یکی از بحث های مهم و قابل قلم فرسایی بحث توهین می باشد. توهین تقریبا در تمامی ادیان و مذاهب علمی ناشایست به حساب می آید و بسته به اینکه چگونه، در چه شرایطی و به چه شخصی یا گروه یا عقیده ای توهین شود ابعاد حقوقی آن متفاوت است. یکی از منظر های توهین، توهین به مقدسات است. بر اساس مندرجات کنوانسیون ها و معاهدات بین المللی از جمله کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر هرگونه توهین مذهبی و هر رفتار غیر قانونی علیه اشخاص و گروه ها به واسطه مذهب ممنوع است. لکن در بسیاری از موارد دیده شده است که مدعیان حقوق بشر در حالی به بهانه ی آزادی بیان حتی از محکوم کردن این جنایت غیرانسانی شانه خالی می کنند که احترام به عقاید، مقدسات و ارزش های جوامع انسانی یکی از ابتدایی ترین حقوق آنان است. در حقوق اسلام، ارزش های دینی، مورد حمایت حقوقی قرار گرفته است و توهین به آنها از جرایم مهم به شمار می رود.
مقدمه
تمام مذاهب و ادیان، مقدساتی دارند که برای طرفداران آن ها محترم شمرده می شود؛ حتی در ادیان ابتدایی، مکان ها یا اشخاص یا دیگر مقدسات، وجود داشته است؛ در بسیاری از ادیان، مقدسات آن چنان اهمیتی دارد که باورمندان به آن دین، حاضرند در راه آن حتی مال و جان و همه هستی خود را فدا کنند و توهین به مقدسات خود را بسی سنگین تر و ناپسند تر از توهین به خود و حتی قوم و قبیله خود می دانند. از دیرباز وجود مقدسات دینی و مذهبی از یک طرف و لزوم پاسداشت حق آزادی انسان در بیان عقاید خود از طرف دیگر، رابطه ای چالش برانگیز را به دنبال داشته است؛ همواره این سؤال اصلی مطرح شده است که آیا لازمه احترام به مقدسات، محدود کردن آزادی بیان انسان نیست و هم چنین به این سوال خواهیم پرداخت که آیا افراد به بهانه حق آزادی بیان، می توانند هر نوع بی احترامی را به مقدسات دیگران روا دارند؟ در پاسخ باید گفت که فرض بر این است که آزادی بیان را نمی توان با منع توهین به مقدسات محدود کرد و برای ادعای خود هم به مؤیداتی دست انداخته است. و با آزادی بیان نمی توان به مقدسات توهین نمود. برای بررسی هر موضوعی ابتدا باید مفاهیم اصلی موضوع را بررسی نمود در این پژوهش در ابتدا به بررسی مفاهیم اصلی موضوع پرداخته شده است و سپس با بررسی منابع مطالعاتی در پی اثبات و رد فرضیات مطرح برای سوالات هستیم.
بخش اول: تعریف اصطلاحات پژوهش
در این قسمت به بررسی مفاهیم اصلی موضوع پرداخته خواهیم پرداخت
بند اول: اهانت
در لغت به معنای «خوار شمردن، خفیف کردن، سبک داشتن و سست کردن» می باشد در تعریف اصطلاحی اهانت نیز آمده است: «نسبت دادن هر امر وهن آور اعم از دروغ یا راست، به هر وسیله و طریقه ای که باشد یا انجام هر فعل یا ترک فعلی که از نظر عرف و عادت موجب کسر شأن و یا باعث تخفیف و پست شدن طرف گردد.»
بند دوم: سبّ
در لغت به معنای «دشنام دادن و لعن » می باشد. صاحب بحارالانوار در تعریف اصطلاحی سب می نویسد: «و فی اصطلاح الفقهاء، هو السبّ الذی لم یکن قذفاً بالزنا و نحوه کقولک یا شارب الخمراً أو یا أکل الربا أو یا معلون. .. أو یا فاجر و أمثال ذلک ممّا یتضمن استخفافاً و اهانه.»
بند سوم: مقدّسات
در برخی از لغت نامه های فارسی کلمه «مقدس » چنین تعریف شده است:
«پاک، پاکیزه و منزه، مرد خدا که از منهیات بپرهیزد، آنچه از نظر دینی مورد توجه و تقدیس قرار گیرد.» معنای اصطلاحی مقدسات به معنای لغوی آن نزدیک بوده و آن عبارت است از: ذات باریتعالی، قرآن کریم، و تمامی اشخاص، مکان ها و زمان هایی که از هرگونه ناپاکی منزه بوده و رعایت حرمت آن ها ضرورت دارد.
بخش دوم: مبانی فقهی جرم اهانت به مقدسات مذهبی در اسلام
در اینجا به اختصار به تبیین ادله چهارگانه استنباط احکام اسلامی در رابطه با جرم اهانت به مقدسات مذهبی پرداخته می شود.
بند اول: کتاب (قرآن مجید)
در آیات متعددی اهانت به خداوند متعال، رسول اکرم (ص) و دین اسلام ممنوع اعلام گردیده و اهانت کنندگان وعده عذاب الهی داده شده است؛ بعنوان مثال خداوند در آیه ۵۶ سوره احزاب می فرماید: «آنان که خدا و رسول را (به عصیان و مخالفت) آزار و اذیت می کنند خدا آنها را در دنیا و آخرت لعن کرده (و از رحمت خود دور گرداند) و بر آنان عذابی با ذلت و خواری مهیا ساخته است.» همچنین در آیه (۳۲ ) سوره رعد می فرماید: «مردم به رسولان پیش از تو هم استهزاء بسیار کردند من هم به کافران فرصت دادم آن گاه ایشان را به عقوبت گرفته و با چه عقاب سخت به کیفر رسانیدم.»
