آخرین فرستاده ی الهی و خاندان پاکش به عنوان مهم ترین افراد جامعه ی اسلامی، در طول دوره های متمادی همواره در کانون توجه مسلمانان قرار داشته و به مناسبت های مختلفی از آن ها سخن به میان آمده است. در این میان، یکی از شخصیت هایی که بسیاری از بزرگان و عالمان اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت از سیره و تاریخ زندگی ایشان یاد کرده اند، حضرت زینب بن علی سلام الله علیهما هستند. بیشتر افراد یادشده، بخش اندک، اما پراهمیت زندگی این بانوی بزرگ اسلام را ورق زده اند که در واقع، همان دوره ی سفر ایشان به همراه برادر بزرگوارشان یعنی حضرت امام حسین علیه السلام در حادثه ی جان سوز کربلا و رخدادهای پس از شهادت سیدالشهداء در کوفه و شام است. از این رو، درباره ی زندگانی و شخصیت حضرت زینب سلام الله علیها، بیشتر به جنبه های عاطفی و گزارش های تاریخی وقایع پیرامون قیام و نهضت حسینی پرداخته شده، و هرچند زندگانی ایشان با آن حوادث الفتی جدایی ناپذیر یافته، اما متأثر از این امر، دیگر زوایای زندگی ایشان مانند شخصیت علمی حضرت مورد غفلت واقع شده و یا کم تر و به گونه ای گذرا از آن سخن به میان آمده است. نوشتار پیش رو در پی آن است تا شخصیت علمی عقیله ی بنی هاشم سلام الله علیها و ظهور و بروز این علم در جریان عاشورا و رخدادهای پس از آن را گزارش و سپس مورد کنکاش و تحلیل قرار دهد، و از این نظر، می تواند نگاهی نو به شمار آید.
۲. علم زینبی از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام
حضرت زینب سلام الله علیها از بانوان بزرگواری است که مورد ستایش اهل بیت علیهم السلام بوده و از ایشان به عنوان بانویی خردمند، با کرامت، صبور و فداکار یاد شده است. در فرهنگ اسلامی القاب فراوانی به حضرت نسبت داده شده است که برخی از آن ها به سان «عالمة غیر معلمة»، «فهمة غیر مفهمة»، «عقیلة الطالبیین»، «عقلیة القریش»، «عقیلة النبوة»، «عقیلة الوحی»، «عقیلة خدر الرسالة »، «سیدة العقائل»، «عقیلة النساء»، «فاضلة»، «رضیعة ثدی الولایة»، «رضیعة الوحی»، «موثقة»، «المعصومة الصغری»، «ولیدة الفصاحة »، «فصیحة » و «بلیغة» (رک به: الجزائری، ۱۴۲۵ق: ۵۲-۵۳)، نمایان گر ابعاد گوناگون علمی ایشان هستند. شماری از این موارد از سوی معصومین علیهم السلام و برخی دیگر، از سوی بزرگان، محققان و نویسندگان اسلامی بر ایشان اطلاق شده است.
بی تردید، بهترین سخنی که می توان درباره ی مقام علمی زینب کبری سلام الله علیها از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام از آن یاد کرد، فرموده ی حضرت امام سجاد علیه السلام درباره ی ایشان در کوفه است که ایشان را دانای بی آموزگار و فهمیده ی بی تفیهم گر خطاب می کند:
أنْتِ بحمْد اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلّمَةٍ وَ فَهِمَةٌ غَیرُ مُفَهَّمَةٍ (طبرسی، ۱۴۰۳ق، ج۲: ۳۰۵؛ مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۴۵: ۱۶؛ مقرم، ۱۴۲۶ ق: ۳۲۸-۳۲۹).
این فرموده از ناحیه ی کسی صادر شده است که خود دارای مقام عصمت بوده و هرگز داشتن علم خدادادی را به گزاف و یا برای خشنودی عمه ی گرامی اش به زبان نمی آورد. بنابراین، این فرموده ی امام، پرده از علمی الهی و متفاوت با سنخ علم عادی برمی دارد که از ناحیه ی پروردگار به حضرت زینب سلام الله علیها ارزانی داشته شده است. خداوند متعال هرگز چنین عطایی را نسبت به هر کسی روا نداشته و تنها افرادی را شامل این عنایت می فرماید که زمینه ی این لطف را در خود به وجود آورده باشند. طبیعی است زینب سلام الله علیها که در دامان پدر و مادری بلندمرتبه و نیز در خانه ی وحی رشد یافته بود، توانست چنین ظرفیتی را در خود ایجاد نماید تا مشمول رحمت ویژه ی الهی گردد. از نمونه های بارز وجود چنین ظرفیتی در ایشان، جریانی درباره ی سنین کودکی حضرت است که به پدرشان، امام علی علیه السلام می فرماید که آیا او را دوست دارد؟ امام علیه السلام در پاسخ، فرزندان را جگرگوشه های خود دانستند. پس از این جواب، زینب کبری سلام الله علیها فرمود: دو محبت در سینه ی مؤمن جمع نمی شود؛ اما به هنگام ناچاری باید نسبت به فرزندان مهربان بود و محبت را تنها نسبت خداوند متعال اظهار کرد (خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۱: ۱۷۹).
سخن دیگری که در باب حضرت زینب کبری سلام الله علیها گفته شده و از مقام و شخصیت علمی والای او حکایت دارد، فرموده ی امام حسن مجتبی علیه السلام است که خطاب به خواهر خویش در سخنی می فرماید که شما به حق از درخت نبوت و معدن رسالت هستی (القزوینی، ۱۴۲۰ق: ۵۸۱؛ سراج، [بی تا]: ۳۲).
هم چنین زینب کبری سلام الله علیها از همان شجره ی طیبه ای بوده که در قرآن کریم از آن یادشده (ابراهیم/۲۴-۲۵) و در کانون رسالت و علم الهی پرورش یافته است. در روایتی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم نقل شده است که همواره می فرمودند:
نحن أهل بیت طهرهم اللّه، من شجرة النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائکة و بیت الرحمة و معدن العلم (ابن ابی حاتم، ۱۴۱۹ ق، ج۹: ۳۱۳۳؛ سیوطی، ۱۴۰۴ق، ج۵، ۱۹۹).
نوه ی گرامی ایشان، حضرت زینب سلام الله علیها نیز در میان اهل بیتی بالیده است که خداوند متعال آن ها را پاک گردانیده و معدن علوم قرار داده و دخت گرامی بتول سلام الله علیهما نیز از این برکه ی معرفت سیراب شده است. با این توصیف، در ادامه، به برخی از ابعاد شخصیت علمی رضیعه ی وحی و پیدایی آن در حوادث پیرامون نهضت حسینی علیه السلام، به تفکیک اشاره خواهد شد.
۳. ابعاد گوناگون علمی زینب کبری سلام الله علیها
اندیشه ورزی
تعقل و اندیشه ورزی از مهم ترین ویژگی های علمی بانوی کربلاست که بیشتر در لقب «عقیله» تبلور یافته است. «عقیله» در لغت به معنای گرامی ترین، بزرگوارترین و شایسته ترین چیز، فرد یا بانوست (فراهیدی، ۱۴۰۹ق، ج۱: ۱۶۰؛ ازهری، ۱۴۲۱ق، ج۱: ۱۶۱؛ صاحب، ۱۴۱۴ق، ج۱: ۱۷۲؛ ابن فارس، ۱۴۰۴ق، ج۴: ۷۲)؛ هم چنین این لقب برای بانوان خردمند و عاقل و دارای جایگاهی بلند استفاده می شود (بیضون، ۱۴۲۷ق، ج۲: ۶۵۴). عقیله، عنوانی است که هاشمیان در یادکرد از حضرت زینب سلام الله علیها از آن استفاده می نمودند؛ چنان که ابن عباس هنگامی که می خواست از ایشان حدیثی نقل کند، حضرت را «عقیله ی ما» خطاب می کردند (الاصفهانی، [بی تا]: ۹۵).
