در ماه های گذشته زاکانی و رئیسی دیدارهای رسمی و غیر رسمی متعددی داشته اند ولی جلسه کاری ویژه اخیر ۱۶۶ روز پس از آخرین مناظره انتخابات ۱۴۰۰ در حالی برگزار شد که اینبار یکی در قامت شهردار تهران و دیگری در قامت رئیس جمهور کشور با یکدیگر دیدار کردند.
یک: زاکانی و رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری در یک جبهه واحد ضد جریان غرب گرا داخلی تعریف می شدند و نقش مکمل این دو در ایام مناظرات یکی از بیادماندنی ترین صحنه های سیاسی چند سال اخیر محسوب می شود. اما در یک جبهه واحد سیاسی بودن این دو، پس از آغاز ریاست جمهوری رئیسی و شهردار شدن زاکانی نه تنها به پایان نرسیده بلکه وارد مرحله جدیدی شده است.
دو: جبهه رئیسی، زاکانی به این دو محدود نمی شود و مجلس یازدهم و به خصوص رئیس آن (دکتر قالیباف) و حتی به نوعی دیگر حجت الاسلام اژه ای به عنوان رئیس قوه قضائیه در این جبهه بندی جدید سیاسی کشور در یک راستا دیده می شوند. اصلاح طلبان و ضد انقلاب تلاش می کنند از این جبهه به عنوان یکدست شدن حاکمیت نام ببرند و فعالین ارزشی نیز با ادبیاتی همچون جبهه واحد مدیریت انقلابی از آن یاد می کنند. یکی از مشخصه های اصلی این تقسیم بندی جدید سیاسی در کشور، هم سرنوشت بودن کل جبهه یا حداقل شراکت اعضای راهبردی این جبهه در سرنوشت یکدیگر است. اساسا موفق نبودن هر کدام از این چهره ها به اندازه قابل تاملی بر سبد محبوبیت دیگر اعضای و یا کل این جبهه نیز تاثیر خواهد داشت. در این میان جریان غرب گرای داخلی نیز برای ضربه زدن به کل این جبهه تلاش می کند و هر دفعه بخشی از این جبهه را مورد هدف قرار دهد و سپس آسیب وارده را به کل جبهه ارجاع میدهد. همچنانکه گاهی برای شهرداری تهران یک پروژه عملیات روانی را دنبال می کنند و سپس تلاش می کنند آن را به دولت تعمیم دهند و یا حتی به کارآمدی دولت حمله می کنند تا مجلس را تحت تاثیر قرار دهند! از سوی دیگر طراحی بازپس گیری مدیریت کشور از دست جبهه انقلاب توسط جریان غرب گرای داخلی نیز با منطق فتح سنگر به سنگر خواهد بود. یعنی اگر قرار است که دولت رئیسی را چهار ساله یا حداقل در مرحله اول تضعیف کنند، اول باید مجلس انقلابی را ابتدا چهار ساله یا تضعیف کنند و اگر موفق بشوند، بازپس گیری قوه مجریه نیز خود به خود وارد ریل دلخواه آنها خواهد شد. بر اساس آنچه گفته شد، طبیعی است که در این شرایط اختلاف اندازی میان دولت، مجلس، شهرداری و قوه قضائیه یک سیاست ثابت در تمام سالهای پیش رو نیز خواهد بود.
سه: حال دوباره برگردیم به جلسه اخیر زاکانی، رئیسی؛ دیداری پس از ۱۶۶ روز! با مقدمه گفته شده، این دیدار معانی گسترده تری پیدا می کند. رئیسی و زاکانی در واقع ماموریت های مشترکی دارند یکی در سطح ملی و دیگری ماموریت ویژه برای پایتخت ایران؛ هر دو باید کارآمدی جبهه انقلاب را به تصویر بکشند، خشکاندن فساد را در سیتسم اداری با جدیت پیگیری کنند، سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی را ترمیم کنند و… به همین دلایل همفزایی این دو بسیار بیشتر از ایام مناظرات انتخاباتی باید پیگیری شود و البته اخبار همراهی و همکاری این دو چهره موثر نیز تاکنون همواره تایید کننده این فهم مشترک راهبردی بوده است. برای رئیسی و زاکانی مناظرات انتخابات ریاست جمهوری تازه شروع کار برای انقلاب و مردم بوده و باید در بالاترین سطح ادامه پیدا کند.
چهار: برای برخی دوستان خودی که گاهی درک درستی از الزامات جبهه بندی جدید انقلاب ندارند یاددآوری برخی نکات لازم است، یادمان نباید برود که بازگشت جریان انقلابی به عرصه مدیریت کشور در دوران سخت اصلاحات از بازپس گیری شورای دوم در تهران آغاز شد و در ادامه به شکل گیری مجالس اصولگرا هفتم، هشتم، نهم و دولت نهم و دهم ختم شد. ضمن اینکه کنار گذاشته شدن جریان غرب گرای داخلی توسط مردم نیز پس از ناکامی و ناکارآمدی تاریخی دولت اعتدالی و اصلاح طلب حسن روحانی و شورای شهر اصلاح طلب پنجم تهران صورت گرفت و اینک به تشکیل دولت انقلابی به ریاست رئیسی، مجلس انقلابی به ریاست قالیباف و شهرداری انقلابی به ریاست زاکانی ختم شده است. اجازه تکرار بد تاریخ را با «وحدت خواهی» و «شکست اعضای راهبردی جبهه انقلاب را شکست خود و همه جبهه دیدن»، نباید داد و این وظیفه همگانی اعضای جبهه انقلاب از کف میدان تا بالاترین نوک هرم جبهه انقلاب است. در این زمانه اگر اهل حمایت تکلیف مدارانه نیستیم حداقل موقع مخالف خوانی، مواظب این شرایط راهبردی باشیم…
ثبت دیدگاه