طبق روال نشريه پرتو، ذيلا خلاصه اي از يكي ديگر از سخنراني هاي مرحوم علامه مصباح(ره) تقديم شده است.
ممكن است گفته شود اگر مبارزه با حكومتي كه پس از رحلت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله بر سر كارآمد لازم بود، چرا اميرالمؤمنين عليه السلام خود به اين امر اقدام نفرمود؟
حقيقت اين است كه قيام مسلحانه اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر عمل انجام شده در سقيفه، هم اشكال سياسي داشت و هم اشكال امنيتي.
اشكال سياسي آن اين بود كه مردم كوتاه نظري كه به آساني دست از حمايت علي عليه السلام برداشتند، به سرعت قضاوت مي كردند كه حضرت علي عليه السلام به خاطر رسيدن به رياست و محكم كردن جايگاه خويش چنين كارهايي را انجام مي دهد و با وجود چنين قضاوتي در فضاي عمومي جامعه اسلامي، اهداف والايي كه اميرالمؤمنين عليه السلام به دنبال آن بودند، تأمين نمي شد.
اشكال امنيتي اين كار نيز اين بود كه به راه انداختن جنگ داخلي در جامعه اسلامي، فتنه اي عظيم و تفرقه اي شديد در جامعه به راه مي انداخت كه موجب طمع دشمنان براي نابودي دين اسلام و جامعه نوپاي اسلامي مي شد و بدين ترتيب تمام زحمات رسول خدا صلي الله عليه و آله بر باد مي رفت.
شرايط سياسي و امنيتي اقتضا مي كرد كه اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر دستگاه خلافت به پا نخيزد و از وقوع فتنه اي عظيم كه اساس اسلام را به خطر مي انداخت پيشگيري كند.
با اين حال دختر رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله وظيفه اي ديگر داشت كه به خوبي بدان اقدام فرمود.
اگر قيام زهراي طاهره سلام الله عليها برخلاف موازين و مصالح اسلام بود، اميرالمؤمنين عليه السلام از آغاز بايد مانع او مي شد.
مگر ممكن است صديقه كبري سلام الله عليها برخلاف خواست امام خويش، اميرالمؤمنين عليه السلام رفتار كند؟!
بي شك حركت بانوي دو عالم صددرصد موافق نظر اميرالمؤمنين بوده است….
بنابراين ممكن است امر به معروف و نهي از منكر در شرايطي خاص براي شخص محذور داشته باشد و مفسده اي كه بر انجام آن مترتب مي شود، بيش از مصلحت آن باشد؛ اما سكوت او وظيفه را از عهده ديگران بر نمي دارد و آن ها بايد وظيفه امر به معروف و نهي از منكر خويش را انجام دهند.
شاهد اين حقيقت، اين است كه گاه در زمان امام معصوم، برخي از بهترين شيعيان ايشان كارهايي مي كردند كه امام معصوم، خود از انجام آن خودداري مي ورزيد؛ اما آنان را از انجام آن كار باز نمي داشت.
نمونه بارز اين معنا جناب ابوذر رضي الله عنه استدر ايام خلافت خليفه سوم، اسراف فراواني در مصرف بيت المال صورت مي گرفت؛ اما اميرالمؤمنين عليه السلام تنها به تذكراتي دوستانه بسنده مي فرمود و برخوردي تند با خليفه وقت نمي كرد.
حتي هنگامي كه مردم براي قتل خليفه سوم اجتماع كردند، ايشان از اين كار جلوگيري فرمود و هنگامي كه آب را به روي خليفه بستند، ايشان به او آب رساند؛ اما جناب ابوذر برخوردهاي تندي با خليفه و عوامل حكومتي وقت داشت. با اين حال يك مورد هم در تاريخ نيامده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام ابوذر را به رفتاري آرام تر دعوت فرموده باشد.
در نهايت خليفه وقت ابوذر را به ربذه تبعيد كرد. در هنگام تبعيد او، اميرالمؤمنين عليه السلام به همراه فرزندان خود امام حسن و امام حسين عليهماالسلام براي مشايعت او آمدند. اين در حالي بود كه خليفه وقت، ابوذر را به منزله شخصي خاطي از مدينه بيرون مي كرد!
اميرالمؤمنين عليه السلام به او فرمود: اي اباذر! به راستي تو تنها بخاطر خداوند سبحان خشم گرفتي، پس به همان كسي اميد داشته باش كه براي او خشم گرفته اي، اين مردم از تو براي دنياي خويش هراسيدند؛ اما تو از كارهاي ايشان بر دين خود هراسناك شدي و از اين رو آنها تو را از پيرامون خويش راندند و به بلايت گرفتار آوردند. به خدا سوگند اگر همه آسمان ها و زمين به روي بنده اش بسته باشد و آن بنده تقواي خدا را پيشه كند، خداوند براي او گشايشي مقرر فرمايد. پس مباد چيزي جز حق و راستي تو را به انس و همدمي گيرد و جز باطل و نادرستي به هراست افكند.
بنابراين گاهي ممكن است شخصيتي بزرگ به سبب شرايطي خاص، وظيفه نداشته باشد سخني را مطرح كند؛ اما سكوت او به معناي جواز سكوت ديگران نيست و آنها بايد وظيفه خويش را انجام دهند و امر به معروف و نهي از منكر كنند.
لذا ما بايد اين حقيقت را درك كنيم كه چرا اميرالمؤمنين علي عليه السلام مانند حضرت زهرا سلام الله عليها اقدام نكرد…
از ناداني است كه گفته شود «اگر اين كار خوب بود، خود رهبر به آن اقدام مي فرمود.» بايد با دقت و بصيرت بفهميم كه چرا رهبر به آن كار اقدام نمي كند.
(گزيده اي از بيانات علامه مصباح يزدي رحمت ا… عليه در شرح خطبه فدكيه)
ثبت دیدگاه