پایبندی واهتمام شیعیان بر مراسم عزاداری شهدای کربلا علاوه بر ماهیت مذهبی آن از ماهیتی اجتماعی نیز برخوردار بوده و مجموعه ای از مشخصات و ویژه گی های اجتماعی، فرهنگی، تاریخی وسیاسی را در بر دارد. این امر به نوبه خود باعث شکلگیری و یا تاثیرگذاری این سنت مذهبی شیعی در ادبیات، هنر، روابط اجتماعی، تحولات سیاسی، و همچنین نوع برداشت و فهم شیعیان هند از دین و مذهب شده است. در این مقاله سعی شده است تا با تاکید بر دیدگاه خاورشناسان به این پرسش اصلی پاسخ دهد که سنت های آئینی محرم چه تاثیر ی بر هویت دینی-اجتماعی و همچنین مناسبات اقلیت شیعه هند با سایر گروههای قومی و مذهبی هند بدنبال داشته است؟ همچنین این مقاله که به روش پدیدارشناسی به تحلیل وتوصیف پدیده مذهبی واجتماعی مربوط به سنت های عزاداری محرم در هند می پردازد، بر این فرضیه مبتنی است که هویت شیعی درهند برساخته اجتماعی است که هم دارای عناصر ثابت و هم پذیرنده اشکال متغیر است که تحت تاثیر شرایط اجتماعی و محیطی تحول می یابد.
مقدمه
علی رغم در اقلیت بودن جمعیت مسلمانان در هند[۱]؛ امروزه نیز این کشور یکی از قطب های جمعیتی و فرهنگی جهان اسلام بشمار آمده و شیعیان با قریب به بیست میلیون جمعیت و همچنین نقش و سهم تاریخی و سیاسی حائز اهمیتی که در این کشور بر عهده داشتند همواره مورد توجه محققان و پژوهشگران مطالعات اسلامی در هند بودهاند. در این میان، عمده منابع و پژوهش های صورت گرفته درباره شیعه در هند که عمدتا توسط خاورشناسان صورت گرفته است نیز مربوط به معرفی سنت های آیینی محرم در نزد شیعیان هند بوده است. هرچند مستشرقان عمدتا به بررسی ابعاد نمایشی عاشورا نظیر تعزیه، ماتم، جلوس و همچنین ابعاد ادبی آن مانند سوگوارههای عاشورایی پرداخته اند، ولی بررسی توصیفی و میدانی مناسبی را نیز از تأثیر و کارکردهای سنت های عاشورا در همگرایی و واگرایی اقلیت شیعه هند با مسلمانان سنی و همچنین غیرمسلمانان هند، تأثیر محرم در هویت و قدرت سیاسی شیعه در هند، نقش محرم در تقویت همبستگی اجتماعی شیعیان و دیگر تأثیرات فرهنگی و اجتماعی ارائه کردند.[۲] دلیل عمده توجه خاورشناسان به بررسی سنت های محرم در نزد شیعیان هند را می توان ناشی از تأثیرات عمیق فرهنگی و اجتماعی و هویتی حادثه عاشورا در شیعیان شبه قاره هند برشمرد.
آداب و رسوم مذهبی شیعیان هند بسیار متنوع و گوناگون است. این تنوع و گوناگونی نه تنها در روشها وسنت های برپایی عزاداری بلکه در نوع واکنش و تاثیر آن در مناسبات اقلیت شیعه بویژه با اهل سنت نیز به چشم می خورد. در حالی که مراسم شیعیان در شهرهایی چون لکنهو و اوده بر سنت تعزیه تاکید دارد، درحیدرآباد و اوتاپرادش از آئین ها و شمایل نگاری استفاده می کنند که نشاندهنده نفوذ و تاثیر آداب و سنن بومی جنوب آسیا است . این تمایل و گرایش تلفیقی شبه قاره هند آنقدر قوی است که اگر بخواهیم به شناخت تشیع در هندوستان به صورت تجربه ای زنده و نه صرفا به صورت اعتقادی و مذهبی بپردازیم ، باید آنرا به عنوان تنها یک ویژگی در امتداد زنجیره ای از عادات مذهبی جنوب آسیا تلقی کنیم. محدوده بحث ما در این مقاله در خصوص شیعیان دوازده امامی هند بوده و در آن در خصوص سنت های محرم در نزد شیعیان هند؛ منشاء پیدایش وگسترش این سنت ها؛ بررسی نسبت قدرت سیاسی شیعه در هند با گسترش یا کاهش توجه و اهمیت برپایی سنت های مذهبی؛ تاثیرسنت های محرم در واگرایی یا همگرایی شیعه با سایر مذاهب و ادیان در هند؛ بررسی نسبت هویت شیعی در هند با سنت – های آیئنی محرم؛ نقش محرم در پیوستگی های داخلی و بیرونی اقلیت شیعه در هند؛ بویژه آن دسته از سنت ها که کنش جمعی وهویت بخش شیعیان هند بشمار می آیند پرداخته می شود.
از دیگرسوی؛ سنت ها و آئین های مذهبی در مطالعات فرهنگی واجتماعی هند اهمیت بسزایی دارد و به لحاظ پیشینه تاریخی نیز گروههای مذهبی در هند عمدتا براساس عناصری چون معابد و زیارتگاهها، مراسم، نمادها و سنت هایی شناخته می شوند که آنانرا با سایر فرق و ادیان متمایز می سازد.
دیگر اینکه؛ محرم یکی از متغیرهای اصلی در تحولات اجتماعی و فرهنگی و عامل مهم درهویت سازی اقلیت شیعه در هند دانسته که نوعی قواعدسازی مربوط به نحوه روابط درونی و همچنین پیوندهای اجتماعی و فرهنگی شیعه با سایرگروههای مذهبی و قومی در این کشور را نیز در قالب همگرایی و گفتگو و بعضا واگرایی و تعارض بدنبال دارد. لذا سنت های آئینی محرم در هند علاوه بر تنوع و تفاوتهای موجود در آن در نواحی مختلف هند، گاهی منجر به بروز تضادهای ایدئولوژیکی شیعه و سنی شده و در منطقه ای عامل پیوست و همبستگی آنان با سایر مذاهب و فرق بشمار می رود. دیگر اینکه؛ سنت های آئینی محرم در میان شیعیان هند علاوه بر وجه مذهبی آن، از دیرباز نشانه ای از گرایش های فکری، هنجارها، باورها و عنصر برجسته از هویت تاریخی و مذهبی آنان محسوب می شده و علاوه بر تاثیرگذاری آن برفرایند سیاسی شدن هویت شیعی بویژه در دوران حکومت های شیعی مذهب در هند، نوعی قواعدسازی مربوط به نحوه روابط درونی و همچنین پیوندهای اجتماعی و فرهنگی شیعه با سایرگروههای مذهبی و قومی در این کشور را نیز در قالب همگرایی و گفتگو و بعضا واگرایی و تعارض بدنبال داشته است.
جمعیت و پراکندگی شیعیان هند
بر اساس گزارش سال ٢٠٠١م کمیته ساچر[۳]، مسلمانان به عنوان بزرگترین اقلیت دینی در این کشور، ١٣/٤ درصد از کل جمعیت هند را تشکیل می دهند. (کوکبی، ١٣٩٣: ١١) هر چند آمار دقیقی از جمعیت شیعیان هند وجود ندارد، ولی جمعیت شیعیان هند حدود ١٠ درصد از کل جمعیت مسلمان را شامل می شوند. (نقوی، ١٣٩٠: ٤٦) به دلیل امتناع اقلیت ها از سرشماری، تلاش حکومت ها در کم شمار نشان دادن جمعیت اقلیت ها و همچنین ارائه آمارهای اغراق آمیز از سوی اقلیت ها، کمتر می توان آمار دقیقی از اقلیت های شیعه در جهان به دست آورد.