بند دوم: سنت معصومین (علیهم السلام)
برخی از بزرگان علم اصول در تعریف سنت بیان داشته اند: «سنت عبارت است از قول یا فعل یا تقریر معصوم (علیهم السلام). نقل و حکایت سنت را روایت، حدیث و خبر می گویند. منظور از قول و فعل، گفتار و کردار و منظور از تقریر سکوت و رفتار تأیید آمیز معصوم است نسبت به فعل یا عقیده ای که در حضور ایشان انجام یا مطرح شده و آن را رد نکرده باشد.» در این جا به روایتی در رابطه با اهانت به مقدسات مذهب اشاره می شود: «زمان رسول خدا شخص کوری زندگی می کرد که همسر او هماره از رسول خدا (ص) بدگویی می کرد و به ایشان (ص) دشنام می داد. هرچند شوهر، او را از این کار بر حذر می داشت، او نمی پذیرفت و از عمل زشت خود دست بر نمی داشت. یک شب که زن طبق معمول به رسول خدا دشنام می داد دیگر صبرش تمام شد، خنجری برداشت و در شکم زنش فرو کرد و او را کشت. روز بعد پیامبر (ص) از ماجرا آگاه شدند و بعد از تحقیق و پرسش فرمودند: مردم شاهد باشید که خون این زن هدر است. »
بند سوم: اجماع
بزرگان زیادی از علمای فقه در خصوص جواز و وجوب قتل سابّ النبی ادعای اجماع نموده اند؛ از جمله می توان به صاحب جواهر اشاره نمود که می نویسد: «من سبّ النبی جاز لسامعه بل وجب قتله بلا خلاف اجده فیه بل الاجماع بقسمیه علیه. ..» فقهای دیگر نظیر آیت ا…شیخ ابوالقاسم خویی، ابن زهره، سید احمد خوانساری، امام خمینی (ره) و… نیز وجود اجماع را تأیید نموده اند.
بند چهارم: عقل
بنا بر قاعده «کلما حکم به العقل حکم به الشرع و کلما حکم به الشرع حکم به العقل» تعارضی میان احکام عقل و شرع وجود ندارد. در این جا نیز عقل به خوبی قباحت اهانت به مقدسات مذهبی را می پذیرد و آن را موجب جریحه دار شدن احساسات مذهبی طیف وسیعی از بشریت و به تبع آن تزلزل و اختلال در آرامش فکری و روحی انسان می داند و به شدت، این عمل قبیح را نکوهش می کند. البته در خصوص میزان و کیفیت مجازات اهانت کننده بایستی از سه ادله دیگر استنباط احکام که به آن ها اشاره شد کمک گرفت و به استناد «مقدمات عقلی صرف» نمی توان حکم اهانت کننده را مشخص نمود.
بخش سوم: آزادی بیان و توهین به مقدسات در حقوق بشر
بند اول: حق آزادی مذهب در حقوق بین الملل
اسناد بین المللی حقوق بشر همگی بر آزادی مذهبی، یعنی آزاد بودن هر فرد در انتخاب هرگونه عیده دینی و انتساب به هرگونه مذهبی و تغییر مذهب، تأکید دارند. در ذیل به بررسی اسناد مذکور خواهیم پرداخت. در بند ۲ ماده ۱۸ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی آمده است.: هیچ کس نباید مورد اکراهی واقع شود که به آزادی او در داشتن یا قبول یک مذهبی با معتقدات به انتخاب خویش لطمه وارد آورد. مهم ترین مقرره ی بین المللی برای حمایت از حق آزادی مذهبی فرد، ماده ۱۸ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی(۲) است که در ۲۳ مارس ۱۹۷۶ لازم الاجراء شد. ماده ۱۸ مقرر می دارد:
« هر کسی باید حق آزادی تفکر، وجدان و مذهب داشته باشد. این حق شامل آزادی داشتن و یا پذیرش مذهبی به انتخاب خود فرد، و آزادی اظهار باور یا مذهب در پرستش، عبادت، عمل به فرایض و آموزش آن مذهب یا باور خواه به طور فردی و خواه در جامعه با دیگران و به طور عمومی و خصوصی می شود»
«هیچ کس نباید در معرض اجباری قرار گیرد که بر آزادی او برای داشتن یا پذیرش مذهبی به انتخاب خودش لطمه وارد کند»
«آزادی اظهار مذهب یا باورهای شخص تنشها می تواند مشمول آن محدودیت هایی شود که توسط قانون تجویز شده اند و برای حمایت از سلامت، نظم، بهداشت، یا اخلاق عمومی و یا حقوق و آزادیهای اساسی دیگران ضرورت دارند »
«دولت های عضو این میثاق، متعهد می شوند که به آزادی والدین و حسب مورد، آزادی سرپرستان قانونی کودکان برای حصوص اطمینان از آموزش مذهبی و اخلاقی کودکان شان در مطابقت با اعتقاداتشان احترام گذارند ».
بر اساس ماده ۲ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، دولت های عضو، متعهد شده اند که به حقوق به رسمیت شناخته شده در ماده ۱۸ برای تمام افراد حاضر در حیطه صلاحیتی خود احترام گذارند و آن حقوق را قطع نظر از اینکه مذهب افراد چیست، برای آنها تضمین نمایند. همچنین لازم به ذکر است که ماده ۲۷ مقرر می کند که افرادی که جزء اقلیت های مذهبی یک کشور هستند را نمی توان از حق اظهار مذهب خود و یا عمل به آموزه های دینی خود در جامعه منع نمود. تا تاریخ ۷ جولای ۲۰۰۳، تعداد ۱۴۹ دولت یعنی حدود سه چهارم دولت های جهان، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی را امضا نموده اند. دولت های پر جمعیتی که این معاهده را امضا و تصویب نکرده اند عبارتند از: چین، اندونزی، پاکستان، عربستان سعودی و ترکیه.در مواردی امضای یک معاهده، دولت را ملزم به اجرای مفاد آن می کند و تنها در مواردی می توان آن را اجرا ننمود که حق شرطی بر خلاف آن وجود داشته باشد. اثر حق شرط این است که دولتِ حق شرط گذار را نسبت به آن بخش از معاهده که موضوع حق شرط است از تعهد معاف می کند. کمیته ای که نزد آن می توان به خاطر نقض های ماده ۱۸ دادخواهی نمود، کمیته حقوق بشر است که بر اساس ماده ۲۸ میثاق حقوق مدنی و سیاسی، تشکیل شده است. یکی از کارکردهای این دیوان عبارت است از بررسی ادعاهای افراد دولت های عضو پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (پروتکل اختیاری) که ادعا می کنند توسط دولت ها قربانی نقض حقوق مندرج در میثاق شده اند. چنین افرادی که به آنها «اعلام کننده» گفته می شود، می توانند بر اساس ماده ۱ پروتکل اختیاری، اعلامات خود را برای بررسی به کمیته حقوق بشر تسلیم نمایند. بر اساس قسمت «ب» از بند ۲ ماده ۵ پروتکل اختیاری، چنین اعلاماتی تنها در صورتی می توانند بررسی شوند که تمامی دادخواهی های داخلی انجام شده و بی نتیجه مانده باشد. با این حال اگر کمیته حقوق بشر به این نتیجه برسد که اجرای چنین دادخواهی هایی به نحو غیر منطقی طولانی شده است، اعلامی که به وی تسلیم شده است را قابل پذیرش تشخیص خواهد داد.