اندیشمندان متعددی از اهل سنت در تأکید بر جنبه ی شاخص علمی عقیله ی بنی هاشم، ایشان را بانویی عاقل، خردمند، دارای اندیشه و دلیر معرفی کرده اند (برای نمونه رک به: ابن اثیر، ۱۴۰۹ق، ج۶: ۱۳۳؛ ابن حجر، ۱۴۱۵ق،ج۸: ۱۶۶؛ الزرقانی، ۱۴۱۱ق، ج۳: ۱۲۸) و به شماری از رفتارهای مهم زینبی اشاره نموده، آن ها را دلیل روشنی بر علم او دانسته اند (ابن اثیر، ۱۴۰۹ق، ج۶: ۱۳۳؛ ابن حجر، ج۸: ۱۶۷). برای نمونه، به سخنان زینب کبری سلام الله علیها در مجلس یزید اشاره کرده اند که ایشان در پاسخ به مردی شامی که از یزید می خواست دختر امام علیه السلام را به کنیزی بگیرد، فرمودند: خطا کردی و پستی نشان دادی؛ زیرا این نه حق توست و نه حق یزید. حضرت به یزید فرمود: این حق برای تو نیست، مگر این که از دین ما که اسلام است، خارج شده باشی (مفید، ۱۴۱۳ق، ج۲: ۱۲۱). نکته اینجاست که در جنگ میان دو گروه مسلمان، زنان طرف مقابل به کنیزی گرفته نشده و چنین حقی برای دو طرف که مسلمان زاده هستند وجود ندارد؛ اما یزید و آن مرد شامی به آن آگاه نبوده یا انگیزه ای نامشروع داشته اند که این اتفاق در هر صورت، با شجاعت، درایت و علم عقیله ی هاشمیان منجر به شرمندگی یزید در برابر دیگران گردید.
علم به معارف قرآنی و تفسیر آن
توانایی علمی و تسلط بر معارف قرآنی و تفسیر کلام الهی، از نکات برجسته ای است که می توان به عنوان یکی از ابعاد علمی صدیقه ی صغری سلام الله علیها از آن یاد کرد. در این باره گزارش شده است:
در روزگار حضور امیرمؤمنان علیه السلام در کوفه، زینب سلام الله علیها در مجلسی زنانه در خانه ی خود، قرآن را تفسیر نموده و معنای آن را برای ایشان بیان می کرد. روزی در حال تفسیر آیه ی «کهیعص» بود که ناگاه امام علی علیه السلام به خانه ی او آمده و فرمود: ای نور چشمانم، شنیدم که برای زن ها (کهیعص) را تفسیر می کنی؟ زینب سلام الله علیها گفت: آری، دخترت به قربانت. حضرت امیر علیه السلام فرمود: روشنی دیدگانم! این رمز و نشانه ای است برای مصیبت و اندوهی که به شما عترت و فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله روی می آورد. سپس برخی از مصائب و اندوه هایی که به زودی بر آن ها وارد می شد را یادآوری نمود. پس آن گاه زینب صلوات الله علیها با صدای بلند گریه کرد (الجزائری، ۱۴۲۵ق: ۶۸-۶۹؛ النقدی، ۱۳۶۲ش: ۳۶).
از این گزارش روشن می شود که حضرت زینب سلام الله علیها در شهر کوفه مجلس تفسیر و تبیین معارف قرآنی برای بانوان داشته است. بدیهی است که مقدمه ی برگزاری چنین مجلسی، توانایی و تسلط علمی بر معانی آیات و معارف آن بوده است، وگرنه برگزاری این گونه جلسات معنایی نداشت.
نکته ی دیگری که درباره ی علم قرآنی حضرت باید بدان اشاره نمود، بهره گیری و استنادات متعدد به آیات الهی در خطبه های ایشان در کوفه (۴ آیه) و شام (۶ آیه) است؛ استفاده هایی که به جا و به مناسبت، کلام فصیح و بلیغ زینب سلام الله علیها را زینت بخشیده و به زیبایی و مهارت چشم گیری با سخنان او آمیخته شده است. برای نمونه، ایشان در ابتدای خطبه ی روشنگر خود در کوفه، خطاب به آنها می فرماید:
یا أهلَ الکوفَةِ، ویا أهلَ الخَتلِ وَ الخَذلِ، فَلا رَقَأَتِ العبرَةُ، و لا هدَأَتِ الرَّنَّةُ، فَما مَثَلُکم إلّا «کالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنکثًا تَتَّخِذُونَ أَیمَنَکمْ دَخَلَا بَینَکمْ (نحل/۹۲). (ابن اعثم، ۱۴۱۱ ق، ج٥: ١٢١؛ مفید، ۱۴۱۳ق (ب): ۳۲۲؛ طوسی، ۱۴۱۴ ق: ۹۲؛ خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۴۶؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ص۱۴۶)
و یا در قسمتی دیگر از همین خطبه در چند فراز پایانی، از سه فراز قرآنی بهره برده و اظهار می دارند:
چنین تسلطی بر آیات قرآن و استفاده ی متعدد و به جای آن در فرازهای مختلفی از دو خطبه ی کوفه و شام، حکایت از تسلط این بانوی بزرگ بر کلام الهی و پیوستگی به منبع اصیل وحی و آشنایی با آن دارد.
روایت حدیث
از دیگر زوایای نشان دهنده ی علم حضرت زینب سلام الله علیها، مقام روایت احادیث است. روایات مهمی به واسطه ی ایشان نقل شده که شاید بتوان مهم ترین آن ها را خطبه ی فدکیه ی حضرت فاطمه سلام الله علیها دانست. این خطبه که گویای مسائل خطیری در صدر اسلام و دوره ی پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است، در سنین کودکی عقیله ی وحی ایراد گردیده، و نیز برخی رخدادهای پس از آن مانند جریان شِکوه و گلایه ی صدیقه ی طاهره سلام الله علیها پس از عدم اجابت درخواستشان از سوی خلیفه ی اول و ندبه ای که به صورت اشعاری خطاب به پیامبر صلی الله علیه وآله انجام گرفت، از عقیله ی بنی هاشم نقل شده است (برای نمونه بنگرید به: ابن طیفور، [بی تا]: ۲۶-۳۱؛ صدوق، ۱۴۱۳ق، ج۳: ۵۶۷-۵۶۸؛ مفید، ۱۴۱۳ق: ۴۰؛ طبری، ۱۴۱۳ق: ۳۰-۳۹؛ مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۲۹: ۱۰۷).
روایات دیگری هم وجود دارند که جناب زینب کبری سلام الله علیها در برخی از آن ها در نقش راوی (روایت گر) و در شماری دیگر به عنوان مروی (روایت شده از او) مطرح شده است. افرادی چون امام سجاد علیه السلام (ابن قولویه، ۱۳۵۶ش: ۲۶۵-۲۶۶؛ خزاز قمی، ۱۴۰۱ق: ۱۹۴)، فاطمه بنت الحسین علیهماالسلام (مفید، ۱۴۱۳ق (الف)، ج۲: ۱۲۱)، ابن عباس (الأصفهانی، [بی تا]: ۹۵)، جابر بن عبدالله انصاری (صدوق، ۱۴۱۳ ق، ج۳: ۵۶۷) و محمد بن عمرو (مفید، ۱۴۱۳ق (ب): ۴۰) در زمره ی راویان اخبار از عقیله ی قریش هستند. هم چنین خود حضرت از پدرشان امیرمؤمنان علیه السلام (ابن قولویه، ۱۳۵۶ ش: ۲۶۶)، مادرشان صدیقه ی طاهره سلام الله علیها (طبری، ۱۴۱۳ق: ۶۸؛ طبرسی، ۱۴۰۳ق: ۲۰۴) و ام ایمن (ابن قولویه، ۱۳۵۶ش: ۲۶۶) نقل حدیث کرده اند.
