همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین دیدار با رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت تاکید کردند، یکی از وظایف و ماموریتهای مهم دولت سیزدهم، بازسازی و ترمیم اعتماد و امید مردم است. درباره چرایی و چگونگی خدشهدار شدن این اعتماد طی سالهای اخیر، میتوان به روندها و رخدادهای متعددی اشاره کرد که هر چند مهم است اما موضوع این یادداشت نیست. بعید است کسی درباره اهمیت و لزوم اعتماد و امید مردم نیز حرف و بحثی داشته باشد. اعتماد و امید مردم برای هر نظام سیاسی یک شاخص مهم و اثرگذار است و برای ایران و انقلاب اسلامی یک عنصر حیاتی و غیرقابل گذشت است. حال سؤال این است؛ اعتماد و امید مردم چگونه بازسازی و ترمیم میشود و بایدها و نبایدهای دولت در این زمینه چیست؟
موارد زیر فهرستی از اقدامات و ایدهها در این خصوص است و بدون شک میتوان و باید به تکمیل و تعمیق این فهرست و البته عملیاتی کردن آن پرداخت. قبل از ورود به این فهرست ذکر این نکته لازم است که اعتماد و امید مثل کلید برق نیست که با زدن آن قطع یا وصل شود. اعتماد و امید، بشکل تدریجی آسیب میبیند و ترمیم آن نیز یک روند تدریجی است و ناگفته پیداست که ترمیم هرچیزی از خراب کردن آن، بسیار سختتر است.
یک: برای امید داشتن به کسی یا چیزی، پیش از هر چیز شما باید به آن اعتماد داشته باشید. تا اعتمادی در کار نباشد، امیدی هم نیست. برای جلب اعتماد، باید شنونده خوبی بود. رفتن میان مردم و دیدن و شنیدن بیواسطه مشکلات آنها، راهکاری مهم و اساسی در جلب اعتماد آنهاست. کاری که آقای رئیسی با سفر سرزده به خوزستان و سپس سیستان و بلوچستان آغاز کرده و گویا روندی ادامه دار خواهد بود. در این مسیر نباید از طعنهها و متلک پراکنیهای عدهای معدود هراس داشت. آنها یا از اثرات اینگونه اقدامات بیاطلاع هستند و یا منافع آنها ایجاب میکند خود را به ندانستن بزنند.
دو: همانقدر که داشتن امید واقعی برای جامعه ضرورت دارد و حیاتی است، امید واهی و خیالی نیز مخرب است. نمیتوان هم به واقعیت امیدوار بود و هم به وهم و رویا. یکی ازاشتباهات راهبردی دولت سابق، امیدوارسازی مردم به سراب بود. سرابی که اقتصاد و جامعه را شرطی کرده و اثرات مخرب آن همچنان به نوعی ادامه دارد. ناامید کردن مردم از سراب، جا را برای امیدواریهای واقعی باز میکند. قول و فعل دولتمردان است که مشخص میکند در مسیر این ناامیدسازی مفید حرکت میکنند یا خیر.
سه: به دولتی میتوان اعتماد کرد که مقتدر باشد. دولت و دولتمردان ضعیف حتی نزد دوستان و همفکران نیز قابل اعتماد نیستند. احیای اقتدار دولت، موضوعی مهم و دارای فوریت است. این اقتدار در همه زمینهها باید دیده شود و مانند طرح یک فرش است؛ از میدان اقتصاد گرفته تا دیپلماسی و امنیت و فرهنگ و سلامت و… نمیتوان در یک میدان مقتدر بود و در میدانی دیگر لنگ زد.
چهار: نکته مهم دیگری که رهبر انقلاب نیز در دیدار مذکور به آناشاره کردند، موضوع عمل به وعده هاست. هیچ چیز مثل عمل به وعدهها نمیتواند اعتماد و امید مردم را افزایش دهد. تعیین روزشمار برای تحقق وعدهها، راهکاری ملموس و جدی در این مسیر است. کشور با مشکلات اقتصادی و مالی فراوانی دست بهگریبان است اما تحقق وعدهها بیش از آنکه نیاز به منابع مالی داشته باشد، نیازمند ارادهای قوی و پیگیریهای مستمر و خستگیناپذیر است.
