جهاد تبیین در دو وجه ضرورت مییابد؛ یکی بر اساس معنای خاص جهاد یعنی تقابل و مبارزه با دشمن و دیگری برحسب معنای عام آن، یعنی جهاد برای تبیین حقیقت برای ذات حقیقت که مصداق اتم آن همان انسان کامل و امام عدل (عج) است، و ناگفته نماند که این دو وجه با یکدیگر تعارض و تضاد ندارند؛ بلکه دو روی یک حقیقت هستند.
جوهره بیانات رهبر انقلاب در روز اربعین خطاب به دانشجویان، مفهومی بود که رسانهها و کاربران فضای مجازی از آن به عنوان «جهاد تبیین» نام بردند. ایشان در این بیانات خاطرنشان کردند:
«خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراهکنندهای که از صد طرف به سمت ملّت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدفهای بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است… «حرکت تبیین» خنثیکننده این توطئه دشمن و این حرکت دشمن است. …این فضای عمومی در کنار مشکلاتی که ممکن است به وجود بیاورد، برکات بزرگی هم دارد؛ میتوانید افکار درست را، افکار صحیح را منتشر کنید، پاسخ به اشکالات را، پاسخ به ابهامآفرینیها را در این فضا با استفاده از این امکان منتشر کنید و میتوانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید.»
پرسش از چیستی و ماهیت:
برای داشتن تعریفی جامع و مانع از مفهوم «جهاد تبیین» به سه پرسش به طور کلی باید پاسخ داد؛ پرسش از چیستی آن، پرسش از چرایی آن و پرسش از چگونگی تحقق آن.
یکی از راههای درک حقیقت یک شیء، تحلیل مفهوم آن است که مقدمه و مدخلی برای فهم ذات و ماهیت آن شیء است. برای درک چیستی و ماهیت «جهاد تبیین» بهتر است ابتدا مفهوم آن تحلیل و تدقیق شود تا بتوان درک واضح و متمایزی از آن داشت. مفهوم «جهاد تبیین» مفهومی مرکب است و ترکیب آن هم ترکیب اضافی است که اضافه آن نیز از سنخ «اضافه بیانی یا تبیینی» است که در آن، مضاف الیه برای مضاف، کارکرد تبیینی و توضیحی دارد. به عبارت دیگر، مضاف الیه در این ترکیب، مضاف را توضیح میدهد و نوع آن را مشخص میکند. همچنین به لحاظ تحلیل منطقی، میتوان گفت در ترکیب «جهاد تبیین» مفهوم جهاد را میتوان به مثابه «جنس» تلقی کرد که مفهومی عام است و مفهوم تبیین را میتوان به مثابه «فصل» آن دانست که کارکرد تخصیصی دارد و نوع آن جنس را مشخص میکند. بنابراین، رهبر معظم انقلاب درباره حرکتی در حوزه رسانه سخن میگویند که آن حرکت، حرکتی عادی و معمولی در حوزه رسانه نیست؛ بلکه تحول و تغییری جهادی و بنیادی است که تمایز مشخصی با حرکتهای پیشین دارد، یعنی هم از حیث کمیت و مقدار و هم از لحاظ کیفیت و شیوههای انجام، باید با کنشهای سابق رسانهای متفاوت باشد، به طوری که ذات آن هم به نحوی انقلابی سیر اشتدادی و تکاملی داشته باشد.
حال، این حرکت انقلابی در حوزه انتقال معنا چه صورت و فعلیتی دارد و غایت آن چیست؟ صورت و فعلیت آن حرکت جهادی که از قضا غایت آن نیز هست، «تبیین» است؛ یعنی جریان انقلابی باید تحولی انقلابی در موضوع تبیین را در حوزه رسانه تجربه کند. تبیین به معنای بیان حقایق است، تبیین همچنین به خودی خود صورت نمیگیرد و مقتضی فاعلیت و ایفای نقش توسط کنشگران و فعالان انسانی است. برای فهم بهتر معنای تبیین، بهتر است به معنای مقابل آن توجه شود؛ آنچه در مقابل تبیین قرار دارد، ابهام، احتجاب و پرده افکنی بر روی معنا است، بنابراین، آنچه از تحلیل معنای جهاد تبیین به دست میآید این است که رهبر انقلاب در این برهه از زمان، یک ضرورت گذار تاریخی یا -به اصطلاح- یک پیچ تاریخی تشخیص دادهاند که برحسب آن، دیگر جایز نیست به روال گذشته در این مسیر، طی طریق کرد و لازم است یک تحول انقلابی و یک جهاد به سوی کشف و بیان حقایق در برابر ابهام آفرینی و پرده افکنی دشمنان بر روی حقایق را عملیاتی کنیم که هم از حیث کمیت و هم از حیث کیفیت، یا به بیان دیگر از لحاظ سرعت، قدرت و دقت عملیاتی با مسیر قبلی متفاوت باشد.