از بدو پیدایش تشیع در هند شیعیان بنا بر مقتضیات فرهنگی و قومی در مناطق مختلف سرزمین هند به ویژه مناطق مسلماننشین پراکنده شدند. کمترین شمار شیعه در ایالت آسام و بیشترین تعداد آن ها در پنجاب و دهلی متمرکز شده است. (هالیستر، ١٣٧٣: ٣٢٠) هند پس از ایران دارای بیشترین جمعیت شیعه در میان کشورهای مختلف جهان است و در زمان یوسف عادل شاه – اواخر قرن دهم ه ق – برای مدتی تشیع مذهب رسمی اعلام شد.[۴]
شیعیان دوازدهامامی در لکنهو و، جامو، کشمیر، کلکته، دهلی، احمدآباد، گجرات، بمبئی، حیدرآباد و پونا سکونت دارند. در بین شیعیان؛ فرقه های بهره – شش امامی – ممون -چهارامامی – اغلب در ایالت «مهاراشترا» ساکن اند.[۵] هرچند جمعیت شیعیان در مقابل سایر اقوام، در اقلیت می باشد، ولی همواره به دلیل نقشی که در موازنه قدرت سیاسی در نظام حزبی هند بر عهده داشتند مورد توجه بودند. لکنهو و حیدرآباد دو مرکز مهم شیعی در هند بشمار می آمد که حوزههای بزرگ دینی در آن واقع شده بود. (١٦. p ,٢٠٠٥ Howarth,)
مؤلفه های هویت ساز تشیع در هند
در پژوهش علمی درباره شیعه در هند باید به چند نکته اساسی به عنوان مؤلفه های هویت ساز تشیع در هند اشاره کرد. توجه به این مؤلفه ها ازآن رو حائز اهمیت است که می تواند ما را در درک بهتر کارکردهای اجتماعی سیاسی و مذهبی سنت های محرم در اقلیت شیعه در هند یاری نماید.
١. شیعیان هند خود اقلیتی در میان یک اقلیت بزرگ تر دیگر، یعنی اهل سنت به شمار می روند.
این ویژگی به دلیل تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و مذهبی آن که بعضا منجر به منازعات مذهبی اقلیت شیعه با سنی شده یا در نحوه مناسبات شیعه و سنی و همچنین اجرای سنت های مذهبی تأثیرگذار است مورد توجه بوده است. (١٣. p ,٢٠٠٥ , Howarth)
٢. هرچند به نظر می رسد که تشیع به عنوان آیین اسلامی، با بافت مذهبی جنوب آسیا تفاوت دارد و دیدگاه توحیدی آنان با آیین نمادین چندخدایی هندوئیسم در سطح عمومی منافات دارد، ولی از دیگر سوی قدرت تلفیق و سازگاری محیطی و مذهبی در شبه قاره هند یکی دیگر از مؤلفه های هویت ساز به شمار می آید که معرف محیط مذهبی آسیای جنوبی است. آنچه کلارنس مالونی[۶] انسانشناس آن را ویژگی مذاهب فطری، اصیل و سنتی (بودایی، هندوئیسم و جاینیزم) می نامد. به عبارت دیگر، می توان از آن به توانایی و قابلیت آن ها در سازگار شدن با حجم عظیمی از مبانی مغایر و مختلف یاد کرد. (١٩٧٠:١٩٩ ,aziz)
٣. مؤلفه دیگر، نسبت حادثه کربلا با هویت شیعی در جنوب آسیاست. خاورشناسان برداشت ها و دیدگاههای متفاوتی نسبت به منشأ و خاستگاه اصلی شیعه در هند دارند. گروهی از مستشرقان از جمله بروکلمان (بروکلمان، بی تا: ٣١٩) بر این باورند که آغاز ظهور تشیع را باید در واقعه کربلا و بعد از شهادت امام حسین (ع) جست وجو کرد. دیوید پینالت[۷] نیز از جمله طرفداران این نظریه بوده و پس از توصیف حادثه کربلا آن را مقدمه لازم برای مطالعه و شناخت شیعه در آسیای جنوب شرقی می داند. (١٩٩٧: ٢ ,Pinault)
وی در توجیه نظریه خود به ادعای نویسندگان شیعه هندی مبنی بر پیوند تشیع هندوستان با نبرد کربلا استناد می کند. این نویسندگان روایتی را به این مضمون نقل کردهاند که امام حسین (ع) خواهان پناهندگی به هند بود برای اینکه همسرش شهربانو نسبت سببی با پادشاه هندوستان چاندراکوپتا[۸] داشت . یک گروه از جنگجویان هند نیز به نام برهمن های موهیل به عراق رفته و با کمک به مختار ثقفی انتقام شکست حسین (ع) را گرفتند و از اوایل قرنهای هفتم و هشتم نیز هندوستان پناهگاه شیعیانی بود که مورد آزار و اذیت خلیفه دمشق و بغداد قرار می گرفتند. (Pinault,1997:37)
محرم؛ فرصت اعلام وفاداری مذهبی و نمایش سیاسی
قطب شاهیان را باید بانی و حامی هیئت های عمومی عزاداری محرم برشمرد و آن ها تعدادی زیارتگاه شیعی را در حیدرآباد بنا کردند و با تحکیم روابط خود با دولت شیعی صفوی ایران در تلاش برای اتحاد نیروها علیه سلطنت قدرتمند مغول (که عمدتا سنی بودند) برآمدند. (هالیستر، ١٣٧٣: ١٣١-١٣٤) نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد، تأثیر زوال قدرت سیاسی شیعه هند بر اجرای مراسم محرم است. در قرن هفدهم فرمانروای مغول، یعنی اورنگ زیب[۹] از سلطان قطب شاهی به عنوان ظالمی یاد می کند که تمام پیروان خود را از مذهب ناب سنی منحرف کرده، به هم پیمانی با پادشاه ایران درآمده است ؛ بنابراین ، مجازات نکردن چنین مرتد و بدعت گذار و ممنوع کردن برپایی مراسم محرم را قصور و کوتاهی در وظیفه این امپراتوری اسلامی می داند.(همان)
در قرن هجدهم و در پی کاهش قدرت متمرکزشده مغول در دهلی، ایالت تحت نفوذ شیعه، یعنی «اوده» توانست استقلال و خودمختاری سیاسی خود را به دست آورد. بزرگان و اشراف که عمدتا مهاجران ایرانی بوده و از موقعیت های درجه دو در سلسله مغول برخوردار بودند در پی استقلال «اوده» به این منطقه آمدند. اشراف شیعه نیز از طریق برگزاری مراسم عمومی محرم در مرکز شهر «لکنهو» و همچنین به کارگیری علمای اصولی که در حوزه های دینی ایران و عراق تعلیم دیده بودند قدرت جدید و نوپای خود را علنی ساختند. «لکنهو» به عنوان مکانی که طی محرم درگیریهای فرقه ای در آن رخ می داد از شهرت و آوازه نامطلوبی نیز برخوردار بود.
