?این روزها در حالی که حکم محکومیت چند مدیر ارشد بانک مرکزی در دولت قبل، به اتهام تضییع منابع ارزی منتشر میشد، تحلیلی از سازمان برنامه و بودجه همان دولت به رسانهها درز داده شد. در این تحلیل پیشبینی شده بدون رفع تحریمها، نرخ دلار تا پایان سال ۱۴۰۶، به ۲۸۵ هزار تومان برسد!
♦️«درز» دادن این تحلیل، احتمالا ادامه همان رفتار پروژه بگیرانی است که اردیبهشت امسال، فایل صوتی بهظاهر محرمانه آقای ظریف را درز دادند. در آن مصاحبه، سیاست خارجی نظام و عملکرد شهید سلیمانی موجب ناکامی برجام معرفی شده بود؛ آن هم در زمانی که آمریکا در موضع اتهام قرار داشت.
?حالا هم تحلیل منتسب به سازمان برنامه و بودجه دولت سابق درز داده شده، تا ناچاری در مذاکره دوباره با آمریکا استخراج شود. همزمان، سیاسیون و رسانههای همسو، گرانی و تورمی را که شاهکار خودشان است، به رخ میکشند و آیندهای سیاه را در صورت عدم مذاکره ترسیم میکنند.
♦️بانیان سوءمدیریت سازمانیافته، چنان ژست «آیندهنگری» میگیرند که انگار نوابغ پیشبینی هستند؛ و حال آنکه بهخاطر چند مرحله انکار واقعیات مسلّم، متهمان نابودی منابع قدرت کشور هستند.
?پیش از انعقاد برجام، وقتی صاحب نظران به شهادت تجارب و واقعیات هشدار میدادند که آمریکا زیر وعدهاش میزند، مدیران ذیربط میگفتند امکان ندارد آمریکا تعهدش را زیر پا بگذارد و هر کس در آمریکا سر کار بیاید، باید به برجام متعهد باشد. این در حالی بود که مثلا دکتر ایزدی در حضور آقای ظریف، در این باره هشدار داده و مورد انکار قرار گرفته بود.
♦️رئیسدفتر آقای روحانی، ۲۵ اسفند ۹۷ در پاسخ این سؤال که «آیا دولت پیشبینی میکرد آمریکا ممکن است از برجام خارج شود؟»، گفت؛ «پیشبینی این رفتار آمریکا را نداشتیم». واعظی فروردین ۹۸ سخن خود را تغییر داد و به خبرگزاری پانا گفت: «میدانستیم آمریکا از برجام خارج میشود، اما پیشبینی نمیکردیم به این سرعت خارج شود»!
?اتفاق بدتر از عدم پیشبینی خروج آمریکا، جرئت بخشیدن به او برای این کار بود. برخی دولتمردان به قدری در برابر نقض سه ساله توافق مجامله و لاپوشانی کردند که ترامپ، اطمینان خاطر پیدا کرد و بنابراین تعهد آمریکا را کلا زیر پا گذاشت.
♦️نشریه پولیتیکو ۲۲ اردیبهشت ۹۷ سخنان فدریکا موگرینی در کنفرانس اتحادیه اروپا را منتشر کرد: «من از روحانی تضمین گرفتم حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریمها، ایران به برجام پایبند بماند»!
?اگر هدف جنگ اقتصادی مورد اذعان روحانی، کاهش منابع ارزی بود، چرا دولت بهجای مدیریت منابع، مرتکب حیفومیل و هدر دادن منابع در مقادیر ۳۰ میلیارد دلاری و ۱۸ میلیارد دلاری شد؟
♦️نقش رئیس دولت در تصمیم کدخدامآبانه (قیمتگذاری ۴۲۰۰ تومانی) و واگذاری رانت دهها میلیارد دلاری چه بود؟ اگر دولت باید در شرایط مضیقه اقتصادی از هزینهها میکاست، چرا در تدوین بودجه، کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی را به یادگار گذاشت؟
?ماهیت نابودی منابع ارزی چنان بود که احمد خرّم وزیر دولت اصلاحات گفت: «وقتی شنیدم قرار است ارز ۴۲۰۰ تومانی عرضه شود، گفتم این باعث جشن و پایکوبی رانتخواران خواهد شد. بیش از ۳۰ میلیارد دلار را به بازار عرضه کردند و باید اعتراف کرد که دولت، گوشت را خیلی راحت دست گربه داد».
