لزوم تشکیل مقر فرماندهی مسکن توسط وزارت راه، ماجرای نفع کرباسچی از نابهسامانی بازار کاغذ، کوپنیشدن برنج تصمیمی سیاسی برای کنار گذاشتن آقای عسگراولادی و گلآلود شدن آب اقتصاد کشور از زمان میرحسین موسوی، از مواردی بود که در این گفتوگوی رسانهای با مشاور آیتالله بهشتی مطرح شد.
مصاحبهشونده یکی از تصمیمسازان اقتصادی کشور در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی می باشد که ناگفتههای زیادی از اقتصاد آن روزهای انقلاب و کشور در سینه دارد.
علی عبداللهیان، پیشکسوت فضای اقتصادی کشور را میتوان یکی از مهمترین افراد اقتصادی کشور پس از انقلاب اسلامی نام برد، فردی که با وجود فعالیتهای بسیار، تاکنون مقابل هیچ خبرنگاری برای مصاحبه ننشسته و برای اولین بار قصد بیان تجربیات خود در حوزههای مختلف اقتصادی را دارد.
برخی از جملات تیترواری که از گفتههایعلی عبداللهیان در این مصاحبه استخراج شده است را در ادامه میخوانید.
* بازار بعد از دانشگاه و روحانیت موتور اصلی مردمی انقلاب بود
* در ملاقات پیشآهنگان و امام خمینی، امام فرمودند:« شما پیشآهنگان اسلام هستید»
* احساس کردم جهاد ارزانی توطئه خطرناکی است
* گلآلود شدن آب اقتصاد از زمان میرحسین موسوی آغاز شد
* کوپنی شدن برنج تصمیم سیاسی برای کنار گذاشتن آقای عسگراولادی بود
* جداشدن وزارت بازرگانی و صنعت و معدن گل آلود کردن آب است
* ماجرای نفع کرباسچی از نابهسامانی بازار کاغذ
* وزیر راه و شهرسازی باید بلافاصله یک مقر فرماندهی مسکن درست کند
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
* وظایف کمیته امور صنفی در ابتدای انقلاب
سؤال: به عنوان سوال ابتدایی قصد داریم یک سیر تاریخی را از دوره فعالیت پس از انقلاب شما بررسی کنیم تا در بستر این سیر، علاوه بر آشنایی بیشتر با جنابعالی به نوعی یک تاریخ شفاهی موجز را هم در اختیار داشته باشیم. اگر ممکن است، در این زمینه صحبت کنید؟
عبداللهیان: بنده کارم را از کمیتۀ مرکزی شروع کردم و کارم نظامی نبود و از بازار به دانشگاه رفته بودم و انقلابی شدن من هم از بازار شروع شد به همین علت تأسیس کمیتۀ امور صنفی در اوایل انقلاب با کمک حاج آقا رحمانی و حاج تقی خاموشی و آقای عبادی انجام شد.
سؤال: کمیته امور صنفی دقیقا چه وظیفهای بر عهده داشت و برای چه مسئلهای تشکیل شد؟
عبداللهیان: کمیتۀ امور صنفی بر این اساس دنبال شد که کشور سامانی نداشت و تولیدات ما دچار وقفه بود، چراکه صاحبان کارخانهها یا فرار کرده بودند یا اگر بودند قدرت حضور در کارخانه نداشتند و اگر در کارخانه بودند، جو کارگری آن روزها فرصت کار کردن نمیداد. گمرکات ما خالی شده بود و جنسها به انبار رفته بود. بازار که بعد از دانشگاه و روحانیت موتور اصلی مردمی انقلاب بود در صحنه کالایی برای توزیع نداشت. لذا ما تصمیم گرفتیم، در کمیتۀ امور صنفی متمرکز بشویم تا ارزاق اصلی مردم را که میشد از طریق صنوف سامان داد، مانند شویندهها، تخم مرغ، روغن نباتی و سایر محصولات را به مردم برسانیم.