گرچه درعین حال باید تأکید کرد که این مراسم شیعیان در دورهای نقشی مثبت و چون پل وحدت و همسویی را در لکنهو بر عهده داشت. (١٩٩٨:٢٩ , Hjorshoj. K)
در این خصوص همچنین به حضور مهاجران ایرانی در دربار امپراتوری سنی مذهب مغول و تأثیر آن در تعدیل مواضع مغولان نسبت به شیعه و فراهم سازی فرصت های مناسب برای برپایی آزادیهای مذهبی باید اشاره کرد. دوران سلطنت پسر همایون، اکبر و جانشینان بلافصل او شاهد افزایش حضور مهاجران ایرانی بود که در میان آن ها بازرگانان، شعرا و هنرمندان بودند.
سلطنت و حکمرانی اکبر دوره مدارا با شیعیان به شمار می آمد. حمایتی که شیعه در این زمان از آن برخوردار بود نشاندهنده وحدت التقاطی مورد حمایت دربار اکبر همراه با آمیزهای از اصول هندی، زرتشتی و اسلام عرفانی است. اکبر خود به طور خاص حامی تشیع نبود، بلکه در فضا و محیطی که او از دین الهی و مفهوم صلح جهانی سخن می گفت پایبندی مذهبی فرد بیش از وفاداری فردی به امپراتور اهمیت داشت. (رضوی, ١٣٨١، ٥٠-٢٥٠) با سلطنت اورنگ زیب (١٧٠٧-١٦٥٨) که مراسم شیعی را در امپراتوری مغول ممنوع و به قلمرو قطب شاهی دکن و به نام آیین درست سنی حمله کرد این مدارا و تعامل به پایان رسید. (١٩٩٧:١١ ,Pinault)
حاکمان قطب شاهیان سنت پایدار حمایت دولتی از مراسم محرم را پایه ریزی کردند. قطب شاهیان آگاهانه از مراسم عمومی شیعیان برای ایجاد یک ویژگی فرهنگی مشترک میان افراد مختلف شهر دکن بهره می گرفتند. سنت های مراسم محرم حیدرآباد تأثیرپذیری ابعاد مختلفی از مذاهب اسلام و هندو را نشان می دهد. بااین حال، در سال ١٦٨٧ دولت قطب شاهی توسط اورنگ زیب ساقط شد و سلسله آصف شاهی با حمایت مغول ها تأسیس شد که درنهایت استقلال خود را نیز به دست آورد. (١٩٨٠:٢٥ ,Schimmel) در دوره استعمار بریتانیایی، قلمرو آصف شاهی با مرکزیت حیدرآباد به عنوان یک دولت محلی خودمختار شناخته شد و تا الحاق اجباری هند بعد از دوره استعمار، زمانی که از شمال در سال ١٩٤٨ مورد حمله قرار گرفت استقلال خود را حفظ کرد. حاکمان آصف شاهی سنی بودند (احتمالا به استثنای آخرین حاکم) اما وزرای شیعه بی شماری در اختیار داشتند و اقدام قطب شاهی در حمایت و برگزاری مراسم عمومی محرم را ادامه دادند. این در حالی بود که آن ها بر جمعیتی که اکثر آن ها هندو بودند حکمرانی می کردند. چنین حمایتی سبب شد که شیعیان حیدرآباد دولت را ولی نعمت خود بدانند. (١٩٩٨:٢٩. Hjorshoj K)
تأثیر محرم در مناسبات شیعه با سایر مذاهب
بررسی تأثیر محرم در واگرایی یا همگرایی اجتماعی اقلیت شیعه با سایر فرق و ادیان از دیگر موارد مورد توجه در مطالعه جامعه شناختی سنت های مذهبی محرم در هند بشمار می رود.
مشارکت سنی ها و هندوها مراسم محرم را فراگروهی کرده است . دلیل این ویژگی جامع و همگانی محرم را باید مربوط به ارتباط میان مذهب و جامعه در هند سنتی برشمرد. در گذشته به خصوص دوره مغول نیز هویت شخصی فرد توسط مقامات مذهبی شکل نمی گرفت، بلکه وفاداری شخص به یک ارباب یا حامی از طبقه اشراف که می توانست برای او شغلی را فراهم کند بستگی داشت. این شبکه حمایتی که شامل جامعه مغول بود به جای آنکه به لحاظ کانونی، سراسری و همگانی باشد به یک منطقه محدود بود. این تمرکززدایی به حوزه مذهب نیز کشیده شده و در روابط اجتماعی و همچنین کیفیت برپایی سنت های آیینی و مذهبی شیعیان نیز تأثیر گذاشته است. (١٩٨٠:٨٩ ,Schimmel)
برخی از خاورشناسان همانند جان کول[۱۰] از مذهب رایج بومی جنوب آسیا به عنوان دین فرافرقه ای هند توصیف می نماید. کول متذکر می شود که این فضای مدارا و تساهل میان فرقه ای برای علمای شیعه که از ایران و عراق آمده بودند و برای افزایش قدرت خود نزاع می کردند نفرت انگیز بود، زیرا این دانشمندان برخلاف مدرسه بسیار محافظه کار اخباری که به روحانیون برای بهره گرفتن از اجتهاد آزادی عمل در تمام ابعاد زندگی اعم از مذهبی اجتماعی و سیاسی داده شد به شکل اصولی به قوانین شیعه پایبند بودند. اصولیون گرچه بهره گیری از مهارت عقلانی را در احکام فقهی تقویت می کردند، ولی استقلال مذهبی و عقلانی را در میان مردم محدود می کردند، زیرا روحانیون اصولی تأکید داشتند که شیعه باید از یک عالم زنده به عنوان مرجع تقلید پیروی کنند. روحانیون اصولی لکنهو برای حفظ پایگاه نفوذ و اختیارات خود بی وقفه در تلاش بودند که مرز میان پیروان مذاهب در شهر را مشخص و تعیین کنند؛ آنها از عمل تبری که همراه با لعن و نفرین علنی سه خلیفه اول بود حمایت می کردند تا از این طریق شرکت کنندگان سنی در مراسم سالانه را فراری دهند. (١٩٨٨:٣٤ ,Cole)
در سال ١٨٠٣ سید دلدار علی نصیرآبادی روحانی اصولی با توجه به شرکت کنندگان هندو در مراسم محرم فتوایی به این مضمون صادر کرد که (تا هر زمانی که کسی مطمئن نشده که فردی که بی دین متولد شده است تمام اعتقادات ضروری را پذیرفته، باید او را کافر قلمداد کرد حتی اگر بر امام حسین ع گریه کند.) و سایر روحانیون اصولی نیز قوانین فقهی شیعه را بر این اساس تفسیر کردند تا اثبات کنند که تماس با هندو طبق رسوم مذهبی آلودهکننده است. دولت «اوده» خود چنین تبعیضی را به طور حسابشده تأیید نمی کرد. شیعه همیشه در اقلیت بود؛ بنابراین ، دولت ضرورتا به حمایت شهروندان سنی و هندو متکی بود. بااین حال حوادث اواسط قرن نوزده (اشغال اوده توسط بریتانیا در ١٨٥٦، قیام ١٨٥٧ و شکست تلاش هند برای استقلال) به تقسیم قدرت شتاب بخشید. دولت قدیمی تحت سلطه شیعه اوده از میان رفت و از اقلیت شیعی دولتی ضعیف و آسیب پذیر بر جای ماند که دیگر نمی توانست از جایگاه اجتماعی ممتازی برخوردار شود. حامیان اشرافی و شبکه های حمایتی فروپاشید و سیاست نوظهور مشارکت گروهی جایگزین آن شد. علمای اصولی لکنهو در پی ریزی زیربنایی برای هویت سیاسی در راستای خط سیر گروهها و اقلیت ها مؤثر بودند. در اواخر قرن نوزدهم و بیستم سادهترین روش برای بسیج مشارکت عمومی در سیاست از طریق توسل به هویت مذهبی بود.( ۱۹۸۸:۲۴,Cole)