?اگر خوشگمان باشیم، برخی مدیران، گرفتار بیبرنامگی بودند؛ و خروجی رویکرد آنها در سبد مطلوب دشمن قرار گرفت. آیا میتوان سازمان برنامه و بودجهای را که برای نرخ ارز در سال ۱۴۰۶ پیشگویی سیاسی میکند، اما بودجهای با درآمدهای فضایی و افزایش هزینهها را تدوین مینماید، قوه عاقله برنامهریزی دانست؟!
♦️آیا تعبیر «چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن» به گوششان نخورده بود که از یکسو بر حجم هزینهها میافزودند و از طرف دیگر، آیندهای سیاه را ترسیم میکردند؟! خودزنی و خودتحریمی، بدتر از این؟
?آقای نوبخت سوم شهریور ۹۹ در ادبیاتی رعبافکنانه که با استقبال رسانههای بیگانه مواجه شد، ادعا کرد: «در اثر تحریمها حتی نمیتوانیم یک قطره نفت بفروشیم»! و این در حالی بود که گزارشها، از فروش ۱/۵ میلیون بشکه نفت در همان ماهها حکایت میکرد.
♦️عجیبتر اینکه سازمان دو ماه بعد، ضمن زیر پا گذاشتن ادعای نوبخت، لایحه بودجه ۱۴۰۰ را با درآمد خیالی «فروش ۲/۳ میلیون بشکه نفت» (دو برابر افزایش) تدوین کرد و در کنار افزایش وسیع هزینهها، کسری ۴۵۰ هزار میلیارد تومانی را برای دولت جدید به ارث گذاشت.
?رئیسسازمان برنامه و بودجه، اواسط بهمن ۹۹ هم گفت «آقای قالیباف! از آن گزارش بکلّی سّری خبر دارید. درآمد صد و چند میلیارد دلاری به چند میلیارد دلار کاهش پیدا کرده. نمیتوانم عدد رو به شما بگم که بعد از سه سال محاصره که ذخایرمان را استفاده کردیم، در چه شرایطی هستیم».
♦️رئیسمجلس در پاسخ این ادعا، به درستی پرسید؛ «اگر در وضعیت فروش حداقلی نفت به سر میبرید و با سختی روبهرو هستید، چرا در لایحه خود، رقم فروش ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه را نوشتید و براساس آن، هزینههای قطعی را در لایحه الزامی کردید؟».
?البته مسئله، منحصر در موضوع تحریم و درآمد نفت نبود. دولت، به قوانین بودجه هم که شاکله آن را خود تدارک میکرد، بیاعتنا بود. بر اساس گزارش تفریغ بودجه ۹۹؛ «دولت فقط ۲۸ درصد احکام قانون بودجه را رعایت کرده و در اجرای ۷۲ درصد دیگر تخلف داشته است… دولت برخلاف برنامه توسعه، ۳۵ هزار میلیارد تومان از صندوق توسعه ملی در سال ۹۹ برداشت کرد، بیآنکه صرف حمایت از تولید شود… دولت از بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان معوقات مالیاتی، چشمپوشی کرد و… ۱۲۴ مدیر دولت، دوشغله بودند».
♦️اما پس از این گزارش، آقای نوبخت ضمن قدردانی از «زحمات طاقتفرسای همکاران» ادعا کرد: «گزارش تفريغ بودجه ۹۹ نشان داد كه در سومین سال تحريم و محاصره اقتصادی با وجود عدم تحقق ۶۲.۵ درصد درآمدهای نفتی، دولت موفق شد بودجه را مدیریت کند».
? ۶۲ درصد درآمدهای نفتی در سال ۹۹ محقق نشده بود و با این وجود، همان درآمد را در لایحه بودجه ۱۴۰۰ دو برابر نوشتند و بر اساس آن، هزینههای هنگفت جدید تراشیدند؛ آن هم در حالی که باید مدیریت کشور را در مرداد ماه تحویل میدادند!
♦️اگر مدعیان، توان پیشبینی نرخ دلار در سال ۱۴۰۶ را داشتند، چرا واقعیتهای روز را در بودجهنویسی انکار کردند و بهجای مدیریت منابع، نسخه ولخرجی را در دستور کار گذاشتند؟ آیا مسئولیت برنامهنویسی غلط، کمتر از نابودی منابع ارزی توسط بانک مرکزی است؟
?آیا همه این روند را میشود حمل بر اتفاق و ندانمکاری کرد؟ احتمالا حتی اگر شیر یا خط هم میانداختند، برخی پیشبینیها و تصمیمگیریها درست از آب درمیآمد؛ نه اینکه یک روند سرتاسر خطا به یادگار بماند. این روند سوءتدبیر، حقیقتاً مستوجب حسابکشی و مؤاخذه است.
ثبت دیدگاه