مزدورانی از این دست، در پیشانی جبهه تهاجم به امت اسلام و مقدسات و مصالح آنها جا گذاری می شوند و به هر حال عاقبت این جاگیری خائنانه، تلف شدن است.
۱) هر تحلیلی درباره پشت پرده حمله به سلمان رشدی ارائه شود، تفاوتی در اصل خبر نمی کند و آن این که اول و آخر پادویی برای دشمنان امت اسلام، نکبت است. بازیگردان های غربی ممکن است به مزدوران خود پول و شهرت و موقعیت بدهند، اما هزار برابر بیگاری می کشند.
۲) مزدورانی از این دست، در پیشانی جبهه تهاجم به امت اسلام و مقدسات و مصالح آنها جا گذاری می شوند و به هر حال عاقبت این جاگیری خائنانه، تلف شدن است.
۳) نویسنده ای که به تحریک ناتوی فرهنگی و اطلاعاتی، مرتکب سبّ و توهین و تهمت علیه پیامبر اسلام (ص) شد، بر لبه پرتگاه جهنم دست و پا می زند. اما رشدی، نه امروز، بلکه ۳۴ سال است دوزخ را پیش چشم می بیند و این، ضربت مهیبی است که امام خمینی (ره) نه فقط بر پیکر حقیر او، بلکه بر پیکره نقشه شوم غرب زد.
۴) غرب به خیال خود می خواست قلب دژ محکم اسلام را با این هجوم و هتاکی هدف بگیرد و سپس، ضربات بعدی را به اجرا بگذارد. اما امام خمینی، در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۷، این جنگ را مغلوبه کرد و داغ چیرگی بر عزت مسلمین را بر دل طراحانش گذاشت.
۵) سلمان رشدی همان روز به درک واصل شد که امام، خطاب به امت اسلام نوشت: “إنا للَّه و إنا إلیه راجعون. به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه”.
۶) امام همچنین چهار روز بعد، پاسخ دروغ پراکنی رسانههای غربی را دادند؛ این رسانه ها از طرف مسئولین جمهوری اسلامی ادعا کرده بودند اگر نویسنده کتاب آیات شیطانی توبه کند، حکم اعدام درباره او لغو می گردد.
امام پاسخ دادند: “سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند. اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند”.
۷) همه ابعاد حمله دیروز مشخص نیست. رسانه های آمریکایی می گویند فردی که به سلمان رشدی حمله کرده، هادی مطر، ۲۴ ساله، ساکن نیوجرسی، اصالتا لبنانی و احتمالا شیعه است. این رسانه ها همچنین تصاویری از پروفایل فیسبوک وی، حاوی عکس های امام خمینی و امام خامنه ای و سردار شهید سلیمانی منتشر کرده اند.
۸) برخی احتمال می دهند این ماجرا صحنه سازی (از طرف آمریکا یا اسرائیل) باشد. آنها به فضا سازی چند روز قبل اشاره می کنند که محافل آمریکایی ادعا کردند عوامل ایران در صدد ترور یا ربودن جان بولتون بوده اند. همچنین به این موضوع استناد شده که آمریکا در جریان مذاکرات وین، مخالف لغو برخی تحریم ها با برچسب تروریسم بوده و با فضا سازی های اخیر، دنبال فشار به ایران هستند.
۹) همچنان که تاکید شد، هر تحلیلی درباره پشت پرده حمله به سلمان رشدی ارائه شود، تفاوتی در اصل ماجرا (سرانجام زندگی نکبت بار فرد هتاک به مقدسات ۱.۶ میلیارد مسلمان) ایجاد نمی کند. هر کس که بپذیرد در لشکر وحشی غرب نقش پیاده نظام را بازی کند، باید منتظر هزینه های آن باشد.
۱۰) آمریکا و اسرائیل و غرب، هر قدر هم درباره اعدام رشدی هارت و هورت کنند، نمی توانند غیرت به جوش آمده در رگ امت اسلام را بخشکانند و این درست، نقطه مقابل خط تسلیم و سازشی است که غربی ها، به سران خائن برخی ممالک اسلامی دیکته می کنند.