شیعیان شهر لکنهو به علت موقعیت ناامنی که به عنوان یک اقلیت بدون حمایت و پشتیبانی دولت برخورداربودند و ترس شدیدی که از حذف و هضم اقلیت شیعه در جامعه در حال رشد و به لحاظ فرهنگی پرشور و حرارت سنی وجود داشت، موجب شد که به اظهار تفاوتهای مذهبی و فرقه ای روی آورند. عملی که نه تنها تبری را در برداشت، بلکه تلاش می شد که مراسم محرم شکل تازهای به خود بگیرد به طوریکه به فضای سوگواری و ماتم که مراسم از آن نشأت می گیرد تأکید مجدد شود. رهبران جامعه شیعه قوانینی را در ممنوعیت نمایش هایی که خاص تعزیه سنی بود را اعلام کردند تا در مراسم محرم لازم الاجرا باشد. Hjorshoj) (١٩٨٨,٢٩١, سنی ها که علی رغم سهم خود به عنوان اکثریت مسلمانان لکنهو از قدرت شیعیان در فضای جدید سیاسی آگاه بودند آیین های خاص خود را در مراسم محرم داشتند. آنها به طور علنی به مدح صحابی به ویژه سه خلیفه که در عمل تبری توسط شیعه نفرین و لعن می شدند می پرداختند.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه محرم فرصت و مجال مناسبی را برای شیعه برای دفاع از هویت جمعی شان فراهم می آورد، زیرا شیعیان به عنوان یک طبقه متمایز و متفاوت از مسلمانان سنی به ندرت می توانستند در سطح عمومی جامعه و تاریخ هند ظاهر شوند و به معرفی ابعاد شیعی اسلام در هند بپردازند. (٢٩١. p ,١٩٨٨ Hjorshoj. K,) این رفتار شیعه را باید به عمل تقیه که نوعی کتمان مذهبی و پنهان کردن هویت خود به عنوان شیعه محسوب می شود مرتبط دانست.
شیعیان لکنهو که در سنت های محرم با سنی ها اختلاف دارند در این ماه فرصتی می یابند که از تقیه به مطالبه صریح هویتشان تغییر رویه دهند؛ ازاین رو، مکانی را به خود اختصاص می دهند تا پایگاه و منزلت اجتماعی شان را به صورت اقلیتی مصیبت زده و رنج دیده و حامی حسین (ع) و شهدای کربلا به عنوان «قربانیان تاریخ» و به عنوان تعداد اندکی مؤمن پرهیزگار که همیشه توسط ستمکاران مورد حمله و تعدی قرار می گیرند نشان دهند. نتیجه تأسف بار چنین درگیری ها آن بود که دولت شهر لکنهو به کرات هر شکل از مراسم عمومی محرم را غدغن کرده است. (١٩٨٧: ١٤٢ ,b.Freiag)
از دیگر سوی، محرم فرصتی است برای همگرایی و تقویت همبستگی های اجتماعی اقلیت شیعه با اهل سنت و هندوها. هر چند در پارهای از مناطق هند، سنی ها و هندوها آیین خویش را در مراسم محرم به حدی وارد ساخته اند که صورت آن را دگرگون کردهاند. مثلا در جنوب گجرات پس از روز چهارم، مراسم محرم به جشن و شادی تبدیل می شود و تا روز عاشورا جشن و سرور ادامه می یابد. یا برای سنی های حنفی، تعزیه های شیعه و اظهار اندوه و ماتم در کوی و برزن که گویی مخالفت و ضدیت با مشیت الهی است، دست کم غیرمعمول و خلاف اصول است، ولی صرفنظر از این مطالب در بسیاری از مناطق شمار کثیری از سنی ها در مراسم محرم شرکت می کنند، به گونه ای که تعداد هندوها از شیعیان افزونتر می شود. در توجیه مشارکت سنی ها و هندوها علاوه بر جایگاه امام حسین (ع) به عنوان نواده پیامبر (ص) در نزد اهل سنت به این نکته باید اشاره کرد که قلب انسان تشنه تفاهم و همدردی است و این چیزها را در اسلامی خشک و غیرقابل انعطاف (اسلام سنی) که تنها بر قدرت قاهره تأکید دارد نمی توان یافت . آن نایافته بشر را باید در توسل و شفاعت و جنبه انسانی آن جست که تا اندازهای خواسته بشر را در دیانت اسلام برآورده می کند. دیگر اینکه شرح وقایع کربلا برای هندوان جاذبه دارد و ایشان را متأثر می کند. در «بیهار» برخی از کاست های پست درواقع حسن (ع) و حسین (ع) را به عنوان خدایان خود می پرستند. حتی بین کاست های اصیل هندو، مردان و زنان نذر می کنند که اگر صاحب فرزند پسر شوند او را چند سال به عنوان «پیک» به چاکری عزاداران محرم بفرستند. (١٩٨٧ ,b.Freiag)
«آرنولد» در کتاب نقش علما در ترویج شیعه می گوید: «راجه های بت پرست در شمال گجرات با وعاظ و تجار شیعه خوشرفتاری می کردند و از احسان و نیکی نسبت به آن ها دریغ نمی ورزیدند و گروه زیادی از بت پرستان در ظل مساعی این وعاظ تشیع را پذیرا شدند.» (هالیستر، ١٣٧٣: ٣٢٠)
«دیوید پینالت» در نوشتار خود درباره جنبه های تأثیرگذاری محرم در ایجاد همبستگی اجتماعی شیعیان با سایر فرق می گوید: «مراسم مذهبی محرم نمودی است از کارکرد سنت های مذهبی برای ایجاد ارتباطات فرقه ای و گروهی؛ بنابراین، تعجب آور نیست که هیئت های عزاداری در برخی مناطق از جمله «له» برای نشان دادن و تأکید بر وحدت و همبستگی مسلمانان در برابر تنش های قومی استفاده می شود و به عنوان بخشی از پروسه بهبود روابط از مراسم مذهبی برای در کنار هم بودن و گرد هم آمدن مسلمانان با هندوها و بودایی ها در کنار هم و در فضایی صمیمی و فارغ از درگیری استفاده می کنند.» (١٩٩٧:٣٢٠,Pinault) وی در بخش دیگر از تحقیقات میدانی خود به تأثیرات فرهنگی و اجتماعی برخی از سنت های محرم شیعی در ایجاد تمایزات مذهبی بین شیعه و سنی نیز می پردازد و چنین می گوید: «گرچه سنی ها به خانواده پیامبر (ص) احترام می گذارند و در برخی موارد بانی مراسم محرم می شوند، اما از شرکت در مراسم ماتم که یک سنت شیعی است امتناع می نمایند. سنی ها برای امتناع از این کار به دلایل مختلفی استناد می کنند. آنها معتقدند که در هیچ جای قرآن آیه ای نیست که به خودزنی یا انجام هر شکل از سوگواریهای افراطی برای مرده دستور داده باشد. استدلال دیگر آن بود که گرچه کربلا یک شکست نظامی بود، اما در حقیقت یک پیروزی معنوی است؛ ازاین رو، می تواند دلیلی برای جشن گرفتن باشد نه غم و اندوه. شیعیان حیدرآباد همانند شرایط موجود در و لکنهو، به عنوان اقلیت جامعه مسلمان این شهر محسوب می گردند که به نوبه خود با جمعیت عظیم هندو زندگی می کنند، اما برخلاف لکنهو مراسم محرم در حیدرآباد سالهاست که فارغ از اختلافات گروهی فرقه ای است. دلیل این امر آن است که برپایی مراسم آرام و بی دغدغه محرم به تاریخ حیدرآباد به عنوان یک دولت مستقل امیرنشین برمی گردد.»
