روزنامه اعتماد در مطلبی که به نقد سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی پرداخته نوشته است: «در جنگ با داعش، نیروهای تحت امر شهید سلیمانی در عمل نیروی پیاده یک ائتلاف بزرگ بودند که بمباران هوایی آن را ارتش امریکا و متحدانش برعهده داشتند». این روزنامه سپس ادعا کرده «موارد همکاری میان ایران و امریکا کم نیست و همسویی منافع ما هم در اموری قابل بررسی است» و اینطور نتیجهگیری میکند که «حتی اگر بخواهیم شر آمریکا را از سر ملت دفع کنیم و تحریم و فشارهای این کشور را کاهش دهیم، با داشتن رابطه بهتر به هدفمان میرسیم».
گذشته از اینکه استدلال و نتیجهگیری نهایی این رسانه تا چه حد بر روند منطقی استوار است، نوع روابطی که روزنامه اعتماد میان مناسبات ایران و آمریکا در منطقه برقرار کرده جالب توجه و حاوی یک تحریف بسیار بزرگ تاریخی است.
سردار سلیمانی کسی بود که در تمام مواضع خود صراحتا از نقش آمریکا در بحرانهای منطقه نام میبرد و البته طرح راهبردی او در منطقه نه صرفا نابودی داعش، که شکست نقشه آمریکا و خروج این کشور از غرب آسیا بود. سردار سلیمانی در برهههای مختلف مجاهدتهای خود در منطقه، حتی از برقراری کوچکترین ارتباطی با نیروهای آمریکایی خودداری میکرد.
معروفترین این اتفاقات خبری مربوط به نامه آمریکا خطاب به حاج قاسم بود که هیچگاه گشوده نشد. این خبر که مدتی به صورت غیررسمی در فضای رسانهای بینالمللی بازتاب پیدا کرده بود، در سال ۱۳۹۶ و به طور رسمی از سوی رئیس وقت سازمان جاسوسی سیا تایید شد. پمپئو صراحتا از ارسال نامهای خطاب به سردار سلیمانی صحبت کرد که او حتی از باز کردن آن امتناع کرده است.
گذشته از این، سردار سلیمانی در اظهارات متعددی به سیاستهای آمریکا و ائتلاف بینالمللی مبارزه با داعش در غرب آسیا واکنش نشان داده بود. در ماجرای سقوط الرمادی حاج قاسم رئیس جمهور وقت آمریکا را اینگونه خطاب قرار داد: «آقای اوباما! فاصله پایگاههای شما با رمادی چند کیلومتر است و چه طور میشود کشتار در یک کشور صورت گیرد، شما به بهانه حمایت از آن ملت در آن کشور استقرار پیدا کنید، اما هیچ غلطی نکنید، این اسمش چیست؟»
شهید سلیمانی همچنین درباره نقش ائتلاف بینالمللی مبارزه با داعش به رهبری آمریکا گفته بود: «امروز به شکل حقیقی و راستین به غیر از جمهوری اسلامی کسی در تقابل با داعش قرار ندارد، مگر ملتهایی که در کنار جمهوری اسلامی ایران و یا مورد حمایت کشور ما هستند.»
از نظر فرمانده وقت نیروی قدس سپاه، آمریکا و کشورهای عضو ائتلاف نه تنها نقش مهمی در مقابله با داعش نداشتند، بلکه حتی در برخی فعالیتهای داعش نیز شریک بودند: «اقتصاد داعش از چاههای نفت کرکوک و سوریه تامین میشود. اما به کجا صادر میشود. با تانکر و ۲۰ لیتری که صادر نمیشود بلکه هزاران نفتکش آن را حمل میکنند. این نفت از طریق کشورهای شرکت کننده در ائتلاف بینالمللی منتقل میشود».
حاج قاسم سلیمانی آمریکا را نه به عنوان رهبر مبارزه با داعش و نه حتی همکار جمهوری اسلامی در منطقه نپذیرفته بود و صراحتا ایالات متحده را «ضلعی از توطئه» میدانست که «ارادهای برای مقابله [با داعش] ندارد».
البته این اولین بار نیست که تلاشهایی برای تحریف شخصیت و دیدگاههای حاج قاسم صورت میگیرد. سال گذشته نیز همین جریان تلاش گستردهای داشت تا شهید سلیمانی را از مریدان هاشمی رفسنجانی و علاقمندان خاتمی جا بزند. البته بدون این توضیح که فرمانده نیروی قدس سپاه چگونه میتوانسته مرید کسی باشد که به گفته فائزه هاشمی «مخالف حضور ایران در سوریه بود»، فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی را «ماجراجویی» میخواند و خلع سلاح دفاعی کشور را برای پیشرفت صنعتی لازم میدانست.
این جریان توضیح نمیدهد حاج قاسمی که در سراسر وصیتنامه و سخنرانیهای خود دعوت به اطاعت از ولایت فقیه میکرده چگونه میتواند علاقمند کسی باشد که با سکوت و حمایت خود در برابر شعارهای «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» کشور را تا لبه پرتگاه پیش برد؟ چگونه سردار آزادی غزه و لبنان میتواند ارادتمند کسی باشد که «نه غزه نه لبنان» شعار روزانه طرفداران او بود؟ این جریان امضای حاج قاسم ذیل نامه هشدارآمیز فرماندهان سپاه به خاتمی را چطور ارزیابی میکند؟
حالا نیز دوباره جریان تحریف در آستانه سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی دست به کار شده تا کارنامه درخشان مجاهدتهای ایشان را با نقاط دروغین و تاریکی چون «همکاری ایران و آمریکا در منطقه» آلوده سازد، تلاشی که البته بیش از آن که منجر به تشکیک در فعالیتهای منطقه جمهوری اسلامی شود، میل شدید غربگرایان داخلی برای ارسال سیگنال به خارج از کشور را نشان میدهد.
ثبت دیدگاه