سؤال: مردم ابتدای انقلاب را چگونه توصیف میکنید؟
عبداللهیان: توقعات آن روز مردم کاملا با امروز متفاوت بود. آن مردم باورهای جدیدی را پیدا کرده بودند و گذشتهای فراوانی از خود نشان میدادند تا از نظام خود مراقبت کنند؛ لذا آنچه در جامعه میدیدیم رأفت و گذشت و فراوانی اخلاق انقلابی در همۀ زمینهها بود. این را باید بگویم که من پیش از انقلاب فعالیت بازاری نظیر تولید و فروش مبل داشتم اما در بحبوحه انقلاب این فعالیت ها را به طور کامل ترک کردیم و در تلاش برای پیروزی انقلاب بودیم. بلافاصله بعد از استقرار دولت موقت آقای بازرگان، بنده خدمت آقای بهشتی مشرف شدم و اجازه خواستم که ما به کسب و کار قبلی خود بازگردیم. آقای بهشتی فرمودند که نه اشتباه میکنید و شما باید کاملا با شغل خود خداحافظی کنید که ما بسیار کار دیگر داریم. من هم چون آقای بهشتی را قبول داشتم با کار خود کاملا خداحافظی کردم و تنها شغلی که از گذشته برای خود نگه داشتم ساخت و ساز بود چراکه هیچ شبههای به آن نبود و باقی کارها را ترک کردم و در کمیتۀ امور صنفی مستقر شدم. در کمیتۀ امور صنفی شوراهای مختلفی نظیر شورای توزیع و تولید روغن نباتی، شورای تولید و توزیع شوینده و غیره تشکیل دادیم.
*ماجرای واردات سنگین تخممرغ در دولت موقت
سؤال: مبنای فعالیت کمیته صنفی و شوراهای زیر مجموعه آن بر چه مبنایی بنا شده بود؟
عبداللهیان: همۀ شوراها بر مبنای تولید بود و بحث واردات اصلا مطرح نبود و به همین شکل تلاش میکردیم تا مایحتاج مردم تأمین شود. به لحاظ اینکه وزیر بازرگانی دولت موقت، در جریان کار ما قرار بگیرد، به گفتۀ آقای بهشتی من درخواست کردم کارهایی که انجام میدهیم با وزیر در میان گذاشته شود و ایشان هم پذیرفت و به ما اعتماد کرد و ما مشاور بدون حکم آقای بهشتی شده بودیم. وزیر وقت نیز مشاورههای قابل ملاحظهای از ما گرفت و عمل کرد از جمله ماجرای شرکت سهامی گسترش خدمات بازرگانی که یکی از سازمانهای زیرمجموعۀ وزارت بازرگانی بود.
سؤال: ممکن است این ماجرای شرکت سهامی گسترش خدمات بازرگانی را باز کنید؟
عبداللهیان: بله، با اجازۀ وزیر بازرگانی دولت موقت، واردات تخممرغ را با هواپیما با یک رقم سنگین انجام دادند و وقتی این خبر به ما رسید با وزیر ملاقات کردیم و گفتیم ما در حال احیای تولیدکنندگان تخم مرغ هستیم و واردات تخم مرغ همۀ کارهای ما را نابود میکند؛ وزیر پرسید چه کار باید کرد و من گفتم فقط یک راه وجود دارد، این واردات را به یک دهم تقلیل بدهید و ماهانه با کانتینر تخم مرغ به کشور وارد کنیم و این واردات ادامه داشته باشد تا تولیدکننده دغدغۀ تولید را از دست ندهد که انجام شد و کار به جایی رسید که کاملا واردات تخم مرغ جمع شد و تولید داخل به حد کفایت رسید.
