احیای تمدن اسلامی با توجه به مقتضیات زمان و مکان در دورۀ معاصر به عنوان یکی از مهم ترین آرمانهای انقلاب اسلامی ایران و بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام محسوب میشود. یکی از موضوعات مرتبط با مباحث تمدنی، رابطهای است که تمدن با سرمایۀ اجتماعی دارد. مراجعه به دیدگاه علما و اندیشمندان اسلامی میتواند در این باره راه گشا باشد. در این میان، دیدگاه امام خمینی(ره) به عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران در بارۀ تمدن نوین اسلامی و رابطۀ آن با سرمایۀ اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا ضروری است دیدگاه ایشان در این موضوع مورد توجه قرار گیرد. مقالۀ حاضر درصدد است تا جایگاه سرمایۀ اجتماعی در تحقق تمدن نوین اسلامی را در اندیشۀ امام خمینی(ره) تبیین نماید. برای رسیدن به این هدف نیز از روش تحلیلی استنباطی استفاده شده است. از جملۀ یافتههای مقاله حاضر این است که در اندیشۀ امام خمینی رابطۀ معناداری میان تحقق تمدن نوین اسلامی و سرمایۀ اجتماعی وجود دارد؛ به گونهای که وجود سرمایۀ اجتماعی و افزایش سطح آن در جامعه نقش به سزایی در ایجاد هم کاری و هم دلی در جهت تحقق اهداف نظام اسلامی به ویژه شکل گیری تمدن نوین اسلامی دارد.
مقدمه
تمدن نوین اسلامی از جمله موضوعات آرمانی است که ذهن علما و اندیشمندان برجستۀ اسلامی را به خود مشغول کرده است؛ به طوری که رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیةالله خامنهای یکی از مراحل پنج گانه انقلاب اسلامی ایران، بلکه مرحلۀ نهایی آن را نیل و وصول به تمدن نوین اسلامی معرفی کردهاند (خامنه ای، ۶ /۸ /۱۳۸۳). در این بین، یکی از مقولاتی که به اذعان بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی، نقش بسیار مؤثر و قابل توجهی در تسهیل امور و پیشرفت جوامع دارد، سرمایۀ اجتماعی است. با توجه به این ویژگی در سرمایۀ اجتماعی، بررسی نقش و جایگاه سرمایۀ اجتماعی در تحقق تمدن نوین اسلامی از ضریب اهمیت بالایی برخوردار میشود. به ویژه این که تاکنون پژوهشهای زیادی که نسبت سرمایۀ اجتماعی و تمدن نوین اسلامی را بررسی کرده باشند، انجام نگرفته است. در این بین، امام خمینی(ره) به عنوان یکی از علما و اندیشمندان برجستۀ جهان اسلام که رهبری انقلاب اسلامی را برعهده داشته است، از جملۀ کسانی است که در آثار و کلام خود، به مقولۀ تمدن و به طور کلی مباحث تمدنی اشاره نموده است. با این وجود، پژوهشهای زیادی در این باره صورت نگرفته است. بلکه اندک پژوهشهایی که مسأله تمدن و تمدن نوین اسلامی را از دیدگاه امام خمینی بررسی کردهاند نیز از جامعیت لازم برخوردار نمیباشند و پاسخگوی مسأله این پژوهش نیستند. به ویژه با توجه به این که تمدن نوین اسلامی مرحلۀ نهایی انقلاب اسلامی میباشد که رسیدن به آن مرحله در قدم اول نیازمند تولید ادبیات نظری متقن و گستردهای است که به مثابۀ چراغ و نقشه راه، مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی را روشن میکند. لذا ضرورت دارد تحقیقات بیش تر و گستردهای در اندیشۀ امام خمینی(ره) در بحث تمدن نوین اسلامی از جهات و ابعاد مختلف انجام پذیرد. نویسنده در این مقاله قصد دارد جایگاه سرمایۀ اجتماعی را در تحقق تمدن نوین اسلامی از دیدگاه امام خمینی بررسی نماید. لذا سؤال اصلی مقاله این است که در اندیشۀ امام خمینی(ره) سرمایۀ اجتماعی در تحقق تمدن نوین اسلامی چه جایگاهی دارد؟ برای پاسخ به این سؤال، بیانات و آثار امام خمینی در موضوع سرمایۀ اجتماعی و تمدن نوین اسلامی با استفاده از روش توصیفی تحلیلی استنباطی بررسی خواهد شد.
تمدن
تمدن واژهای است مشتق شده از کلمۀ «مدینه» و کلماتی هم چون «الحَضَر» (فراهیدی، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۹۴ و ج۳، ص۱۶۸۶)، «المَدَنیۀ» و «الحَضارَة» در لغت عرب برای اشاره به مفهوم تمدن استعمال میشوند. واژۀ «Civilization» نیز در زبان انگلیسی بر مفهوم تمدن دلالت میکند. «شهرنشین شدن»، «خوی شهری گزیدن»، «همکاری مردم یک جامعه برای ترقی و پیشرفت» از جملۀ معانی واژۀ تمدن در زبان فارسی هستند (معین، ۱۳۶۰، ج۱، ص۱۱۳۹، ذیل واژه تمدن و عمید، ۱۳۷۱، ج۱، ص۶۱۵، ذیل واژۀ تمدن). تاکنون تعاریف اصطلاحی متعددی از تمدن، از سوی جامعه شناسان و تمدنپژوهان ارائه شده است که حاکی از نوعی مرزبندی با مقولۀ فرهنگ میباشد. در واقع از یک سو، ارتباطی که تمدن با فرهنگ دارد، سبب شده برخی به طور مطلق و یا مشروط، فرهنگ را همان تمدن معنا کنند (دورانت، ۱۳۳۱، ج۱، ص۱۹ و همو، ۱۳۳۷، ص۳) و برخی نیز آن را مجموعهای از فرهنگها بدانند (آراستهخو، ۱۳۶۹، ص۲۷۳) و حتی کسانی که میان فرهنگ و تمدن قائل به تمایز شدهاند نیز تمدن را دستاورد فرهنگ دانستهاند (خرمشاد، ۱۳۹۲، ش۲۳، ص۱۳۱ و زمانی محجوب، ۱۳۹۵، ش۹، ص۱۳۷). از سوی دیگر، وقتی بر فرهنگ، تمدن اطلاق میگردد که دستاوردها و نظامات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فنی مبتنی بر آن فرهنگ نیز شکل گرفته باشد. بنابراین، از آن جا که فرهنگ پایه و اساس تمدن را تشکیل میدهد و به لحاظ تاریخی نیز تمدنها بر اساس فرهنگی خاص شکل گرفتهاند (Baylis & Smith,1997, p.376 و خرمشاد، ۱۳۹۲، ش۲۳، ص۱۳۱)، به نظر میرسد تعاریف مختلف مذکور حاکی از اختلاف بنیادینی نباشد.