پرسش از چرایی و ضرورت:
اما درباره اینکه چرا چنین تحولی ضروری تشخیص داده شد، شاید برای مخاطب آگاه چندان نیاز به توضیح نداشته باشد؛ اما به هر ترتیب، تأملی در علل آن میتواند خالی از فایده هم نباشد. اشاره شد که کارکرد رسانه انتقال معانی است، همچنین گفته شد که حرکت جهادی از لحاظ ماهیت و کمیت و کیفیت، با حرکت معمول متفاوت است و این حرکت جهادی باید برای تبیین صورت بگیرد؛ تبیینی که فعلیت و غایت آن است، یعنی از یک سو، این حرکت جهادی رسانهای را از سایر تحولات جهادی مانند جهاد نظامی متمایز میکند و از سوی دیگر، باید توجه داشت که جهاد تبیینی، حقیقتی ثابت و در دسترس و آماده نیست؛ بلکه باید به سوی تحقق آن حرکت کرد.
حال با توجه به مقدمات مذکور، به یک واقعیت غیرقابل چشمپوشی نیز باید به اشاره کرد و آن جنگ روانی دشمن و زمین بازیای است که آن را طراحی کرده است. همچنین فراموش نکنیم که یکی از وجوه مفهوم جهاد، معنای تقابل و درگیری است و بدون ملاحظه معنای نوعی تقابل و اصطکاک -اعم از درونذات و برونذات- جهاد، معنا نمییابد؛ اما این معنای خاص جهاد است، در حالی که در معنای عام آن، تقابل و رویارویی ملحوظ نیست و آنچه مقوّم مفهوم آن است، معنای «سعی و تلاش شدید برای رسیدن به نهایت یک چیز» است. به تعبیر دیگر، یک وجه ضرورت جهاد تبیین، مربوط به مبارزه با دشمن است؛ دشمنی که استاد تحریف و قلب حقایق و -به اصطلاح- عملیات روانی است و در این کار دارای سابقهای چند هزار ساله است. خدای متعال در قرآن کریم به عملیات روانی یهود در چند آیه اشاره میکند، از جمله در آیه ۴۶ سوره نسا که میفرماید: «مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» « گروهی از یهود کلمات (خدا) را از جای خود تغییر دادند » و نیز در آیه ۷۵ سوره بقره که میفرماید: «فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللَّهِ ثُمَ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ.» « گروهی از آنان کلام خدا را شنیده و به دلخواه خود تحریف میکنند با آنکه در کلام خود تعقل کرده و معنی آن را دریافتهاند.».
این دشمن که امروز در قالب جریان ضدانقلاب و رسانههای تابعه آن ظهور دارد، از عملیات روانی، هدفی مهمتر و بنیادیتر را دنبال میکند و آن هم تبدیل عملیات روانی به عملیات میدانی است. به بیان دیگر، تمام این سیاهنماییها، نفرت پراکنیها، یأس آفرینیها، تشویشها و اعتمادزداییهایی که صورت میگیرد را نباید تنها یک جنگ روانی برای القای یک سلسله پیامها در ذهن مخاطب دانست؛ بلکه این فرآیندهای روانی مذکور که در لباس عملیات رسانهای متحقق میشوند، در عین اینکه خودشان هدف هستند، وسایل و ابزاری برای تحقق یک هدف اصلیتر یعنی ایجاد آشوب و برهم زدن نظم اجتماع برای سلطه بر جامعه اسلامی هستند.