سؤال: از دیگر سوابق و تجربیات خود در ابتدای انقلاب بفرمایید؟
عبداللهیان: در کمیتۀ مرکزی که بودیم باور بر این بود که ما یک سازمان شکلیافتۀ قابل اعتمادی را در کنار کمیتههای مردمی نیاز داریم که بعضی از امور را به آنها واگذار کنیم. این باور از جایی پدید آمد که آقایانی به نام آقای پزشکپور و آقای امانی و آقای آراسته چون با اخلاق من آشنا بودند، به من گفتند که سازمانی که به درد شما میخورد سازمان پیشآهنگی است و من حرف آقایان را شنیدم و تمام منش و رفتار این سازمان را بررسی کردم و دیدم عجب موضوع قابل تأملی است که یک سازمانی وجود دارد که بچهها از خانوادههای شناختهشده در دبیرستان و سایر مقاطع تحصیلی هستند و قرار شد بخش سیار این پیشآهنگها که دبیرستانی بودند را به کار بگیریم و یک سازمان ایجاد کنیم. مطالب را دستهبندی کردم و دیدم در همۀ نقاط کشور خانۀ پیشآهنگی وجود دارد و حتی در سازمان آموزش و پرورش بودجه دارند. این موضوع را با آقای مهدوی کنی مطرح کردم، سپس خدمت امام رسیدم و امام استقبال کردند که دیداری با این بچهها در مدرسۀ فیضیه داشته باشند. من تدارکات این دیدار را فراهم کردم و بچهها را به فیضیه بردم، امام به بچهها فرمودند «شما پیشآهنگان اسلام هستید».
* بررسی یک پرونده ناگفته؛ جهاد ارزانی چه بود؟
سؤال: به نوعی پیش از تشکیل بسیج، شما به فکر راهکاری برای تشکیل چنین عملکردی بودید؟
عبداللهیان: دقیقا، این ماجرا را گفتم که بدانید دغدغۀ من نظام بود و امام به من دستور دادند که این مسئله را احیا کنم. وابستگی من سه بخش بود، یکی خود بچهها بودند، دوم اتصال بچهها به آموزش و پرورش و آن خانهها و سوم امکانات سازمان و بودجۀ دولتی بود. دشمن همان روز این آب را گلآلود کرد و تا من به خود بجنبم، دولت موقت یک طرح به شورای انقلاب ارائه کرد که دکتر شکوهی وزیر وقت آن روز سازمان پیشآهنگی را منحل کردند مانند اول انقلاب که میخواستند ارتش را منحل کنند و شهید چمران اجازه نداد. این طرح تصویب و تمام شد و من دیگر دستم به جایی نرسید و من با همان دغدغهها در کمیتۀ صنفی ماندم.
سؤال: یک مسئلهای که در ابتدای انقلاب طرح شد و روی برگه کاغذ ماند که دلیل آن تا به امروز نامشخص است، پرونده جهاد ارزانی است؟ ممکن است، برای اولین بار پرونده این مسئله را باز کنید؟
عبداللهیان: در همین اثنی جهاد سازندگی شکل گرفته بود و اوضاع تا حدودی بهبود یافته بود. توطئۀ دشمن این بود که چیزی به نام جهاد ارزانی ساخت و یک نمودار به شورای انقلاب بردند و به نام جهاد ارزانی تصویب شد و در اخبار تلوزیونی دیدم که آقای بهشتی و بنیاسدی و کلاهدوز در قم خدمت امام مشرف شدند و اعلام موجودیت جهاد ارزانی را کردند، من یک آن احساس کردم که توطئۀ خطرناکی در راه است و شبانه خدمت آقای بهشتی تماس گرفتم و صبح خدمت ایشان رسیدم و گفتم من دو سوال دارم. سوال اول اینکه ما که مشاور شما در امور اقتصادی هستیم آیا نظر ما را در تشکیل جهاد ارزانی سوال فرمودید؟ گفتند خیر ولی مشکل کجاست؟ گفتم مشکل این جاست که در کشور کالا نداریم و به اصطلاح گفتم با با یک لا مشکل داشتیم حالا با دولا چه کنیم. مرحوم بهشتی متوجه مسئله شدند و فهمیدند حق با ما است و خودشان مساله را حل کردند.