تمدن نوین اسلامی
تمدن نوین اسلامی، تمدنی است که با محوریت توحید به همۀ ابعاد فردی و جمعی و نیازهای مادی و معنوی انسان به صورت توأمان با هدف سعادت و تعالی توجه دارد. این تمدن، متحول و پویا می باشد که علاوه بر تأیید پیشرفتهای بشر در عرصههای مختلف علمی، اجتماعی، فنی، صنعتی و غیره بر ارتقا و گسترش آنها نیز تأکید می کند و برخلاف تمدن غربی که مبتنی بر جهانبینی مادی و ظالمانه است، تمدن نوین اسلامی مبتنی بر جهانبینی الهی و مبانی انسانشناسی و معرفتشناسی توحیدی است. لذا صبغهای ایمانی، عادلانه و اخلاقی دارد. (خامنه ای، ۹ /۲ /۱۳۹۲) به عبارت دیگر، تمدن نوین اسلامی در صدد است تا علاوه بر استفاده از دستاوردهای حاصله از پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی بشر و نیز توجه به رفاه و آسایش مادی، آرامش معنوی انسان را نیز تأمین نماید (فرمهینی فراهانی، ۱۳۹۵، ش۶۷، ص۸۴). در تمدن نوین اسلامی در پرتو ایمان و توحید، بر کرامت بشر به معنای واقعی کلمه تأکید میگردد و پیشرفت همهجانبه، برای تمامی بشریت بی هیچ تبعیض، استعمار و استثماری محقق میشود.
این تمدن دارای علم خواهد بود، دارای صنعت هم خواهد بود، دارای پیشرفت هم خواهد بود و این مکتب، هدایت کننده و اداره کنندۀ همۀ این ها خواهد شد.آن که مکتب توحید را مبنای کار خودش قرار میدهد، آن جامعهای که به دنبال توحید حرکت میکند، همۀ این خیراتی را که متوقف بر تمدن سازی است، به دست خواهد آورد؛ یک تمدن بزرگ و عمیق و ریشهدار خواهد ساخت و فکر و فرهنگ خودش را در دنیا گسترش خواهد داد.» (خامنه ای، ۲۳ /۷ /۱۳۹۱)
نوین بودن تمدن اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری، حکایتگر نوعی تمایز نسبت به تمدن پیشین اسلامی و تمدن کنونی غرب می باشد. تمایز تمدن نوین اسلامی با تمدن غرب، از جهت اختلاف در مبانی است که تفاوت در سبک زندگی را موجب می شود. تمایز تمدن نوین اسلامی با تمدن پیشین اسلامی نیز به جهت روزآمدشدن با توجه به اقتضائات زمانی و مکانی می باشد. (زمانی محجوب، ۱۳۹۵، ش۹، ص۱۳۶ و خامنه ای، ۹ /۲ /۱۳۹۲ و ۲۳ /۷ /۱۳۹۱)
تمدن نوین اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)؛ شاخصها و ویژگیها
بررسی آثار امام خمینی(ره) در موضوع تمدن نشان میدهد که ایشان به برخی ویژگی های مرتبط با تمدن اشاره داشتهاند که می توان مفهوم تمدن نوین اسلامی را استنباط کرد.
اولین ویژگی تمدن در اندیشۀ امام خمینی(ره) آزادی است و تنها مکاتب توحیدی میتوانند به انسان، آزادی حقیقی اعطا نمایند و ضامن ایجاد کشوری متمدن باشند (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۹، ص۸۲). از دیدگاه ایشان، آزادی مردم از استبداد داخلی و داشتن آزادی بیان و رأی و نیز آزادی از استعمار خارجی و استقلال از دخالت و سلطۀ بیگانگان، اولین مرتبۀ تمدن و ضامن متمدن بودن یک کشور می باشد.
«اول مرتبه تمدن، آزادی ملت است. … مملکت متمدن آن است که آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد، مردم آزاد باشند در اظهار عقاید و رأیشان.» (همان، ج۵، ص۳۳-۳۲)
از دیدگاه امام خمینی(ره) استقلال فکری (همان، ج۹، ص۲۰۲) و فرهنگی از جملۀ ویژگیهای تمدن میباشد؛ زیرا فرهنگ در رأس تمدن قرار دارد و میان فرهنگ و تمدن باید نوعی هماهنگی وجود داشته باشد. لذا از دیدگاه امام، فرهنگ دوران رژیم پهلوی به دلیل وابسته بودن و منحط بودن نمیتوانست ایجادکنندۀ تمدنی بزرگ در ایران باشد (همان، ج۴، ص۲۷۰-۲۶۹). «هنگامی که شاه ادعا می کند که ایران را به مرز «تمدن بزرگ» می رساند، دروغ می گوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملکت را قطع کند و خون مردم را جاری سازد.» (همان، ج۳، ص۳۶۹)
یکی دیگر از ویژگیهای تمدن در اندیشۀ امام خمینی(ره) پیشرفتهای علمی و صنعتی است. از دیدگاه ایشان، همۀ مظاهر تمدن؛ اعم از ابتکارات، اختراعات و صنایع پیشرفته بشری مورد تأیید میباشد و هیچیک از مکاتب توحیدی با چنین مظاهری مخالفتی ندارند، بلکه علم و صنعت مورد تأکید دین اسلام و قرآن مجید است (همان، ج۱، ص۴۰۶) و انبیای الهی نیز همۀ مظاهر تمدن را قبول دارند. (همان، ج۸، ص۵۱۷)
فسادستیزی یکی دیگر از ویژگیهای تمدن مورد نظر امام خمینی(ره) است. از دیدگاه ایشان تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است، جز آن مواردی که با مصالح ملت مخالف بوده و مستلزم فساد اخلاق و عفت است. (همان، ج۶، ص۲۶۲؛ ج۴، ص۴۲۷ و ج۵، ص۲۱۶)
ما با جمیع آثار تمدن موافقیم و مایلیم که مملکت ما مجهز بشود به جمیع آثار تمدن، لکن نه به آن طور که شاه عمل کرد. شاه تمام آثار تمدن را در ایران به یک آثار فاسدکننده مفسد درآورد: سینماها را محل فساد درست کرد، اخلاق جوانهای ما را فاسد کرد، مراکز فحشا را زیاد کرد،… ما با این ها مخالفیم و اما با آثار تمدن و پیشروی به هیچ وجه مخالف نیستیم. (همان، ج۵، ص۵۰۰)
از دیدگاه امام خمینی(ره) دین اسلام دارای پیشرفتهترین حکومت است و این حکومت نیز به هیچ وجه با تمدن مخالفتی ندارد. بلکه از پایهگذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است. به اعتقاد ایشان هر کشوری که به قوانین اسلامی عمل کند، بی تردید از پیشرفتهترین کشورها میشود. (همان، ص۲۰۴) «اسلام است که همه را به سِلم دعوت می کند و همه را می خواهد با رفاه زندگی کنند و تمدن صحیح در اسلام است؛ چنان چه حُرّیت صحیح در اسلام است.» (همان، ج۸، ص۳۰۹)
در مجموع تمدن نوین اسلامی از منظر امام خمینی(ره) تمدنی میباشد در چارچوب قوانین و اخلاق اسلامی که مردم در آن با هدف رسیدن به روحانیت و تعالی توحیدی از آزادی، استقلال، رفاه و پیشرفتهای علمی و صنعتی برخوردار هستند و میتوان گفت تعابیری هم چون «تمدن صحیح» (همان)، «تمدن الهی، تمدن رسول اللهی» (همان، ج۶، ص۳۴۳) در اندیشۀ امام خمینی(ره) بر این مفهوم از تمدن نوین اسلامی دلالت دارد.
