با وجود پیشگامی روحانیان در انقلاب اسلامی ایران، نقش آنان آن گونه که شایسته است بررسی، تبیین و تحلیل نشده است. این مسئله باعث ادعای پیشگامی انقلاب توسط برخی از گروه های رقیب روحانیان، مانند گروه های التقاطی یا مارکسیستی یا روشن فکران ملی گرا و لیبرال، شده است. و سبب شده نقش روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی در نظر برخی افراد دچار ابهام شود و از سویی نیز القائات و شبهه های مخالفان انقلاب و نیز عملکرد سوءِ برخی از دولتمردان به آن دامن زند. بنابراین، پرسش اصلی مقاله ازاین قرار است: نقش روحانیان در پیروزی انقلاب اسلامی ایران چیست؟
بر مبنای نظریه های مطرح شده دربارۀ عوامل نقش آفرین در انقلاب های سیاسی اجتماعی، می توان به دو عامل به شرح زیر اشاره کرد:
الف) عوامل انسانی: بی شک، انسان به دلیل اختیار و اراده اش، یعنی فرد انسانی یا گروه ها، قشرها و طبقات گوناگون بشری از مهم ترین عوامل تحولات اجتماعی به شمار می روند.
عوامل انسانی مؤثر در انقلاب ها چهار دسته اند: ۱- عامل فردی و گروهی ۲- عامل عینی واقعی و محیطی ۳- عامل ذهنی فکری و اندیشه ای ۴- عامل سازمانی و تشکیلاتی.
درواقع، عوامل عینی، ذهنی و تشکیلاتی جزو عوامل تمهیدی برای تحول به شمار می روند و این اراده و اختیار انسانی است که عامل نهایی و تمام کننده است. برمبنای آموزه های دینی خداوند اراده کرده است تا سرنوشت هیچ قومی را، مادامی که آنان در خود تحولی درونی ایجاد نکنند، تغییر ندهد: «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَومٍ حَتّیٰ یغَیروا ما بِأَنفُسِهِم (رعد: ۱۱﴾؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند!»
ب) عوامل الهی: همان عوامل فرا انسانی و معنوی است. در اندیشۀ سیاسی اسلام، حاکمیت مطلق از آن خداست و هیچ تحولی در جهان بدون اذن او صورت نمی گیرد. به تعبیر قرآن کریم: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَه کن فَیکونُ (یس: ۸۲)؛ فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می گوید: موجود باش. آن نیز بی درنگ موجود می شود.» البته، خداوند حکیم اراده اش را براساس سنت ها و قوانین الهی به اجرا در می آورد: «أَبَی اللَّه أَنْ یجْرِی الْأَشْیاءَ (الامور) إِلَّا بِأَسْبَاب» ( کلینی، ج ۱: ۱۸۳). این اسباب نیز به مادی و معنوی تقسیم می شوند که از مهم ترین وسایل معنوی همانا «امدادهای الهی» است. برخی از آن ها درقرآن کریم عبارت اند از: ارسال سپاه نامرئی در جنگ، نزول باران، ایجاد آرامش در قلب مؤمنان، ایجاد ترس در قلب دشمنان، فرستادن بادهای ویرانگر، برهم زدن کیدهای دشمنان، الهام حقایق به قلب ها ومانند آن ها (ناصحی، ۱۳۸۷ و آهنچی، ۱۳۹۱: ۱۷ -۳۴).