بند دوم: بررسی تعارض حق برآزادی دینی با حقوق
یکی از مباحث درحوزه محدودیت حق برآزادیها وتعارض حق ها بویژه تزاحم آزادی دینی وآزادی بیان،محدودسازی آزادی بیان به سبب توهین به مقدسات دینی واعتقادی است.نمونه های متعددی چون کتاب آیات شیطانی اثرسلمان رشدی،کاریکاتورهای روزنامه دانمارکی،فیلم هلندی تسلیم وآتش زدن قران ونیزکتابهای متعددی که درسالهای اخیرونقدوایرادبرمذهب واعتقادات دینی به چاپ رسیده است،بحث امکان ممنوع نمودن توهین به ادیان وکتب آسمانی رادوباره درصحنه داخلی وبین المللی نوکرده است واین سوال رامطرح نموده که آیاآزادی بیان، حق استهزاوتوهین به مذاهب رانیزشامل می گردد؟(۲)و یااین حق باید یا می تواند محدود به عدم توهین به مذاهب گردد؟این سوال درحالی مطرح می گردد که عقایدو نظریه های متفاوتی درموردحدودوثغوراستهزاوتوهین به ادیان وجوددارد. آنچه که ازدیدگاه فرقه ای نقدوبررسی یاهنروسرگرمی محسوب می گردد،ازدیدگاه دریگر استهزا، توهین، غیرهنری و غیراخلاقی شمرده می شود.
بند سوم: توهین به ادیان ازمنظرنهادهای سازمان ملل
کمیته حقوق بشرنیز به نوبه ی خود، به مسأله ی توهین به ادیان ازجمله دربررسی گزارشهای ادواری دولتها،توجه نموده است.دراین کمیته قوانینی را که به نحوی به مسأله توهین به مقدسات درارتباط هستند، موردبررسی قرار می دهد مثلا درمورد ماده ۱۸۸قانون اتریش که پیشتر گفته شد،توضیح خواسته است ویااز فنلاند توضیح خواسته که چراممنوعیت تبلیغات ضددینی دراین کشورتنهادرموردمنکران خداونداعمال می گرددوآیاحق اظهارنظرعلیه ادیان دراین کشوررعایت می گردد؟ونیزازآلمان درموردچگونگی تفسیرقوانینی که فحاشی به مقدسات کلیساهای محلی ویاسایرگروههای دینی راممنوع می کندسوال کرده است.همچنین کمیسیون حقوق بشرازسال۱۹۹۹تا ۲۰۰۵به مسأله “مقابله باارائه تصویرمنفی ازادیان”پرداخته وقطعنامه های متعددی رادراین زمینه منتشرکرده است.پس ازکمیسیون جانشین آن،شورای حقوق بشر،نیزدرسال ۲۰۰۸و۲۰۰۹این روندراپیگیری کرده است.مجمع عمومی نیزدراین زمینه اسناد متعددی رامنتشرکرده است. حائز اهمیت است که باوجودتصویب این قطعنامه هادرنهادهای پیش گفته،متأسفانه این قطعنامه هاازطرف دولتها ی غربی عضوموردپشتیبانی قرارنگرفته است؛زیراپیشنهاداین قطعنامه هاتوسط دولتهای اسلامی واعضای سازمان کنفرانس اسلامی بوده وهیچ یک به اتفاق آراموردپذیرش اعضاقرارنگرفته است.کمیسیون حقوق بشر، درقطعنامه ۹/۲۰۰۲خودبه نام “مقابله باارائه تصویرمنفی ازادیان “درموردارائه تصویرغلط ومنفی ازادیان به خصوص،قرین سازی اسلام بانقض حقوق بشروتروریسم ابرازنگرانی کرده وبرنقش رسانه های جمعی نوشتاری وصوتی-تصویری درتحریک به بیگانه ستیزی،ناشکیبایی وتبعیض علیه اسلام وسایرادیان تأکیدکرده است.ونیزدرموردفعالیتهای گروههای افراطی درارائه تصویر منفی ازادیان،به خصوص فعالیتهای دولتی دراین زمینه ابرازناخشنودی کرده است.این کمیسیون ازدولتهامی خواهدکه ازکلیه ی حقوق بشری که به سبب ارائه تصویرمنفی ازادیان نقض می گردد،حمایت مقتضی رامبذول دارندوتمام توان خودرادرموردترویج مداراواحترام به تمامی ادیان ونظامهای ارزشی به کارگیرندودررسیدن به این مقصد،فزونی آگاهی درموردتمدنهاوفرهنگهاازطریق ارتباط وتعاون راسودمندووسیله ای برای پیشبردحقوق بشرمندرج دراسنادبین المللی همچون اعلامیه جهانی حقوق بشرمی داندوازجامعه یبن المللی می خواهدکه توسط یک کنفرانس جهانی،فرهنگ مدارای مبتنی براحترام به حقوق بشروتنوع دینی رابه پیش برندواز ارباب رسانه های جمعی می خواهددراین کنفرانس مشارکت نمایند. کمیسیون حقوق بشردرقطعنامه ۴۸/۲۰۰۲خوودراجع به آزاد ی بیانابرازنگرانی همیشگی خوددرسوء استفاده ازقوانین مربوط به توهین وبدگویی ازجمله اعمال حبس،قتل وآزار خبرمی دهد.