بنابراین، جهاد تبیین در معنای خاصش، ناظر به تقابل عملیاتی با جریان رسانهای دشمن -اعم از پدافند و آفند رسانهای- است؛ اما معنای عام آن یعنی «سعی جدی برای رسیدن به غایت و نهایت یک چیز» به چه معنا میتواند ضرورت آن را توجیه کند؟
آنچه از بیانات رهبر انقلاب در این باره و نیز از معنای عام جهاد رسانهای میتوان استنباط کرد، این است که ما تعهدی به حقیقت دادیم که در هر مقطع تاریخی ممکن است به یک صورت برای ما مسئولیت آفرین باشد. بدین توضیح که آنچه از راهبرد سهگانه انقلاب اسلامی یعنی برچیدن بساط استبداد سلطنتی، برپایی حکومت جمهوری اسلامی و تمهید مقدمات ظهور حجت خدا، میتوان استنباط کرد، این است که اصلیترین مسئولیت و تعهد جریان انقلابی به حقیقت، تعهدی است که نسبت به ظهور ولی خدا (عج) دارد؛ چراکه انقلاب اسلامی در نفی طاغوت و اقامه حکومت اسلامی موفق بوده و بر حسب معنای عام جهاد تبیین، نیازمند کنش انقلابی و جهادی در حوزه روشنگری، کشف و بیان حقایق و نفی حجابها در راستای راهبرد سوم است.
بنابراین، جهاد تبیین در دو وجه ضرورت مییابد؛ یکی بر اساس معنای خاص جهاد یعنی تقابل و مبارزه با دشمن و دیگری برحسب معنای عام آن، یعنی جهاد برای تبیین حقیقت برای ذات حقیقت که مصداق اتم آن همان انسان کامل و امام عدل (عج) است، و ناگفته نماند که این دو وجه با یکدیگر تعارض و تضاد ندارند؛ بلکه دو روی یک حقیقت هستند.
پرسش از چگونگی و روشها:
برای دستیابی به روش یا روشهای مطلوب برای جهاد تبیین بهتر است که مقدمتاً برای دستیابی به پاسخ چند پرسش راهبردی تلاش شود؛ پرسش درباره هویت و ماهیت خود، پرسش درباره امکانات و ابزارهای موجود، پرسش درباره هدف یا اهداف و پرسش از موقعیتی که در آن قرار داریم. همین پرسشها را عیناً درباره جریان دشمن نیز میتوان و باید پرسید؛ اینکه ماهیت دشمن چیست؟ چه ابزار و ادوات و امکاناتی دارد؟ هدف یا اهدافش چیست؟ و نسبت به ما در کجا ایستاده؟
وقتی در حوزه رسانه توانستیم به این پرسشها پاسخ دهیم، طبیعتاً، در مقام عمل و در پاسخ به پرسش «چه باید کرد؟» هم میتوانیم ابتکار عمل به دست بگیریم.
پاسخ تفصیلی به پرسشهای مذکور فضای مستقل و مبسوطی را میطلبد و در این فضای محدود نمیتوان متعرض تفصیل آن شد، فقط اجمالاً در همین حد اشاره میشود که به لحاظ منابع و امکانات رسانهای جریان انقلابی هرچند به هیچ وجه قابل مقایسه با جریان دشمن نیست؛ اما به لحاظ ظرفیت منطقی و قوت استدلال و حقانیت، ابتکار عمل را در دست دارد. برد ادراکی در این میدان با جبههای است که اولاً واجد ظرفیت منطقی باشد و ثانیاً منابع و امکانات خود را برای رسیدن به اهدافش به طور دقیق و هدفمند به کار گیرد.
همچنین به این موضوع باید توجه داشت که در حوزه روشها نیز نیازمند تحولی جهادی و انقلابی هستیم، وگرنه حتی با فهم ماهیت و چیستی جهاد تبیین و نیز با درک ضرورت و چرایی آن، اگر در روشهای تبیینی، حرکت جهادی نداشته باشیم، پیروزی رسانهای بسیار دور از ذهن به نظر میرسد؛ چراکه این، منطق تاریخ است که هر قوم و طایفهای که بدون برنامه، روش و دید راهبردی پا به میدان کارزار گذاشت، دچار رکود، عقبگرد، انحطاط و شکست شد.
نکته نهایی که نیاز به یادآوری دارد این است که هر چقدر این جهاد تبیین در مقام عمل به کمال و فعلیت خود نزدیکتر میشود، ممکن است عملیات رسانهای و روانی دشمن نیز سیر اشتدادی بیابد و از لحاظ کمیت و کیفیت و ترفندها افزایش پیدا کند که این را از تأسیس شبکهها و وبسایتهای جدید و روشهای هدایت اذهان نوینی که به کار میگیرد باید تشخیص داد و برای خنثی سازی زهر القائات آن، برنامه و راهبرد منسجم و منطقی داشت.
ثبت دیدگاه