جریان شناسی روحانیت شیعه در رابطه با رژیم پهلوی
یاد آور می شویم که روحانیت شیعه نهادی مذهبی سیاسی است و در رأس آن مراجع عظام تقلید قرار دارند که با بهره گیری از نظام اجتهادی و فقاهت پاسخ گوی نیازهای دینی مقلدان هستند و پس از آن ها آیات عظام، حجج اسلام و طلاب علوم دینی قرار دارند که ضمن تحصیل در حوزه های علمیه به تبیین، ترویج وتبلیغ اسلام در اقصی نقاط کشور می پردازند. آنان به عنوان «کارمندان اسلام»، حفظ اسلام در همۀ ابعادش را وظیفۀ خود می دانند (امام خمینی(ره)، بی تا: ۵ و ۳۵). با نگاهی به مواضع روحانیت شیعه از آغاز انقلاب اسلامی، یعنی اعتراض امام خمینی(ره) به لایحۀ انجمن های ایالتی ولایتی در سال ۱۳۴۱ تا پیروزی آن درسال ۱۳۵۷، در درون تشکیلات روحانیان چهار گروه تشخیص پذیر است:
الف) روحانیان انقلابی: این گروه را آیت الله العظمی روح الله موسوی خمینی(ره) رهبری می کرد. آنان ضدّ سلطنت و شاه و خواستار ایجاد حکومت اسلامی بودند. آنان با توجه به مبانی اندیشۀ سیاسی اسلام، مانند وحدت دین وسیاست، دخالت در امور سیاسی اجتماعی را برای خود تکلیفی دینی می دانستند. در اندیشۀ آنان اسلام دینی جامع و کامل است، ازاین رو، بر اساس اصل حفظ بیضۀ (کیان) اسلام در برابر سیاست های ضدّ اسلامی رژیم پهلوی ایستادگی می کردند و مهم تر اینکه مبتنی بر اصل نفی سبیل متخذ از آیۀ شریفۀ: «وَلَن یجعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً» ( نساء: ۱۴۱ و بقره: ۱۹۵)، نمی توانستند سلطۀ دشمنان آمریکایی و صهیونیستی را بر ایران تحمل کنند و آن گاه که سیاست های نصیحت و امربه معروف و نهی از منکر علما در شاه و دربار پهلوی مؤثر واقع نشد، براندازی رژیم را پی گرفتند. درمجموع، ویژگی مشترک اعضای این گروه، که عمدتاً در زندان و تبعید به سر می بردند، آزادی خواهی، انقلابی بودن، استقلال طلبی و تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی بود (آبراهامیان، ۱۳۵۹: ۴۳۶ ۴۳۹).
ب) روحانیان غیرسیاسی: در رأس این گروه آیت الله العظمی خویی، مرجع بزرگ در نجف اشرف، قرار داشت. آنان هرچند به لحاظ نظری دین را از سیاست جدا نمی دانستند، اما در عمل ضمن گوشه گیری از سیاست، به تحصیل و تدریس در حوزه های علمیه، مسائل معنوی و اخلاقی و تربیت طلاب می پرداختند.
ج) روحانیان مخالف میانه رو: سران این گروه را آیات عظام: گلپایگانی، مرعشی و شریعتمداری، تشکیل می دادند. آنان ضمن مخالف بودن با اقدام های استبدادی دولت، خواستار اجرای قانون اساسی بودند، اما در پی براندازی سلطنت نبودند، ازاین رو، میانه رو محسوب می شدند. در جریان پیشرفت انقلاب، آیات عظام: گلپایگانی و مرعشی نجفی به جریان انقلابی پیوستند، اما شریعتمداری ارتباطات خود را با شاه و دربار بیشتر کرد.
د) روحانیان درباری: این گروه حامی شاه وسلطنت، از محمدرضا پهلوی با عنوان شاه شیعه طرف داری می کردند و به شدت با روحانیان انقلابی سر ستیز داشتند. برخی از آنان در خدمت سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) قرار داشتند. امام خمینی(ره) و روحانیان انقلابی به شدت در مقابل روحانیان ساواکی، درباری و یا وعاظ السلاطین موضع می گرفتند(مظفری، ۱۳۸۵: ۷۵ -۸۰).
