جهاد یعنی جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع که در مقابل دشمن اتفاق میافتد. پس وقتی کلمهی جهاد بکار برده میشود بدین معناست که دشمنی وجود دارد و آن دشمن ارادهای برای نابودی ما دارد و برای جلوگیری از توفیق دشمن جد و جهد و زحمت و تلاشی لازم است تا مانع پیروزی وی شده و زمینهی پیروزی ما فراهم شود.
بخش اول ـ چرا باید رزمنده جهاد تببین باشیم؟
کلمه جهاد نشانهای است از جنگ! آری جهاد یعنی مبارزه!
جهاد یعنی جد و جهد همراه با زحمت و چالش با موانع که در مقابل دشمن اتفاق میافتد. پس وقتی کلمهی جهاد بکار برده میشود بدین معناست که دشمنی وجود دارد و آن دشمن ارادهای برای نابودی ما دارد و برای جلوگیری از توفیق دشمن جد و جهد و زحمت و تلاشی لازم است تا مانع پیروزی وی شده و زمینهی پیروزی ما فراهم شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موازنهی ایدئولوژیکی که در جهان وجود داشت و آن را اداره میکرد بهم خورد. در واقع خمینی کبیر(ره) ایدئولوژی اسلام ناب محمدی(صلاللهعلیهوآلهوسلم) را به عنوان مدلی برای حکمرانی صحیح بر جهان معرفی کرد و این امر سبب شد تا دو جریان چپ مارکسیستی و راست لیبرالیستی که پایهی ایدئولوژی آنان مبتنی بر جهانبینی مادی بود، به عنوان دشمنان درجه یک این حرکت به حساب بیایند و از آن زمان صفی بهم پیوسته را در مقابل حرکت عظیم و رو به رشد اسلامی و ایرانی به وجود بیاورند. در واقع ریشهی این جنگ در ضدیت ارزشهای تولید شدهی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قطب مادیگرا با ارزشهای تولید شده بر اساس مبانی اسلام ناب محمدی(صلاللهعلیهوآلهوسلم) در انقلاب اسلامی ملت ایران است. بر این اساس تعارض منافع بین این دو نوع از ارزشها بوجود آمده و درگیری تمدنی را رقم زده است.
چرا جهاد تبیین؟
جریان مادیگرا به خیال خام خود میخواست تا ایران انقلابی و اسلامی را بر اساس مدلهای قدرت افزایی سخت از پای در بیاورد که نمونهی اقداماتش را در کمک به ایجاد شورشهای خیابانی و محلی، حمایت از جریانهای ناسیونالیستی تجزیه طلب، نفوذ در دولتهای وقت و ایجاد کودتا، حمایت از تروریستهای سازمان یافته مانند منافقین، حمله به طبس و حمایت بیقید و شرط از حزب بعث عراق در دوران جنگ تحمیلی مشاهده کرد.
اما رهبری امام امت به گونهای بود که این جریان را مجبور به تغییر تاکتیک و نوع جنگ کرد. مدل قدرت افزایی و جنگ این جریان نسبت به انقلاب اسلامی از حالت سخت به حالت کاملاً نرم تغییر ماهیت داد. به همین دلیل بود که امام(ره) در پیامی که به مناسبت جمعهی خونین و پذیرش قطعنامه پانصد و نود هشت برای ملت ایران ایراد فرمودند، برای این جنگ تمدنی پایانی در نظر نگرفتند. ایشان در فرازی از این پیام میفرمایند « ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم… ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا الله را بر قُلَل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزار درآوریم۱»
پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه خیلیها فکر میکردند که جنگ بین حق و باطل پایان یافته اما باز خمینی کبیر(ره) هدف اصلی انقلاب اسلامی را در جملهای با عنوان «جنگ عقیده» به مردم انقلابی ایران یادآوری میکند و در قسمت دیگری از همان پیام میفرماید «جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان بهراه اندازیم.۲»
اگر بخواهیم برای «جنگ عقیده» مترادفی را در نظر بگیریم، بهترین واژه همان «جنگ نرم» است و در طول تاریخ، حربه اصلی جریان معارض با اسلام ناب محمدی(صلاللهعلیهوآلهوسلم) همین جنگ نرم و عملیات روانی بوده است. در واقع عملیات روانی فرآیندی است که در آن جریان قدرت افزا سعی میکند اراده و عقیده مخاطبانش را با ایجاد ابهام، بر اساس منافع خودش مدیریت کرده و در یک فرآیند دقیق فکر و ذهن مخاطبان خودش را با خود همراه کرده و از آنان همکارانی بسارد و بتواند اهدافش را بوسیله آنان محقق کند. شاید بتوان گفت اصلیترین استراتژی معاویه در دوران حاکمیت امیرالمؤمنین و امام مجتبی(سلاماللهعلیهم) و در مقابل با این بزرگواران همین استراتژی عملیات روانی باشد. همه ما داستان بزغالههایی که به کودکان شامی هدیه شد را شنیدهایم!
