همين افراد، بزرگترين ذخاير انساني اين كشور را در همان اوائل انقلاب كه بيشترين نياز را به وجود آنها داشتيم از دست ما گرفتند. آيا واقعا جنايتي بالاتر از اين جنايت ميتوان تصور كرد؟ چه كساني مرتكب اين جنايت شدند؟ كساني كه در ابتدا به عنوان خدمت به اجتماع و مبارزه با ظلم كار خود را شروع كردند. حتماً فهميدهايد مقصود من چه كساني هستند و انشعاب آنها چگونه پيدا شد و به كجا انجاميد!
پايه چنين كارهايي كه ميتواند نتايج دراز مدتي در جامعه داشته باشد بايد بسيار محكم باشد؛ بايد دقت كنيم كه اولا اين كار فيحد نفسه كاري عقلپسند و خداپسند باشد، و ثانيا بايد ديد ما براي چه هدفي آن را انجام ميدهيم؛ گاهي تنها بهخاطر يك احساس ميخواهيم اين كار را انجام دهيم و گاهي هم تنها بهدنبال منافع شخصي خود هستيم و اين منافع را به اسم خدمت و… دنبال ميكنيم و انتظار يك منفعت شخصي داريم. اگر كار از ابتدا از روي هوس و براي منفعتي دنيوي يا از روي چشم و همچشمي و رقابت و چيزهايي از اين مقوله انجام گيرد فرجام مطلوبي نخواهد داشت. از ابتداي نهضت انقلاب اسلامي تا امروز كه چهل سال از پيروزي انقلاب ميگذرد اين مطلب را آزمودهايم. اگر شما خودتان هم دقت كنيد شايد اكنون نمونههاي برجستهاي از چنين آزمونهايي را بتوانيد ببينيد.
ثبت دیدگاه