نقش روحانیان در پیروزی انقلاب اسلامی
اینک پس از طرح مباحث نظری و معرفی سازمان روحانیان و جریان شناسی آن، به نقش روحانیان در پیروزی انقلاب اسلامی می پردازیم:
۱- آگاهی بخشی، بیدارگری و افشاگری نسبت به شرایط نابسامان عینی جامعه: توصیف، تبیین وتحلیل اوضاع اسفناک کشور در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، بهداشت و درمان و مانندآن، از جمله نقش های مهمی بود که روحانیت از آن برای متزلزل کردن پایه های رژیم پهلوی بهره می گرفت. آنان هرچند فاقد رسانه های جدید بودند، اما به دلیل در اختیار داشتن کرسی وعظ و خطابه، نسبت به دیگر مخالفان رژیم، در آگاه سازی مردم و بیداری آن ها موفق تر بودند. استبداد، خفقان، استعمار آمریکایی، مقابله با اسلام، بی احترامی به رأی مردم، از دست رفتن استقلال سیاسی و نظامی کشور، سرکوبی آزادی خواهان و روشن فکران، رعب و وحشت سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، غارت منابع کشور به ویژه نفت، رواج فساد و فحشا در دربار و دولت و فساد شخص شاه، رواج فرهنگ برهنگی و مخالفت علنی با ارزش های اسلامی در رادیو، تلویزیون و نشریات کشور، فقر، شکاف های بزرگ اجتماعی و مانند آن ها، واقعیت جامعۀ آن روز کشور بودند که جامعۀ روحانیان آن را افشا می کرد و مردم را به مقابله با رژیم فرا می خواند.
۲- کادر سازی، تربیت نیروهای انقلابی و گسترش روحیۀ انقلابی: بی شک، یکی از ارکان ضروری هر انقلابی کادرسازی و تربیت نیرو برای آینده است. دراین زمینه نیز روحانیان شیعه پس از تأسیس حوزۀ علمیۀ قم و حفظ آن در شرایط بسیار سخت دورۀ رضاشاه پهلوی، پشتوانۀ عظیمی برای انقلاب اسلامی بود. هرچند انقلاب اسلامی از سال ۱۳۴۱ آغاز شد، ولی زمینه های رشد و بالندگی آن از سال ها پیش فراهم شده بود. بنابراین، نقش آیت اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس حوزۀ علمیۀ قم و آیت اللّه العظمی بروجردی در حفظ حوزه به عنوان زمینه سازان انقلاب اسلامی نباید از نظرها پنهان بماند. در همین حوزه بود که صدها نفر از روحانیان مبارز و در رأس آنان امام خمینی(ره)، پرورش یافتند و رهبری و کادر اصلی انقلاب اسلامی را تشکیل دادند. به تعبیر مرحوم آیت اللّه العظمی اراکی( «آقای خمینی از قم مبعوث شد، در اثر حوزۀ علمیه ای که آقای حائری منعقد کرده بود و این یکی از نتایج آن حوزه بود(فصلنامۀ یاد، ۱۳۶۵: ۲۳-۳۰). پس ازرحلت آیت اللّه حائری، نقش مرجعیت آیت اللّه بروجردی در حفظ حوزه از خطرها و بسترسازی برای تربیت شاگردانی مخلص و فداکار، که در انقلاب اسلامی نقش اول را داشتند، بسیار حائز اهمیت است. یکی از نویسندگان خارجی در رابطه با نقش آیت اللّه بروجردی می نویسد: «وی میراث مهمی از خود به جای گذاشت. سازمان دهی جدید مدرسۀ علوم دینی در قم، تأسیس یک شبکه برای اشاعۀ معارف مذهبی در سراسر ایران و بالاخره متمرکز کردن امر جمع آوری خمس و زکات که باعث ثبات مالی و استقلال روحانیان شد، همچنین، ایجاد مرکز سازمان دهی و شبکۀ ملی که برای بسیج کردن توده ها در ۱۹۷۹ ۱۹۷۷ بسیار حیاتی بود. در نیمۀ دهۀ ۱۹۷۰ این مرکز شامل مجموعه ای از ۱۰۰ هزار روحانی و واعظ و ۱۵ هزار طلبۀ علوم دینی بود. دستاورد امام خمینی(ره) این بود که به این شبکه، روحی سیاسی دمید (لوئیس، ۱۳۷۵: ۶).