در مقابل عملیات روانی رویکرد قدرت افزایی نرم اسلام و به خصوص حضرات معصومین(سلاماللهعلیهم) جهاد تبیین بوده است. استراتژی حرکت نرم ادیان الهی به ویژه اسلام معطوف به تبیین و روشنگری بوده و میباشد. حرکت عظیم امام(ره) و یاران آن بزرگوار برگرفته از مسیر حرکت این انسان ۲۵۰ ساله بر اساس تبیین و روشنگری شکل گرفته است. لذا موضوع تبیین در بیانات امام خمینی(ره) و خلف صالحش امام خامنهای از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. از این منظر موضوع جهاد تبیین به عنوان یکی از اساسی ترین دالهای گفتمان انقلاب اسلامی به شمار میآید. در منظر اسلام رشد و تعالی معنوی و معرفتی انسانها اساسیترین اصل به شمار رفته و جامعه باید بر اساس آگاهی و خردمندی مسیر حرکت خود را یافته و طی کند. موضوع ایمان و حرکت در مسیر تعالی چیزی نیست که بتوان آن را با زور و اجبار ایجاد کرد. از طرفی موضوع تعالی با ایجاد ابهام در ذهن افراد در تناقضی بنیادین قرار دارد. به همین دلیل جریان مؤمن به اسلام ناب محمدی(صلاللهعلیهوآلهوسلم) برای ایجاد تعالی در جامعه موظف است پیرامون مسائل مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تبیین و روشنگری را در دستور کار خود قرار دهد تا در این گدار هم آن بلوغ فکری در افراد ایجاد شود و هم بدون اجبار و از سر فهم و خردمندی و بر اساس بینش و معرفت، آحاد جامعه حرکت کرده و اقدام نمایند.
تفاوت عملیات روانی و جهاد تبیین در چیست؟
استراتژی عملیات روانی مبتنی بر ایجاد ابهام است. عمدهی مردم جهان به دلیل فقدان تفکر نقادانه و تفکر خلاقانه توان فهم و طبقه بندی ابهام را در ذهن خود ندارند. از این رو بزرگترین و مبهمترین و پر تکرارترین سایه را به عنوان واقعیت باور میکنند. به این معنا که در عملیات روانی ابهام بوجود آمده از یک موضوع مانند سایهای در معرض دید مخاطب قرار گرفته و مخاطب که توان تحلیل موضوع را ندارد این سایه و روایت مربوط به آن را به عنوان واقعیت قبول میکند. در واقع روایتی که راوی دربارهی آن سایه ارائه میدهد بافت ذهنی مخاطب را تشکیل میدهد. بر این اساس مهمترین اصل عملیات روانی، مدیریت دانش است. دانشی که محدود شده و مبتنی بر روایت راوی است تا واقعیت اما به دلیل پرتکرار بودن اطلاعات، مخاطب در توهم دانایی قرار خواهد گرفت. در این فرآیند به دلیل اینکه دانش محدود شده، مخاطب با خیال آنکه درباره یک موضوع دانش کامل دارد، بدون در نظر گرفتن همه جوانب موضوع و مسئله و با دیدی محدود رفتار خواهد کرد و رفتار فرد بر همین اساس مهندسی میشود. در واقع عملیات روانی با ایجاد توهم دانایی انسان را در نادانی بیشتر فرو میبرد.