با نگاهی به متون عاشورایی، مقام راوی بودن حضرت زینب سلام الله علیها در حوادث عاشورا نیز آشکار می گردد. برای نمونه، ایشان پس از دیدن آثار شدید ناراحتی و غم در چهره ی امام سجاد علیه السلام در روز شهادت پدر بزرگوار و یاران با وفایش، حدیث ام ایمن را برای امام روایت کرد و نکاتی را از آینده و عهد میان رسول خدا صلی الله علیه وآله با جد، پدر و عمویش علیهم السلام بیان داشت تا موجب آرامش خاطر و دلگرمی فرزند برادرش شود (ابن قولویه،: ۲۶۰-۲۶۲).
۴. تفقه در دین و نیابت خاصه از سوی امام معصوم
مطلب دیگری که باید درباره ی بانوی خردمند بنی هاشم به آن اشاره کرد، تفقه ایشان در دین اسلام و معارف الهی است. دکتر عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی (۱۹۹۸ م)، اندیشمند زن مصری و یکی از نویسندگان زندگانی حضرت در نگاشته ی خود با یادکرد از تفسیر قرآن توسط ایشان می نویسد:
بنا بر آن چه بعضی از روایات می گویند، زینب علیهاالسلام مجلس علمی مهمی داشته که گروهی زنان دانش پژوه و بانوانی که می خواستند در دین خدا تفقّه پیدا کنند، در آن مجلس شرکت می کردند. و هم چنین برای زینب فراهم آمد آن چه برای هیچ زن دیگری از زنان طایفه ی او فراهم نیامد (بنت الشاطی، ۱۴۰۶ق: ۵۳).
امیرالمؤمنین علی علیه السلام سه مورد از کمال یک مسلمان را تفقه در دین، صبر بر بلایا و مصیبت ها و معاش و زندگیِ همراه با محاسبه و احتیاط معرفی می کند (صدوق، ۱۳۶۲ ش، ج ۱: ۱۲۴)؛ حضرت باقر علیه السلام نیز همین موارد را از نشانه های مؤمن شمرده است (طوسی، ۱۴۰۷ق، ج۷: ۲۳۶)؛ هم چنین امام صادق علیه السلام می فرماید که اگر خداوند خیر بنده ای را بخواهد، او را دانشمند (فقیه) در دین می گرداند (کلینی، ۱۳۶۲ش، ج۱: ۳۲). سیری در زندگانی جناب زینب سلام الله علیها نشان می دهد که ایشان دارای تمام این ویژگی ها بوده است. وی علاوه بر صبر در مصیبت ها و داشتن یک زندگی مدبرانه، تا جایی دانای در امر دین بود که حضرت امام حسین علیه السلام برای مدت کوتاهی پس از عاشورای سال ۶۱ هجری، ودیعه ی امامت را به او سپرد تا به امام زین العابدین علیه السلام برساند (المسعودی، ۱۴۲۶ ق: ۲۷۲).
شیخ صدوق (۳۸۱ق) و شیخ طوسی (۴۶۰ق) در این باره از احمد بن ابراهیم گزارش کرده اند که وی اظهار داشته است:
در سال ٢٦٢ هجری بر حکیمه [خاتون]، دختر امام جواد علیه السلام وارد شدم. از پشتِ پرده با او سخن گفتم و از دینش پرسیدم. او همه ی کسانی را که امامِ خود می دانست، نام برد و حتی نام [کوچک] حجت بن الحسن را نیز بر زبان آورد. به او گفتم: خدا، مرا فدای شما کند، آیا او را دیده ای یا خبر داری؟؛ گفت: این را از نامه ای (وصیتی) که ابومحمد (امام حسن عسکری علیه السلام) به مادر خود نوشته، می دانم. به او گفتم: آن کودک، کجاست؟؛ گفت: پنهان است. گفتم: شیعه به چه کسی پناه ببرد؟؛ گفت: به مادربزرگش، مادر ابومحمد. به او گفتم: به کسی اقتدا کنم که وصیتش به زنی است؟؛ گفت: به حسین بن علی علیه السلام اقتدا کن که در ظاهر، به خواهرش زینب دختر علی علیه السلام وصیت کرد و هر دانشی از سوی علی بن الحسین علیه السلام بیرون می آمد، به زینب منسوب می شد؛ اما این برای پنهان داشتن علی بن الحسین علیه السلام بود (صدوق، ۱۳۹۵ق، ج۲: ۵۰۷؛ طوسی، ۱۴۱۱ ق: ۲۳۰).
بی گمان، اگر زینب سلام الله علیها زمینه ی ادای چنین وظیفه ای را از گذشته در خود ایجاد نکرده بود، دیگران انتظار شنیدن چنین سخنانی از ایشان را نداشتند و در نتیجه، هیچ گاه مقصود امام حسین علیه السلام از وصیت به خواهرش و پنهان داشتن فرزندش، امام سجاد علیه السلام محقق نمی گردید و درست آن بود که سیدالشهداء علیه السلام این بار سنگین را بر دوش خواهر بزرگوارش قرار ندهد. این ها همه، بیان گر مقام والای علمی حضرت زینب کبری سلام الله علیها و جایگاه بلند تفقه و خردمندی ایشان در امر دین بوده و عمل معصوم یعنی امام حسین علیه السلام در این جا، درستی این ویژگی ها درباره ی خواهرشان را روشن تر ساخته است.
۵. احتجاج معصوم به عمل زینب سلام الله علیها
یکی از مسائلی که در بحث های اصولی شیعه از آن سخن به میان می آید، مسأله ی ارجاع به سنت یعنی قول، فعل و تقریر معصوم است که می توان در مسائل مختلف فقهی و اعتقادی به آن ها استناد ورزید و مطابق با آن عمل نمود (برای نمونه بنگرید به: مظفر، ۱۳۷۵ش، ج۲: ۶۱). اگر چه برخی افعال و اقوال حضرت زینب سلام الله علیها را حجت دانسته اند (حسینی، ۱۴۲۸ق، ج۲: ۵۹)، اما بسیاری از فقیهان بر این باورند که سنت، ویژه ی شخص معصوم بوده و نسبت به غیر او منشأ حکمی فقهی یا اعتقادی نخواهد بود؛ اما در حدیثی از امام صادق علیه السلام، ایشان در مسأله ی حکم گریبان دریدن در مصیبت پدر، مادر، برادر و یا دیگر نزدیکان، برای جواز در برخی موارد مانند مصیبت برادر، به فعل فاطمیات که در رأس آن ها حضرت زینب کبری سلام الله علیها قرار داشت، استناد می جوید. در قسمتی از این خبر از جانب امام آمده است:
خراشیدن صورت کفاره ای جز استغفار و توبه ندارد؛ فاطمیات بر [مصیبت] حسین بن علی [علیهما السلام] گریبان دریده و صورت خراشیدند و بر امثال کسانی چون حسین [علیه السلام] است که صورت ها خراشیده و گریبان ها دریده می شود (طوسی، ۱۴۰۷ ق، ج۸: ۳۲۵؛ عاملی؛ ۱۴۰۹ق، ج۲۲: ۴۰۲).
