یکی از این زنان بزرگ، حضرت خدیجه است. این بانوی والامقام، طبق روایت پیامبر اکرم جزء چهار زن بزرگ تاریخ است که آنها رابا عناوینی چون: «سرور زنان جهان»، «بهترین زنان عالم»، «با فضیلت ترین زنان دنیا و آخرت» و«برترین زنان بهشت» معرفی نموده است. دراین مجال، به برخی از رازهای موفقیت حضرت خدیجه اشاره می شود؛ امید است الگویی برای زنان مسلمان امروز باشد.
اشاره
نگاه درس آموز به «برترین ها»، یکی از ویژگیهای ذاتی انسان است. از این رو، خداوند در بسیاری ازسوره های قرآن[۱] به صراحت یا کنایه، ده زن را به عنوان همسران برتر معرفی کرده و برای هرکدام خصلتی را به عنوان راز موفقیت ایشان برشمرده است.[۲]
یکی از این زنان بزرگ، حضرت خدیجه است. این بانوی والامقام، طبق روایت پیامبر اکرم جزء چهار زن بزرگ تاریخ است که آنها را با عناوینی چون: «سادات نِساء العالمین؛[۳] سرور زنان جهان»، «خیر نِساء العالمِین؛[۴] بهترین زنان عالم»، «افضلِ نِساء العالمِین؛[۵] با فضیلت ترین زنان دنیا و آخرت» و «أفضلِ نِساءِ الجنَّة؛[۶] برترین زنان بهشت» معرفی نموده است.
دراین مجال، به برخی از رازهای موفقیت حضرت خدیجه اشاره می شود؛ امید است الگویی برای زنان مسلمان امروز باشد.
رازهای موفقیت حضرت خدیجه(ع)
۱- انتخاب همسر برتر
حضرت خدیجه، از تاجران و ثروتمندان معروف مکه بود که از اصالت خانوادگی ممتازی برخوردار بود. از این رو، خواستگارهای زیادی از میان متنفذان معروف و برخورداران از مال و مقام داشت؛ اماپاسخ او به این گونه خواستگاران منفی بود؛ چون خدیجه برای گزینش همسر، ملاک مقدسی داشت. او منتظر کسی بود که نه تنها در پیش بتها سر خم نکرده باشد، بلکه از ایمان، صداقت، خُلق و خوی نیکو، امانتداری و اصالت خانوادگی ممتازی برخوردار باشد.
خدیجه ملاکهای مطلوب خویش را فقط در یک فرد می دید و او فرزند دوست قدیمی اش، یعنی آمنه بود.[۷]
از این رو، خود به پیامبر گفت: دوست دارم با تو ازدواج کنم؛ آنگاه انگیزه خود راچنین بیان کرد: «رغبت فیک لقرابتک و سطتک فی قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک؛[۸] به تو علاقه مند شدم؛ چون با من خویشاوندی و نزد قومت به شرافت و بزرگی منزلت، امانتداری،خلق نیکو، راستگویی و صداقت شهرت داری.» آنگاه اظهار داشت: اگر مرا به همسری می پذیری، برو به عمویت بگو بیاید تامن نیز عمویم ورقة بن نوفل را بگویم بیاید و صیغه عقدمان را بخواند.[۹]
دور شدم از این و آن با خودم آشنا شدم
آینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم[۱۰]
یادمان باشد، این معیارهای مقدس، در جامعه ای مطرح می شود که از یک سو، وحشی گری، فساد، غارت و جنایت در کنار ثروت، ملاک ارزش بود و از سوی دیگر، خدیجه در جمال و زیبایی و مال و ثروت و حسب و نسب، در برترین موقعیت قرار داشت؛ اما خود را به رنگ جماعت در نیاورد و تسلیم فرهنگ نادرست جاهلیت نشد. این است راز الگو بودن حضرت خدیجه.
۲. عفت گرایی
حضرت خدیجه، زنی ثروتمند و تاجرپیشه، ولی عفیف و پاکدامن بود. سیره نویسان نوشته اند: خدیجه با شرافت ترین زنان قریش بود. او نه تنها از نظرمال و جمال بر دیگران برتری داشت، بلکه در دوران جاهلیت به جهت عفت و پاکدامنی، او را «طاهره و سیده و سرور زنان قریش» می نامیدند.[۱۱]
حضرت خدیجه ثابت کرد که زنان می توانند با پوشش کامل و پاکدامنی و حفظ ارزشهای دینی فعالیت اجتماعی و تجاری داشته باشند و خود را از هر گونه ننگ و بدنامی حفظ کنند.