سؤال: در جهاد ارزانی چه مسئلهای نهفته بود که آن را توطئه تلقی کردید؟
عبداللهیان: در جهاد ارزانی بنا بود که دانشجویان را بسیج کنند و چادر در سر چهارراهها بزنند و از دولت کالا بگیرند و به در خانههای مردم ببرند و با قیمت مصوب به مردم بفروشند. این درحالی بود که اصلا کالا به اندازهای نبود که خود ما بتوانیم توزیع کنیم، حالا قرار بود جهاد ارزانی هم تشکیل بشود حتی ۵۰ میلیون تومان بودجه هم در نظر گرفته شده بود که کالا بخرند. مرحوم بهشتی متوجه شدند که کلاه گشادی سر نظام رفته است و به من گفتند میتوانی جلوی آن را بگیری؟ من هم گفتم اگر دستور است حتما انجام میدهم. من بلافاصله رفتم خدمت وزیر بازرگانی و پرسیدم از مصوبۀ دیروز خبر دارید؟ گفت نه. گفتم اجازه میدهید جلوی این کار را بگیرم؟ متعجب شد زیرا ارادت من به آقای بهشتی را میدانست و از سوی دیگر آقای بهشتی این طرح را خدمت امام (ره) برده بود. من گفتم مصلحت امروز نظام این نیست که این اتفاق بیافتد و اگر شما به عنوان وزیر اجازه بدهید جلوی آن را میگیرم. خلاصه این طور شد که جلوی این ماجرا را گرفتیم. علت اینکه من در رسانهها حضور پیدا نمیکنم همین ماجرا بود که از آن روز یقین کردم حضور نیافتن من در رسانه خیلی اولی است. نام من در فهرست ترور منافقین بود ولی من را نمیشناختند و همان روز بر علیه من فحش میدادند ولی من را به چهره نمیشناختند، سرم را در رسانه بالا نکردم تا بتوانم کارم را انجام دهم. خلاصه که جهاد ارزانی را فقط در مصوبات شورای انقلاب میتوانید پیدا کنید و تمام شد.
* حضور میرحسین موسوی در بنیاد مستضعفان از خطاهای ما بود
سؤال: در بررسی سوابق شما متوجه شدیم که در بنیاد مستضعفان نیز حضوری فعال داشتید، ممکن است از آن دوران بفرمایید؟
عبداللهیان: من از کمیتۀ امور صنفی به بنیاد مستضعفان رفتم و در آنجا من هم قائممقام بنیاد بودم و هم مسئول امور بنیادهای استان بودم. این مسئله در پی آن بود که امام فرمودند، « آیا راست است که بنیاد مستضعفین، بنیاد مستکبرین گردیده است؟» در اولین دیداری که خدمت امام داشتیم گفتم که آن چه در بنیاد میگذرد از نظارت ما خارج است. باور من این بود که ما باید بتوانیم در سرچشمه به پهنه نظارت داشته باشیم وگرنه نمیدانیم عاقبت چه خواهد شد. امام (ره) فرمایش بسیار طلایی داشتند که به من گفتند «من و شما مکلف به انجام وظیفه هستیم، شما مگر خودت خواستی؟» گفتم خیر و فرمودند «پس آن چه از شما برمیآید انجام دهید، پیروزی و شکست از آن خداست و خدا به شما کمک خواهد کرد.»
سؤال: دوران فعالیت شما با حضور آقای میرحسین موسوی همراه بود، این مسئله را تشریح میکنید؟
عبداللهیان: آقای میرحسین موسوی از خطاهای مجموعۀ خود ما بود. باور ما این بود که میرحسین موسوی چون رئیس دولت است و بنا است کشور را اداره کند، بنابراین میتوانیم کمک حال او بشویم چون نگاه مرحوم رجایی به ما همین بود و به ما میگفت شما دولت در سایه هستید. نگاه ما هم این بود که به کجا داریم میرویم و دولت باید در کجا قرار بگیرد؟ امروز هم از این نگاه غافل نیستم.
سؤال: پس از بنیاد مستضعفان به وزرات بازرگانی رفتید؟
عبداللهیان: در بنیاد مستضعفان تلاشهای خود را کردم و سپس به وزارت بازرگانی آمدم و رئیس شرکت گسترش خدمات بازرگانی شدم.