مرحوم صاحب جواهر (۱۲۶۶ ق) پس از نقل این خبر، حضور دختران و خواهران امام حسین علیه السلام در میان فاطمیات را امری واضح و آشکار می شمرد (نجفی، [بی تا]، ج۴: ۳۷۰). طبری و ابن اثیر نیز در شرح ماجرای قیام حسینی علیه السلام در شب عاشورا و گفتگوی میان سید شهیدان و خواهرشان گزارش کرده اند که حضرت زینب سلام الله علیها هنگامی که برادرش را تحت فشار فراوان دید، به صورت زده، گریبان چاک کرد و بیهوش شده، به زمین افتاد (طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵: ۴۲۰؛ ابن اثیر، ۱۳۸۵ق، ج۴: ۵۹). این گزارش تاریخی، شمول حضرت در میان بانوان فاطمی را تأیید می نماید. روشن است که استناد یادشده از امام صادق علیه السلام به گونه ای عام، حکایت گر جایگاه والای عقیله ی بنی هاشم است، وگرنه هیچ گاه چنین استنادی از جانب معصوم علیه السلام صورت نمی پذیرفت.
۶. فصاحت و بلاغت
بُعدی دیگر از شخصیت علمی بانوی دانای بی آموزگار، فصاحت (گویایی) و بلاغت (رسایی) ایشان در سخن است که اندیشمندان بسیاری به آن اذعان داشته و بی نظیرش دانسته اند (برای نمونه بنگرید به: امین، ۱۴۰۶ق، ج۷: ۱۳۷؛ قاسم، ۱۹۳۴ م: ۳؛ مطهری، ۱۳۷۵ش: ۵۹). بیشتر این افراد با عنایت به خطبه های حضرت زینب سلام الله علیها پس از واقعه ی بزرگ عاشورا در دوره ی اسارت در کوفه و شام، زبان به تمجید و تحسین ایشان گشوده اند. نمونه ای از این افراد، حَذلَم بن سَتیر است که به هنگام ایراد خطبه در کوفه، چنان محو فصاحت و بلاغت گفتار زینبی گردید که اظهار داشت: گویا زینب سلام الله علیها از زبان علی علیه السلام سخن می گوید (ابن اعثم، ۱۴۱۱ ق، ج٥: ١٢١؛ مفید، ۱۴۱۳ق (ب): ۳۲۱-۳۲۳؛ طوسی، ۱۴۱۴ق: ۹۲-۹۳؛ ابن حمدون، ۱۴۱۷ق، ج۶: ۲۶۴).
«فصاحت» به معنای بیان و سخن گفتن شیوا با استفاده از واژه های مأنوس و در عین حال، وزین و بدون پیچیدگی های لفظی و معنوی است (بنگرید به: ابن سیده، ۱۴۲۱ق، ج۳: ۱۶۴؛ ابن اثیر، ۱۳۶۷ش، ج۳: ۴۵۰؛ المراغی، ۱۴۱۴ق: ۱۵-۳۵). معنای «بلاغت » نیز رسابودن کلام به مقتضای حال گوینده و شنونده است که گوینده به بهترین شکل از لحاظ زبان و لغت، و مطابق با حقیقت، مقصود خود را به مخاطب انتقال می دهد (بنگرید به: راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ج۱: ۱۴۵؛ المراغی، ۱۴۱۴ق: ۳۵-۳۶). ادیبان، علم بلاغت را در سه شاخه ی معانی، بیان و بدیع پی جویی کرده و آرایه های ادبی مختلفی را در خلال آن ها مطرح می سازند؛ اما از آنجایی که در این مقال، مجالی برای بررسی همه ی این موارد در سخنان دختر امیر بیان علیهماالسلام وجود ندارد، تنها به بیان برخی از آن ها به مقتضای نوشتار پیش رو بسنده می شود.
زینب کبری سلام الله علیها در فرازهای متعددی از خطبه های کوفه و شام، از علم معانی بهره برده است. برای نمونه، در چند مورد به سان «و هَل رَأیک إلّا فَنَدٌ، وأیامُک إلّا عَدَدٌ، وجَمعُک إلّا بَدَدٌ؟» (ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۸۶؛ ابن نما، ۱۴۰۶ق: ۱۰۲) و «أفَعَجِبتُم أن قَطَرَتِ السَّماءُ دَماً؟» (مفید، ۱۴۱۳ق (ب): ۳۲۳؛ طوسی، ۱۴۱۴ ق: ۹۳)، آرایه ی «استفهام» را به کارگرفته است. «نداء» عنصر دیگری است که ایشان در ابتدای خطبه ی کوفه با عبارت «یا أهلَ الکوفَةِ، و یا أهلَ الخَتلِ وَ الخَذلِ» (خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۴۶؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۴۶) از آن بهره برده است. «ایجاز» به کار رفته در جملاتی چون «فَتَعساً و نُکساً» (همان) و «فَمَهلاً مَهلاً» (ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۸۶؛ ابن نما، ۱۴۰۶ق: ۱۰۱) نیز بر بلاغت سخن وی افزوده است. نکته ی بلاغی دیگر در علم معانی، استفاده از یک عامل و عطف چند معمول به یکدیگر است که در عبارت «و یتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القَریبُ وَ البَعیدُ، وَ الدَّنی وَ الشریفُ» (همان) ظهور یافته است. هم چنین «تجاهل العارف» (خود را ناآگاه نشان دادن) یعنی اظهار تردید گوینده از امری یقینی، برای تأکید سخن خویش و افزودن به توجه مخاطب (المراغی، ۱۴۱۴ ق: ۱۴۰) در فرموده ی شجاعانه ی زینبی «أمنَ العدلِ، یابنَ الطُّلَقاءِ، تَخدیرُک إماءَک ونِساءَک وسَوقُک بَناتِ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله سَبایا؟» (ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۸۱؛ مجلسی، ۱۴۰۴ق: ج۴۵: ۱۶) به چشم می خورد.
بانوی کربلا در علم بیان نیز از آرایه هایی چون «تشبیه » و «کنایه» استفاده کرده است. ایشان کوفیان را با یاری از قرآن، به آن زنی تشبیه می کند که با دست خود رشته می تابید و پس از محکم کردنش، آن را از هم باز می کرد: «فَما مَثَلُکم إلّا «کالَّتِی نَقَضَتْ غزْلَهَا من بعْدِ قوَّةٍ أَنکثًا تَتَّخِذُونَ أَیمَنَکمْ دَخلَا بینَکمْ»» (خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۴۶؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۴۶). در واقع، حضرت به کوفیان اعلام می دارد که شما پس از این که به امام حسین علیه السلام نامه نوشته و به او اعلان وفاداری نمودید، عهد خود را شکستید. زینب سلام الله علیها عبارت «فلَقَد خابَ السَّعی، و تَرِبَتِ الأَیدی، و خَسِرَتِ الصَّفقَةُ» (همان) را به ظاهر، در کنایه از ناکامی کوفیان و سران آن ها در دشمنی با سیدالشهداء علیه السلام مطرح ساخته است که به اهداف دنیوی و وعده هایی که به آنان داده شده بود، هیچ گاه دست نیافتند.