اسلام آمده است که این طبیعت را بکشد طرف روحانیت، مهار کند. طبیعت را به همان معنایی که همه می گویند، آن هم می گوید این جور نیست که به طبیعت کار نداشته باشد. تمدن را به درجه اعلایش اسلام قبول دارد و کوشش می کند برای تحققش؛ … او به این نگاه می کند که بکشدش طرف روحانیت، بکشدش طرف توحید… . (همان، ج۸، ص۴۱۵)
سرمایۀ اجتماعی؛ عناصر و مؤلفهها
سرمایۀ اجتماعی که در زبان انگلیسی Social Capital نام دارد، یکی از انواع سرمایههای بشری میباشد که در تسهیل تحقق اهداف فردی و جمعی نقش دارد و افزایش دهندۀ ضریب موفقیت است. اهمیت و ضرورت سرمایه اجتماعی به جهت جایگاه و نقش مهم ایجابی و سلبی آن در جامعه است. زیرا این سرمایه از یک سو به بهرهوری فردی و جمعی در جامعه کمک میکند و از سوی دیگر، بدون وجود آن، دست یابی موفقیتآمیز جامعه به اهدافش با مشکل مواجه میگردد. (خضری، ۱۳۸۵، ش۳۱، ص۳۳) لذا سرمایۀ اجتماعی در کنار سرمایۀ طبیعی، سرمایۀ تولیدشده و سرمایۀ انسانی، یکی از چهار جزء ثروت ملل در نظریۀ توسعۀ پایدار معرفی میگردد (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰، ش۲، ص۱۰-۹). نظریهپردازانی هم چون «کلمن»، «پاتنام»، «فوکویاما» و «داگلاس» سرمایۀ اجتماعی را در سطوح مختلف خرد (سطح روابط بین افراد؛ مثل خانواده و سطح انجمنها و سازمانهای واسطه؛ مثل شرکتها و احزاب سیاسی) و کلان (سطح حکومت و نهادهای وابسته) (همان، ص۱۲) تعریف کردهاند. در مجموع، سرمایۀ اجتماعی به ویژگیهایی هم چون شبکهها، هنجارها و اعتماد اجتماعی، در روابط اجتماعی اطلاق میگردد که هماهنگی و هم کاری اعضا را در جهت رسیدن به اهداف مشترک و منافع متقابل آسان مینماید. (Putnam, 1995, p.67) سرمایۀ اجتماعی به دو نوع سرمایۀ اجتماعی شناختی و سرمایۀ اجتماعی ساختاری تقسیم میشود. (Parts, 2013, p.96 و افسری و علیزاده، ۱۳۹۵، ش۲۳، ص۴۷) توجه به ارزشها، عقاید و هنجارهای تأثیرگذار در روابط میان انسانها در سرمایۀ اجتماعی شناختی محوریت دارد که اعتماد اجتماعی و هنجارهای اجتماعی از جملۀ مصادیق این نوع میباشند. اما توجه به کمیت مشارکت افراد در گروهها، سازمانها و شبکههای اجتماعی و تعداد و انواع آنها در سرمایۀ اجتماعی ساختاری محوریت دارد. (افسری و علیزاده، ۱۳۹۵، ش۲۳، ص۴۷) به طور کلی اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و شبکههای اجتماعی، سه عنصر اصلی در سرمایۀ اجتماعی میباشند که میزان کیفیت و کمیت آنها توصیف کنندۀ سطح سرمایۀ اجتماعی در روابط میان انسانها در جامعه است.
اعتماد اجتماعی عبارت است از تمایل فرد به پذیرش خطر در یک موقعیت اجتماعی، مبتنی بر اطمینان به این که دیگران به گونۀ مورد انتظار عمل کرده و از او حمایت خواهند کرد. اعتماد در واقع شاخصی مناسب برای ارتباطات مثبت و متقابل تلقی میشود که در نتیجه تکرار برخی تعاملها در طول زمان تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی در جامعه به وجود میآید (همان). وجود عنصر اعتماد در کلیۀ روابط اجتماعی؛ اعم از خرد و کلان، آثار و فواید چشمگیری هم چون افزایش استقلال و توانایی فردی و گروهی، تسهیل و تسریع امور، کاهش هزینهها را در پی دارد. (ابوالحسنی، ۱۳۹۲، ش۴، ص۷۳-۷۲) در واقع ارتباط مستقیمی میان اعتماد و هم کاری وجود دارد؛ بهگونهای که هر چقدر سطح اعتماد در جامعه بیش تر شود، هم کاری نیز بیش تر میگردد. (تاجبخش، ۱۳۸۴، ص۲۹۲ و ابوالحسنی، ۱۳۹۲، ش۴، ص۷۳) در سرمایۀ اجتماعی به طور عمده به ویژه با توجه به شاخصۀ مشارکت مدنی، اعتماد عمومی مورد توجه است، نه اعتماد مبتنی بر دانش و نه اعتماد عشیرهای. اعتماد عمومی از یک سو نشان دهندۀ آمادگی اعضای جامعه جهت هم کاری با یک دیگر و از سوی دیگر نیز نشان دهندۀ آمادگی آنان جهت ورود در فعالیتهای مدنی است. به بیان دیگر، وجود اعتماد عمومی؛ هم افزایشدهندۀ مشارکت مدنی و پای بندی به تعهدات و هم کاهشدهندۀ روحیۀ فرصت طلبی و هزینه های کنش جمعی است. (خضری، ۱۳۸۵، ش۳۱، ص۳۵-۳۴)
اما هنجارهای اجتماعی نقش به سزایی در به وجودآمدن هم کاری اجتماعی دارند. هنجارها از آن جهت که در روابط میان افراد تأثیرگذاری مثبت دارند و سبب افزایش تعامل آن ها با یک دیگر میشوند، به عنوان سرمایۀ اجتماعی به شمار میروند. (افسری و علیزاده، ۱۳۹۵، ش۲۳، ص۴۷) در واقع هنجارها با بالابردن سطح اعتماد میان افراد در جامعه، افزایش هم گرایی و هم کاری اجتماعی را موجب میگردند (ابوالحسنی، ۱۳۹۲، ش۴، ص۷۵). به بیان دیگر، هنجارهای اجتماعی، سبب رعایت مقررات، قواعد و سیاستها در جامعه میشوند و مشارکت و هم کاری افراد و شهروندان جامعه را در سطح خرد و کلان ایجاد میکنند. (همان، ص۸۵)
مشارکت در قالب شبکههای اجتماعی، به عنوان یکی از عناصر سرمایۀ اجتماعی عبارت است از مشارکت افراد در شبکههای رسمی و گروههای اجتماعی؛ اعم از گروهها و سازمانهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تخصصی و غیره که بر آن مشارکت اجتماعی نیز اطلاق میشود. (kaasa , 2009, p.221 و افسری و علیزاده، ۱۳۹۵، ش۲۳، ص۴۷) شبکههای اجتماعی از آن جهت که باعث هم کاری مردم با یک دیگر میگردند و سبب تحصیل منافع دوطرفه میشوند، لذا زیربنای هم بستگی اجتماعی را ایجاد میکنند. در این شبکهها اعتماد نیز افزایش مییابد و این خود، سبب کاهش انگیزههای عهدشکنی و فضای غیر شفاف میگردد و در نتیجه، هم کاریها تقویت و افزایش مییابد. شبکههای مشارکت مدنی، به عنوان یکی از انواع و بخشهای شبکههای اجتماعی محسوب میشوند. (ابوالحسنی، ۱۳۹۲، ش۴، ص۷۵-۷۳)
جایگاه سرمایۀ اجتماعی در تحقق تمدن نوین اسلامی
در این قسمت، دیدگاه امام خمینی(ره) در مورد جایگاه سرمایۀ اجتماعی در تحقق تمدن نوین اسلامی با محوریت سه عنصر اعتماد اجتماعی، شبکههای اجتماعی و هنجارهای اجتماعی بررسی میشود.