۳- هدایت و رهبری انقلاب: در انقلاب پیروز شده در سال ۱۳۵۷ با وجود مدعیان رهبری از صاحبان افکار مارکسیستی، ملی گرایان لیبرال، روشن فکران دینی و نیز صاحبان اندیشه های التقاطی، بار رهبری انقلاب بر دوش روحانیان مبارز سنگینی می کرد. در رأس روحانیان مبارز، آیت الله العظمی امام خمینی(ره) به عنوان یک مرجع مسلّم تقلید بدون اینکه ادعایی برای رهبری داشته باشد و برای قرار گرفتن در رأس نهضت کوچک ترین گامی برداشته باشد توسط مردم به رهبری پذیرفته شد. ظهور آیت الله خمینی(ره) و روحانیان مبارز در وضعیتی تحقق یافته بود که پیش تر رضا شاه همۀ تلاش خود را برای نابودی آنان به کار گرفته بود. مشابه همین سیاست در عصر محمدرضا پهلوی تداوم یافت و سکولاریزمْ، یعنی جدایی دین از سیاست، با کمک روشن فکران غرب گرا بر جامعه حاکم شد. در چنین شرایطی امام خمینی(ره) با تأکید بر وحدت دین و سیاست در اسلام، وضعیت حوزه های علمیه و روحانیان و اجتماع مؤمنان و مسلمانان را به گونه ای متحول ساخت که نه تنها خوف ورود به سیاست در برخی از روحانیان و مقدسان ریخته شد، بلکه ورود به سیاست «تکلیف» محسوب شد. امام خمینی(ره) به عنوان نظریه پرداز انقلاب اسلامی، همۀ نیازهای فکری و نظری انقلاب را درست در زمان لازم مطرح کرد. نظریه هایی همچون: نظریۀ وحدت دین وسیاست، نظریۀ تحریم تقیه، نظریۀ عمل به تکلیف و نظریۀ پیروزی خون بر شمشیر، که هرکدام ضربات سهمگین خود را بر پیکر رژیم پهلوی وارد می کردند و بهانه را از دست عافیت طلبان می گرفتند و در نهایت، ایشان با طرح و تبیین «نظریۀ ولایت فقیه» الگوی حکومتی آینده را برای مردم مطرح کرد و ضربۀ نهایی را، به لحاظ نظری، بر نظام سیاسی شاهنشاهی وارد نمود. بدین سان امام خمینی(ره) بخش عظیمی از روحانیان و دیگر قشرهای ملت را وارد حوزۀ انقلاب کرد. البته، ایشان در مسیر عمل به وظایف شرعی، ابتدا به نصیحت رژیم پرداخت و با امربه معروف و نهی از منکر شخص شاه را از عواقب مبارزه با دین اسلام بر حذر داشت (امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸: ج۱: ۲۱۴؛ همان: ۷۸)، اما هنگامی که شاه مغرور و دولت و درباریان او به این نصایح وقعی ننهادند، با تبیین اقدام های ضدّ دینی و ضدّ انسانی و ضدّ ملی شاه، قیام علیه حکومت ظالم و براندازی حاکمیت جور را وظیفه و تکلیف برشمردند (امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸: ج۱: ۲۱-۲۳؛ همان: ۱۵۹و ۱۶۲). هرچند هدایت و رهبری انقلاب هزینه های سختی نیز برای روحانیان مبارز به همراه داشت، اما چون تکلیف شرعی محسوب می شد، یاران صمیمی امام دستگیری، زندان، شکنجه، آزار و اذیت و در نهایت، شهادت را به جان می خریدند. با وجود چنین شرایط وحشتناکی، امام خمینی(ره) هیچ گاه دچار تزلزل نشد و این روحیۀ بالای وی ناشی از ایمان خالص و باور تزلزل ناپذیرش به نصرت الهی بود. استاد مطهری(، که خود از نظریه پردازان انقلاب اسلامی بود، پس از ملاقات با امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو ی پاریس، در سال ۱۳۵۷ از روحیۀ خلل ناپذیر ایشان چنین سخن گفت:
… در سفری که به پاریس رفتم، چیزهایی از روحیۀ این مرد کشف کردم که نه تنها بر ایمان من، بلکه بر حیرت من افزود. وقتی برگشتم رفقا پرسیدند: «چه دیدی؟» گفتم: «چهارتا اَمَنَ دیدم: اَمَنَ بهدفه، به هدفش ایمان دارد. اَمَنَ بسبیله، به راهی که برای هدف خودش انتخاب کرده، ایمان دارد. اَمَنَ بقومه، من دیدم در همۀ رفقا و دوستانی که من سراغ دارم احدی به اندازۀ این مرد به روحیۀ مردم ایران ایمان ندارد. و از همه بالاتر، اَمَنَ بِرَبّه»(مطهری، ۱۳۸۷: ۱۵).