هم چنین وجود آرایه هایی چون «جناس» و «سجع» در صورت های مختلف آن دو، نشان از آگاهی کامل زینب سلام الله علیها از این فنون ادبی و تسلط فراوان در بهره گیری از آن هاست. نمونه هایی از جناس تام در «و لَم تَکن قُلتَ ما قُلتَ، و فَعَلتَ ما فَعَلتَ» (خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۷۲-۷۳؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ ش: ۱۸۳) و جناس ناقص اختلافی در «و یا أهلَ الخَتلِ وَ الخَذلِ» (خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۴۶؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ ش: ۱۴۶) ظهور یافته است. هم چنین عبارت «فَلا رَقَأَتِ العَبرَةُ، وَ لا هدَأَتِ الرَّنةُ» (همان) دارای سجع مرصَّع، جملات «و تِلک الجُثَثُ الطَّواهِرُ الزَّواکی تَتَناهَبُهَا العَواسِلُ، و تَعفوها أُمَّهاتُ الفَراعِلِ» (خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۷۳؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۸۴) دربردارنده ی سجع متوازی و عبارت های «بِئسَ لِلظّالِمینَ بدلاً، و أیکم شَرٌّ مَکاناً و أضعَفُ جُنداً» (همان) حاوی سجع مطرَّف هستند.
بهره ی فراوان عقیله ی بنی هاشم از آیات الهی در جای جای خطبه هایش در کوفه و شام نیز بیان گر تسلط او بر سخنان پرودگار و هنر او در به کارگیری آن ها در خلال خطبه هاست، به گونه ای که سخن او و آیات قرآن به خوبی با یکدیگر آمیخته شده اند. ایشان همان گونه که در گذشته اشاره شد، گاهی به صورت مستقیم آیاتی چون آیات ۹۲ سوره ی نحل، ۸۹ و ۹۰ سوره ی مریم، ۱۶ سوره ی فصلت و ۱۴ سوره ی فجر را زینت بخش سخنان خود نموده و گاه به صورت غیرمستقیم، برای رساندن مقصود خویش، واژه هایی نزدیک به برخی آیات را به خدمت درآورده است. برای نمونه، فراز «فَابکوا کثیراً وَ اضحَکوا قَلیلاً» (خوارزمی، ۱۴۲۳ ق، ج۲: ۴۶؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۴۷) برگرفته از آیه ی ۸۲ سوره ی توبه یعنی «فَلْیَضْحَکوا قَلیلاً وَ لْیَبْکوا کثیراً جَزاءً بِما کانُوا یَکسِبُونَ » بوده و عبارت «فَبِئسَ ما قَدَّمَت لَکم أنفُسُکم أن سَخِطَ اللّهُ عَلَیکم، وفی العَذابِ أنتُم خالِدونَ» (همان) با الهام از آیه ی ۸۰ سوره ی مائده بیان شده است که خداوند متعال در آن می فرماید: «تَری کثیراً مِنْهُمْ یَتَوَلَّوْنَ الَّذینَ کفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سخِطَ اللَّه عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُون ».
وجود همه ی این آرایه های فصاحتی و بلاغتی در خطبه هایی متفاوت (از نظر محتوایی، به مقتضای موقعیت و حال مخاطبان) در کوفه و شام که با استدلال، برهان و مسائل عاطفی در هم آمیخته شده است، موجب شد تا اثرگذاری آن ها در روح و ذهن مخاطب دوچندان گردیده و زمینه ی رسوایی بیشتر ابن زیاد، کوفیان، یزید و دستگاه اموی فراهم شود.
۷. بینش و آگاهی روزآمد سیاسی
از امور نشانگر علم زینبی، نگرش و بینش سیاسی عمیق حضرت نسبت به مسائل عصر و زمانه ی خویش است که این امر در سیره ی سیاسی و نیز خطبه های ایراد شده توسط ایشان در کوفه و شام به روشنی قابل مشاهده است. در ادامه، به نمونه هایی از این بینش و آگاهی سیاسی اشاره خواهد شد:
۷-۱- شناخت دقیق از جریان سیاسی حاکم
دیدگاه زینب کبری سلام الله علیها نسبت به دستگاه اموی، برخاسته از ایدئولوژی ایشان در باب حق و باطل بود و بر این مبنا، نه تنها آنان را غاصب خلافت الهی می شمرد، بلکه از تمام عمل کردهای فاسدانه و ظالمانه ی این دستگاه نیز آگاه بود. برای نمونه، حضرت در خطبه ی خود در شام، اندیشه ی یزید را بر پایه ی دروغ و سستی دانسته، او را قاتل فرزندان و هتک کننده ی حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله، فرزند آزادشدگانی که با کراهت اسلام آوردند و از حزب شیطان معرفی می کند. هم چنین به درستی یزید را ادامه دهنده ی راه گذشتگانش یعنی ابوسفیان، معاویه، دیگر بنی امیه و در واقع جاهلیت دانسته و او را تحقیر نموده، به بیان فسادها و ظلم های آنان در میان مردم می پردازد (بنگرید به: خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۷۱-۷۳؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ ش: ۱۸۱-۱۸۶) تا چهره ی واقعی امویان را به همگان نشان داده و رسواشان گرداند.
۷-۲- بیان عزت و افتخار خاندان نبوت و یادآوری انتساب خویش به آن
نکته ی مهمی که درباره ی بینش سیاسی حضرت زینب سلام الله علیها باید از آن سخن گفت، اشارات متعدد ایشان به انتساب خود، برادر و اسرای کربلا به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و بنیان گزار همان دینی است که مردم خود را بدان منتسب می کنند. ایشان وحی را از خاندان خود دانسته و حکومت اسلامی را حقی به غارت رفته از اهل بیت علیهم السلام شمرده است. برای نمونه، ظرافت سیاسی ایشان در ابتدای دو خطبه ی کوفه و شام و آغاز هر دو خطبه با ستایش خداوند، درود بر محمد و خاندان او و اشاره به این که پیامبر صلی الله علیه وآله پدر حضرت است (مفید، ۱۴۱۳ق (ب): ۳۲۲؛ خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۴۶ و ۷۱؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۴۶ و ۱۸۱)، بسیار هوشمندانه جلوه می کند.
در جایی دیگر، زینب کبری سلام الله علیها از برادر شهید خود با لقبش یعنی «آقای جوانان اهل بهشت» یاد کرده، شهیدان کربلا را «نجیب زادگان حزب خدا» و مصداق آیه ی شریفه ی «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَموَاتَاً بلْ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ» (آل عمران/۱۶۹) معرفی می کند که همیشه زنده بوده و از نزد پرودگارشان روزی می گیرند.
هم چنین حضرت در بیان عزت خاندان نبوت، خود و خاندانش را بسیار بالاتر از آن می داند که با کسی چون یزید هم کلام شده، او را سرزنش کند و این امر را از گردش روزگار و روی دادن پیشامدها شمرده و به او می فرماید:
اگرچه پیشامدها مرا به سخن گفتن با تو واداشته است، اما من منزلتت را کوچک می بینم و سرزنش کردن تو را کسرِ شأن خود می دانم؛ اما چشم ها اشک بارند و سینه ها سوزان (خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۷۳؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۸۴؛ مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۴۵: ۱۶).
حضرت در ادامه به یزید خاطرنشان می کند که هیچ گاه نمی تواند یاد خاندان نبوی را از خاطره ها محو کرده و وحی آن ها را بمیراند و تا ابد این ننگ از پیشانی او شسته نخواهد شد.