اعتماد اجتماعی و تمدن نوین اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)
اعتماد اجتماعی به عنوان یکی از عناصر سرمایۀ اجتماعی، از جایگاه مهمی در اندیشۀ امام خمینی(ره) برخوردار است. از دیدگاه امام خمینی عنصر اعتماد اجتماعی نقش تأثیرگذاری در حدوث و بقای انقلاب اسلامی، به عنوان مقدمۀ تحقق تمدن نوین اسلامی دارد. در واقع به ثمررسیدن انقلاب اسلامی ایران، به اعتقاد امام، حاصل اعتماد مردم به اسلام و روحانیت انقلابی بود. (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۱، ص۴۶۰) به عبارت دیگر، اعتماد اجتماعی به وجودآمده در ایام انقلاب، قیام و حرکت عظیمی را در جامعه اسلامی ایران ایجاد نمود که هدف آن از یک سو، محو آثار و وضعیت طاغوتی توأم با استبداد، وابستگی، فساد و عقبماندگی بود و از سوی دیگر نیز در صدد تحقق آرمانهای اصیل اسلامی هم چون آزادی، استقلال، پیشرفت، اخلاق و تشکیل حکومت اسلامی بود. (همان، ج۳، ص۳۸۹-۳۶۸)
حکومت اسلامی مساوی است با پیش گرایی و تمدن و ترقی؛ نه مخالف برای آن است. زیرِ سلطه شاه، مملکت رو به تنزل و ارتجاع است. جوانهای ما، و فرهنگ ما را عقب نگه داشته است… نظام حاکم وابسته است به غیر؛ و وابستگی ارتجاع است. اقتصاد ما شکست خورده، به غیر وابسته است، ارتجاعی است… ملت مستقل، مملکت مستقل، اقتصاد مستقل را ما می خواهیم، اما شاه مانع است. ما و ملت علیه شاه قیام کرده است. (همان، ج۵، ص۶۹)
به بیان دیگر، از آن جا که در نظام استبدادی میان مردم و حکومت بی اعتمادی وجود دارد. (همان، ج۳، ص۴۱۷، ج۵، ص۳۱۶ و ج۴، ص۳۶۹) لذا چنین جامعه ای از سطح پایینی از سرمایۀ اجتماعی برخوردار میباشد و این امر نیز مسیر پیشرفت را در آن جامعه با مشکل جدی مواجه میکند. در مقابل، در حکومت اسلامی و مردمسالاری دینی به دلیل وجود ویژگیهای مترقی هم چون آزادی، اخلاق، استقلال و… عنصر اعتماد اجتماعی در جامعه ایجاد و تقویت میشود و این امر نیز مسیر پیشرفت و تمدنسازی را هموار میسازد.
از دیدگاه امام خمینی(ره) عنصر اعتماد اجتماعی همانند تأثیری که در ایجاد انقلاب اسلامی داشت، پس از انقلاب اسلامی نیز نقش به سزایی در تحقق و گسترش آرمانهای انقلاب اسلامی بهویژه پیشرفتهای علمی و صنعتی، رفاه و اخلاق مداری دارد. وجود روحیۀ تعاون و هم کاری در جامعه یکی از ثمرات عنصر اعتماد اجتماعی میباشد که به اعتقاد امام خمینی(ره) مصونیت، ترقی و تعالی از آثار آن است.
تا این روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است، کشور عزیز از آسیب دهر ان شاء اللَّه تعالی مصون است… و وصیت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال، با همه ابعادش به پیش و بی تردید دست خدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی کشور اسلامی به روح تعاون ادامه دهید. (همان، ج ۲۱، ص۴۵۰)
به عبارت دیگر، به اعتقاد امام خمینی(ره) جریان داشتن عنصر اعتماد در جامعه، نه تنها هم کاری مردم با حکومت را در پی دارد، بلکه موجب فداکاری مردم در راه حفاظت از حکومت و هم چنین پیشرفت و تحقق آرمانهای مادی و معنوی نیز میگردد. لذا امام خمینی نسبت به عواقب جدایی مردم از حکومت هشدار میدهند و بر اتحاد آن دو تأکید دارند.
دولت و مردم نبایستی از یک دیگر جدا باشند، اگر جدا شدند، ملت از گرفتاری دولت خوشنود می شود و مردم از مالیات و کار می دزدند، ولی هر گاه یکی باشند، مردم گلیم زیر پای خود را در مواقع لزوم می فروشند و به دولت می دهند تا رفع نیاز دولت بشود. (همان، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۲)
بر این اساس، حضرت امام، برای مرتفع شدن مشکلات و رسیدن به پیشرفت، کارگزاران نظام را به دوستی با مردم و به دست آوردن دلهای آنان سفارش میکند. به اعتقاد ایشان، لازمۀ این امر نیز تعهد به اجرای احکام اسلام، پاک دستی، تخصص و خدمت کردن مسؤولان به مردم است. زیرا در این شرایط است که عنصر اعتماد، ایجاد و تقویت میشود. (امامجمعهزاده و مهرابی کوشکی، ۱۳۹۴، ش۴۲، ص۱۳۵-۱۳۳) و با پشتیبانی و حمایت مردم، نظام اسلامی برای تحقق آرمانها استمرار مییابد.
