انقلاب اسلامی محصول اراده اهل ایمان و مبتنی بر آموزه های دینی است که علماء، مراجع عالیقدر و مردم متدین آنرا پدید آوردند و امروز که در چهل و چهارمین سال آن بسر می برد برای لحظه لحظه حیات آن خون های پاک تقدیم شده و خون دلهای فراوانی خورده شده است.
جنگ تحمیلی، اقدامات براندازانه منافقین، جریانات فتنه و انحراف از یک سو و رانت خواری، غارت بیت المال، سوء مدیریت برخی از مدیران دلبسته به غرب، قمارسیاسی سیاست ورزان بزدل و ترسو از دیگر سو سبب کندی قطار انقلاب و مانع تراشی بر سر راه مدیریت دینی بوده است که همه و همه سبب تردید و گاهی موجب ریزش گردیده است اما هنوز بعد از چهل و سه سال گذشته علقه دینی مردم به انقلاب چنان است که در روز ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ گویا شرایط علاقمندی مردم همان حال و هوای بهمن ۵۷ بوده و آن روزها را بیاد می آورد.
به اعتبار فرمان جهاد تبیین واجب فوری از سوی امام جامعه؛ و بر حسب تجربه و دانش مدیریت راهبردی معتقدیم؛ کسانی که در جامعه ایجاد امید می کنند و یا سبب ناامیدی مردم از مدیریت دینی هستند نخبگان و خواص جامعه بوده که خرمن اعتماد مردم به انقلاب به آنان سپرده شده است؛ می توانند از این خرمن خوشه های امید را برداشت کرده و مردم را به حیات خود و انقلاب امیدوار سازند و می توانند با شعله ای آنرا ظالمانه به آتش بکشند که در هر صورت مسئولت آنان سنگین است.
در چنین شرایط حساسی دینمداران بایستی فراتر از فهم شخصی خود عمل کنند و با “غیرت دینی” خود، نظام جمهوری اسلامی را در جمیع سطوح یاری دهند چرا که تعالی جمهوری اسلامی موجب اعتلای اسلام و جهانی شدن، مقدمه تمدن نوین اسلامی و فراگیرشدن مدیریت دینی در جهان است که این هدف والا و مورد تاکید امامین انقلاب اسلامی نیز می باشد والا اگر کاری کنند که حتی یک نفر(تاکید می شود حتی یک نفر) نسبت به نظام اسلامی بدبین شود و از اسلام گریزان گردد و یا علاقه اش به اسلام و انقلاب آسیب ببیند اگر نگوییم مسبب آن بی دین است اما به ضرس قاطع می توان گفت”غیرت دینی” ندارند. و کسی که غیرت دینی ندارد صیانت از اسلام برایش اهمیت ندارد و به ایران اسلامی هم پایبند نیست؛ چنین شخصی به هر خفت و خواری تن می دهد و در عمل به ساحت دین مبتنی بر فرهنگ نبوی، فاطمی و علوی اعتقادی ندارد و او از منظر مبانی تنها یک منافق واقعی است.
البته ساحت حکمرانی نیز بایستی در همه سطوح از وجود چنین افرادی که نقاب ها در چهره دارند پاک باشد و مقامات و مدیران نظام باید مراقب نفوذ چنین افرادی باشند که مبادا در لایه های مدیریتی رخنه کنند و اگر چنین اتفاق ناگواری بیفتد دیگر کار دشوار می شود.
حکمران اسلامی در نظام جمهوری اسلامی نباید از کسانی که در جریانات انحرافی پیشنه ای دارند بهره گیری کنند.
چنانکه در اوایل دولت یازدهم این تذکر را دادیم و نسبت به نفوذ جریان شیخ ساده لوح زنگ هشدار را بصدا در آوردیم اما دولتمردان نشنیدند و آنان در برخی از مراکز قدرت نفوذ کردند و افراد افراطی آنان که همواره داغ شیخ معزول را در سینه داشتند و علقه ای به نظام مبتنی بر ولایت فقیه نداشتند،حتی برغم اعلام وفاداری به جریان مورد بغض امام خمینی(رحمت الله) اما در پستهای حساس و غیر حساسی قرار گرفتند.
به تعبیر امام خامنه ای، آن دولت امروز بایستی مایه عبرت دولت مردمی و انقلابی باشد؛ این یعنی غیرت دینی حکم می کند که دولت در جمیع سطوح عالی، میانی و عملیاتی، از کسانی که نسبت به جریان انحراف و سبک و سیاق فکری آنان تعلق خاطر داشته و یا دارند در مناصب حکومتی بکار گرفته نشوند زیرا این گروه دارای بافت فکری خطرناکی هستند که به تعبیر روایات ماثوره تغییر در آنان شبیه به معجزه هست و در واقع این دسته از افراد، سبب انحراف فکری و نا امیدی جامعه اسلامی خواهند شد.
از حیث روانشناسی در مدیریت، این دسته از جریان انحراف مشخصه هایی دارند که دانستن آن می تواند به تشخیص کمیته بکاری گیری و انتصابات کمک کند.
۱.پرمدعا هستند
۲. قدرت طلبی، لجاجت و سماجت ذاتی دارند
۳.در تبرئه رهبران جریان انحراف، فرافکنی داشته و همواره دیگران را مقصر می دانند
۴.بیش فعالی در حوزه قدرت دارند و همواره به اختلاف افکنی و حاشیه سازی علاقه مندند.
۵. فهم درستی از اقتضائات و مصالح اصلی نداشته و در طرح موضوعات غیر مرتبط پیشدستی می کنند تا از پاسخگویی رهایی یابند.
۶.دومینوی شخصیت آنها با تکانه ای فرو می ریزد.
۷.خودشیفته، بهانه جو، تمامت خواه، بی ثبات، نامتعادل در رفتار و غیرقابل پیش بینی هستند.
۸.پرخاشگر، هیجانی، فعال در تخریب،پرگو ، خیالباف و غیر عمیق اند.
۹.همیشه خود را حق بجانب دانسته و احتمال خطای فکری را خود محال می داند.
۱۰. نفاق در اندیشه و زبان دارند
۱۱.دیرپذیر و حسابگرند
۱۲.در امر ولایت فقبه فهم ناقص داشته و به آن تعبد ندارند
۱۳.حدیقف ندارند
۱۴.کینه توز در صدد انتقام
ثبت دیدگاه