* گلآلود شدن آب اقتصاد از زمان میرحسین آغاز شد/ کوپنی کردن برنج اشتباه بود
سؤال: همان شرکتی که در دولت موقت تخم مرغ وارد کرده بود؟
عبداللهیان: بله دقیقا، کار این شرکت سرویس دادن به مردم در کل کشور بود. یادم نمیرود برای اصلاح کار، واردکنندگان آهن که همه کنار زده شده بودند را به کار گرفتم و تولیدکنندگان آهن را به کار خودشان دعوت کردم که رفتند به مجلس گفتند این آقای عبداللهیان طاغوتیان را آورده و کار را از ما گرفته است در حالیکه من آنها را به عنوان مشاور آورده بودم چون بازار را بهتر میشناختند و میتوانستند نیاز را به من بگویند که چه چیزی وارد کنیم و همینطور شد که این مسئله را حل کردیم و نیاز آهن به کلی رفع شد. یک بار هم در روزنامهها نوشتند که بنادر ما مدینه الحدید شدند. مجلس سر این ماجرا من را خواست و آقای شبستری که رئیس کمیسیون بازرگانی بود گفت، آقای عبداللهیان این آقایان شکایت دارند که شما کار را از اینها گرفتید و طاغوتیان را به کار برگرداندید. من هم گفتم کار را از اینها نگرفتم، کار برای من بوده و مجلس تأمین نیاز مردم را برای من تعریف کرده که آهن هم از کالاهای مورد نیاز مردم است و آن مردم هم طاغوتی نیستند و کارشناس هستند و من از آنها استفاده میکنم و به این آقایان شاکی گفتم شما برگردید سرکار خودتان و آهن بسازید و اجازه ندادم آب در ماجرای آهن گلآلود بشود. بعد سوال کردم شما به عنوان عالم دینی به من بفرمایید طاغوتی چه کسی است؟ ایشان گفتند که والله این آقایان شاکی این طور به من گفتند که من گفتم باید این نگاه را عوض کنید و دست از تخریب بردارید تا هر کس سر جای خودش باشد.
سؤال: دوران فعالیت وزارت بازرگانی در دوره شما به چه شکل پیش رفت؟
عبداللهیان: در وزارت بازرگانی هم آقای میرحسین موسوی آمد و نخست وزیر شد. در زمان وزارت آقای عسگراولادی بود که من آمدم رئیس آن شرکت شدم. آقای بانکی وزیر اقتصاد بود و این دو وزیر به همراه یک وزیر دیگر که نامش را به خاطر نمیآورم، من را انتخاب کرده بودند. آقای میرحسین موسوی اولین کاری که کرد این بود که آقای عسگراولادی را وادار به عقبنشینی از وزارت بازرگانی کرد. وقتی آقای عسگراولادی رفت من گفتم تکلیفم چیست، اینها که من را قبول نمیکنند ولی یاد حرف امام گفتم و ماندم و کار خودم را انجام دادم.
سؤال: اساسا در مواردی و اتفاقاتی که در بطن ان حضور داشتید، نقش میرحسین موسوی را چگونه دیدید؟
عبداللهیان: گلآلود کردن آب در زمان آقای میرحسین موسوی را در بنیاد دیده بودم. برای مثال آخرین رقم واردات برنج قبل از انقلاب ۲۰۰ هزار تن بود که در زمان ما به یک میلیون تن رسید اما متاسفانه وعدهها و توقعاتی که در مردم ایجاد کرده بودند به مصرف برنج دامن زده بود و ذائقۀ مردم را تغییر دادند و اصرار داشتند برنج را کوپنی کنند. قبل از این قضایا هم واردات برنج داشتیم ولی واردات به صورت متمرکز در انبارها تحت نظارت ما بود و تولید هم دنبال میکردیم و اگر این نگاه حفظ میشد امروز هیچ آبی گلآلود نبود.