با ملتهای خودتان دوست باشید و آن ها پشتیبان شما و شما خدمت گزار آن ها. اگر ملت ها احساس بکنند که دولتها برای پشتیبانی و خدمت به آن ها آمدند، هیچ اشکال نیست که آن ها هم در خدمت حاضرند و بیش تر حاضرند. این مشکله به دست خود دولتهاست که حل کنند و معالأسف نمی کنند. این یکی از مشکلات ماست که تا این مشکل حل نشود، امید اینکه ما بتوانیم با ابرقدرتها مخالفت کنیم و بتوانیم آن ها را از ممالک خودمان بیرون کنیم، نیست. (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۰، ص۴۱۷)
کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم، وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما راضی است، ملت از شما راضی است، قدرت در دست شما باقی می ماند و مردم هم پشتیبان شمایند، اگر یک کسی بیاید بخواهد به شما یک تعدی بکند، ملت به او حمله می کند. به خلاف این که اگر مردم دیدند که این ها با آن ها نیستند. (همان، ج۷، ص۵۱۷)
یکی از لوازم تحقق و استمرار آرمانهای انقلاب اسلامی؛ اعم از پیشرفتهای مادی (علمی، صنعتی، رفاه، آزادی، استقلال، فسادستیزی و…) و معنوی (اخلاق مداری و روحانیت و تعالی الهی) وجود وحدت و انسجام اجتماعی است. اهمیت وحدت و انسجام؛ به گونهای است که در منابع اصیل اسلامی نیز بر آن تأکید شده است: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» (آل عمران(۳): ۱۰۳) نظریهپردازان توسعه نیز بر وحدت و یک پارچگی اجتماعی، به عنوان یکی از عوامل پیشرفت اشاره کردهاند. (گنذیر، ۱۳۶۹، ص۱۸۵ و وینر و دیگران، ۱۳۵۰، ص۱۵۴) وحدت و انسجام اجتماعی در واقع از مهم ترین آثار عنصر اعتماد اجتماعی محسوب میشود که در اندیشۀ امام خمینی(ره) نیز بر آن بسیار تأکید شده است. به اعتقاد ایشان، وحدت از یک سو، استقلال جوامع اسلامی از سلطۀ مستکبران را موجب میشود و از سوی دیگر، ضمن حلّ مسائل و مشکلات مسلمانان، سعادت آنان را نیز به دنبال خواهد داشت. (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۸، ص۳۰۸) از دیدگاه امام خمینی، به وجودآمدن تفرقه و اختلاف در جامعه سبب سلب اعتماد اجتماعی نسبت به مسؤولان میگردد (همان، ج ۲۱، ص۱۵۶-۱۵۵) و این امر نیز موجب شکست انقلاب اسلامی و ازدست دادن آزادی و استقلال (همان، ج ۷، ص ۳۴۹) که از ویژگیهای ضروری تمدن نوین اسلامی است، میگردد.
بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی، همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن: انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد. این جانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت اللَّه برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است، از دست ندهید و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقای آن است، فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است. (همان، ج ۲۱، ص۴۰۴)
شبکههای اجتماعی و تمدن نوین اسلامی امام خمینی(ره)
شبکههای اجتماعی به مثابۀ بستر مشارکت داوطلبانه، به عنوان یکی از عناصر سرمایۀ اجتماعی از اهمیت ویژهای در اندیشۀ امام خمینی(ره) برخوردار میباشد. یکی از لوازم تحقق تمدن نوین اسلامی، حضور و مشارکت داوطلبانۀ مردم در عرصههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی و… جامعه میباشد. امام خمینی نیز بر حضور و مشارکت مردم برای تحقق آرمانهای تمدنساز انقلاب اسلامی تأکید داشتند. بر این اساس، ایشان در سطح کلان با طرح نظریۀ مردمسالاری دینی در قالب جمهوری اسلامی، زمینهساز مشارکت داوطلبانه مردم برای تعیین سرنوشت خود در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه گشتند. البته این مشارکت در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در قالب حضور در تظاهراتها و راهپیمایی های انقلابی علیه نظام استبدادی و وابستۀ ارتجاعی پهلوی متجلی شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در قالب حضور در همهپرسی و انتخابات متعدد و دفاع مقدس نمود یافت که در واقع عینیتبخشی به آزادی و استقلال و حفاظت از آن دو، جهت تحقق دیگر آرمانها، ویژگیها و عناصر مادی و معنوی تمدن نوین اسلامی محسوب میشود. در سطح خرد نیز امام خمینی(ره) در راستای سرعت بخشیدن به تحقق آرمانهای تمدنی انقلاب اسلامی از طریق توسعه و گسترش مشارکتهای داوطلبانه، برخی شبکههای اجتماعی هم چون بسیج و جهاد سازندگی را تأسیس و برخی دیگر از شبکههای اجتماعی همچون شبکۀ مساجد را احیا و فعال نمود.
شبکه بسیج از جملۀ شبکه های اجتماعی محسوب میشود که به ابتکار امام خمینی تأسیس گردید و زمینۀ گسترش مشارکت داوطلبانه و همگانی مردم را در عرصههای مختلف مورد نیاز کشور؛ اعم از دفاعی، خدماتی، علمی و… فراهم نمود. عمل کرد چشم گیر شبکه بسیج در دوران دفاع مقدس در خط مقدم و بخشهای مختلف پشتیبانی از جمله مصادیق بارز مشارکت داوطلبانه در جهت حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی به ویژه استقلال و تمامیت ارضی میباشد. کارکرد این شبکه پس از دوران جنگ تحمیلی نیز ادامه یافت؛ به گونه ای که حضور داوطلبانه و اقدامات جهادی این شبکه از یک سو در عرصههای مختلف علمی، پژوهشی و صنعتی، پیشرفتهای عظیمی را در حوزههای هستهای، هوافضا، نانو، سلولهای بنیادین، موشکی و غیره را رقم زد و از سوی دیگر، در عرصۀ خدماتی نیز با محرومیتزدایی از مناطق محروم و روستاها و کمکرسانی در حوادث طبیعی هم چون سیل، زلزله و… اقدامات تأثیرگذاری را در راستای تحقق آرمانهای تمدنی انقلاب اسلامی انجام داد. از جهت امنیتی نیز شبکۀ بسیج در راستای حفاظت از استقلال و دیگر دستاوردهای انقلاب اسلامی در قالب مدافعان وطن و حرم، اقدامات برجستهای انجام داد. این ویژگی تمدنی در شبکۀ بسیج، در واقع ریشه در شکلگیری اقدامات و روابط اعضا بر اساس مبانی اعتقادی اسلامی و اخلاص دارد که این امر، سبب افزایش سطح اعتماد میان اعضا میشود و در سطح کلان نیز سبب تولید اعتماد در جامعه میگردد. در نتیجه، سطح هم کاری و همدلی شهروندان در پیشبرد اهداف تمدنی جامعه اسلامی افزایش مییابد. به همین دلیل است که از دیدگاه امام خمینی(ره) تشکیل بسیج از برکات خداوند متعال و مصداق کامل خلوص، فداکاری و درخت تناور و پرثمر شمرده میشود.
تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد. در حوادث گوناگون پس از پیروزی انقلاب، خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههای فراوانی که با ایثار و خلوص و فداکاری و شهادت طلبی، کشور و انقلاب اسلامی را بیمه کردند. ولی حقیقتاً، اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود! بسیج، شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گل دسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند. بسیج لشگر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده اند. من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند؛ چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام. (همان، ص۱۹۴)
شبکۀ مساجد نیز یکی دیگر از شبکههای اجتماعی در اندیشۀ امام خمینی(ره) محسوب میشود که ایشان با احیای کارکردهای اصلی شبکه مساجد، زمینۀ مشارکت داوطلبانه مردم را در عرصه های مختلف جامعه فراهم کردند. از دیدگاه امام خمینی، مسجد جایگاه مهمی در نظام اسلامی دارد؛ به گونهای که مرکز سیاست در جهان اسلام بوده است.
مسجد وقتی نماز در آن بر پا می شده است، تکلیف معین می کرده اند، جنگها از آن جا شالوده اش ریخته می شده است، تدبیر ممالک از آن جا، از مسجد شالوده اش ریخته می شده است. مسجد مثل کلیسا نیست… لکن مسجد مسلمین در زمان رسول خدا ۹ و در زمان خلفایی که بودند هر جور بودند مسجد مرکز سیاست اسلام بوده است. (همان، ج۲، ص۳۲-۳۱)
بعد فرهنگی تمدن نوین اسلامی به ویژه شاخص اعتقادی توحیدی و اخلاقی، از جملۀ کارکردهای برجستۀ شبکۀ مساجد به شمار می آید. بر این اساس، امام خمینی(ره) نیز بر ارتباط مستمر مردم با مساجد تأکید دارند. به عبارت دیگر، بر اثر روابطی که در شبکۀ مساجد بر اساس ایمان و تقوا شکل میگیرد، اعتماد اجتماعی ایجاد و تقویت میشود. این امر نیز خود، سبب وحدت و انسجام و به تبع آن هم دلی و هم کاری در جامعه میشود که تحقق اهداف تمدن نوین اسلامی به ویژه اهداف فرهنگی آن را تسهیل میکند.
لازم است در این موقع حساس که بیش از هر وقت احتیاج به اجتماعات اسلامی داریم، ملت مسلمان ما به مساجد در تمام بلاد رو آورند و نهضت را از راه مساجد که دژهای محکم اسلام است، زنده نگه دارند و با شعارهای اسلامی، نهضت را به پیش ببرند. (همان، ج۹، ص۲۳۸)
در مجموع، امام خمینی(ره) با تأسیس نهادهایی هم چون جهاد سازندگی و بسیج اجتماعی، در واقع شبکه های اجتماعی را در جامعه ایجاد نمودند که ارتباطات در آنها به صورت افقی بوده؛ به این معنا که کنشهای افراد در آن شبکهها متقابل، برابر و ایجادکنندۀ صمیمیت میان افراد آن است. از دیدگاه امام خمینی مشارکت داوطلبانۀ مردم به ویژه در قالب شبکههای بسیج اجتماعی و جهاد سازندگی برای حل مشکلات و مسائل جامعه امری ضروری است. به اعتقاد ایشان، بدون مشارکت مردم، دولت به تنهایی نمیتواند در تحقق اهداف تمدنی مادی و معنوی انقلاب اسلامی موفق شود (همان، ج۲۰، ص۵۶). «ایران مال خود شماست و خود شما باید او را بسازید و اگر همه ملت در این امر؛ در امر سازندگی همت نکند، کارها زمین می ماند.» (همان، ج۱۲، ص۶۸)
هنجارهای اجتماعی و تمدن نوین اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)
هنجارهای اجتماعی به عنوان یکی دیگر از عناصر سرمایۀ اجتماعی از جایگاهَ مهمی در اندیشۀ امام خمینی(ره) برخوردار میباشد. امام خمینی معتقدند توجه به مبانی اخلاقی و عمل به آن ها در جامعه نقش به سزایی در سلامت روابط اجتماعی و هم کاری میان افراد جامعه دارد و این امر نیز در تحقق ویژگیها و عناصر تمدن نوین اسلامی تأثیرگذار است. دوستی، مواصلت، نیکی به یک دیگر، مودّت و اخوّت از جملۀ اصول اخلاقی میباشند که امام، بر آن تأکید دارند و معتقدند که مسلمانان مأمور به رعایت آنها میباشند و اجرای آن در جامعه موجب وحدت و یک پارچگی جامعه میگردد و در مقابل نیز تضعیف آنها زمینهساز تفرقه، فساد و دشمنی در جامعه میشود. به اعتقاد امام خمینی(ره) غیبت از جملۀ رذایل اخلاقی است که اصول اخلاقی مذکور را تهدید می نماید و تفرقه، فساد و دشمنی را جایگزین آن ها می کند. لذا رذیلۀ مذکور قبیح است و باید ترک شود.
مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یک دیگر و مودّت و اخوّت و معلوم است آن چه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است و آن چه این عقد مواصلت و اخوّت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ اوست و پر واضح است که این کبیره موبقه[غیبت] اگر رایج شود در بین جمعیتی، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشه فساد در جمعیت بدواند، درخت نفاق و دورویی در آن ها ایجاد کند و برومند نماید و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته کند و پایه دیانت را سست کند و از این جهت بر فساد و قبح آن افزوده گردد. (امام خمینی، ۱۳۹۴، ص۳۱۱-۳۱۰)
از دیگر اصول اخلاقی و هنجارهای دینی و اسلامی که امام خمینی(ره) بر لزوم توجه به آنها در عرصۀ زندگی اجتماعی تأکید میکند، برابری، برادری، آزادی و مسؤولیت اجتماعی است. در واقع رواج این ارزشها به خصوص برابری و مساوات همۀ شهروندان در مقابل قانون و نیز مسؤولیت همگانی در قالب امر به معروف و نهی از منکر در میان افراد جامعه از یک سو سطح قانونمداری را در اجتماع بالا میبرد. از سوی دیگر نیز توجه به آن هنجارها به ویژه برادری دینی و انسانی آحاد مردم نسبت به یکدیگر و آزادیهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، ضمن بالابردن سطح اعتماد اجتماعی و انگیزۀ مشارکت در ادارۀ امور ملی، سبب افزایش هم دلی و روحیۀ تعاون و همکاری در تحقق ویژگی ها و عناصر تمدن نوین اسلامی میگردد.