استراتژی جهاد تبیین بر از بین بردن ابهام است. در جهاد تبیین واقعیت همانگونه که هست در منظر مخاطب به نمایش گذاشته میشود. در جهاد تبیین به اصل موضوعات پرداخته شده و سعی میشود تا مخاطب در معرض تمامی زوایای دانش درباره یک مسئله یا موضوع خاص قرار گیرد. در فرآیند جهاد تبیین مخاطب بر اساس فهم کامل و دقیق از واقعیتها، مسائل را درک کرده و بر اساس این فهم، موضوعات را تحلیل کرده و با اراده خود رفتار مینماید. البته لازمه تبیین، ایجاد تفکر خلاقانه و نقادانه در افراد یک جامعه است. در جهاد تبیین دانش بدون کم و کاست و آنگونه که هست به مخاطب ارائه شده و سعی میشود در مخاطب تفکر و تحلیل را بوجود بیاورد تا مخاطب بر اساس یک فهم بنیادین به رفتار دست بزند. در جهاد تبیین موضوعات زیر یک نورافکن قوی قرار گرفته و تمامی زوایای آن به مخاطب ارائه میشود و رفتار مخاطب کاملاً ارادی و بر اساس اختیار برگرفته از دانش جامع و کامل است.
اگر بخواهیم تفاوت دقیق تری از این دو معقوله بیان کنیم باید به این نکته توجه کنیم که عملیات روانی تکیه بر روایت دادهها و اطلاعات دارد اما جهاد تبیین بر تولید و انتشار دانش استوار است. (انشاءالله در مقالهای به موضوع هرم دانش پرداخته خواهد شد.)
جهاد تبیین باطل السحر عملیات روانی!
امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و مخصوصاً رسانههای اجتماعی با ایجاد محیط اطلاعاتی آلوده بهترین فضا برای اجرای عملیات روانی را در اختیار رسانهها و بنگاههای خبر پراکنی قرار دادهاند. فناوری اطلاعات و ارتباطات برای مخاطبان – نه مدیران آن – اقیانوسی از اطلاعات را با عمق پنج سانتیمتر ساخته و در مخاطب نیاز به دانستن بیشتر را اشباع کرده و رغبت مخاطب را برای بیشتر دانستن در فرآیند انفجار اطلاعات به صورت کاذب ارضا میکند و رفتار مخاطبان خود را بر اساس مدیریت دانش و با روش عملیات روانی مهندسی مینماید. جهاد تبیین باطل السحر این فرآیند است. در فرآیند جهاد تبیین جامعه به سمتی حرکت میکند که بداند، تعقل کند و بر اساس فهمی که به دست میآورد رفتار نماید. جهاد تبیین یعنی نوعی از روشنگری که اشتیاق دانستن بیشتر، تحقیق دقیقتر و تحلیل عمیقتر را در آحاد جامعه ایجاد کند. بعضیها فکر میکنند که در این جنگ نرم میشود با استفاده از تکنیکهای عملیات روانی رفتار جامعه را به سمت آرمانهای انقلاب اسلامی هدایت کرد که این نوع فکر از اساس اشتباه بوده و مغایر مبانی الهی و اسلامی است. باید یادمان باشد که با ابزار غلط نمیشود اهداف درست را محقق کرد. پس جریان انقلابی چه بخواهد و چه نخواهد چارهای ندارد جز اینکه جهاد تبیین را محقق نماید. جهاد تبیین باطل السحر عملیات روانی نظام سلطه است.
۱- صحیفه امام/ج۲۱/پیام به ملت ایران در سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه ۵۹۸/ص۸۸
۲- همان/ص۸۷
ثبت دیدگاه