سؤال: آیا شما میگفتید صادرات و تولید بشود، عرضۀ ما و در بازار بر حسب تقاضا تنظیم شود و حواستان هم بود که قیمت از حدی بالاتر نرود و با عرضۀ برنج خارجی قیمت تعیین میکردید؟
عبداللهیان: بله دقیقاً. بازار تولید برنج داخلی رونق داشت و به محض اینکه احساس میکردیم تاجر میخواهد گران بکند برنج را تزریق میکردیم و کنترل دائمی داشتیم. سپس اصرار به کوپنی کردن برنج، کردند. من به معاون آقای موسوی گفتم که ما یک میلیون و دویست هزار تن برنج در انبار داریم، کوپن چه معنایی دارد؟ وقتی شما برنج را به قیمتِ ارزان بدهید کسی دیگر برنج در جنوب و شمال کشور نمیکارد. همین هم شد و مزارع برنج نابود شدند.
*کوپنی شدن برنج تصمیم سیاسی برای کنار گذاشتن آقای عسگراولادی بود
سؤال: پس کوپنی شدن برنج در حالی بود که نیازی به این اقدام نبود و برنج به اندازه کافی در انبارها بود؟ زیرا مکررا میگویند کوپن به دلیل جنگ و کاهش عرضه انجام شد.
عبداللهیان: بله همینطور است. معاون میرحسین موسوی گفت هرطور شده باید یکبار برنج کوپنی بشود چون آقای عسگراولادی گفته بود اگر طرح کوپن اجرا بشود من از کارم استعفا میدهم و آنها هم میخواستند آقای عسگراولادی را بیرون کنند. حالا فکر کنید بازار برنج گلآلود شد و هنوز هم میزان واردات برنج در کشور غیرمتمرکز است. برنج هم مانند گندم و کاغذ است و …
سؤال: یعنی تصمیم کوپنی شدن برنج تصمیم سیاسی بود نه منطبق بر واقعیات؟
عبداللهیان: بله دقیقا، با این کار وزیر عوض شد و آقای عابدجعفری وزیر شد که آدم متدینی بود و باز هم بازی میرحسین موسوی را خورد و به محض وزیر شدن من استعفای خود را نوشتم و گفتم با اینکه من زیرمجموعۀ شما نیستم و مجمع وزرا من را منصوب کردند اما استعفای خود را به شما میدهم. در زمان من هم تلاش کردند با عناوین زیبا مانند جهاد ارزانی و برنج ارزان کوپنی بازار را گلآلود کنند. در ایام محرم آقای عابدجعفری به من گفتند که به هیئات برنج رایگان بدهید. من گفتم چه معنا دارد؟ بانی هیئات، برنج را سالهاست که تأمین میکند. گفتند که نخستوزیر دستور داده و من گفتم نخستوزیر چنین اختیاری ندارد، بعد گفتند پس مجانی ندهید شما برنج را بدهید و بعداً پول آن را بگیرید و ما میخواهیم همان اعتباری که بین بازاریان است بین هیئت و دولت هم باشد؛ من هم گفتم تنها کاری که میتوانم بکنم این است که از هیئات چک بگیرم و پشت چکها را هم شما امضا کنید و من هم به آنها جنس میدهم. چکها را گرفتیم ولی یک دانه چک هم وصول نشد و فقط آب را گلآلود کردند.
سؤال: در سابقه شما بهبود و ساماندهی شرایط کاغذ هم به چشم میخورد، در این بازار چه نقشی داشتید؟
عبداللهیان: من زمانی که وزارت ارشاد هم رفتم همین بلا سر کاغذ هم آمد. من با آقای هاشمی صمیمی بودم. آن زمان وضع بازار کاغذ آشفتهتر از امروز بود و روزنامهها و ناشرین کاغذ نداشتند. مرحوم هاشمی وقتی میخواست به صحن نمایشگاه برود، به من گفتند بروم چه به مردم بگویم؟ همه میدانند من با دولتی کردن هر چیزی مخالف هستم چراکه به نظرم مردم باید رشد کنند و با همین باور گفتم من مشکل کاغذ را دو ماهه حل میکنم. شما ارز کاغذ را به ناشر و روزنامه میدهید و دولت نظارتی بر ورود و خروج این ارز و عرضۀ کاغذ ندارد ولی من اوضاع را متمرکز میکنم. در سخنرانی آقای هاشمی اگر نگاه کنید هست که این را اعلام کرد و من در کمتر از سه ماه مسئله نبود کاغذ را جمع کردم.