حضرت ابوطالب، خدیجه را این گونه توصیف می کند: «انّ خدیجة امرأة کاملة میمنة فاضلة تخشی العار و تحذر الشنا؛[۱۲] قطعا خدیجه، بانویی است کامل [از جهت عقل و فهم]، با خیر و برکت، دانا و زیبنده، باشخصیت و آبرومندکه ساحتش از هر ننگ و بدنامی به دور است.»
۳. ایثارگری
ایثارگری های حضرت خدیجه یکی از بزرگترین مؤلفه های رشد و پیشرفت اسلام بود؛ به گونه ای که رسول خدا فرمود: «ما نفعنی مال قطّ مثل ما نفعنی مال خدیجة؛[۱۳] هرگز هیچ ثروتی همانند ثروت خدیجه به من سود نبخشید.» نیز فرمود: «ماندگاری و پیشرفت دین من به دو چیز وابسته است: یکی ثروت خدیجه، و دیگری شمشیر علی».[۱۴]
ایثارگری های حضرت خدیجه محدود به مال نبود؛ او جان خویش را نیز سپر بلای حضرت قرار داد.
هنگامی که مشرکان باسنگباران پیامبر تادرب خانه اش او را دنبال کردند، خدیجه پا پیش گذاشت و آن چنان از حضرت دفاع کرد که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: «سلام خدا و مرا به خدیجه برسان.»[۱۵]
مهمتر از ایثار، این بود که او مصداق بارز آیه ۲۶۲ بقره بود؛ چه آنکه تمام ایثارگری هایش بدون هیچگونه منّت و چشم داشتی بود. ایثارگری های خدیجه برای تبلیغ دین خدا، سرمشق زنان بسیاری در زمان خود و تاریخ اسلام گشت.[۱۶]
۴. ولایت مداری
از مهمترین رازهای موفقیت حضرت خدیجه، اطاعت پذیری و ولایت مداری اوست. همین ویژگی، موجب شد که پیامبر همه جا از او به نیکی یاد کند و هیچ یک از همسران و بلکه هیچ کسی را با او قابل مقایسه نداند و بگوید: «به خدا سوگند! هرگز همسری بهتر از خدیجه نداشتم. او زمانی به من ایمان آورد که مردم کافر بودند و زمانی اموالش را در اختیار من گذاشت که مردم همه از من بریده بودند».[۱۷]
و یا فرمود: «خدیجه وقتی به من پیوست که همه از من دور می شدند. او در راه اسلام، هرگز مرا تنها نگذاشت و همواره ازمن حمایت نمود. خدا او را رحمت کند که بانوی پربرکتی بود.»[۱۸]
۵. احترام
موقعیت برتر مالی، اجتماعی و حتی علمی همسر، باید وسیله ای برای هدف زندگی مشترک و ایجاد آرامش و امنیت خانواده شود؛ نه وسیله ای برای برتری جویی. حضرت خدیجه با وجود داشتن اموال فراوان و موقعیت اجتماعی ویژه، در برخورد با رسول اکرم، کوچکترین رفتاری که نشانی از اظهار برتری داشته باشد، از خود بروز نداد. او از آغازین لحظه بعد از عقد، با این ادبیات همسرش را مخاطب قرار می دهد: «الی بیتک فبیتی بیتک و انا جاریتک؛[۱۹] به خانه خودتان وارد شوید. خانه من، خانه شماست و من کنیز شما هستم.» بنابراین، موقعیت مالی و اجتماعی زن هیچگاه نباید سبب برتری جویی بر شوهر شود؛ بلکه خانمها باید موقعیت مالی و اجتماعی را درخدمت پیشرفت و رشد خانواده قرار دهند.
۶. همکاری
حضرت خدیجه، تمام سعی و توان خود رابه کار می برد، تا امور منزل را مطابق میل و خواسته همسرش اداره کند؛ در این مورد، حتی به عواطفش توجه ویژه داشت. چون همسرش به عبادت علاقه داشت، چنان رفتار می کرد که او بتواند به راحتی به هدفش برسد. ابن ابی الحدید می نویسد:
«پیامبر تا زمان بعثت هر سالی یک ماه در غار حراء به عبادت می پرداخت. گاهی حضرت خدیجه نیز با حضرت همراهی می کرد. یک سال که به اتفاق خدیجه و علی بن ابی طالب در غار بود، جبرئیل فرمان رسالت را برای آن حضرت آورد.»[۲۰]
آن بانوی بزرگوار، گاهی در غار حرا برای حضرت غذا می برد. یک بار پیش ازآن که خدیجه به غار برسد، جبرئیل زودتر خدمت رسول خدا رسید و گفت: خدیجه با آب و غذا دارد به سوی شما می آید؛«فاذا عی اتتک فاقرأ علیها السلام من ربها و منی؛[۲۱] وقتی رسید، سلام پروردگارش و مرا به او برسان.»