۷-۳- تأثیر روشنگری های حضرت در نابودی دستگاه خلافت اموی
نقش بزرگ حضرت زینب سلام الله علیها در به ثمرنشاندن قیام و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش قابل انکار نیست. در واقع، ایشان بود که به همراه برادرزاده اش امام زین العابدین علیه السلام پشت پرده ی اعمال فاسد و ظالمانه ی امویان و یزید را در معرض دید همگان قرار داده، رسوایشان نمود و توانست اسلام جدش رسول اکرم صلی الله علیه وآله را که با خون سیدالشهداء علیه السلام حیات دوباره یافته بود را جاودانه سازد. بدیهی است، اگر اسارت زینب و بینش سیاسی عمیقی که نسبت به دستگاه جور و ظلم داشت، نبود، اکنون اثری از بسیاری از شعائر اسلامی در جهان یافت نمی شد و باید تنها در کتاب های تاریخی از آن ها سخن به میان می آمد. این که برخی گفته اند، اسلام با پیامبر صلی الله علیه وآله آغاز شد و با امام حسین علیه السلام ماندگار گردید (برای نمونه بنگرید به: امینی، ۱۴۱۶ق، ج۳: ۳۴۹)، سخن درستی است؛ اما بقای نهضت حسینی در گرو نگاه ژرف نگر و اندیشه ی اعتقادی و سیاسی دقیق عقیله ی بنی هاشم و امام سجاد علیهماالسلام بود که در مقاطع مختلف، بلافاصله پس از شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش از کربلا آغاز، و تا کوفه و شام و سپس مدینه ادامه داشت و اجازه نداد تا خون شهیدان طف به هدر برود. از همین روست که دکتر عائشه بنت الشاطی، اندیشمند زن مصری درباره ی کار ارزش مند حضرت می گوید:
زینب سلام الله علیها لذت پیروزی را در کام ابن زیاد، یزید و بنی امیه نابود کرد و قطره هایی از زهر کشنده را در پیمانه ی فاتحان [ظاهری] ریخت (بنت الشاطی، ۱۴۰۶ق: ۱۵۸).
پس از قیام عاشورا چندی بیشتر نگذشت که اثرات بیدارگری و روشن گری بازماندگان قافله ی حسینی در جنبش هایی چون قیام توابین به سال ۶۵ق و مختار ثقفی در سال ۶۶ق در مقابل فساد خاندان بنی امیه و به خون خواهی امام حسین علیه السلام و دیگر شهیدان عاشورایی پدیدار گردید. این گونه بیدارگری ها و ظهور چنین جنبش هایی در نابودی زودرس حکومت در میان خاندان ابوسفیان تأثیر به سزایی داشته و در اندک زمانی، تنها پس از سه سال، در سال ۶۴ق مرگ یزید فرارسید و حکومت به مروان و خاندانش انتقال یافت (بنگرید به: ابن عبدالبر، ۱۴۱۲ق، ج۳: ۱۳۸۹)؛ چنان که عبدالملک بن مروان (۸۶ق) خود به این واقعیت اعتراف نموده و در نامه ای به حجاج بن یوسف (۹۵ق) نوشته است:
مرا از ریختن خون فرزندان عبدالمطلب دور بدار، که در آن ها راه نجاتی از جنگ نیست. من فرزندان حرب را دیدم که وقتی حسین بن علی [علیهما السلام] را کشتند، پادشاهی را از دست دادند (ابن عبد ربه، ۱۴۰۴ق، ج۵: ۱۴۹؛ باعونی، ۱۴۱۵ ق، ج۲: ۲۷۸).
۸. بهره گیری از علم مخاطب شناسی و روانشناسی
زاویه ی علمی دیگری که باید از زینب کبری سلام الله علیها معرفی نمود، بهره ی گسترده ی ایشان از علم روان شناسی و مخاطب شناسی است. حضرت در موارد فراوانی این امر را نشان داده و شواهد تاریخی نیز مؤید آن هستند. بیشتر این موارد را باید در رخ دادهای اتفاق افتاده پس از فاجعه ی عاشورا جستجو کرد که زینب سلام الله علیها با مخاطب شناسی صحیح، تحریک جنبه های عاطفی مردم، ایراد خطبه های کوبنده و روشن گرانه و چگونگی بیان آن، برپایی مراسم های سوگواری و دستور به سیاه پوشی، نقش مهمی در به ثمر نشستن خون شهیدان کربلا ایفا نمود. برخی از این موارد عبارتند از:
۸-۱- برپایی مراسم های متعدد عزاداری و سیاه پوشی
یکی از ترفندهایی که عقیله ی بنی هاشم برای رسوایی دودمان اموی و نیز رساندن پیام عاشورا به کار بست، برپایی مراسمات متعدد عزاداری پس از فاجعه ی کربلا بود. ایشان به همراه امام سجاد علیه السلام و دیگر اهل بیت در شام و در پایتخت حکومت اموی، اقدام به برگزاری مجلس عزا و نوحه گری در سوگ شهیدان طف نمود (ابن نما، ۱۴۰۶ق: ۱۰۲) که پیامدش در ادامه آن بود که چنان عرصه بر یزید تنگ گردید که به زنان خاندان ابوسفیان هم فرمان داد که در منزل خودش، همراه با بانوان اهل بیت علیهم السلام به مدت سه تا هفت روز به سوگ نشسته و نوحه سرایی کنند (بنگرید به: ابن سعد، ۱۴۱۴ق، ج۱: ۴۸۹؛ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵: ۴۶۲؛ ابن جوزی، ۱۴۱۲ق، ج۵: ۳۴۴). به یقین، برپایی این مجالس، آن هم در مرکز حکومت، می توانست تأثیر فراوانی در اثبات مظلومیت و حقانیت امام حسین علیه السلام و یارانش و نیز رساندن پیام های قیام و اهداف آن به مردم داشته باشد. از این رو، این تأثیر بر مردم شام تا اندازه ای بود که یزید بیش از آن نتوانست رسوایی خود و امویان را نظاره گر باشد؛ وی تقصیر را به دوش ابن زیاد انداخته و از روی مصلحت اظهار پشیمانی کرد (طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵: ۵۰۶؛ ابن عساکر، ۱۴۱۹ق، ج۱۰: ۹۴)؛ هم چنین دستور داد تا اسیران اهل بیت علیهم السلام را با بیش از سی سوار به موطن ایشان در مدینه بازگردانند (دینوری، ۱۳۶۸ش: ۲۶۱؛ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۵: ۴۶۲؛ ابن العدیم، [بی تا]، ج۶: ۲۶۳۲).
مورد دیگر، اقامه ی عزا بر مزار شهیدان کربلا در مسیر بازگشت از شام است که سید بن طاووس (۶۶۴ق) آن را ماتمی جان سوز توصیف کرده است؛ برپایی سوگی که زنان آن دیار را هم به سوی خود کشانده و چند روزی را به همین منوال گذرانده اند (ابن طاووس، ۱۳۴۸ ش: ۱۹۶؛ مجلسی، ج۴۵: ۱۴۶). مشاهده می شود که برپایی عزا برای امام حسین علیه السلام و یارانش در کربلا نیز تأثیر خود را گذاشته و زنان قبائل اطراف را به کنار اهل بیت کشانده و آنها را در نوحه سرایی برای شهدا با زینبیون همراه می سازد. هم چنین حضرت زینب سلام الله علیها دستور می دهد تا محمل های اهل بیت را سیاه پوش نمایند و دلیل آن را آگاه نمودن مردم از کشتن فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها بیان می کند (الجزائری، ۱۴۲۵ق: ۱۹۲). در تأیید مطلب اخیر، در روایتی آمده است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، زنان بنی هاشم لباس هایی به رنگ سیاه و پشمین بر تن نموده و در سرما و گرما بر این حال بودند (البرقی، ۱۳۷۱ق، ج۲: ۴۲۰).