*چرا کرباسچی از گلآلود شدن آب بازار کاغذ نفع میبرد
سؤال: آیا به شما انتقاد نمیکردند که شما با این استراتژی باعث از بین رفتن تولید میشوید؟
عبداللهیان: خب اینطور نبود، من تولیدات کارخانهها را پایش میکردم یعنی وزارتخانه به آنها حواله میداد و کسری آن را من تأمین میکردم. وظیفۀ وزارت بازرگانی توزیع ارز بود و وارداتچیها بخشی از واردات کاغذ را به وزارتخانه، آمار میدادند و هیچ کس نظارت کامل بر واردات نداشت ولی من آمدم و این کار را متمرکز کردم و موضوع کاغذ حل شد و قیمت کاغذ به قیمت اصلی برگشت. به محض اینکه آقای هاشمی رفت و آقای خاتمی آمد، آقای کرباسچی آن چیزی که من درست کرده بودم را متلاشی کرد.
سؤال: انگیزه کرباسچی برای بازگشت شرایط به وضع نا به سامان قبلی چه بود؟
عبداللهیان: روزنامۀ همشهری برای آقای کرباسچی بود و با آن ارز بود که به آنجا رسیده بود و کار خود را میچرخاند. باز هم بازار کاغذ نا به سامان شد و آب را گلآلود کردند. من از وزارت ارشاد به اتاق بازرگانی رفتم و وضعیت آنجا هم بسیار بد بود و هیچ چهارچوب و قانونی در آنجا حاکم نبود. رئیس شورای عالی نظارت بر اتاق بازرگانی، وزیر بازرگانی بود ولی هیچ نظارتی نبود و اوضاع خراب بود، الان هم شرایط همینطور است
*اگر در ابتدای انقلاب وزارت بازرگانی و صنعت و معدن ادغام میشد، بهتر عمل میکردیم
سؤال: الان زمزمههایی از تشکیل وزارت بازرگانی و جدا شدن از وزارت صمت وجود دارد، نظر شما در این رابطه چیست؟
عبداللهیان: این همان آب را گلآلود کردن است چراکه اگر وزیر در قله بنشیند و معاونان او بخشها را اداره کنند، مهم نیست که وزارت بازرگانی باشد یا نه. یعنی همانطور که رئیسجمهور بر چند وزارتخانه نظارت میکند، وزیر صمت هم بر چند زیرمجموعۀ صنعت، معدن و تجارت نظارت میکند و لزومی بر جدایی نیست.
سؤال: یعنی آن زمان که شما در وزارت بازرگانی بودید اگر وزارت صنعت و معدن هم کنار شما بود چه بسا بهتر میتوانستید کارها را نظارت کنید؟
عبداللهیان: بله به همین خاطر هم ادغام شدند چراکه در صورت ادغام گزارش معدن، گزارش بازرگانی و گزارش تولید را کسی میشنود که فرماندهی دارد و میتواند با بررسی همۀ این گزارشهای به هم مرتبط بهتر تصمیم بگیرد. ولی امروز از این ظرفیت به خوبی استفاده نمیشود.