بنابراین، حوزه های علمیۀ تشیع و روحانیان شیعه با پرورش شخصیتی کم نظیر مانندامام خمینی(ره) و پذیرش رهبری انقلاب مردم، تأثیر انکارناپذیری در جلب اعتماد همۀ قشرهای مردم و پیروزی انقلاب اسلامی داشته است.
۴- طرح، تبیین و ترویج مکتب انقلاب: مکتب انقلاب نقشۀ راه مبارزه، مسیر حرکت، اهداف انقلاب و روش سرنگونی نظام ظالم حاکم را به انقلابیون نشان می دهد و موجب تشویق و تحریک مردم در مبارزه، حتی تا پای ایثار جان، است. مکتب انقلاب جامعۀ مطلوب و آرمانی آینده را برای همگان تصویر می کند. بنابراین، از ضروریات هر انقلابی طرح مکتب انقلاب و پس از آن تبیین و ترویج و گسترش آن، تا آنجاست که اکثریت جامعه به آن گرایش پیدا کنند و با انسجام فکری، رژیم حاکم را براندازند. در جریان انقلاب اسلامی ایران نیز مارکسیسم، ناسیونالیسم و لیبرالیسم از جمله ایدئولوژی ها یا مکتب هایی بودند که توسط برخی در این دوران ترویج می شدند. در این میان اما روحانیان شیعه، مکتب اسلام و تشیع را به عنوان ایدئولوژی انقلاب و جایگزین برای ایدئولوژی شاهنشاهی معرفی کرد و با کمک آن به بسیج سیاسی توده ها پرداخت. امام خمینی(ره) به عنوان ایدئولوگ اصلی انقلاب اسلامی از توحید و اخلاص و قیام لله سخن می گفت و اسلام امامت، اسلام عدالت و اسلام محمدی و علوی و حسینی و اسلام مبارزه با طاغوتیان و مستکبران و اسلام حمایت از مستضعفان را ترویج می کرد و بر بهره گیری از مکتب عاشورا و کربلا در مبارزه با ظلم و ظالم تأکید می ورزید. ایشان ضمن تربیت کادر انقلاب، بیشترین تلاش را برای آگاهی بخشی به توده ها انجام داد و مهم ترین فعالیت ایشان دراین زمینه، تدریس و تألیف کتاب «ولایت فقیه» در بهمن ۱۳۴۸ بود. در این کتاب جامعۀ مطلوب و آرمانی مورد نظر رهبر انقلاب بیان شد و بسیاری از عالمان و روحانیان مبارز در قم، تهران، مشهد، نجف و مراکز استان ها و شهرستان های بزرگ و کوچک و حتی در روستاها به تبیین و توضیح ایدئولوژی انقلاب پرداختند. مکتب انقلاب، که به طور مستمر توسط روحانیان ترویج می شد، انگیزه و محرک لازم را برای مبارزه کردن، جانبازی و فداکاری و در صورت لزوم جنگ و جهاد در اختیار مردم می گذاشت. عدالت خواهی روحانیان باعث می شد تا توده ها و اقشار زیر ستم، در زیر پرچم آنان گرد آیند. همچنین، طرح حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) نیز توده های مردم و به ویژه محرومان و مستضعفان را مشتاقانه برای پیوستن به صفوف انقلابیون تشویق می کرد و این در شرایطی بود که برخی از روحانیان مخالف حرکت امام خمینی(ره) و روحانیان مبارز در این دوران (معروف به «انجمن حجتیه»)، هرگونه حکومتی قبل از ظهور امام زمان ( را طاغوتی معرفی می کردند.