بند چهارم: بررسی تعارض حق برآزادی دینی باحقوق وآزادی دیگران درحقوق بین الملل(توهین به ادیان)
یکی ازمباحث مهم درحوزه محدودیت حق برآزادیها وتعارض حق هابویژه تزاحم آزادی دینی وآزادی بیان،محدودسازی آزادی بیان به سبب توهین به مقدسات دینی واعتقادی است.نمونه های متعددی چون کتاب آیات شیطانی اثرسلمان رشدی، کاریکاتورهای روزنامه دانمارکی،فیلم هلندی تسلیم وآتش زدن قران ونیزکتابهای متعددی که درسالهای اخیرونقدوایرادبرمذهب واعتقادات دینی به چاپ رسیده است،بحث امکان ممنوع نمودن توهین به ادیان وکتب آسمانی رادوباره درصحنه داخلی وبین المللی نوکرده است واین سوال رامطرح نموده که آیاآزادی بیان،حق استهزاوتوهین به مذاهب رانیزشامل می گرددویااین حق بایدیامی تواندمحدودبه عدم توهین به مذاهب گردد؟این سوال درحالی مطرح می گرددکه عقایدونظریه های متفاوتی درموردحدودوثغوراستهزاوتوهین به ادیان وجوددارد.آنچه که ازدیدگاه فرقه ای نقدوبررسی یاهنروسرگرمی محسوب می گردد،ازدیدگاه دریگری استهزا،توهین،غیرهنری وغیراخلاقی شمرده می شود. این بخش ازتحقیق حاضرضمن بیان مقدمه ای دراین مسأله به نقل ونقدرویه دیوان اروپایی حقوق بشربه عنوان نهادی که بااین تزاحم روبروبوده است می پردازد،وپس ازنقل موضع نهادهایی چون کمیته حقوق بشروگزارشگرویژه وبرخی ازقوانین وعملکردکشورهادراین خصوص،به تبیین اجمالی وضعیت توهین به اسلام توجه خواهدکرد.
بند پنجم: نیم نگاهی به توهین به مقدسات اسلامی در سال های اخیر و ارائه راه کار
از دیگر مسائل قابل توجه و مهم در عرصه توهین به مقدسات، تحقیر و یا انتقادهای شدید علیه ادیان، حرکت هایی است که علیه اسلام و پیامبر اکرم (ص) در سال های اخیر شکل گرفته است، و نیز عکس العملی که مسلمانان و یا علمای دین و یا دولت های اسلامی در قبال آن داشته اند. عکس العمل شدید در اندک مواردی باعث شده است که از نوشتن و انتشار مطالب توهین آمیز علیه اسلام کاسته شود. و یا از اسامی مستعار برای نشر افکار خود علیه اسلام استفاده کنند. از موارد استثناء، زنی به نام «ایان هیرسی علی» است. وی که متولد سومالی است ابتدا مسلمان بوده و سپس به دلائلی که در کتاب خود گفته است و در فیلم «تسلیم قسمت۱) نیز بخشی از آن قابل مشاهده است، اسلام را ترک گفته و ملحد شده است. وی در سال ۲۰۰۴ به اتفاق تهیه کننده ای هلندی با نام «theo Van Gogh» فیلمی علیه اسلام ساختند یا نام «تسلیم قسمت۱» این فیلم در تلویزیون هند به نمایش درآمد. وی که در این فیلم در حالتی که قسمتی از بدن عریان خود را با چادری پوشیده است و آیات قرآنی به مناسبت کلماتی که می گوید بر بدنش نوشته می شود، نماز، اعتقاد به خداوند، سکوت خداوند در مقابل رفتار تبعیض آمیز و خشن با زنان مسلمان، فحشای پنهان در بین مسلمانان و مجازات خشن اسلامی را به نمایش می گذارد، و به نقد می کشد، و ایمان را نه تنها مانع از این گونه زشتی ها معرفی نمی کند، بلکه به نوعی عامل آن می داند. وی در انتهای این فیلم ده دقیقه ای می گوید: دیگر نمی تواند مطیع خداوند باقی بماند، و با نمایش زنی مسن و با حجاب کامل در پشت صحنه اصلی، در طول فیلم به تضاد فکری نسل جدید زنان مسلمان و نسل گذشته آنها اشاره می کند، و به نحوی این رویه را به نسل جدید زنان در کشورهای اسلامی القاء می نماید که دیگر در حریم قوانین اسلام باقی نمانند و آن را بشکنند. ایان هیرسی علی، نه تنها در فیلم، بلکه در واقع، خود نمونه چنین زنی است. وی به خاطر بیان و نمایش خشونت های خانوادگی و پنهان علیه زنان، از سوی برخی مورد تشویق قرار گرفت. فیلم به نحوی تهیه شده بود که نه تنها ایان هیرسی علی نتوانست، توسط آن، خشونت پنهان علیه دختران در کشور خویش را به نمایش بگذارد، بلکه به عنوان یک فیلم توهین آمیز تلقی شد. تهیه کننده فیلم دو ماه پس از نمایش آن، توسط یک مسلمان هلندی با نام محمد بویری ترور شد و ایان هیرسی علی به آمریکا رفت و توسط برخی ترویج می شود، و سعی می شود وی به عنوان نویسنده مشهور معرفی گردد. سرگذشت نامه وی با نام «بی ایمان: سفرم به سوی آگاهی حقیقی»، بالاترین فروش را در لیست نیویورک تایمز و اروپا داشته است. از دیگر کسانی که امروزه در صدد معرفی وی به عنوان یک نویسنده و منتقد علیه اسلام هستند، زنی فمینیست با نام «ارشاد منجی» است. وی که از پدری اوگاندایی و مادری هندی زاده شده است بعد از اخراج جنوب آسیایی ها، توسط عیدی امین از کشور، به همراه والدین خود به کانادا رفت، و بعدها به عنوان همجنس باز است، در مورد زندگی همجنس بازان در بین مسلمانان برنامه هایی را ارائه کرد. وی هم اکنون در بنیاد اروپایی دموکراسیدر بروکسل و دانشگاه نیویورک فعالیت دارد. از کتاب های وی که به سی زبان مختلف از جمله فارسی و عربی ترجمه شده است، می توان از «مشکل اسلام در روزگار ما» نام برد. وی بارها از سوی مسلمانان مورد تهدید قرار گرفت و در مصاحبه ای گفته است که از پنجره های ضدگلوله برای حفظ جان خویش استفاده می کند. در مقابل این گروه از مسلمانان، برخی دیگر، وی را فمینیست قرن بیست و یکم و یا رهبری جهانی نامیده اند. نیویورک تایمز در تعریفی از او، وی را بدترین کابوس برای اسامه بن لادنپ نامیده است. وی در تبیین دیدگاه خود، خویش را «Muslim refusenik» نامیده است. «Refusenik» کلمه ای مرکب از دو بخش روسی و انگلیسی است؛ بخش اول به فرد یهودی روسی اطلاق می شود که نتوانسته است مجوز مهاجرت را اخذ نماید، و بخش دوم به معنای اسرائیلی است که از خدمت نظامی در کرانه باختری خودداری می کند. وی خود را به عنوان یک اصلاحگر دینی و زنی آشنا با دنیای نو و پرچم دار نواندیشی دینی در بین مسلمانان معرفی می کند! بی تردید حرکت های زیادی را خواهید یافت که به نوعی در بزرگ نمایی تردیدآمیز سیمای این زن می کوشند. فارغ از اشخاص نام برده، مسأله توهین به اسلام، پیامبر اکرم (ص) و سایر انبیای الهی در چندساله اخیر به صورت یک حرکت مکرر درآمده است و هر روز شاهد توهین به ایشان و عکس العمل در مقابل این توهین در جراید هستیم.