( Pinault , 1997: 83-80)
تأثیر محرم در تقویت هویت اجتماعی و مذهبی شیعیان
از دیگر تأثیرات سنت های محرم بر جامعه شیعه در هند، نقش تبلیغی و دفاع از هویت مذهبی و همچنین تأثیر درونمذهبی موجود در سنت های محرم در تحکیم و گسترش ارتباطات در میان اقلیت شیعه در هند، شکل گیری موقوفات، انجمن ها، حسینیه ها و سایر مراکز مذهبی و اجتماعی شیعی است .
«جاستین جونز» در کتاب اسلام شیعی در مستعمره هند فصلی را به مساجد، تکایا و موقوفات شیعه در هند اختصاص داده و درباره نقش و تأثیر محرم در ایجاد جنب وجوش اجتماعی در میان شیعیان اظهار می کند: «پس از مدارس و مساجد با تکایای شیعیان هندی مواجه می شویم که به آنها دربار می گویند. قهرمانان کربلا با نماد شیر و ببر که حاکی از نمادگرایی مردم هند است به نمایش گذاشته شده است. کتاب فروشی ها، عطاری ها، خیاطی ها، خود را برای مراسم محرم آمادهسازی می کنند. شیعیان چند روز قبل از شروع محرم به خانه تکانی و نظافت امامبارهها، حسینیه ها و مساجد می پردازند و با هیجان و شور خاصی به استقبال این ماه می روند. دهه اول که هر کدام به نام یاران امام حسین (ع) نامگذاری شده است با برگزاری مجالس عزا و اهدای نذورات، از جمله پخت وپزهای خاص است.»(٢٠١١:١٢٤ ,Jones)
«هالیستر» در شرح مفصلی که از سنت های آیینی محرم در نزد شیعیان هند می دهد به برخی جنبه های تأثیرگذاری عاطفی و اجتماعی این سنت ها نیز اشاره می کند. وی ضمن تأکید بر اهمیت محرم در نزد مسلمانان و شیعیان و همچنین پیوند میان نشر مذهب شیعه با مراسم محرم اشاره دارد و یادآور می شود: «رشته ای که مراسم عزاداری ده روز اول و بقیه محرم را به هم پیوند می دهد و موجب هماهنگی می شود، «مجالس عزاداری» است. در این مجالس وقایع این ایام جزءبه جزء ذکر می شود. در روزهای اول و دوم دوستان و خویشاوندان به دیدار یکدیگر می روند و در این دیدارها شرحی درباره عزیمت امام برخلاف تمایل خانوادهاش و مراحل سفر آن حضرت و ورود او به کربلا بازگو می شود. روزهای چهارم و پنجم، روزهای ذکر مصائب یاران امام است و هر یک از روزهای دیگر به یکی از شهدای خاندان حسین (ع) و وقایع آن اختصاص دارد. تعزیه از لوازم اصلی محرم است . در عرف شیعی این کلمه به معنی سوگواری و تعزیه امام حسین (ع) است، ولی در شمال و نواحی جنوب هند و در بین سنی ها این تعزیه ها را قبر ساختگی امام حسین (ع) یا تابوت می خوانند. مجالس در منازلی که تعزیه را در آنجا قرار می دهند و گاه در منازل بدون تعزیه تشکیل می دهند. در این ایام مردم دسته دسته از خانه ای بیرون می آیند و به خانه دیگر می روند. در مجامع بزرگ، روضه خوانها به شرح وقایع عاشورا می پردازند. اگر مجالس روضه خوانی و عزاداری به منزله قلب مراسم محرم باشد، نمایش و شبیه سازی وقایع کربلا مجال مناسبی است برای تجلی شکوه و جلال مجدد واقعه عاشورا و به خوبی به ارزش آن ها در جلب و ایجاد علاقه و برانگیختن احساسات توجه شده است.» (هالیستر، ١٣٧٣: ١٩٤)
پینالت نیز ضمن بررسی توصیفی سنت ماتم به تأثیرات اجتماعی آن در هویت شیعی در «حیدرآباد» و «ندرا اپرادش» می پردازد و می افزاید: «تحقیقات من در حیدرآباد بر گروه ماتم یعنی انجمن های محلی شیعه یا جمعیت مردان محلی که طی محرم مراسم ماتم را برگزار می کنند متمرکز شد. ماتم به لحاظ مفهوم کلی بر حالت گریه و زاری برای متوفی دلالت دارد.
در متون شیعه، ماتم نمایانگر عزاداری برای حسین (ع) و سایر شهدای کربلا عمدتا به شکل سینه زنی مکرر و گاهی به شکل صدمه زدن به خود با استفاده از تیغ یا زنجیر است. گروههای مردان و زنان هر کدام مجالسی را برگزار می کنند که در آن وعاظ سخنرانی هایی طولانی ایراد می کنند که طی آن به تشریح مصائب کربلا می پردازد. بعد از سخنرانی ، شرکت کنندگان برای خواندن نوحه (شعر ماتم) بلند می شوند و ماتم و زاری می کنند. در اینجا می خواهم نشان دهم که چطور جمعیت های بانی و برگزارکننده ماتم در حس هویت اجتماعی شیعه حیدرآباد تأثیرگذارند. کربلا تنها نمونه خارقالعاده از رنجی است که اولیای شیعه محتمل آن شدند و به علت این معصومیت است که خداوند به حسین (ع) و خانوادهاش قدرت شفاعت از افرادی را اعطا کرد که در مراسم عزاداری محرم که هرساله به احترام شهدای کربلا برگزار می شود یادش را گرامی می دارند. مراسمی که از درونمایه و مضمونی از رنج، تخلیه ارادی خود و یادبودی برای ارائه مفاهیم مختلف که با هویت شیعه مرتبط است .» (١٩٩٧: ١١ ,Pinault)
محرم فرصت برانگیختن حس همدردی و تخلیه رنج ها
نوحه و مرثیه خوانی وسیله و فرصتی برای شیعیان هند فراهم می آورد تا با بهرهگیری از مضامین آن، حس همدردی جامعه را نسبت به خود به عنوان اقلیتی رنج دیده برانگیزانند. پینالت در این زمینه می گوید: «نوحه به دنبال برانگیختن تأثر و اندوهی است که مربوط به لحظه های خاصی از رنج های شهداست. ویژگی نوحه در یادآوری و تجسم دلخراش و تأثرآور علاوه بر بعد کلامی دارای بعد زیباشناختی است. این تصویرپردازی به وسیله شعرهایی ظاهر می شود که برای تحریک و برانگیختن غم و اندوه در میان شرکت کنندگان در نظر گرفته شده و تقوا و پرهیزگاری شیعیان این امتیاز مذهبی را حفظ می کند که توسط آن دسته که برای حسین (ع) گریه می کنند و آن دسته که دیگران را به گریه وامی دارند به دست آمده است . درست است که این شعرها توأم با غم و اندوه است و خاطرات گذشته را گرامی می دارد، اما درعین حال سبب می شود که شرکت کنندگان وضعیت امروزه خود را در آیینه تاریخ بنگرند و تأمل کنند.
