بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ «۱» فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ «۲» إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ «۳»
همانا ما به تو خير كثير عطا كرديم. پس براى پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانى كن. همانا دشمن تو بىنسل و دم بريده است.
تفسیر آقای قرائتی:
از آنجا كه فرزندان پسر پيامبر در كودكى از دنيا رفتند، دشمنان مىگفتند: او ديگر عقبه و نسلى ندارد و ابتر است. زيرا در فرهنگ جاهليّت دختر لايق آن نبود كه نام پدر را زنده نگاه دارد. بنابراين جمله «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» دليل آن است كه مراد از كوثر، نسل كثير پيامبر است كه بدون شك از طريق حضرت زهرا عليها السلام مىباشد
هر چه ضربه به دين و مقدّسات دينى شديدتر باشد، دفاع هم بايد قوىتر باشد. به پيامبر اسلام جسارتهاى زيادى كردند و او را ساحر، كاهن، شاعر و مجنون خواندند كه همه آنها به نحوى در قرآن جبران شده است
پیام ها
۱- خداوند به وعدههاى خود عمل مىكند. در سوره ضحى، خداوند وعدهى عطا به پيامبر داده بود: «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» «۱» پروردگارت در آينده عطائى خواهد كرد كه تو راضى شوى. در اين سوره مىفرمايد: ما به آن وعده عمل كرديم. «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»
۲- فرزند و نسل عطيّه الهى است. «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»
۳- نعمتها حتّى براى پيامبر اسلام مسئوليّتآور است. «أَعْطَيْناكَ … فَصَلِّ»
۴- در قرآن به نماز يا سجده شكر سفارش شده است. «فَصَلِّ»
تشكّر بايد فورى باشد. «فَصَلِّ» (حرف فاء براى تسريع است)
۶- نوع تشكّر را بايد از خدا بياموزيم. «فَصَلِّ»
۷- در نعمتها و شادىها خداوند را فراموش نكنيم. «أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ»
۸- آنچه مىتواند به عنوان تشكّر از كوثر قرار گيرد، نماز است. «فَصَلِّ»
(نماز جامعترين و كاملترين نوع عبادت است كه در آن هم قلب بايد حضور داشته باشد با قصد قربت و هم زبان باتلاوت حمد و سوره و هم بدن با ركوع و سجود. مسح سر و پا نيز شايد اشاره به آن باشد كه انسان از سر تا پا بنده اوست. در نماز بلندترين نقطه بدن كه پيشانى است، روزى سى و چهار بار بر زمين ساييده مىشود تا در انسان تكبّرى باقى نماند. حضرت زهرا عليها السلام در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دليل نماز پاك شدن روح از تكبر است.
«تنزيهاً لكم من الكبر»)
۹- دستورات دينى، مطابق عقل و فطرت است. عقل تشكّر از نعمت را لازم مىداند، دين هم به همان فرمان مىدهد. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ»
۱۰- چون عطا از اوست: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ» تشكّر هم بايد براى او باشد. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ»
۱۱- قربانى كردن، يكى از راههاى تشكّر از نعمتهاى الهى است. (زيرا محرومان به نوايى مىرسند.) «وَ انْحَرْ»
۱۲- هر كه بامش بيش برفش بيشتر. كسى كه كوثر دارد، ذبح گوسفند كافى نيست بايد شتر نحر كند و بزرگترين حيوان اهلى را فدا كند. «وَ انْحَرْ»
۱۳- رابطه با خداوند بر رابطه با خلق مقدّم است. فَصَلِ … وَ انْحَرْ
۱۴- انفاقى ارزش دارد كه در كنار ايمان و عبادت باشد. «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ»
۱۵- شكرِ عطا گرفتن از خدا، عطا كردن به مردم است. أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ … وَ انْحَرْ
۱۶- نمازى ارزش دارد كه خالصانه باشد، «لِرَبِّكَ» و انفاقى ارزش دارد كه سخاوتمندانه باشد. «وَ انْحَرْ»
۱۷- دشمنان پيامبر و مكتب او ناكام هستند. (كلمه شانِئ اسم فاعل است و شامل هر دشمنى در گذشته و حال و آينده مىشود. اگر مىگفت: «من شانك هو الابتر» تنها كسانى را كه در گذشته دشمنى كردهاند شامل مىشد و اگر مىگفت: «من يشونك هو الابتر» تنها دشمنان آينده را در برمىگرفت. «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ».)
۱۸- توهين به مقدّسات، توبيخ و تهديد سخت دارد. «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»
۱۹- از متلكها و توهينها نهراسيم كه خداوند طرفداران خود را حفظ مىكند.
«إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»
۲۰- زود قضاوت نكنيم و تنها به آمار و محاسبات تكيه نكنيم كه همه چيز به اراده خداوند است. (مخالفان، با مرگ پسر پيامبر و داشتن پسران متعدّد براى خود، قضاوت كردند كه پيامبر ابتر است، ولى همه چيز برعكس شد.) إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ … إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ
«والحمدللّه ربّ العالمين»
ثبت دیدگاه