پرسش مهم در این زمینه این است که چه باید کرد که هم ادیان و به تبع، پیروان آنها، مورد انتقادهای توهین آمیز و آزار قرار نگیرند و نیز حقوق بشر به خصوص آزادی بیان و آزادی دین و عقیده مصون بمانند؟ اصولاً، توهین به ادیان و اعتقادات، در اسلام چه جایگاهی دارد؟ آیا توهین به خدا و پیامبر در عناوینی چون سب الله و سب النبی و ارتداد خلاصه شده اند؟ آیا اسلام برای توهین به خدا و پیامبر در عناوینی ترذیلی بهره می گیرد و یا احکام دیگری نیز در این زمینه می تواند مورد استفاده گیرد؟ و اصولاً، زمانی که احکام کیفری و خشونت پاسخگو نباشد و یا اثری واژگونه داشته باشد آیا باید هنوز ادامه یابد؟ چرا رویه عملی مسلمانان این گونه متفاوت است؛ برخی در مقابل شدیدترین توهین ها سکوت می کنند و به استدلال؛ جواب ابلهان خاموشی است، اکتفا می کنند. و برخی تنها عکس العمل شفاهی و گفتار محور را برمی گزینند. و برخی به مجازات قتل اکتفا نمی کنند؟ اینها مسائلی درون دینی است، که اقتضای پاسخگویی گسترده و مناسب در محل خود و در حوزه درون دینی را دارد، ولی، آن چه که در این نوشته مقصد نویسنده است، این است که وقتی مسلمانان و عمدتاً دول اسلامی متون حقوق بشر، چون میثاق حقوق مدنی و سیاسی، را پذیرفتند آیا هنوز می توانند به افکار دینی و احکام مذهبی خاص خود تمسک کنند و آن چنان که در رساله های عملیه و احکام اولیه اسلامی آمده است، صرف نظر، از این که آن احکام دالّ بر مدارا و یا خشونت باشند، عمل کنند؟ آیا در این مسأله تفاوتی دارد که دولت پذیرنده، یک دولت با حکومتی اسلامی باشد، و یا دین رسمی آن کشور اسلام باشد و یا قبلا و در زمانی که کنوانسیون مربوطه را پذیرفته دارای حکومتی غیرمقید به اسلام بوده است، و پس از دگرگونی و انقلاب، حکومتی اسلامی را پذیرفته است؟ و اصولاً در حکومت دینی، چنانچه معاهده ای بین المللی تصویب شود که مفاد برخی از مواد آن بر خلاف ظاهر برخی از احکام مشهور و مورد عمل اسلامی باشد، عمل به حکم شرعی پیش گفته مقدم است، یا پایبندی به معاهده مصوب؟
در همین فرض، اگر چنین معاهده ای توسط حکومتی نامشروع (برخلاف فتاوی و دیدگاه های رایج) تصویب شود و سپس حکومت دینی جایگزین آن حکومت گردد، آیا حکومت اسلامی باید مطابق قوانین بین المللی به آن معاهده پایبند باشد، یا می تواند آن را «یا برخی از مواد آن را) نقض نماید؟ یا به تعبیر فقهی، آیا اساساً پایبندی به این گونه معاهدات، پذیرش حاکمیت و احکام کفار است؟ و در نتیجه، آیا از مصادیق قاعده مشهور «نفی سبیل» و نفی سلطه کفار بر مسلمین و جامعه و احکام اسلامی است؟ و آیا اصولاً این قاعده می تواند مفادی این چنینی داشته باشد؟ گرچه دیدگاه پیش گفته از جهاتی قابل تأمل و بررسی است، مانند این که قاعده نفی سبیل و آیه مربوط اصولاً راجع به نفی ولایت کفار بر مسلمانان در این گونه امور نیست، بلکه مفاد آن همچنان که شیخ انصاری و آیت الله خویی «ره» می گویند و در برخی روایات نیز وارد شده است راجع به عدم امکان استیلای کفار بر مسلمانان در مقام بحث و احتجاج است و یا مربوط به تقدم مسلمانان راستین بر کفار در روز حساب ولی به اجمال می توان گفت که بر فرض مخالفت مدارا با مخالفان و توهین کنندگان، با احکام اولیه دینی می توان، بلکه باید، بر اساس پیمان ها و قراردادهای بین المللی با آنان مدارا کرد و مادامی که این معاهدات به صراحت و یا در عمل از سوی دیگر هم پیمانان نقض نشده اند، بر آنان پای برجا ماند. زیرا پای بند به پیمان ها نه تنها مخالف دین نیست، بلکه به نص قرآن کریم، عین تقوا و دین است.