۸-۲- تحریک عواطف
از دیگر نمودهای علم روانشناختی و مخاطب شناسی عقیله ی بنی هاشم سلام الله علیها، بهره گیری مناسب از تحریک عواطف مخاطبان توسط ایشان است که دوست و دشمن، و حتی کسانی چون عمر بن سعد را نیز در صحنه ی عاشورا تحت تأثیر قرار داده و به گریه انداخته است (بنگرید به: نویری، ۱۴۲۳ق، ج۲۰: ۴۵۹؛ ابن نما، ۱۴۰۶: ۸۴). برای نمونه، حضرت با بیان عباراتی جان سوز در پیوند فاجعه ی کربلا با رسول خدا صلی الله علیه وآله، خطاب به کوفیان می فرماید:
وَیلَکم، أتدرونَ أی کبدٍ لِمُحَمَّدٍ فَرَیتُم؟ وأی دَمٍ لَهُ سَفَکتُم؟ وأی کریمَةٍ لَهُ أصَبتُم؟ «لَّقَدْ جِئْتُمْ شَیئا إِدّاً تَکادُ السَّمَاوَاتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّاً»، ولَقَد أتَیتُم بِها خرقاءَ شوهاءَ، طلاعَ الأَرضِ وَالسَّماءِ (ابن اعثم، ۱۴۱۱ق، ج٥: ١٢١؛ مفید، ۱۴۱۳ ق (ب): ۳۲۳؛ طوسی، ۱۴۱۴ق: ۹۲-۹۳).
هم چنین یکی از علل برپایی مراسم های عزاداری و سوگواری بعد از شهادت شهدای کربلا نیز استفاده از عواطف و احساسات انسانی مردم بود تا حضرت به گونه ای شایسته تر بتواند رسالت خود در رساندن پیام عاشورا به همگان انجام دهد و موجب ماندگاری همیشگی آن گردد.
۸-۳- بیداری مردم کوفه و شام نسبت به اهل بیتِ پیامبر بودن اسیران
زینب کبری سلام الله علیها در موارد و موقعیت های متعددی یادآور این امر می شود که اسیران کربلا، فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله بوده و این ها همان اهل بیت پیامبرند که اکنون در بند دنیای خاندان اموی گرفتار شده اند (بنگرید به: مفید، ۱۴۱۳ق (ب): ۳۲۲؛ طوسی، ۱۴۱۴ق: ۹۲؛ خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۴۶ و ۷۲). حضرت با ایراد خطبه های روشنگر در کوفه و شام و اظهار این انتساب که بیان آن گذشت، تلنگری روانی به کوفیان و شامیان به ظاهر مسلمان زدند تا آنان بتوانند واقعیت را دریافته و متوجه باشند که این اسیران، همان خاندان پیامبرشان هستند، نه از دین خارج شدگانی که دستگاه بنی امیه معرفی می کردند (مفید، ۱۴۱۳ ق (الف)، ج۲: ۱۲۱).
۸-۴- تحقیر دشمنان به ویژه یزید
آخرین نکته نیز آن است که زینب سلام الله علیها در نهایت شجاعت، دشمنان و قاتلان برادر و یارانش را با استفاده از القابی چون «فرزندان آزادشد گان » و «حزب شیطان» نسبت به یزید (خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۷۲ و ۷۳؛ ابن طاووس، ۱۳۴۸ش: ۱۸۲ و ۱۸۴) و خطاب نمودن ابن زیاد به نام مادر بدکاره اش مرجانه (ابن اعثم، ۱۴۱۱ق، ج۵: ۱۲۲؛ خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۴۷)، زبون ساخته و آنان را در برابر همگان رسوا کرد؛ زیرا کسی یارای آن را نداشت که این گونه با آن ها سخن بگوید و در واقع، حضرت با این رفتار خود هیمنه ی این خاندان و کارگزارانشان را در میان مردم و نیز خودشان درهم شکست. هم چنین زمانی که ابن زیاد می خواست با سخنان خود داغ اسیران اهل بیت را تازه کند، بانوی دلیر هاشمیان شهادت برادر و یاران باوفایش و تمام وقایع روی داده را چیزی جز زیبایی ندانسته و فرمود: به جز زیبایی، چیزی ندیدم (ابن اعثم، ۱۴۱۱ ق، ج۵: ۱۲۲؛ خوارزمی، ۱۴۲۳ق، ج۲: ۴۷؛ ابن نما، ۱۴۰۶ق: ۹۰). این سخن حضرت در نوع خود، بالاترین تحقیر برای دست نشانده ی یزید و عاملان او به حساب می آمد.
نتیجه گیری
با عنایت به سطور پیشین می توان دریافت که ابعاد گوناگون علم خدادادی حضرت زینب سلام الله علیها در ابعاد متفاوتی به سان اندیشه ورزی و بهره گیری از عقل، آگاهی از معارف قرآن، روایت حدیث، تفقه در دین، فصاحت و بلاغت در گفتار، بینش و آگاهی روزآمد سیاسی و مخاطب شناسی دشمنان و مردم در رخدادهای عاشورا و بعد از آن در اموری چون استفاده از آیات متعدد قرآن در سخنان، ایراد خطبه های روشنگرانه در نهایت فصاحت و بلاغت در کوفه و شام، بیان انتساب به رسول خدا صلی الله علیه و آله، تحریک عواطف مردم و بیداری آن ها در قبال جنایات خاندان اموی و نیز برپایی مراسم های عزاداری برای شهیدان کربلا ظهور و بروز یافته است. بنابراین، می توان برجستگی های علمی زینب کبری سلام الله علیها و بهره گیری از آن ها را به عنوان یکی از مؤلفه های اثرگذار در پیروزی نهضت حسینی علیه السلام و رساندن پیام آن به جهانیان قلمداد نمود.
فهرست منابع
قرآن کریم (۱۳۷۳ش)، ترجمه: ناصر مکارم شیرازی، چاپ دوم، قم: دارالقرآن الکریم.
ابن ابی حاتم (۱۴۱۹ق)، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: اسعد الطیب، چاپ سوم، عربستان: مکتبه مصطفی نزار الباز.
ابن اثیر، مبارک بن محمد (۱۳۶۷ش)، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، تحقیق: محمود طناحی/ طاهر زاوی، چاپ چهارم، قم: اسماعیلیان.
ابن اعثم کوفی، احمد (۱۴۱۱ق)، الفتوح، چاپ اول، بیروت: دار الأضواء.
ابن الأثیر الجزری، علی بن ابی الکرم (۱۴۰۹ق)، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت: دار الفکر.
ابن الأثیر الجزری، علی بن ابی الکرم (۱۳۸۵ق)، الکامل فی التاریخ، بیروت: دارصادر/ دار بیروت.
ابن الجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی (۱۴۱۲ق)، المنتظم، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا/ مصطفی عبدالقادر عطا، چاپ اول، بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن العدیم، عمر (بی تا)، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، تحقیق: سهیل زکار، بیروت: دارالفکر.
ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی (۱۴۱۵ق)، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عادل عبدالموجود / علی معوض، چاپ اول، بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن حمدون، محمد بن حسن (۱۴۱۷ق)، التذکرة الحمدونیة، چاپ اول، بیروت: دارصادر.
ابن سعد بصری، محمد (۱۴۱۴ق)، الطبقات الکبری (الطبقة الخامسة من الصحابة)، تحقیق: محمد السلمی، چاپ اول، طائف: مکتبه الصدیق.
ابن طاووس، علی بن موسی (۱۳۴۸ش)، اللهوف، تهران: جهان.
ابن طیفور، احمد بن ابی طاهر (بی تا)، بلاغات النساء، قم: شریف رضی.