روحانیان در سخنرانی های خود با تفسیر روزآمد آیات و روایات، همچنین استفاده از نمادهای اسلامی نظیر شهادت امام حسین (، کربلا، عاشورا، پیامبر، امام، عدالت و مفاهیم مقابل آن مانند ظلم، فساد، یزید و… و نیز بیان قول، فعل و تقریر معصومان، بر افکار عمومی جامعه تأثیر می گذاشتند. تأکید بر عوامل معنوی و الهی در سرنوشت افراد و جوامع، که از درون مکتب انقلاب استخراج می شد، به مردم بیشترین انگیزه را برای مبارزه با رژیم پهلوی می داد و استفاده از عنصر شهادت طلبی و الگوی کربلا در ایام محرم، خشم انقلابی مردم را پیوسته زنده نگه می داشت و از خاموش شدن آتش انقلاب جلوگیری می کرد و درنتیجه، قوی ترین نیروی مذهبی و بسیج اجتماعی را در اختیار روحانیان قرار می داد. همچنین، باید از دیگر اقدام های فرهنگی روحانیان مبارز، مانند انتشار نشریات و کتاب ها برای ترویج مکتب انقلاب، یاد کرد. تلاش روحانیان برای تبیین مکتب انقلاب، در نهایت، ایدئولوژی های رقیب را از صحنه خارج کرد و فروپاشی ایدئولوژیک رژیم را، قبل از فروپاشی سیاسی آن، به ارمغان آورد.
۵- حمایت و پشتیبانی از رهبر انقلاب: بی گمان در یک انقلاب، به هر میزان، رهبری از حمایت و پشتیبانی بیشتری برخوردار باشد، امکان پیروزی سریع تر فراهم می شود. همچنین، از ضروریات هر انقلابی داشتن سازمان و تشکیلاتی است که افزون بر حمایت از رهبر به بسیج توده ها اقدام کند. باتوجه به این دو اصل، روحانیت شیعه با کمک مراجع عظام تقلید، آیات و حجج اسلام و طلاب حوزه های علمیۀ دینی در حمایت از رهبر انقلاب، مهم ترین نقش را در انقلاب اسلامی داشته است.
روحانیان در مقایسه با دیگر گروه های سیاسی در ایران مناسب ترین سازمان، یعنی تشکیلات روحانیت را، در اختیار داشتند که در رأس آن نهاد مرجعیت قرار داشت. همچنین، استقلال مالی روحانیت شیعه و برخورداری از کمک های مالی مردمی و بازار اسلامی و نیز اوقاف، نذورات، خمس و زکات، آنان را از وابستگی به دولت نجات می داد.
ازآنجا که طبق قانون اساسی مشروطه علمای طراز اول مصونیت داشتند، پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ رژیم پهلوی تلاش کرد ابتدا امام را از مرجعیت بیندازد و سپس، او را محاکمه کند. در این برهۀ حساس نیز خواص روحانیت، به ویژه مراجع و علما، با حمایت از امام خمینی(ره)، رژیم را شکست دادند. پس از دستگیری امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۲ عده ای از علما برای رهایی امام و دیگر زندانیان به تهران مهاجرت کرده، تلگراف های زیادی به تهران، زندان قصر، خدمت امام خمینی(ره) و به مجامع دولتی برای آزادی معظم له از سوی مردم و علمای شهرها ارسال کردند. ازآنجا که بی شک، بخش عظیمی از موفقیت امام خمینی(ره) مرهون مرجعیت اوست، باید گفت آن زمان اقدام روحانیت انقلابی در تثبیت موقعیت امام خمینی(ره) کاری بس مهم در تحولات معاصر ایران و جهان محسوب می شد.
در جریان انقلاب اسلامی مهم ترین عامل قدرتمندی که نه تنها ابزارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، بلکه اساسی ترین ابزار قدرت رژیم پهلوی، یعنی ابزار نظامی آن را بی اثر کرد، مرجعیت تقلید امام خمینی(ره) بود. عمق تأثیر عامل مرجعیت در بین نیروهای مسلح رژیم پهلوی تا بدان حد بود که بسیاری از پرسنل آن، به طور شفاهی، کتبی و در عمل براساس دستور امام خمینی(ره) اقدام می کردند. آنان اعلام می کردند که مقلد آیت الله خمینی(ره) بوده و نمی توانند برخلاف دستورِ مرجع تقلید خود عمل کنند. سرپیچی از دستور فرماندهان مافوق و فرار از خدمت نظامی، تحت تأثیر قدرت مرجعیت شیعه، در گزارشات فرماندهان و مسئولان رده بالای رژیم پهلوی، در جلسات محرمانه، آمده است (قره باغی، ۱۳۶۸: ۷۱ و ۱۰۳-۱۱۳ و ۲۰۳).