اسلام دین برابری و برادری است و در آن اصلًا نژاد مطرح نیست. کرد و فارس، ترک و عرب ابداً در اسلام مطرح نیست و آن چیزی که در اسلام مطرح هست، تقوا و صفا و برادری و برابری است (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۹، ص۴۹). همه و همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند، اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن. مسأله، مسأله مهم است. همه ملت موظفند به این که نظارت داشته باشند در همه کارهایی که الآن مربوط به اسلام است (همان، ج۸، ص۵). الآن مکلّفیم ما، مسؤولیم همه مان، همه مان مسؤولیم، نه مسؤول برای کار خودمان، مسؤول کارهای دیگران هم هستیم «کلُّکمْ رَاعٍ وَ کلُّکمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیتِه»… همه باید نسبت به همه رعایت بکنند. همه باید نسبت به دیگران… امت باید نهی از منکر بکند، امر به معروف بکند. (همان، ص۴۸۸-۴۸۷) مملکت متمدن آن است که آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد، مردم آزاد باشند در اظهار عقاید و رأیشان. (همان، ج۵، ص۳۳)
ایمان و عشق به خداوند متعال و حیات جاویدان نیز از دیدگاه امام خمینی(ره) که رمز موفقیت و پیشرفت در ابعاد مختلف است، نقش تأثیرگذاری در تحقق وحدت، همدلی و همکاری در جامعه دارد. با این توضیح که مردم ایران با اتّکا بر ایمان به خداوند متعال، در جبههها و پشت جبههها، با هم کاری، بلکه فداکاری و حماسه توانستند جنگ تحمیلی را با پیروزی به سرانجام برسانند، بر اساس همان ایمان نیز میتوانند، اهداف تمدنی انقلاب اسلامی را محقق سازند.
من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول اللَّه۹ و کوفه و عراق در عهد امیر المؤمنین و حسین بن علی صلوات اللَّه و سلامه علیهما می باشند.. .. امروز می بینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند و می بینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده می کنند و می بینیم که بازماندگان شهدا و آسیبدیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره های حماسه آفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبه رو می شوند و این ها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است، به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم(ص) هستند و نه در محضر امام معصوم صلوات اللَّه علیه و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیش گاه چنین ملتی می باشیم. (امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۳۰-۲۰)
از جمله ارزشهای اخلاقی اعتقادی بسیار مهم که امام خمینی(ره) بر لزوم توجه مستمر به آن تأکید و سفارش میکنند، این است که عالم محضر خداوند متعال است و همۀ اعمال و رفتارهای انسان، حتی خطورات قلبی بشر نیز در مأوا و منظر خداوند متعال قرار دارد. بر این اساس، ایشان معتقدند که عموم مردم میبایست پاسخ گوی عملکرد خود در محضر خداوند متعال باشند. در واقع، توجه به ناظربودن خداوند متعال از یک سو میزان قانونگریزی و تخلفات را در جامعه کاهش میدهد و از سوی دیگر نیز سطح اعتماد اجتماعی را افزایش و ارتقا میدهد؛ زیرا دیدگاه و نگرشی در شهروندان نسبت به یک دیگر به وجود میآید که هریک از افراد، برای پاسخ گوبودن و سربلندبودن در محضر خداوند، به وظایف خود به خوبی عمل خواهد کرد. در نتیجه ثمرۀ عینی این امر نیز به وجودآمدن هم کاری و انسجامی خواهد بود که تحقق تمدن نوین اسلامی را تسهیل می نماید.
همیشه توجه داشته باشید که کارهای تان در محضر خداست. همه کارها، چشمهایی که به هم می خورد، در محضر خداست، زبانهایی که گفت وگو می کند، در محضر خداست و دستهایی که عمل می کند، در محضر خداست و فردا ما جواب باید بدهیم (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۱۶، ص۴۰۷). ما در همه امور، در همه کارهایی که انجام می دهیم، در اموری که در افکار ما می گذرد، در محضر حق تعالی هستیم، تمام عالم محضر اوست، خَلَجانهایی که در قلوب همه می گذرد، در محضر اوست و ما همه در هر امری که در دست ماست و در هر مسؤولیتی که در این کشور به عهده داریم، مسؤولیت بزرگی پیش خدای تبارک و تعالی داریم. (همان، ص۴۰۹)
از دیدگاه امام خمینی(ره) اجرای قوانین اسلامی که ریشه در ارزشها و اصول اخلاقی اعتقادی اسلام دارد، سعادت دو جهان را در پی خواهد داشت. به بیان دیگر، اگر روابط اجتماعی بر اساس هنجارهای دینی و احکام اسلامی شکل بگیرد، ضمن کاهش هزینههای کشور، زمینۀ پیشرفتهای علمی و صنعتی در کشور فراهم میشود.
اگر قوانین اسلام در همین مملکت کوچک ما جریان پیدا کند، روزی بر او میآید که پیش قدم در تمدن جهان باشد… . (امام خمینی، بیتا، ص۲۳۸) حضور دین در صحنه سیاسی موجب کاهش فساد، دزدی، خیانت، جنایت و بی عفتی و. .. می شود. با تضعیف جایگاه دین و روحانیت در جامعه، خلل هایی در کشور پیدا می شود که صدها دادگستری و شهربانی نمی توانند بخش کوچکی از آن را اصلاح کنند…. اجرای احکام اسلام زمینه تمدن سازی و پیش قدمی در علم و پیشرفت را برای کشور فراهم خواهد آورد؛ زیرا قانون گذار خدای داناست که غفلت از هیچ چیز بشر ندارد [و] درحالی که زندگانی مادی او را به بهترین طرز. .. اداره می کند، زندگانی معنوی او را نیز با نیکوترین و سعادت مندترین طور تأمین می نماید. (امام خمینی، بیتا، ص۱۹۰و۲۰۲ و فوزی، ۱۳۸۹، ص۱۰۶-۱۰۵)
نتیجه گیری
این مقاله، با هدف بررسی جایگاه سرمایۀ اجتماعی در تحقق تمدن نوین اسلامی در اندیشۀ امام خمینی(ره) به نتایج ذیل دست یافت:
۱. بررسی دیدگاه امام خمینی در بارۀ جایگاه سرمایۀ اجتماعی در تحقق تمدن نوین اسلامی نشان میدهد که در اندیشۀ ایشان رابطۀ معناداری میان سرمایۀ اجتماعی و تمدن نوین اسلامی برقرار میباشد. از دیدگاه امام خمینی(ره) سرمایۀ اجتماعی از جملۀ مقدمات کلیدی و تأثیرگذار در تحقق تمدن نوین اسلامی است و به اعتقاد ایشان، هر چقدر سطح سرمایۀ اجتماعی در جامعه افزایش یابد، رسیدن به وضعیت تمدن نوین اسلامی نیز تسهیل و تسریع میشود.