شرکت کنندگان ترغیب می شوند که خود را بخشی از سلسله متصل عزاداران ببینند که از طریق ماتم، از نسلی به نسل دیگر مرتبط اند. دقیقا به این دلیل که ماتم حالتی که اساسا به عنوان ویژگی و خصوصیت شیعیان تلقی می شود در تعریف اجتماعی شیعیان مؤثر است.» پینالت همچنین شرکت گروههای سنی و غیرمسلمانان هندو در مراسم تعزیه را ناشی از ظرفیت مراسم محرم در تخلیه رنج ها می داند. (١٩٩٧:٨٣ ,Pinault)
کارکردهای فرامذهبی سنت های محرم در هند
مراسم محرم را می توان پل وحدت و اشتراک نظر بین اقلیت شیعه با سایر گروهها و فرقه های مذهبی در هند دانست. علی رغم برخی منازعات و رقابت های مذهبی شیعه و سنی، سنت های محرم در هند اختصاص به اقلیت شیعه نداشته و مسلمانان اهل سنت و همچنین غیرمسلمانان هندو و بودایی نیز به این سنت ها هر چند با برخی افزودگی ها و تغییرات پایبندند.
«جان کول»، دلیل این ویژگی جامع و همگانی محرم را مربوط به ارتباط میان مذهب و جامعه در هند سنتی برمی شمرد. وی نبود نسبی مقامات نظارتی مذهبی در کنار آزادیهای مذهبی را دلیل دیگر همگانی شدن و تمرکززدایی از مذهب در هند برمی شمرد. (١٩٨٨:٢١ ,Cole)
«جی. ای. براون» می گوید که در دکن مراسم محرم کارناوال و جشنواره سال است و سنی ها بیشتر از شیعیان به برگزاری آن توجه می کنند. (٢٠٠٣٦٨ ,E.Brown)
«دیاناک» از این ویژگی مذهب در جنوب آسیا به عنوان «درشنایی»[۱۱] یاد می کند و می گوید:
«پرستش شامل فرصتی است برای حضور در پیشگاه ربوبیت و نظاره کردن تصویر با چشمان خود تا توسط الوهیت دیده شوی و ببینی. مذهب درشنایی نه تنها شامل دیدن است، بلکه آراستن ، لباس پوشاندن و لمس تمثال خدا را شامل می شود و در جهت گیری تمثیلی و نمادین است و اجازه می دهد که فرد ملاقات و دیدار مستقیم با معبود خود داشته باشد. در مراسم عمومی محرم، عود کردن و آراستن علم ها با تاج گل، ساخت و حمل تابوت ها (تعزیه) که با فروبردن آن در آب همراه است، آتش افروختن وغیره را می توان درشنایی توصیف کرد؛ بنابراین، ویژگی ضرورتا این مراسم اختصاصی به شیعه پیدا نمی کند و سنی ها که صادقانه حسین (ع) را دوست دارند در آن شرکت می کنند و بر حسین (ع) اشک می ریزند و هندوها نیز محرم را گرامی می دارند و حسین (ع) را به عنوان الهه مرگ می پذیرند. اسب غرق در خون حسین (ع) و سر بریده حسین (ع) بر روی نیزههای سپاه بنی امیه را به اندازه کالی دورگا[۱۲] که با گردنبندی از جمجمه باعث ترس و وحشت می شود مقایسه می کنند.» (١٩٩٢:٣٨ ,Journal)
«پینالت» نیز در بررسی محرم در دارجلینگ (غرب بنگال) به بررسی جنبه ها و ابعادی از مراسم و آیین شیعیان می پردازد که قابل انتقال به محیط غیرشیعی است. وی می گوید: «بسیاری از شیعیانی که به شهرهای شمال هند مهاجرت کردند نیز مراسم و سنت های محرم را که در این مناطق شهرها متداول است با خود به این منطقه آوردند. هرساله جمعیت مسلمان «دارجلینگ» هیئت هایی را در ده روز اول محرم تشکیل می دهند که به راهپیمایی عاشورا منتهی می شود که هزاران تماشاگر را به سوی خود می کشاند، اما این اقدامات توسط مسلمان سنی انجام می گیرد نه شیعیان؛ بنابراین ، فضای حاکم بر تماشاچیان دارجلینگ، فضای سوگواری پر اشک و آه نیست، بلکه (برخلاف حیدرآباد) فضای شاد و مراسم پرشور در آنجا حاکم است. تقریبا همه آن ها سنی هستند، گرچه در گذشته تعداد زیادی شیعه در آنجا ساکن بودند که در سال ١٩٤٠، یعنی کمی بعد از استقلال و تجزیه ، آنجا را ترک کردند.» وی در توجیه فرامذهبی بودن سنت های محرم خاطرنشان می کند که : «جشن محرم روشی برای برطرف کردن نیاز مردم است و مسلمانان سنی به محرم به عنوان فرصتی برای گریه کردن در این ایام اهمیت نمی دهند، بلکه این گرایش مربوط به جایگاه اجتماعی مسلمانان به عنوان جمعیت اقلیت است؛ بنابراین، فارغ از منشأ این سنت ها و فارغ از ارتباط آن با تشیع، در هر کجای دیگر هند. محرم در هند روشی قانونی برای نمایش حضور مسلمانان در آن محسوب می شود.»(١٩٩٧:٨٠ ,Pinault)
«ابوصادق خان» استاد بخش مطالعات هنرهای نمایشی و اجرایی دانشگاه نیویورک در مقاله خود به تأثیرپذیری سنت های شیعی محرم از کیش هندو اشاره می کند و تبدیل شدن مراسم عزاداری به جشن و پایکوبی که طی روزهای چهارم تا دهم محرم در جنوب گجرات اجرا می شود را برداشتی مستقیم از شادی کردن هندوان در مراسم هالی[۱۳] و جشن آتش می داند. (چشم انداز ١٣٨١ ، شماره ٢١)
محرم و پیوستگی شیعیان هند با جامعه جهانی شیعی
گذشته از مبحث تاریخی پیوستگی و همچنین تأثیرپذیری سنت های مذهبی آنان با دولت ها و جوامع شیعی در ایران و برخی کشورهای عربی، در دوره معاصر[۱۴] نیز محرم فرصت زمانی مناسبی را برای اقلیت شیعه هند فراهم می آورد تا از مناسبات و پیوندهای خود با جامعه شیعه در خارج از هند به نمایش بگذارند. (معصومی، ١٣٨٣: ٤٨)
«جاستین جونز» و «ابوصادق خان» نوحه خوانی فارسی ، حضور مبلغان و واعظان عرب و ایرانی در ایام محرم در جمع اقلیت شیعه در هند و همچنین نمایش و یادآوری شباهت ها و علائم مشترک مربوط به جامعه جهانی شیعی را اظهار علاقه اقلیت شیعه هند در متصل کردن خود به جامعه جهانی شیعه می داند. (ابوصادقخان، ١٣٨١، شماره ٢١)
«پینالت» نیز در گزارش خود به فراهم سازی فرصت محرم برای برقراری ارتباطات درونی و بیرونی جامعه شیعه در هند اشاره می کند و خاطرنشان می سازد: «طی تحقیقات در حیدرآباد به این نتیجه رسیدم که جمعیت شیعه کمتر منزوی می شود و عمدتا از سایر جمعیت های شیعی در هند و سایر مناطق جهان مطلع و آگاه است. در حیدرآباد نیز من خطیب مهمانی را دیدم که اهل کراچی بود. کنسولگری ایران در حیدرآباد بانی مجالسی در منطقه «اولد سیتی» شهر می شد، من در کتاب دیگری به تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای تحکیم نقش خود به عنوان پیشوای مذهبی شیعیان در شبه قاره هند پرداخته ام. زمانی که با شیعیان هند در مورد برداشت آن ها از رابطه شیعیان هند با دنیای خارج پرسش کردم، تردید را در آن ها دیدیم. آن ها به وضوح به انقلاب اسلامی ١٩٧٩ ایران می بالیدند و آیت الله خمینی را به خاطر نقشی که در دفاع و تأکید بر باورهای شیعه در عرصه بین المللی داشت و نقش آن به عنوان جایگاه اصلی هویت شیعه در سراسر جهان تحسین می کردند، اما این جهاننگری با حقیقت ناخوانده دیگری متوازن شده است. شیعیان هند کاملا از پایگاه اجتماعی خود به عنوان اقلیت آگاهاند. افرادی که با آن ها مصاحبه کردم با تنش های و نگرانی های شیعیان در پاکستان آشنا بودند و می دانستند که شیعیان پاکستان به عنوان اقلیت در کراچی و جاهای دیگر متناوبا در معرض خشونت قرار می گیرند.