ابن عبدربه اندلسی، احمد بن محمد (۱۴۰۴ق)، العقد الفرید، چاپ اول، بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله (۱۴۱۲ق)، الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: علی البجاوی، چاپ اول، بیروت: دارالجیل.
ابن عساکر، علی (۱۴۱۹ق)، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق: علی شیری، چاپ اول، بیروت: دارالفکر.
ابن فارس، احمد (۱۴۰۴ق)، معجم مقاییس اللغة، تحقیق: عبدالسلام هارون، چاپ اول، قم: مکتب الإعلام الإسلامی.
ابن قولویه، جعفر بن محمد (۱۳۵۶ش)، کامل الزیارات، تحقیق: عبدالحسین امینی، چاپ اول، نجف: دار المرتضویه.
ابن نما حلی، جعفر بن محمد (۱۴۰۶ق)، مثیر الأحزان، چاپ سوم، قم: مدرسه امام مهدی (عج).
ازهری، محمد بن احمد (۱۴۲۱ق)، تهذیب اللغة، چاپ اول، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
الأصفهانی، ابوالفرج علی (بی تا)، مقاتل الطالبیین، تحقیق: سید احمد صقر، بیروت: دارالمعرفه.
امین، سید محسن (۱۴۰۶ق)، أعیان الشیعة، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.
امینی، عبدالحسین (۱۴۱۶ق)، الغدیر، چاپ اول، قم: مرکز الغدیر.
باعونی شافعی، محمد بن احمد (۱۴۱۵ق)، جواهر المطالب فی مناقب علی بن ابی طالب علیهماالسلام، چاپ اول، قم: مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه.
البرقی، احمد بن محمد (۱۳۷۱ق)، المحاسن، قم: دارالکتب الإسلامیه.
بنت الشاطی، عایشه (۱۴۰۶ق)، السیده زینب عقیلة بنی هاشم، بیروت: دارالکتاب العربی.
بیضون، لبیب (۱۴۲۷ق)، موسوعة کربلاء، چاپ اول، بیروت: مؤسسه الأعلمی.
الجزائری، السید نورالدین (۱۴۲۵ق)، الخصائص الزینبیة، چاپ اول، قم: مکتبه الحیدریه.
حسینی شیرازی، سید محمد (۱۴۲۸ق)، من فقه الزهراء علیهاالسلام، چاپ اول، قم: رشید.
خزاز قمی، علی (۱۴۰۱ق)، کفایة الأثر، تحقیق: عبداللطیف حسینی کوه کمری، قم: بیدار.
خوارزمی، موفق بن احمد (۱۴۲۳ق)، مقتل الحسین علیه السلام، چاپ دوم، قم: انوار الهدی.
دینوری، ابوحنیفه احمد (۱۳۶۸ش)، الأخبار الطوال، تحقیق: عبدالمنعم عامر، قم: الرضی.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲ق)، مفردات ألفاظ القرآن، چاپ اول، بیروت: دارالقلم.
الزرقانی، محمد (۱۴۱۱ق)، شرح الزرقانی علی موطأ الإمام مالک، بیروت: دارالکتب العلمیه.
سراج، النبوی جبر (بی تا)، السیدة زینب رضی الله عنها فی قلوب المحبین، [قاهره]: المکتبه التوفیقیه.
سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴ق)، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی.
صاحب، اسماعیل بن عباد (۱۴۱۴ق)، المحیط فی اللغة، تحقیق: محمدحسن آل یاسین، چاپ اول، بیروت: عالم الکتب.
صدوق، محمد بن علی بن بابویه (۱۳۶۲ ش)، الخصال، چاپ اول، قم: جامعه مدرسین.
صدوق، محمد بن علی بن بابویه (۱۳۹۵ق)، کمال الدین و تمام النعمة، تحقیق: علی اکبر غفاری، چاپ دوم، تهران: اسلامیه.
صدوق، محمد بن علی بن بابویه (۱۴۱۳ ق)، من لا یحضره الفقیه، قم: جامعه مدرسین.
طباطبایی، سید محمدعلی (۱۳۹۰ش)، تجلی قرآن در کلام حضرت زینب، قم: نشر ادیان.
طبرسی، فضل بن حسن (بی تا)، إعلام الوری، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
طبرسی، احمد بن علی (۱۴۰۳ق)، الإحتجاج علی أهل اللجاج، چاپ اول، مشهد: مرتضی.
طبری، محمد بن جریر (۱۳۸۷ق)، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد ابراهیم، چاپ دوم، بیروت: دار التراث.
طبری، محمد بن جریر (۱۴۱۳ق)، دلائل الإمامة، چاپ اول، قم: بعثت.
طوسی، محمد بن حسن (۱۴۱۴ق)، الأمالی، چاپ اول، قم: دار الثقافه.
طوسی، محمد بن حسن (۱۴۱۱ق)، الغیبة، تحقیق: عبادالله تهرانی / علی احمد ناصح، چاپ اول، قم: دارالمعارف الإسلامیه.
طوسی، محمد بن حسن (۱۴۰۷ق)، تهذیب الأحکام، تحقیق: حسن الموسوی خرسان، تهران: دارالکتب الإسلامیه.
عاملی، محمد بن حسن (حرّ) (۱۴۰۹ ق)، وسائل الشیعة، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام.
فراهیدی، خلیل بن احمد (۱۴۰۹ق)، کتاب العین، چاپ دوم، قم: هجرت.
قاسم، حسن محمد (۱۹۳۴م)، تاریخ و مناقب و مآثر الست الطاهرة البتول السیدة زینب، چاپ دوم، مصر: مطبعه المحمودیه.
القزوینی، السید محمدکاظم (۱۴۲۰ق)، زینب الکبری علیها السلام من المهد الی اللحد، قم: [بی نا].
قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم (۱۴۲۲ق)، ینابیع المودة، چاپ دوم، قم: اسوه.
کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۶۲ش)، الکافی، چاپ دوم، تهران: اسلامیه.
مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۴ق)، بحارالأنوار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
محمدی ری شهری، محمد (۱۳۸۸ش)، دانشنامه امام حسین علیه السلام، چاپ اول، قم: دارالحدیث.
المراغی، احمد مصطفی (۱۴۱۴ق)، علوم البلاغة البیان و المعانی و البدیع، چاپ سوم، بیروت: دارالکتب العلمیه.
المسعودی، علی (۱۴۲۶ق)، اثبات الوصیة للإمام علی بن ابی طالب، چاپ سوم، قم: انصاریان.
مطهری، مرتضی (۱۳۷۵ ق)، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا.
مظفر، محمدرضا (۱۳۷۵ ش)، اصول الفقه، چاپ پنجم، قم: اسماعیلیان.
مفید، محمد بن نعمان (الف) (۱۴۱۳ق)، الإرشاد، قم: کنگره جهانی شیخ مفید.
مفید، محمد بن نعمان (ب) (۱۴۱۳ ق)، الأمالی، قم: کنگره جهانی شیخ مفید.
مقرم، عبدالرزاق (۱۴۲۶ ق)، مقتل الحسین للمقرم، بیروت: مؤسسه الخرسان.
نجفی، محمد حسن (بی تا)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، تحقیق و تصحیح: عباس القوچانی، چاپ هفتم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
النقدی، جعفر (۱۳۶۲ش)، زینب الکبری، چاپ دوم، قم: الرضی.
نویری، شهاب الدین (۱۴۲۳ ق)، نهایة الأرب فی فنون الأدب، قاهره: دارالکتب و الوثائق القومیه.
ثبت دیدگاه