به قدرت رسيدن رضا پهلوي و افتادن او از اريكه قدرت بارزترين جلوه از بدشگوني اعتماد به غرب است. از اين رو خبرگزاري رسا در گفتوگو با حجتالاسلام محمدجواد نوروزي، عضو هيأت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) به بررسي مسأله اعتماد به غرب و نتايج آن پرداخت.
بياعتمادي به غرب حاصل چه رويكردي در فلسفه سياسي غرب است؟
امروزه بياعتمادي به غرب بيش از هر زمان آشكار و بهطور كامل واضح شده است. آثار متعددي نيز درباره بيزاري از آمريكا و تحت همين عناوين به رشته تحرير درآمده. بياعتمادي به غرب را ميتوان از دو منظر مورد مطالعه قرار داد؛ منظر اول از نگاه تجربه ميداني و نگاه جامعه شناختي و منظر دوم را نيز ميتوان با نگاهي به فلسفه سياسي غرب دنبال كرد.
نگاه اول، با انباشت تجربه ۲۰۰ ساله رفتارهاي نظام سلطه در غرب شكل ميگيرد. نگاه اول، نگاه تجربه ميداني اعتماد به غرب و همچنين نگاه جامعه شناختي به آن است. در طول دوران استعمار و در هر دوره كشوري خاص پيشگام آن بوده است. در ابتدا اسپانيا و پرتغال، بعد از آن بلژيك و فرانسه، در نهايت انگلستان و امروزه كشور آمريكا از جمله پيشگامان اين عرصه بوده و هستند.
استعمار غربي در هر كشوري وارد شد، بجز فقر، فلاكت، بحران و ناامني هيچ چيز ديگري را براي آن جامعه به ارمغان نياوردند. نمونههاي اخير آن را ميتوانيم در افغانستان، عراق و آنچه كه در زندانهاي آمريكايي مانند گوانتانامو و ابوغريب كه در اين كشور گذشت مشاهده كنيم؛ بنابراين نتايج اعتماد و حضور استعمار براي لايههاي مردم روشن است.
در نظر ميتوانيم درباره رويكردهاي فلسفي به بحث و بررسي بپردازيم. در اين رويكرد شاهد هستيم كه بعد از رنسانس فلسفهاي مبتني بر اومانيسم و اصالت انسان در غرب شكل ميگيرد. اومانيسم منجر به موجه ساختن سلطه بر عالم و آدم در جوامع غربي شد. در نهايت اين نگاه اومانيستي به يك نگاه نژاد پرستانه، خود برتر بيني و به هيچ انگاشتن جوامع ديگر منتج ميگردد.
خود اين فلسفه، توجيه كننده مداخلات ظالمانه غربيها در دو سه دهه اخير بود. حاصل اين رفتارها از نگاه كشورهايي كه مورد ظلم و استعمار قرار گرفتهاند، بياعتمادي به كشورهاي غربي ميشود. در برخي موارد تلاش كردهاند تحتعنوان توسعه براي تغيير افكار عمومي نگاه و اعتماد مردم را به غرب باز گردانند. پس ميتوان از منظر فلسفي نيز به اين موضوع نگاه كرد. البته براي عموم جامعه، نتيجه مطالعه تجربي و جامعه شناختي ۲۰۰ سال اخير وجود دارد كه در پيش روي افراد قرار دارد.
شيوههاي دخالت غرب در به قدرت رساندن رضاخان چگونه بود؟
غربيها در جوامع مختلف از شيوههاي مختلفي استفاده كردهاند. اين مسأله در آثار علمي مورد توجه قرار گرفته است؛ از جمله كتاب شيوههاي استعمار كه توسط علامه هشترودي از عربي به فارسي ترجمه شده. طبيعتاً با روي كار آمدن رضاخان، نظام استعماري انگلستان از راهكارهاي متعددي براي حفظ، نگاه داشتن و قبضه كردن قدرت در ايران استفاده كرد.
ايران ميدان منازعه روس سابق و انگلستان بود. ما پس از وقوع انقلاب در روسيه در اكتبر سال ۱۹۱۷ و در ماههاي پاياني جنگ جهاني اول، شاهد هستيم كه انگلستان خود را يكه تاز صحنه سياسي ايران ميداند. انگلستان براي تجميع سلطه خود در ايران، ابتدا يك شبه كودتا با سيطره قرارداد وثوق الدوله را در سال ۱۹۱۹ امضا و دنبال ميكند. پس از شكست آن قرارداد كه با مقاومت مردم و علما از جمله شهيد مدرس، انگلستان براي كودتاي رضاخاني، زمينه را محيا ميكند.