تعمیم و نتیجه گیریها در فضای متنوع و گوناگونی چون هند پرمخاطره است. بااین حال، حداقل در (حیدرآباد) و (لاداک) من با شیعیانی ملاقات کردم که دولت هند را به عنوان حافظ و ضامن حق خود در برگزاری مراسم و ترتیب دادن هیئت های عمومی در محیطی که عمدتا غیرمسلماناند می دانند. علی رغم تنش های فرقه ای در مناطقی چون (لکنهو)، جمعیت شیعه هند عمدتا در ارتباطشان با دولت سازگار و بدون درگیری هستند.»(١٩٩٧:٣٠ ,pinault) وی همچنین سنت های محرم در (جامو) و (کشمیر) را نوعی پیوستگی های فرهنگی و مذهبی شیعیان هند با جهان خارج برمی شمرد و خاطرنشان می سازد: «صد خانوار شیعه در شهر وجود دارد که ٥ تا٦ درصد از کل جمعیت ١٠ تا١٢ هزارنفری شهر را تشکیل می دهد. ماتم سرای شیعه (نظیر امامباره یا حسینیه) درست در بازار اصلی قرار دارد. در ایام محرم تابلویی در معرض دید قرار می گیرد تا افراد را از وجود مراسم در آنجا مطلع کند. پلاکارد ذوالجناح، اسب امام حسین (ع)، را با نیزههایی در بدن و خونآلود به تصویر کشیده است. پرچم هایی سبز و سیاه در دو طرف پلاکارد قرار گرفته است، همراه با بنرهایی که حاوی نقل قولهایی به زبان اردو و انگلیسی از آیت الله خمینی است. در داخل ساختمان سالن بزرگی است که در عقب آن منبر خطیب قرارگرفته که با تصویر دیگری از ذوالجناح و پنجه علم نقره ای (بیرقهای جنگ به شکل دستانی سمبلیک و محافظ) بر روی دسته آن مزین شده است. بر روی دیوار داخلی زیارتگاه پردههای پارچه ای نصب شده که روی آن تصاویری مربوط به کربلا دوخته شده است؛ تصاویری چون ذوالجناح و گل رز که سمبل شهداست، دستان قطع شده حضرت عباس، مشک آب که با تیرهایی سوراخ شده که با آن حضرت عباس سعی کرد برای کودکان حسین (ع) آب بیاورد. مدل این پردهها کاملا مشابه کارهای هنری است که من در زیارتگاههای شیعیان در دمشق دیده بودم و درواقع جوانی که اطراف زیارتگاه مرا راهنمایی کرد به من گفت این پردهها توسط مهاجران شیعه اهل لاداک از خاورمیانه آورده شده است که آن را به ماتم سرای له هدیه کردند. این کارهای هنری همراه با تقویمی با تصاویری از رهبران بزرگ ایران را دیدیم که در مغازهها و کیوسکها آویزان بود که نشاندهنده روشهایی است که از طریق آن شیعیان «له» از ارتباط و پیوندشان با جامعه جهانی شیعه آگاه می شوند.» (١٩٩٧:٨٢ ,Pinault)
نتیجه گیری
تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و هویتی محرم بر اقلیت شیعه در هند موضوعی است که در حوزه شیعه پژوهی حائز اهمیت بوده و از مؤلفه های هویت ساز شیعه در این سرزمین محسوب می شود.
محرم فرصت و مجال مناسبی را برای شیعه هند برای دفاع از هویت جمعی شان فراهم می آورد، زیرا شیعیان به عنوان یک طبقه متمایز و متفاوت از مسلمانان سنی به ندرت می توانستند در سطح عمومی جامعه و تاریخ هند ظاهر شوند و به معرفی ابعاد شیعی اسلام در هند بپردازند.
شیعیان در این ماه فرصتی می یابند تا پایگاه و منزلت اجتماعی شان را به صورت اقلیتی مصیبت زده و رنج دیده و حامی حسین (ع) و شهدای کربلا نشان دهند.
محرم فرصت هم گرایی و تقویت همبستگی های اجتماعی اقلیت شیعه با اهل سنت و هندوها را نیز فراهم می آورد و نمودی است از کارکرد سنت های مذهبی برای ایجاد ارتباطات فرقه ای و گروهی. همانگونه که نقش تبلیغی و دفاع از هویت مذهبی و همچنین تأثیر درونمذهبی موجود در سنت های محرم در تحکیم و گسترش ارتباطات در میان اقلیت شیعه در هند را در کنار شکل گیری موقوفات، انجمن ها، حسینیه ها و سایر مراکز مذهبی و اجتماعی شیعی را باید از جنبه های تأثیرگذاری عاطفی و اجتماعی این سنت ها بر حس هویت اجتماعی شیعه به شمار آورد.
نوحه و مرثیه خوانی وسیله و فرصتی برای شیعیان هند فراهم می آورد تا با بهرهگیری از مضامین آن حس همدردی جامعه را نسبت به خود به عنوان اقلیتی رنج دیده برانگیزانند.
همانگونه که مسلمانان شیعه و سنی هند از محرم به عنوان فرصتی نه صرفا برای گریه کردن، بلکه روشی قانونی برای نمایش حضور مسلمانان در آن کشور بهره می گیرند. کما اینکه محرم فرصت زمانی مناسبی را برای اقلیت شیعه هند فراهم می آورد تا از مناسبات و پیوندهای خود با جامعه شیعه در خارج از هند و متصل کردن خود به جامعه جهانی شیعه نیز بهره گیرد.
منابع
الف – کتاب
١.رضوی، سید اطهر عباس ، ١٣٧٦، شیعه در هند، ترجمه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول.
٢.رضوی، سید اطهر عباس، ١٣٨١. تصوف در هند، ترجمه منصور معتمدی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول.
٣.هاینس، هالم، ١٣٨٥، تشیع، ترجمه محمدتقی اکبری، قم: نشر ادیان، چاپ اول.
٤.توال، فرانسوا، ١٣٨٠، ژئوپلیتیک تشیع، ترجمه حسن صدوقی ونینی، تهران: نشر دانشگاه شهید بهشتی، چاپ اول .