۲. از دیدگاه امام خمینی وجود عنصر اعتماد در جامعه؛ چه به صورت عرضی؛ یعنی مردم نسبت به یک دیگر و نیز نسبت به خودشان و چه به صورت طولی؛ یعنی اعتماد مردم به مسؤولان و بالعکس، زمینهساز وحدت و انسجام، هم کاری و هم دلی در جامعه میگردد و این امر نیز تحقق اهداف و آرمانهای نظام اسلامی را که تمدنسازی از جملۀ مهم ترین آنها میباشد، تسهیل و تسریع میکند.
۳. از دیدگاه امام خمینی(ره) اقدامات داوطلبانه مبتنی بر اخلاص که در شبکههای اجتماعی هم چون بسیج و مساجد در جهت حل مسائل و مشکلات کشور صورت میپذیرد، نظام اسلامی را در تحقق اهداف خرد و کلان خود به ویژه تحقق تمدن نوین اسلامی یاری میرساند.
۴. از دیدگاه امام خمینی، ساری و جاری بودن هنجارهای دینی و انسانی در جامعه و نیز توجه مستمر به آنها، ضمن تقویت التزام به قانون در جامعه، سبب تقویت اعتماد اجتماعی در سطوح مختلف میگردد و این امر نیز به نوبۀ خود، علاوه بر افزایش سطح هم کاری و انسجام در میان شهروندان، در تسهیل و تسریع اهداف نظام اسلامی و از جملۀ تحقق تمدن نوین اسلامی نقش به سزایی دارد.
۵. در مجموع میتوان این گونه گفت که سرمایۀ اجتماعی از دیدگاه امام خمینی از لوازم تحقق ویژگیها و عناصر تمدن نوین اسلامی به شمار میرود.
منابع و مآخذ
قرآن کریم.
آراسته خو، محمد، نقد و نگرش بر فرهنگ اصطلاحات علمی اجتماعی، تهران: گستره، ۱۳۶۹.
ابوالحسنی، سیدرحیم، «کارکردهای سیاسی سرمایۀ اجتماعی؛ سرمایۀ اجتماعی و سیاست»، سیاست جهانی، سال دوم، ش۴، زمستان ۱۳۹۲.
افسری، علی و علیزاده، امیرخادم، «تأثیر آموزههای اعتقادی و اخلاقی اسلام بر سرمایه اجتماعی مسلمانان جهان (با تأکید بر شاخص اعتماد تعمیم یافته)»، فصلنامه پژوهشهای رشد و توسعه اقتصادی، سال ششم، ش۲۳، تابستان۱۳۹۵.
امام خمینی، سیدروح الله، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ۵۹، ۱۳۹۴.
امام خمینی، سیدروح الله، صحیفۀ امام، ج۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۲۰و۲۱، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸.
امام خمینی، سیدروح الله، کشف اسرار، قم: آزادی، بی تا.
امام خمینی، سیدروح الله، وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی(ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۸۰.
امامجمعهزاده، سیدجواد و مهرابیکوشکی، راضیه، «الگوی اعتماد سیاسی با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره) با استفاده از تئوری زمینهای(GT)»، مطالعات انقلاب اسلامی، سال دوازدهم، ش۴۲، پاییز۱۳۹۴.
تاجبخش، کیان، سرمایۀ اجتماعی(اعتماد، دموکراسی و توسعه)، ترجمۀ افشین خاکباز و حسن پویان، تهران: نشر شیرازه، ۱۳۸۴.
خامنه ای، سیدعلی، بیانات در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی، ۹ /۲ /۱۳۹۲.
خامنه ای، سیدعلی، بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی، ۲۳ /۷ /۱۳۹۱.
خامنه ای، سیدعلی، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۶ /۸ /۱۳۸۳.
خرمشاد، محمدباقر، «انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی و تمدن نوین اسلامی»، راهبرد فرهنگ، ش۲۳، پاییز۱۳۹۲.
خضری، محمد، «دولت و سرمایۀ اجتماعی»، مطالعات راهبردی، سال نهم، ش۳۱، بهار۱۳۸۵.
دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمۀ احمد آرام، ج۱، تهران: سینا، ۱۳۳۱.
دورانت، ویل، مشرق زمین گاهوارۀ تمدن، ترجمۀ احمد آرام، تهران: اقبال، ۱۳۳۷.
زمانی محجوب، حبیب، «بایستههای سیاسی تمدن نوین اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)»، پژوهشهای سیاست اسلامی، سال چهارم، ش۹، بهار و تابستان ۱۳۹۵.
شریفیان ثانی، مریم، «سرمایه اجتماعی: مفاهیم اصلی و چارچوب نظری»، رفاه اجتماعی، سال اول، ش۲، زمستان ۱۳۸۰.
عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ج۱، تهران: امیرکبیر، چ۸، ۱۳۷۱.
فراهیدی، خلیل، ترتیب کتاب العین، ج۱و۳، قم: اسوه، ۱۴۱۴ ق.
فرمهینی فراهانی، محسن، «الزامات تحقق تمدن نوین اسلامی»، فصلنامۀ مطالعات ملی، سال هفدهم، ش۶۷، پاییز ۱۳۹۵.
فوزی، یحیی، اندیشۀ سیاسی امام خمینی، قم: نشر معارف، ۱۳۸۹.
گنذیر، ایرنه، کارگردانی دگرگونی سیاسی در جهان سوم، ترجمۀ احمد تدین، تهران: نشر سفیر، ۱۳۶۹.
معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۱، تهران: امیرکبیر، چ۴، ۱۳۶۰.
وینر، مایرون و دیگران، نوسازی جامعه، ترجمۀ رحمتالله مقدم مراغه ای، تهران: انتشارات فرانکلین، ۱۳۵۰.
Baylis, John. & Smith, Steve, Globalization of World Politics, London: Oxford University Press, 1997.
Kaasa, Anneli , “Effects of Different Dimensions of Social Capital on Innovative Activity: Evidence from Europe at the Regional Level”. Journal of Tartu, Technovation, No.29, 2009.
Parts, Eve, “The Dynamics and Determinants of Social Capital in the European Union and Neighbouring Countries”. XXI International Conference on Economic Policy in EU States – year2013, University of Tartu and Tallinn Technical University, Janeda, Estonia, June2013.
Putnam , Robert. D, ʻʻBowling Alone: America’s Declining Social Capital” Journal of Democracy, No.6, 1995.
ثبت دیدگاه