به علاوه، توجه به این نکته الزامی است که توهین معیار ثابتی ندراد، و چیزی ممکن است از دیدگاه فرهنگ، تمدن، دین و یا گروه خاصی توهین محسوب شود و از دیدگاه دیگری، از روی جهالت و یا آگاهانه، عملی مطلوب و یا ابزار نظر صرف تلقی گردد، و پیش گیری از آن، انحراف و یا عقیده ای مردود محسوب شود. به این سبب، خداوند متعالی نه تنها به مسأله ممنوعیت توهین به مقدسات سایر ادیان و عقاید تصریح نموده است، بلکه این نکته را نیز گوشزد کرده است که دیدگاه ها در این زمینه مختلف بر حقانیت عقاید، مورد حکم قرار گیرد. در این باره، خداوند فرموده است: «کسانی که غیرخدا را می خوانند، دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند! این چنین برای هر امتی عملشان را زینت داده ایم. سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آن چه عمل می کرده اند، آگاه می سازد. (و پاداش و کیفر می دهد).» بنابراین، کشورهای اسلامی باید در حدود تعهدات بین المللی خویش از راه هایی برای پیشگیری و مقابله با این گونه اهانت ها بهره بگیرند که خود، به گونه ای نقض این تعهدات محسوب نشود، به خصوص که هیچ یک از کشورهای اسلامی در هنگام تصویب و یا الحاق، در مورد حق بر آزادی بیان در میثاق حقوق مدنی و سیاسی رزوری ندارند. تقدم معاهدات بین المللی بر تمسک به قواعد اولیه شریعت همچنان که مفاد نظر فقهی فوق بود، مطابق با حقوق بین الملل و مواد ۲۶ و ۲۷ کنوانسیون حقوق معاهدات ۱۹۹۶ وین نیز می باشد. بر این اساس، معاهدات باید با حسن نیت به اجرا درآیند و هیچ یک از دولت های عضو نمی تواند با تمسک به قوانین داخلی خود را در انجام تعهدات خود بر اساس معاهدات بین المللی قصور ورزد. در ماده ۳ از پیش نویس مواد راجع به «مسئولیت دولت ها در قبال اعمال خلاف بین المللی به سبب اعمال خلاف بین المللی» آمده است؛ توصیف نامشروع بودن یک عمل بر اساس حقوق بین الملل، به عمل می آید و مشروع بودن این عمل بر اساس حقوق داخلی تأثیری بر این توصیف ندارد. در شرح این ماده آمده است، که اصل مندرج در ماده ۳، هرگونه قانون یا قاعده ای، خواه نوشته و یا نانوشته، را شامل می شود که در حوزه یک کشور پذیرفته شده است، صرف نظر از این که مرجع این تقنین که باشد و یا در چه سطحی قرار داشته باشد و با رأی دیوان دادگستری بین المللی در قضیه لاگراند نیز این نظر را مستند می سازد. بنابراین، اطلاق این ماده، احکام و قواعد شرعی را نیز شامل می شود و دولت یا حکومت های دینی نمی توانند تمسک به دین را وسیله ای برای نقض تعهدات بین المللی حقوق بشری یا نسخ و ابطال آنها قرار دهند.
بر اساس استنباط از ماده ۲ میثاق حقوق مدنی و سیاسی، دولت ها نه تنها موظف هستند با منع سخنانی که موجب ایجاد تنفرهای دینی و درگیری میان اهل ادیان و عقاید می گردد جلویگری نمایند، بلکه موظفند از نشر دیدگاه های دینی خشنی که موجب نقض حقوق و آزادی های دیگران می شود نیز جلوگیری نمایند؛ و قلمرو تحت حاکمیت دولت های خود را برای زندگی همراه با احترام، آسایش و بهره مندی از حقوق و آزادی های اساسی برای شهروندان و کلیه اشخاص تحت کنترل موثر خود، فراهم آورند.
خداوند نیز مؤمنان را در این خصوص فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید همگی در صلح و آشتی درآیید! و از گام های شیطان، پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار است.» به نحوی که هیچ کس در معرض توهین و تحقیر دیگری قرا نگیرد.
از طرفی نقد صحیح، تهی از منفی گرایی و استهزای ادیان و عقاید می تواند به درک صحیح آزادی دینی و آزادی بیان توسط دینوران کمک کرده آنان را در ترویج و اجرای عملی آن موفق سازد، بدین طریق آزادی بیان تنها ابزاری برای از بین بردن دین و اعتقادات مذهبی و یا توهین به مقدسات تلقی نمی گردد. بلکه درک صحیح از این دو آزادی، وسیله ای برای تحقق حقوق بشر در روابط میان دینوران و بی دینان می شود.
دنیای کوچک امروز مقتضی همزیستی ادیان و فرهنگ ها است. و جهانی شدن، ارتباطات جمعی، درک کثرت ها و جهانی و همگانی اندیشیدن، ضرورتی غیرقابل اجتناب و قابل درک و برنامه ریزی است. لذا ارباب ادیان باید در فضایی حکم صادر کنند که دیگران و اندیشه های آنان نیز وجود دارد و حاکمیت از آن یک عقیده و یا یک گروه خاص نیست. از طرفی مخالفان ادیان نباید فضای انسانی را به بهانه هایی چون آزادی و هنر غیرانسانی سازند؛ و به خاطر انعکاس غیراخلاقی دیدگاه های خود و یا جهانی شدن، انسان شدن را به فراموشی بسپارند. در فضای جهانی شدن توجه به احساسات مذهبی و حساسیت های اعتقادی جایگاهی حساس تر از پیش دارد، و چون اسلام، امروز در محور این گونه مباحث قرار دارد. هم اسلامیان را تأنی و صبر پسندیده است و هم مخالفان را آگاهی، آگاهی از این که تندروی برخی گروه های افراطی موجب تعدی به دین و استهزای اعتقادات نگردد. و عدالت، محور گیرد و نه آتش دشمنی های دیرینه را دمیدن.
برخی معتقدند، این خود مردم هستند که باید تشخیص بدهند چه فیلمی را ببینند و کدام فیلم یا برنامه ای را نبینند؛ و چون انتخاب دارند و این حق برگرفته از زندگی در یک جامعه مردم سالار است، این گونه فیلم ها می تواند به نمایش گذاشته شود!