سفره دل برای من باز کن، آیه ای بخوان
حرف بزن که محرم زمزمه حرا شدم[۲۲]
آری، اگر زن مسلمان همکار و همراه همسرش باشد و بکوشد تا رضایت خاطر شوهر را فراهم آورد، کانون خانواده به محیطی امن و آرام برای رسیدن به سعادت و خوشبختی تبدیل خواهد شد.
۷. ابراز محبت
یکی از نمونه های بارز شوهرداری حضرت خدیجه، ابراز محبت به همسر گرامی خویش بود. حضرت خدیجه هنگامی که پیامبر از سفر برگشت، با اشعاری به این مضمون از او استقبال می کند: «اگر تمام نعمت های دنیا و سلطنت های پادشاهان راداشته باشم، در نظر من به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد؛ زمانی که چشم من به چشم تو نیفتد».[۲۳]
گاهی نیز احساساتش را با این بیان ابراز می کرد:«یا سیدی یا قرة عینی والله انت حبیبی و اعز عندی من المال و الاهل و الاقارب؛[۲۴] ای سرور و نور چشمم! به خدا سوگند که تو محبوب منی! همه مال و قوم و خویشانم فدای تو باد! تو از همه این ها پیش من عزیزتری!»
پشت سرت من و علی قامت عشق بسته ایم
تو همه مقتدا شدی من همه اقتدا شدم[۲۵]
۸. بیان غیرمستقیم خواسته ها
بدون شک، هر زنی از شوهر خویش توقعاتی دارد؛ اما خدیجه هیچگاه خواسته های شخصی خود را مستقیم بیان نمی کرد؛ به طور مثال، خدیجه وصیت های خود را در قالب یک گفت و گوی صمیمانه مطرح می کند و بعد می گوید: «ای رسول خدا! می خواهم خواسته ای را توسط دخترم فاطمه به شما برسانم و شرم دارم آن را مستقیم بازگو کنم.» پیامبر از اتاق بیرون رفت. خدیجه به دخترش فاطمه گفت: «عزیزم! به بابا بگو: دوست دارم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفنم کنی و خودت مرا در قبر بگذاری.»
جبرئیل بعد ازفوت خدیجه، درحالی که کفنی از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد:
«ای رسول خدا! خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: خدیجه اموالش را در راه ما هزینه کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.»[۲۶]
پی نوشت ها:
[۱] مثل سوره های: آل عمران، نساء، مریم، نور، تحریم، قصص، احزاب، ضحی و کوثر.
[۲] ابن شهرآشوب، المناقب، ج۳، ص۱۰۳.
[۳] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۲۶۶.
[۴] ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج۴، ص۱۸۲.
[۵] قاضی نعمان مغربی، شرح الأخبارفی فضائل الائمة الاطهار، ج۳، ص۶۴.
[۶] شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۰۵.
[۷] طبرسی، اعلام الوری، ص ۱۷.
[۸] ابن کثیر، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۲۶۳.
[۹] قطی راوندی، الخرائج، ج ۱، ص ۱۳۹ -۱۴۱.
[۱۰] http://raoofeahlebeyt.ir/post/3134.
[۱۱] محمدباقر کجوری، الخصائص الفاطمیة، ج ۱، ص ۱۶۱.
[۱۲] احمد بن عبدالله بکری، الانوار، ص ۳۰۷.
[۱۳] طوسی، امالی، ص ۴۶۷.
[۱۴] غالب سیلاوی، الانوار الساطعة، ص ۱۶۳.
[۱۵] ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۴، ص۱۱.
[۱۶] ابن اثیر، اسدالغابة، ج ۶، ص ۱۱۵.
[۱۷] محدث اربلی، کشف الغمة، ج ۱، ص ۵۱۲.
[۱۸] ابن اثیر، اسدالغابة، ج ۵، ص ۴۳۸.
[۱۹] قطب راوندی، الخرائج، ج ۱، ص ۱۳۸ و ۱۴۱.
[۲۰] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۳، ص ۲۰۸.
[۲۱] محدث اربلی، کشف الغمة، ج ۱، ص ۵۰۸.
[۲۲] http://raoofeahlebeyt.ir/post/3134.
[۲۳] احمد بن عبدالله بکری، الانوار، ص ۳۰۱.
[۲۴] همان، ص ۲۹۴.
[۲۵] شعر از شاعر معاصر، سید حمیدرضا برقعی است. (به نقل از: وبگاه خبرگزاری فارس ۲۷/۳/۱۳۹۵)
[۲۶] محمدمهدی حایری، شجره طوبی، ج ۲، ص ۲۳۵.
ثبت دیدگاه