٥.هالیستر، جان نورمن، ١٣٧٣، تشیع در هند، ترجمه آذرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول.
٦.یاری، سیاوش، ١٣٨٨، تاریخ اسلام در هند (از آغاز تا قرن پنجم هجری قمری)، قم : نشر ادیان، چاپ اول.
٧.کوکبی، جمیله، ١٣٩٣، تحلیل گزارش کمیته ساچر درباره وضعیت اجتماعی، اقتصادی و آموزشی مسلمانان هند، تهران: مرکز مطالعات فرهنگی و بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، چاپ اول.
٨.عزیز، احمد، ١٣٨٩، تاریخ تفکر اسلامی در هند، مترجمان نقی لطفی و محمدجعفر یاحقی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
٩.بی نام، ١٣٧٩، مهاجرت تاریخی ایرانیان به هند، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی .
١٠. بروکلمان، کارل، بی تا، تاریخ الادب العربی، ترجمه عربی عبدالحلیم النجار، قم: دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم.
١١. رونالدسن، ادوایت م، ١٤١٠ق، العقیده الشیعه، ترجمه عربی، چاپ بیروت: نشر مفید، چاپ دوم.
ب- مقالات
١٢. ابوصادق خان، (١٣٨١)،«محرم در هند»، ترجمه علی اصغر جنت پور، فصلنامه چشم انداز ارتباطات فرهنگی، تهران، سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی، شماره ٢١، صص ٢١ -٢٦ .
ج- پایاننامه
١٣. معصومی، محسن، ١٣٨٣، فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی دکن و دوره بهمنیان، پایاننامه دکتری، دانشگاه تهران.
د – انگلیسی
- Pinault ,David (1997), SHIISM IN SOUTH ASIA ,The Muslim World. St. Martin ‘s Press , New York, NY.
- Cole ,J. R. I. (),Roots of North Indian Shi‘ism in Iran and Iraq ,Religion and State in Awadh, 1722-1859. UNIVERSITY OF CALIFORNIA PRESSBerkeley · Los Angeles · Oxford.
- Toby ,Howarth ,(2005), Shia as a muslim minority in India ,Routledge ,U.S.A.
- Justin Jones . Shia Islam in Colonia India ;Religion ,Community and Sectarianism,Cambridge Studies in India History and Sociaty .
- Hjorshoj,Keith ,(1988) ,”Shii Identity and the Significance of Muharram in lucknow ,India ,”Kramer.University of California Press.
- Jams SchubelVernon ,(1993) ,Religious performancein Contemporary Islam : Shii Devotoinal Rituals in South Asia Columbia University of South Carolina Press.
- B.Freitag Sandria (, 1987), ,”Sunnis and Shia:From community Identity to Communal Sectarianism in North Indian Islam ,Peter Gaeffke,University of Pennsylvania.
- Schimmel ,A nnemarie (,1980,)Islam in the Indian Subcontinent , E.J.Brill /Leiden-Koln,Printed in the Netherland.
پی نوشت ها:
[۱] هند با داشتن بیش از ١٨٠ میلیون جمعیت مسلمان، پس از اندونزی دومین جمعیت مسلمانان را در خود جای داده است.
[۲] می توان به آثاری همچون «اقلیت شیعه دوازدهامامی در هند» از تابی هاورث؛ کتاب «تشیع در هند» اثر جان نورمن هالیستر؛ کتاب «اسلام شیعی در مستعمره هند» از جاستین جونز؛
«هویت شیعی و اهمیت محرم در لکهنو» از کیت هجورتشوج؛ «ریشه های تشیع در شمال هندوستان و ایران» از جی. آر. ای. کول ؛ «خطابه اشک» از جیمز اسکوبل ، یاد کرد. در این میان دیوید پینالت را می توان به دلیل حجم پژوهش هایی که درباره شیعه در هند صورت داده است بیش از دیگر خاورشناسان شیعه پژوه فعال دانست . وجه تمایز وی نسبت به دیگر خاورشناسانی که درباره شیعه در هند تحقیق کرده اند این است که وی علاوه بر کتاب و مقالاتی که درباره تاریخ و فرهنگ شیعه در هند نگاشته ، آثار متعددی را نیز مستقلا به مباحث مربوط به محرم و سنت های آیینی شیعیان هند اختصاص داده است که از آن میان می توان به «اسب کربلا: مطالعه در مورد عبادات مسلمانان جنوب آسیا»؛ «تشیع: اشعار آیینی و مشهور در یک جامعه مسلمان»؛ «روز شیر: مراسم عزاداری و هویت شیعه در لداخ»؛ «تشیع در جنوب آسیا»؛
«اجتماعات مردان مسلمان شیعه و بزرگداشت محرم در حیدرآباد هند»؛ «فصلی از کتاب میراث تشیع با عنوان آیین های ریاضت های نفسی در روایات مسیحیت و تشیع»؛ «روابط مسلمانان و بودائیان در یک بافت مذهبی: تحلیلی از دسته های عزاداری محرم در شهرستان
«له» در لداخ»؛ «زینب بنت علی (ع) و جایگاه زنان خانه دار امامان نخستین در ادبیات عبادی شیعه»؛ «احساس و هنر در مراسم شیعیان معاصر»؛ «ما پروانه های حسینیم»؛ «تحلیل تطبیقی آداب مرثیه خوانی شیعیان در هند معاصر و انجمن توبه مسیحی قرن چهاردهم در ایتالیا و آلمان» اشاره کرد.
[۳] کمیته راجیندر ساچر (Rajinder Sacher Committee) در سال ٢٠٠٥ به دستور منوهان سینگ ، نخست وزیر هند، تشکیل شد. وظیفه این کمیته تهیه گزارشی درباره آخرین وضعیت اجتماعی، اقتصادی و آموزشی جامعه مسلمانان هند است.
[۴] برای مطالعه بیشتر در خصوص ساختار جمعیتی وفرهنگی ونقش تاریخی شیعیان هند رجوع کنید به: اطهر رضوی، سید عباس، تاریخ اجتماعی -فکری شیعه در هند، پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی، قم. همان نویسنده تاریخ تصوف در هد فترجمه منصور معتمدی، تهران ، مرکز نشر دانشگاهی، ١٣٨١.ارشاد، فرهنگ، مهاجرت تاریخی ایرانیان به هند، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی، ١٣٧٩.ایران وهند، مجموعه مقالات، سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی، ١٣٨٥.جان نورمن هالیستر، تشیع در هند، ترجمه آذرمیدخت مشایخ فریدونی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران ١٣٧٣.
[۵] ر.ک. به رفیق زکریا «نزاع در اسلام»؛ موجان مؤمن «معرفی اسلام شیعی»؛ هاینس هالم «تشیع»؛ (مبحث تشیع دوازدهامامی در شبه قاره)؛ سیاوش یاری «تاریخ اسلام در هند»؛ اطهر رضوی «شیعه در هند.»
[۶] Clarence Maloney
[۷] David Pinault
[۸] Chandra Gupta
[۹] Aurangzeb
[۱۰] J.R. Cole
[۱۱] از واژه سانسکریتی درشنا، یعنی دیدار فرخنده الوهیت.
[۱۲] Kali Dorga
[۱۳] Holli
[۱۴] ر.ک. «تاریخ اسلام در هند» از سیاوش یاری؛ «تشیع در هند» از جان نورمن هالیستر؛ «مهاجرت تاریخی ایرانیان به هند» از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ١٣٧٩.
ثبت دیدگاه