۶- مبارزه با خطوط انحرافی و جلوگیری از انحراف در مسیر اصلی مبارزه و ایجاد هم بستگی در میان نیروهای مخالف رژیم پهلوی: از دیگر نقش های مهم و تأثیرگذار امام خمینی(ره) و روحانیت مبارز در انقلاب اسلامی از یک سو، مبارزه با خطوط انحرافی مانند خط انجمن حجتیه، خط التقاطی مجاهدین خلق (منافقین)، مارکسیست ها و ملی گرایان و از سوی دیگر، جلوگیری از انحراف در مسیر اصلی مبارزه بود.
۷- تأکید برقیام لله و خلوص مبارزه و زمینه سازی برای کسب نصرت و امدادهای الهی: روحانیت مبارز با تأکیداتی که امام خمینی(ره) در جریان مبارزه داشت، بر اخلاص در مبارزه پافشاری می ورزید و می کوشید تا هرگونه عوامل غیر الهی، ریاکاری، منفعت طلبی های شخصی و قدرت پرستی از ساحت مبارزه پاک شود.
۸- تبیین راهبرد صحیح مبارزه برای براندازی رژیم: در حالی که برخی از مخالفان رژیم پهلوی، مانند سازمان مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق، راهبرد جنگ مسلحانه را در پیش گرفته بودند و گروهی دیگر مانند ملی گرایان و ملی مذهبی ها بر مبارزۀ پارلمانی تأکید داشتند. روحانیت شیعه، با هدایت امام خمینی(ره) بر « مبارزات مردمی» برای براندازی حکومت پای می فشردند. امتیاز این راهبرد، وارد کردن قشرهای گوناگون مردم در مبارزه و فراگیر کردن آن بود. در نهایت نیز همین روش بیشترین نقش و بهترین نتیجه را برای انقلاب حاصل کرد و انقلاب اسلامی ایران از جمله مردمی ترین انقلاب ها محسوب شد.
۹- بهره گیری از پایگاه های مذهبی برای مبارزه و بسیج مردم مانند مساجد، اماکن متبرکه، امامزاده ها و هیئت های مذهبی: در این میان باید از نقش ویژه و حیاتی مساجد در انقلاب اسلامی ایران سخن گفت. بهره برداری سیاسی روحانیان از مساجد و تبدیل آن ها به سنگری برای مبارزه علیه رژیم پهلوی نشانگر نقش محوری و مؤثر آن در انقلاب است. امام خمینی(ره) معتقد بود که این مساجد سنگرهای اسلام است (امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸، ج ۱۵: ۱۵) و گویندگان در مساجد وظیفه دارند مصایب رژیم را در طول پنجاه سال سلطنت پهلوی به آگاهی مردم برسانند و آن ها را آگاه کنند(همان، ج ۳: ۴۳۵).
۱۰- بهره گیری از زمان های مذهبی برای آگاهی بخشی و مبارزه با رژیم، مانند محرم و صفر، دهۀ فاطمیه و مناسبت های مذهبی: از جمله موقع شناسی های روحانیت در پیشبرد انقلاب اسلامی، استفاده از مناسبت های دینی، اعیاد، وفیات، ماه های محرم و صفر، دهۀ فاطمیه و موقعیت ها و فرصت های دیگر مانند عید نوروز بود. دراین میان باید از نقش بی بدیل محرم و صفر در افشای جنایات رژیم نام برد. روحانیان در این ایام با تشبیه محمد رضا شاه پهلوی به یزید، آتش انقلاب را شعله ورتر می کردند. همچنین، عکس العمل مناسب روحانیان مبارز به شهادت آیت اللّه مصطفی خمینی(ره) ۱ آبان ۱۳۵۶ نمونه ای از این زمان شناسی است.