پنج: یک راهکار به ظاهر ساده اما در واقع دشوار برای ترمیم اعتماد و امید جامعه، کمتر سخن گفتن مسئولان است. مسئولان و مدیران کشور، در میدان سخن گفتن و موضع گرفتن چند نکته کلیدی را باید مد نظر داشته باشند؛ اولاً تا جای ممکن کمتر سخن بگویند و بیشتر عمل کنند. اصل را بر حرف نزدن بگذارند مگر آنجا که لازم و ضروری است. ثانیاً سخن گفتن مدیران باید چارچوب و ساز و کار داشته باشد. هر مدیری در حیطه مسئولیت خود سخن بگوید و آن نیز مبتنی بر دادههای درست و قابل اتکا باشد.
شش: نخبگان جامعه از هر قشر و صنفی نقشی مهم در روند بازسازی اعتماد و امید عمومی دارند. ارتباط واقعی و مستمر دولتمردان با نخبگان و بهره گرفتن از نظرات و تجارب آنها، یک راهکار موثر و مهم در این زمینه است. همانطور که رهبر انقلاب نیزاشاره کردند، در این ارتباط گیری و بهرهمندی نباید جناح بندیها و مواضع سیاسی را دخیل کرد و در نتیجه بخشی از نخبگان را از دایره ارتباط خارج کرد.
هفت: دولت سیزدهم به تازگی تشکیل شده و در چند هفته و ماه آینده وزرا در زیر مجموعه تحت مدیریت خود دست به انتخابهای زیادی میزنند و مدیران جدید بسیاری را منصوب میکنند. این انتصابها از چشم عموم مردم و نخبگان پنهان نیست. هرقدر انتصاب مدیران بر اساس شایستگیها و توان آنها در حوزه ماموریتی باشد، برای جامعه امیدآفرین خواهد بود و برعکس هرقدر اعطای پستها براساس روابط جناحی و شخصی و دور از شاخص توانمندی باشد، به امید مردم نسبت به دولت ضربه وارد میکند.
هشت: دولت مجموعهای عریض و طویل است. هزاران تن منصوب به دولت هستند. از کارمندان جزء گرفته تا مدیران میانی و سطح بالا و وزیران. در چنین مجموعه بسیار عظیمی با حوزههای ماموریتی متفاوت و متنوع، احتمال بروز قصور و انواع و اقسام تخلفات حتماً وجود دارد. دو نکته در این موضوع مهم و موثر است؛ اول آنکه دولت سازوکارهایی طراحی کند و یا سازوکارهای موجود را به گونهای متحول سازد که احتمال بروز تخلف تا جای ممکن کم و کمتر شود. دوم آنکه با متخلفان برخورد سریع و قاطع صورت گیرد. کاهش تخلفات و برخورد جدی با متخلفان، در بازسازی اعتماد و امید مردم نقشی مهم دارد.
نه: نحوه برخورد دولتمردان در سطوح مختلف با مسائل و مشکلات مردم و نواقص و کاستیهای مجموعه تحت مدیریت خود، حامل پیامی مهم است. گاهی یک جمله کوتاه و نسنجیده در یک موقعیت خاص و بسیار محدود، اثراتی بزرگ و پردامنه برجای میگذارند و حتی ماندگار میشوند. «خودت بمال» و «همینی که هست» از جمله این مواردند. داشتن زبان و رفتار خاضع و عذرخواهی ازاشتباهات و نواقص و توجیه نکردن، عاملی مهم در ترمیم اعتماد و امید است.
ده: و بالاخره آنکه مردم، زندگی و سلوک شخصی مدیران دولت را مستقیم و غیرمستقیم تحت نظر دارند. هرقدر این زندگی و سلوک به زندگی عموم جامعه نزدیکتر باشد، مجموعه دولت برای مردم قابل اعتمادتر بوده و لاجرم امید آنها نیز افزایش مییابد اما اگر مدیران خود را تافته جدا بافته دانسته و زندگیاشرافی پیشه کنند و درب مدیریت بر پاشنه حقوقهای نجومی و رانتها و امتیازات مستقیم و غیرمستقیم بچرخد، سخن گفتن از افزایش اعتماد و امید مردم، بیجاست.
ثبت دیدگاه