۱۱) این معادله باید به هم بخورد که زورگویان غربی می توانند هر نوع یاغیگری و جنایتی را که خواستند علیه مقدسات و موجودیت و مصالح امت اسلامی مرتکب شوند و هزینه ای نپردازند.
۱۲) توجه داشته باشیم که معادلات امروز قدرت و نظم جهانی، به هیچ وجه قابل مقایسه با وضعیت سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ یا ۲۰۰۶ که آمریکا و انگلیس و اسرائیل مرتکب حمله به افغانستان و عراق یا لبنان شدند، نیست. همان جنگ ها بود که هیبت و قدرت مهاجمان را به زوال کشاند و درماندگی بی سابقه ای را بر سر شان آوار کرد.
۱۳) غرب مستکبر در طول چند قرن، معادله ظالمانه ای را حاکم کرده بود: تهدید می کرد، فشار می آورد، ضربه می زد و می گفت برای این که در امان باشید، تسلیم شوید و باج بدهید. اما این تعدی و تجاوز نقطه پایانی نداشت. هر کوتاه آمدنی، مصائب بزرگتر را در پی داشت.
تاریخ ۱۵۰ سال اخیر کشور و منطقه ما انباشته از عبرت های تلخ در این باره است و سرآمد همه اینها، ماجرای فلسطین است. اکنون اما به برکت انقلاب اسلامی و مقاومت و بیداری ناشی از آن، نظم تازه ای آغاز شده است که می گوید زدی ضربتی، ضربتی نوش کن.
۱۴) همچنان که سرانجام ماجرای سلام رشدی درس آموز است، شروع آن هم عبرت آموز بوده است. آغاز ماجرا به سال ۱۳۶۷ بر می گردد. جایی که برخی دیپلمات ها و سیاسیون ما تصور یا تلقین می کردند کوتاه آمدن در جنگ، موجب کوتاه آمدن صدام و پشتیبانان غربی آن می شود.
حضرت امام(ره) ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ با احترام به نظر برخی مسئولان، اجرای قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتند. اما برخلاف تصور همان مسئولان، “حسن نیت” نشان دادن ایران با بدفهمی و گستاخی رژیم صدام و حامیان غربی وی در انجام برخی حملات جدید و گسیل سازمان منافقین برای عملیات فروغ جاودان (مرصاد) روبرو شد.
چند ماه بعد هم، یعنی دی ماه سال ۶۷، گستاخی قدرتهای شرور غربی شکل دیگری به خود گرفت و جبهه استکبار، این بار سلمان رشدی را برای شکستن حریم پیامبر اعظم(ص) علم کردند.
۱۵) در پی این تحولات، حضرت امام (ره) در “منشور روحانیت” که در تاریخ سوم اسفند ۱۳۶۷ (هشت روز بعد از صدور حکم اعدام سلمان رشدی) صادر فرمودند، موضوع بسیار مهمی را یادآور شدند که همچنان تازه است:
“آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند، این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیافتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهرهی واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشی به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بی تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسأله اشتباه ما نیست؛ بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است؛ والاّ مسأله فردی سلمان رشد آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند”. (صحیفهی نور؛ ج ۲۱؛ صفحهی ۸۸ )
۱۶) دولت دموکرات اوباما در حالی که پالس مذاکره و تعامل و تنش زدایی با ایران را می فرستاد، در زمینه ترور و خرابکاری و تحریم علیه ایران فعال بود. و همزمان، فتنه مهیب گروه های تروریستی در عراق و شام را علم کرده بود. نه دموکرات ها و نه جمهوری خواهان هرگز از تهدید و تحریم و ترور دست نکشیدند.
زمانی هم که دولت ترامپ با همکاری صهیونیست ها مرتکب جنایت در فرودگاه بغداد و ترور فرمانده جبهه ضد تروریسم در منطقه (سردار سلیمانی و شهید ابومهدی مهندس) شد، دموکرات ها حمایت و جانبداری کردند و سر سوزنی نگران تاثیر آن بر توافق هسته ای که آن را بسیار مهم و ذی قیمت می دانستند، نشدند.
ما هم نباید منفعل باشیم و دچار خطای محاسبه شویم. فقط پاسخ تعامل، تعامل است؛ و پاسخ تخاصم نمی تواند خوش خیالی و انفعال و نرمش باشد.
ثبت دیدگاه