راهپیمایی امسال هم هرچند در شرایط کرونا برگزار شد اما با حضور گسترده و باشکوه مردم به صورت پیاده، ماشینی و موتوری برگزار شد. اما هر سال برای آن عده که اهل حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن نیستند این سوال پیش میآید که چرا این میلیونها نفر به راهپیمایی می آیند؟ البته پاسخ این سوال برای آنها که به راهپیمایی می آیند کاملا مشخص است و قطعا آنها هم که متوجه این لزوم و عظمت حضور نیستند اگر دلایل را درک کنند از این به بعد هرجا که لازم به حضور باشد خواهند آمد.
اساسا شاید سالی یک بار و دو ساعت وقت گذاری برای کشوری که در آن در حال زندگی هستی، کار خاصی نباشد اما همین کار ظاهرا کوچک مهم، ارزشمند و پربرکت است.
مردمی که می آیند میخواهند بگویند متوجه چرایی انقلاب و فهم ادامه آن هستند. متوجه عزت، استقلال و پیشرفت به دست آمده هستند. متوجه دستاوردهای عدیده در زمینه های مختلف هستند. متوجه وجود دشمن مصمم علی رغم چهار دهه ناکامی هستند. منکر مشکلات هم نیستند چرا که اساسا در حال حس مشکلات با گوشت و پوست خود هستند اما مرزبندی این دو را به خوبی درک میکنند و اساسا اینکه کدام کشور در دنیا بدون مشکل است؟
مردمی که به راهپیمایی میآیند میدانند که انقلاب اسلامی هرچند ریشه دوانیده و آن نهال کوچک امروز به درخت تنومندی تبدیل شده اما حجم خباثتهای اطرافش این حضور میدانی را واجب میکند تا حداقل سالی یک بار این حمایتها تجدید شود و امیدهای شکل گرفته بدخواهان را خنثی کنند.
دلیل یکسری افراد و شاید بهانه عمده نیامدنها به همان تعبیر «غبار اقتصادی» رهبرانقلاب مرتبط می شود که این غبار اجازه نمی دهد واقعیات خوب دیده شوند، امری که حقیقتا نیاز به تببین دارد و اگر این تبیین، خوب و دقیق صورت بگیرد شاید در روز راهپیمایی کمتر کسی حاضر به ماندن در خانه باشد.
از تشییع حاج قاسم سلیمانی حدودا دوسال زمان گذشته است. تشییع دهها میلیون نفری در ایران و شش هفت میلیونی در تهران؛ تشییعی که تنها مقیاس قابل تطبیق برای آن، مقایسه با تشییع رحلت امام(ره) بود و البته که از آن مقیاس هم عبور کرد. چرایی حضور مردم در تشییع چند ده میلیونی حاج قاسم -که جمهوری اسلامی را حرم میدانست- در آن مقطع زمانی که مشکلات و عصبانیتها در اوج هم بود، به همان تببین واقعیتها و کنار زدن غبارها برمیگردد که هرکسی با هر عقیده ای را از خانه به خیابانها کشاند و تردید و بهانهای برای عدم حضور میدانی باقی نگذاشت.
ثبت دیدگاه