ولی یک نکته از دیدگاه اینان مورد غفلت قرار گرفته است و آن این که بحث در حق انتخاب مردم نیست. این حق در محل خود محفوظ و پذیرفته است. بحث در این است که آیا آزادی دینی می تواند در بردارنده حق بر احترام به این عقاید نیز گردد؟ اگر این چنین باشد، بحث از تزاحم دو حق؛ یعنی حق بر آزادی دینی و حق بر آزادی بیان پیش می آید که باید در جای خود بررسی گردد. در وهله بعد، در صورتی که این حق دربردارنده حق بر احترام به این عقاید نباشد، آیا ارائه این گونه فیلم ها موجب برانگیخته شدن دشمنی و تنفر نمی گردد؟ تا در مفاد بند دو ماده ۲۰ میثاق قرار گیرد و ممنوع شود؟ و آیا اصولاً دولت ها می توانند ممنوعیت این چنین فیلم ها و سخنان را بر اساس بند۳ ماده ۲۰ در تضاد با احترام به حقوق و یا اعتبار دیگران تلقی کرده و یا برای حمایت از امنیت، نظم، بهداشت و یا اخلاق عمومی، بر اساس قانون، محدود و یا ممنوع سازند. پس بحث در مورد آزادی مردم در انتخاب آن چه باید ببینند و یا بخوانند و یا بشنوند نیست.
جالب توجه است که کشورهای مخالف صدور قطع ناماه ها در مورد بدگویی به ادیان و تشویه چهره آنان همیشه مرکب از کشورهای اروپایی، کانادا، آمریکا و برخی کشورهای حوزه اقیانوس آرام بودند.
علت مخالفت برخی کشورها، تأکید قطع نامه های مزبور بر توهین به اسلام، علی رغم عنوان کلی آنها نسبت به همه ادیان بوده است. از طرفی، حمایت از ادیان که وجهه همت این قطع نامه ها است، به عنوان یک دغدغه بین المللی، یک مسأله حقوق بشری تلقی نمی شده است، زیرا هدف حقوق بشر حمایت از ادیان نیست، بلکه حمایت از اشخاص و حقوق آنان است! البته در مقدمه قطع نامه ۱۵۴/۶۲ مصوب ۱۸ دسامبر ۲۰۰۷ آمده است که «بدگویی نسبت به ادیان می تواند منجر به آشوب های اجتماعی و نقض حقوق بشر گردد.» بنابراین لازم نیست که توهین به ادیان و بدگویی از آنها به خودی خود و مستقیماً یک مسأله حقوق بشری تلقی شود، بلکه به طور غیرمستقیم موضوعی حقوق بشری است.
اما این اشکال قابل طرح است که بین نقد عقاید دینی، توهین به ادیان و یا بدگویی به آنها و ترغیب به تنفر ملی یا نژادی یا مذهبی که باعث تحریک به تبعیض و یا دشمنی و خشونت گردد، فرق است. آشوب های اجتماعی به تنهایی نمی تواند آستانه ای در حد مفاد ماده ۲۰ میثاق حقوق مدنی و سیاسی داشته باشد.
ولی این اشکال قابل پاسخ گویی است. زیرا اولاً، در صدور قطع نامه های مجمع عمومی لازم نیست که موضوع به خودی خود، یک موضوع حقوق بشری باشد. بلکه هر موضوعی که ممکن است در صحنه بین المللی تأثیر مثبت و یا منفی داشته باشد، می تواند مورد توجه مجمع عمومی قرار گیرد. مجمع عمومی می تواند هر مسأله یا امری را که در حدود منشور یا مربوط به اختیارات و وظایف هر یک از رکن های مقرر در منشور باشد، مورد بحث قرا دهد.
ثانیاً؛ اتفاق های خونبار در صحنه بین المللی در پی توهین به ادیان، نشان از این دارد که موضوع مربوط می تواند در آستانه ماده ۲۰ میثاق و اسناد مشابه قرار گیرد.
ثالثاً؛ برای یک اقدام بین المللی در این گونه موارد لازم نیست که عملاً جنگی رخ دهد و یا تنفر مذهبی و اغتشاش تحقق یابد، بلکه پیش گیری از تحقق آن نیز می تواند دلیل موجهی برای صدور این گونه قطع نامه ها باشد.
رابعاً؛ در مورد دینوران و معتقدان می توان این چنین ادعا نمود که به سبب شدت ارتباط بین دین و معتقدان به آن، توهین به ادیان نقض حقوق شخصی و اعتبار اشخاص تلقی می شود.
در پایان، راجع به توهین به ادیان و حق بر آزادی دینی، می توان این گونه خلاصه گیر و ابراز نظر نمود.
از دیدگاه تاریخی، آزادی بیان، همواره به همراه خویش نقد دیدگاه های پذیرفته شده دینی و اعتقادی را به همراه داشته است.
توهین به ادیان و عناوین مشابه، ناظر به اقوال یا اعمالی هستند که مفاد و یا نحوه ابراز آنها، عرفاً به گونه ای شرم آور و یا تحقیر آمیز هستند، که به نوعی احساسات مذهبی دینوران را جریحه دار و مخدوش می نمایند. به علاوه، تحقیر ادیان می تواند با همسان سازی آنها با عناوین نامشروعی چون تروریسم و یا مخالفت ذاتی با حقوق بشر تحقق یابد. به سبب عدم امکان تفکیک عقیده از صاحبان آن، این گونه اعمال نه تنها تحقیر و توهین ادیان، بلکه نقض آزادی و اعتبار معتقدان به آنان نیز هست. اهل ادیان و معتقدان نیز موظف هستند در این گونه موارد با مدارا، حق بر انکار عقاید و مذهب خود، توسط دیگران و یا حتی تبلیغ نظریاتی که با ایمان آنان در تعارض است را بپذیرند.
به موجب تکثرگرایی، مدارا و روشن اندیشی که لازمه یک جامعه مردم سالار هستند، آزادی بیان، تنها مختص به بیان انظار، افکار و عقاید پذیرفته دولت ها، یا عموم و شایع نیست، بلکه بیان و ترویج افکار و انظار خاص که می تواند بخشی از مردم و یا دولت را وادار به پاسخگویی کند و با دیدگاه های غالب را دگرگون سازد را نیز شامل می گردد.
نهادهای حقوق بشری اروپایی رویه ثابتی در مورد حق معتقدان بر عدم تعرض نسبت به احساسات مذهبی شان ندارند، به همین سبب، گاهی این حق را جزیی از آزادی دینی آنان می شمارند و گاهی منکر آن هستند، نگارنده معتقد است ممنوعیت از توهین و تحقیر ادیان، نه تنها بر اساس محدودیت های مندرج در حق بر آزادی بیان، بلکه بر اساس حق بر آزادی دینی نیز قابل توجیه است. به علاوه، این گونه تعرض ها مخالف اخلاق حسنه و موجب خشونت معنوی علیه معتقدان و به نوبه خود و در برخی موارد مانند اعمال آن در زندان ها، موجب شکنجه معتقدان است.