انگلستان براي توفيق در اين كودتا، بعد از نهضت مشروطه جو ايران را دچار التهاب، آشوب و ناامني ميكند. در اين شرايط بستر مناسبي براي كودتا و روي كار آمدن رضا خان فراهم ميشود؛ چرا كه جامعه در اين فضا بهدنبال يك منجي ميگردد. نكته بعدي كه در اين زمينه وجود دارد، با تلاش رژيم استعماري انگليس براي شناسايي يك فرد بهظاهر موجه و چهرهاي جديد ميگردد تا بتواند در اين فضاي آشوب ايران، به ايفاي نقش بپردازد. در اين عرصه با تلاش ژنرال آيرونسايد، نماينده انگلستان در ايران، رضاخان شناسايي ميشود. او كه فردي بيسواد است، بر اوضاع ايران مسلط ميگردد و پس از مدت اندكي نظام ايران را به رژيم پهلوي تغيير ميدهد.
در طول جنگهاي جهاني و اشغال خاك ايران چه نتايجي به بار آمد؟
حاصل جنگهاي جهاني اول و دوم بهطور خلاصه، فقر، محروميت، قحطي، قتل و كشتار در جامعه ايران است. بهطور ويژه در جنگ جهاني اول، جمعيت بسيار زيادي از جامعه ايران، به دليل قحطي، سياستهاي سلطهجويانه و استعماري انگلستان قتل و عام ميشوند. در جنگ جهاني دوم نيز شاهد قحطي بسيار زياد و گستردهاي هستيم كه ناشي از چپاول ثروتهاي ملي مانند گندم و ارزاق عمومي براي حمل و ارسال به جبهههاي متفقين مانند شوروي، انگليس و كشورهاي همپيمان اين دو كشور هستيم.
نتيجه اين اتفاقات، ظلم، فشار و تورم اقتصادي است كه به مردم ايران تحميل ميشود. اين امور نشان دهنده نوع رفتار استعمارگران در كشورهاي مورد استعمار هست كه شكل جديد و به روز شده آن اقدام ترامپ درباره عربستان سعودي است. او با صراحت عربستان را گاو شيردهي دانست كه بايستي از او استفاده كرد.
رضاخان به چه دليلي در اثناي جنگ جهاني دوم توسط انگليسيها بركنار ميشود؟
يكي از عبرتهاي مداخله سلطهگران در كشورهاي تحت سلطه اين است كه وقتي عمر مهرههاي نظام سلطه تمام شود، توسط نظام سلطه بيرحمانه بركنار ميشوند كه اين موضوع را ميتوانيم در كشورهاي امروزي مشاهده كنيم. اما در آستانه جنگ جهاني دوم، انگلستان به بهانه نفوذ آلمانيها در ايران و همچنين براي استفاده از خط راه آهني كه توسط رضاخان به دستور آنها احداث كرده بود به ايران حمله كردند. آنها ميخواستند با استفاده از اين خط راه آهن سلاح، مهمات و آذوقهها را به جبهه متفقين در شوروي منتقل كنند. البته پس از افتضاحهايي كه رضاخان در سياست گذاري استبدادي كه در ايران شكل داده بود، توسط انگلستان و كشورهاي همراه خود در شهريور ۱۳۲۰ بركنار و به جزيره موريس در آفريقاي جنوبي تبعيد ميشود. نحوه تبعيد رضاخان در خاطرات وزير وقت انگلستان در ايران تشريح شده است. اين سرنوشت مستبداني است كه در طول تاريخ با سلطهگران همكاري كردند.
درس عبرتهاي اعتماد به غرب بهويژه درباره برجام چه بود؟
مواجهه كشورهاي مختلف با كشورهاي استعمارگر در طول تاريخ ۲۰۰ سال گذشته، ميتواند مهمترين درس عبرت باشد. در استمرار و حركت انقلاب اسلامي، پارهاي از مسؤولين وقت نظام جمهوري اسلامي ايران، بعضاً اعتمادهاي ناصوابي را به كشورهاي غربي از جمله آمريكا داشتند كه امروزه بعد از ۴ دهه حاصل اين تماسها، گفتگوها و روابط اين نكته است كه نظام سلطه و بهويژه دولت منحط آمريكا، بههيچ وجه نتوانست و نخواست منافع ديگران را در نظر بگيرد. دولت آمريكا همواره به رغم وعده و وعيدهاي متعددي كه داده، به خلاف آن عمل كرد.
نمونه بارز اين وعدههاي آمريكا درباره برجام است. ملت ما شاهد بود كه هدف برجام، رفع كليه تحريمها بود، در حالي كه علي رغم اينكه جمهوري اسلامي ايران به تعهدات خودش عمل كرد، هيچ يك از اين تحريمها برداشته نشد، بلكه روز به روز حتي در دوره حاكميت جرياني كه برجام را امضا كرده بود، بر اين تحريمها افزوده شد.
اين مسأله بيانگر اين نكته است كه نخبگان جامعه، اگر آزاده باشند، نبايد به نظام سلطه و استكبار اعتماد كنند. البته معمولاً در جوامع مختلف، گروهها، جريانها و افرادي وجود دارند كه دچار خود تحقيري هستند.
ثبت دیدگاه