۱۱- استفادۀ مطلوب از رسانه های سنتی: از اقدام های مهم روحانیان برای پیشبرد انقلاب اسلامی، استفادۀ بجا و خوب از رسانه های سنتی بود. با وجود اینکه در عصر انقلابْ رسانه های مدرن نظیر رادیو، تلویزیون، سینما، مطبوعات و… تحت سلطۀ رژیم پهلوی بود، اما آنان از سلطۀ دشمن بر این ابزار کارساز ناامید نشدند و حتی المقدور از رسانه های سنتی مانند منبر و محراب، مسجد، حسینیه، تکایا و اندکی از رسانه های مدرن اولیه نظیر ضبط صوت، دستگاه تکثیر و… برای رساندن پیام انقلاب استفاده کردند. محققی خارجی، که به واکاوی نقش روحانیان در به کارگیری کانال های سنتی و تأثیر آن در پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است، می نویسد: شاه ایران… سرمایه گذاری سنگینی روی وسایل ارتباط جمعی انجام داده بود، به طوری که صددرصد از جمعیت کشور در مناطق کوهستانی به رادیو گوش فرا می دادند و هفتاد درصد آنان تلویزیون تماشا می کردند… مخالفت با شاه به وسیلۀ شبکه های غیر رسمی توسط ۲۰۰ هزار رهبر مذهبی و ۹۰ هزار مسجد سازمان دهی شد. در حالی که آیت اللّه خمینی(ره) و دیگر رهبران مذهبی به خارج تبعید شده بودند؛ اما پیام های آیت اللّه به شکل کاست، به دست پیروانش ارسال می شد. پیام های او پس از پخش از ضبط صوت، چاپ و زیراکس می شد. در انقلاب اسلامی ایران درحقیقت، مردم با هم برخورد نداشتند؛ بلکه برخورد بین رسانه های بزرگ در برابر رسانه های کوچک تر بود که سرانجام، رسانه های کوچک پیروز شدند (جعفری چمازکتی، ۱۳۷۴: ۱).
نتیجه گیری
انقلاب اسلامی ایران با اراده و خواست روحانیان مبارز شیعه، به رهبری امام خمینی(ره) که نقش پیش گامی، هدایت گری و بسیج کنندگی توده ها را برعهده داشته است و با نصرت الهی به پیروزی رسید. آنان با عزمی راسخ تحولی بنیادین در دولت و جامعه را طلب کردند و با مبارزه ای قاطع علیه رژیم طاغوتی پهلوی برای تحقق ارزش های اسلامی، زندان، شکنجه، شهادت، تبعید و انواع محرومیت ها را به جان خریدند؛ یعنی اگر ارادۀ روحانیت انقلابی و مبارز شیعه، به رهبری امام خمینی(ره) برای ایجاد انقلاب نبود، انقلابی در این برهه از تاریخ ایران تحقق نمی یافت.
کتابنامه
قرآن کریم.
موسوی خمینی، سیدروح الله (بی تا). نقش روحانیت در اسلام، قم، دارالفکر.
(۱۳۷۸). صحیفه امام، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
آبراهامیان، یرواند (۱۳۵۹). ایران بین دو انقلاب، ترجمۀ کاظم فیروزمند، حسن شمس آوری و محسن مدیر شانه چی، تهران، مرکز.
مطهری، مرتضی (۱۳۸۷). مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، تهران، صدرا.
آهنچی، سید علیرضا (۱۳۹۱). «تبیین علل وقوع انقلاب اسلامی ایران در نگاه استاد مطهری با تأکید بر گزاره های اصلی فلسفۀ دینی تاریخ»، فصلنامۀ علمی تخصصی حبل المتین، دورۀ اول، ش ۱، زمستان ۱۳۹۱، ص ۱۷ -۳۴، قاب دسترسی در: hablolmatin.dmsonnat.ir.
کلینی، محمدبن یعقوب. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۳، نرم افزار جامع الاحادیث.
ناصحی، محمدحسن (۱۳۸۷). امدادهای غیبی از نگاه قرآن، قم، بوستان کتاب.
لوئیس، برنارد (۱۳۷۵). «بازگشت به اسلام از مدرنیسم به نظم اخلاقی»، ترجمۀ عباس کشاورز، روزنامۀ ایران، ۱۷ بهمن.
جعفری چمازکتی، احمد (۱۳۷۴). «نقش ائمه جمعه وجماعات در توسعه ملی»، یاد ایام، س ۲، ش ۱، فروردین ۱۳۷۴، ص ۱.
مظفری، آیت (۱۳۸۵). جریان شناسی سیاسی ایران معاصر، قم، زمزم هدایت.
ثبت دیدگاه