با توجه به این که توهین و یا تحقیر مذاهب، می تواند موجب تحریک افکار عمومی و آشوب گردد، تأثیری که می تواند سخنان و نحوه تبلیغ آن بر افکار عموم داشته باشد، عامل مهمی در تشخیص رعایت تناسب در اقدامات محدودکننده است.
بین تحریک به تنفر دینی و اظهار نظر مشروع مرز باریکی است. تعیین مرزی برای انتقادهای زشت و رکیک و یا آستانه ای که در آن نحوه ای از اظهار نظر را بتوان دارای ویژگی های مشروع دانست، بسیار مشکل است، به همین سبب، دولت ها در تعیین این آستانه از حق بر حاشیه تفسیر برخوردارند.
بخش چهارم: مجازات توهین به مقدسات
اهانت به مقدسات در قانون کشور جرم می باشد. در صورتی که به مقدسات اسلام، پیامبران عظیم الشان، ائمه و حضرت فاطمه توهین شود به طوری که شامل حکم ساب النبی(توهین به پیامبر) باشد، قانون برای آن حکم اعدام در نظر گرفته است. در غیر این صورت اهانت کنندگانربه ۱ تا ۵ سال حبس محکوم می شوند. مقصود از مقدسات تمامی اشخاص و اماکنی هستند که در دین از قداست و جایگاهی ویژه و خاص برخوردار می باشند. لازم به ذکر است منظور از پیامبران عظیم الشان تمامی پیامبران است و تنها پیامبران اولوالعزم را شامل نمی شود.
نتیجه گیری
در جهان معاصر، حقوق بشر و مطالبات مربوطه از جمله برجسته ترین گفتمان های عمومی است که در اقصی نقاط جهان نمود یافته است. جوهره مطالبات ملت ها، ارتقای رعایت کرامت انسانی آن ها از سوی دولت های مختلف و احترام گذاشتن به حق ها و آزادی های مختلفی است که برای بهره مندی از یک حیات معقول و هدفمند و رو به کمال لازم است. یکی از عرصه های محتوایی که می تواند ضعف نظری و سوءاستفاده کاربردی و رویکرد ابزاری دولت های مزبور به حقوق انسان ها را نشان دهد، نحوه مواجهه آن ها با آموزه ها و مقدسات ادیان الهی به خصوص دین مبین اسلام است. آزادی فکر و بیان و حق هر انسانی به اعتقاد دینی و وجدانی اش قایل احترام است، همچنین که آزادی نظر و بیان و ابراز عقیده دینی و نه صرف داشتن عقیده مطلق نیست و قیود مشخصی را به موجب قانون می توان در هر جامعه مردم سالار بر حق مزبور وارد کرد. بیان نفرت آمیز و موجب تبعیض و خشونت نسبت به مقدسات در اسناد حقوقی بین المللی که طی ۶ دهه گذشته پس از شکل گیری سازمان ملل تصویب شده، ممنوع شده است، چنانچه مواد ۱۸، ۱۹ و ۲۰ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و بسیاری از دیگر اسناد حقوقی بین المللی دقیقاً بر این موارد تأکید دارند. در انتها نیز باید گفت بخش های تخصصی حقوقی سازمان ملل از جمله گزارشگران موضوعی مربوط به آزادی بیان، آزادی عقیده و منع تبعیض و بیگانه ستیزی، موضع فعالی را در این زمینه اتخاذ کنند و با عدم تحرک خود موجب گسترش کینه ها و عداوت ها از سوی توهین کنندگانِ به مقدسات، در سطح جهانی نشوند. از نهادهای قضایی کشورهای مختلف، خصوصاً کشورهایی که توهین کنندگان به مقدسات میلیون ها دیندار در آنجا مقیم هستند نیز انتظار می رود که نقش بازدارندگی خود برای رعایت حقوق انسان ها و جلوگیری از رفتارهای نفرت انگیز و مروج خشونت را به نحو مؤثری نشان دهند. رسانه ها نیز در این زمینه مسئولیت سنگینی دارند تا با رعایت حقوق و اخلاق حرفه ای اجازه ندهند که برخی به نام جریان آزاد اطلاعات و با سوءاستفاده از امکان رسانه ای، بنیان های قواعد حقوقی و اخلاقی جامعه بشری را به سُخره گیرند
منابع و مآخذ
آقابخشی، علی، فرهنگ علوم سیاسی، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، تهران، ۱۳۹۴
حمیدالله، محمد حقوق روابط بین الملل در اسلام، ترجمه و تحقیق سید مصطفی محقق داماد، مرکز نشر علوم اسلامی، تهران، ۱۳۹۳
شکرخواه، یونس، پایان نامه «آزادی بیان در مصوبه های جهانی» دانشگاه آزاد تهران شمال، ۱۳۹۵
کریمی نیا، محمدمهدی، همزیستی مسالمت آمیز در اسلام و حقوق بین الملل، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حقوق بین الملل، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، سال ۱۳۹۹
گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه هاشم حسینی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۸۷
مسعودی، امید علی،فصلنامه رسانه، سال چهارم، شماره اول، بهار ۱۳۹۲
معتمدنژاد، کاظم، حقوق ارتباطات جمعی، انتشارات دانشکده علوم اجتماعی، سال ۱۳۹۸
منتسکیو، روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی، امیرکبیر، تهران، ۱۳۹۲
مهرپور، حسین، مقاله اسلام و حقوق بشر، مجله سیاست خارجی، شماره ۱، بهار ۱۳۹۴، انتشارات وزارت امور خارجه
Communication No 694/1996, UN Doc CCPR/C/67 /D/694 /1996 , (1999) [‘Warman’].
For a comment of the constitutional law implications of the HRC decision in this case see D.Matas, ‘Warman v Canada: religious discrimination in the constitution’, Constitutional Forum , 2000 , vol. 11, no. 3, 2000, 99–۱۰۲.
The Freedom of Thought, Conscience and Religion or Belief in the United Nations (1946–۱۹۹۲), Antwerpen-Groningen- Oxford: Intersentia-Hart, 2000
ثبت دیدگاه