*وزیر راه و شهرسازی در سیاستگذاری حوزه مسکن آرایش جنگی بگیرد
سؤال: شما در حوزه مسکن نیز فعالیت داشتهاید، با توجه به وعده دولت مبنی بر حل مسائل مسکن و ساخت سالی یک میلیون واحد مسکن، چه پیشنهاداتی برای حرکت به این سو دارید؟
عبداللهیان: آقای رستم قاسمی خوشبختانه کار جبهه کردهاند و مخلص است اما او هم گرفتار آب گلآلود است و باید خود را از این آب بیرون بکشد و وظایف خود را برای خودش احصا کند. در بخش مسکن از دو اصل نباید کوتاه بیاید، یک فرهنگ اسلامی در مسکن است که در ساخت و ساز الان هیچ معنایی برای ما ندارد و دوم هم نیاز مردم به مسکن است. اولی را کنار میگذاریم و الان راجعبه تأمین مسکن برای مردم صحبت میکنم. در تأمین مسکن آقای وزیر باید در رأس کار بنشیند و ببیند برای تأمین مسکن چه وظیفهای دارد؟
سؤال: شما این وظایف را بر میشمارید؟
عبداللهیان: وظیفۀ وزیر، تأمین مسکن با امکانات موجود در کشور است نه فقط ساختن مسکن. امکانات موجود چیست؟ یک مصالح ساختمانی، دوم تولیدکنندگان یا سازندگان مسکن و سومی و مهمترین تأمین زمین مسکن است. وزیر باید بداند که چه نوع نفوذ و ارادهای بر این عوامل دارد چون که اینها ابزار کارش هستند و باید در اختیار سیاستهای او باشد یعنی مصالح ساختمانی باید در اختیار تولیدکنندۀ مسکن قرار بگیرد و تولیدکننده کسی باشد که کارنامۀ تولید دارد و بتواند زمین را به کار بگیرد. اینکه زمین چگونه در دست تولیدکننده قرار بگیرد یا مربوط به دولت است که برای آن چهارچوب تعیین میکند یا مربوط به مردم است.
قیمت زمین باید کارشناسی تعیین شود. یک روزی میزان تولید مسکن در حدی نبود که وزارت مسکن در تعیین قیمت دخالت کند ولی از روزی که تقاضا از عرضه پیشی گرفت و هیچ فرماندهای هم بر آن نظارت نکرد، بازار نابود شد و هر کس قیمتی از خودش ارائه کرد.
سؤال: چطور میتوان به صاحب زمین که مشتری بالاتر از قیمت واقعی دارد گفت زمین خود را به قیمت واقعی بفروش؟
عبداللهیان: اگر همین فردا صبح اعلام بشود که دولت میخواهد سیاستهای قیمتگذاری زمین و مسکن، نظارت بر تولیدکننده و مصالح تولید و تزریق امکانات دولت به تولیدکنندۀ مسکن را اصلاح کند، قیمت ناگهان فروکش میکند و نیازی نیست هیچ کار دیگری انجام بشود.
اگر دولت بگوید بنا دارد قیمتها را بر پایههای منطقهبندی بررسی کند و مابقی را هر آن چه که هست به عنوان مالیات از صاحبان فعلی زمین بگیرد، همۀ اینها فروکش میکند. من مطمئن هستم اگر وزیر در سرچشمه قرار بگیرد و پایین نرود این مسئله حل میشود.
وزیر باید بلافاصله یک مقر فرماندهی درست کند و سه چهار نفر کارشناس دعوت کند و از آنها کمک بگیرد تا سرفرماندهی را محکم کند و اینطور میشود که تولیدکننده دلگرم میشود که یک حامی قدرتمند دارد. تولیدکنندگان مسکن سه دسته هستند، یک دسته عاشق تولید هستند و با تولید مسکن باقیات صالحات برای خود ایجاد میکنند و بهترین تولیدات با کمترین سود را دارند. دستۀ دوم تولیدکنندگان خوبی هستند اما دنیا را هم دوست دارند و اینها با قیمت بیشتری متناسب با بازار کار خوبی ارائه میدهند. دستۀ سومی هم وجود دارد که تعداد آنها قلیل است و بازار را خراب میکنند.
الان باید از وزیر مسکن پرسید ارتباط تولیدکننده با شما چگونه است؟ شما چه نظارتی بر زمین و تولید دارید؟ چه سیاستی برای تولید دارید؟ ما فقط دیدیم اعلام کردند این فرماندهی تشکیل شده ولی کار به خوبی پیش نرفته است. باور کنید ما الان در جنگ اقتصادی هستیم و در این جنگ سازمان باید متناسب با این جنگ آرایش پیدا کند. سهم مسکن در این جنگ باید مشخص شود که میدانیم سهم مسکن زیاد است. مردم باید حس کنند دولت متفاوتی آمده و کارها تحت نظارت و در دست دولت و وزرا است.
ثبت دیدگاه