اگر چه معنا و مفهوم برخی واژگان و موضوعاتی که به صورت روزمره در ادبیات گفتاری و نوشتاری ما کاربرد دارند، به صورت کلی و اجمالی برایمان روشن است؛ اما به معنای کامل و دقیق آنها توجه نداریم؛ مانند واژه «جهاد». جهاد از ریشه «جَهد» یا «جُهد»، به هر گونه تلاشی گفته نمیشود؛ بلکه به تلاش همراه با سختی و مشقت اطلاق میگردد.
مقدمه
قال الله تعالی: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ…»
مقدمه
اگر چه معنا و مفهوم برخی واژگان و موضوعاتی که به صورت روزمره در ادبیات گفتاری و نوشتاری ما کاربرد دارند، به صورت کلی و اجمالی برایمان روشن است؛ اما به معنای کامل و دقیق آنها توجه نداریم؛ مانند واژه «جهاد». جهاد از ریشه «جَهد» یا «جُهد»، به هر گونه تلاشی گفته نمیشود؛ بلکه به تلاش همراه با سختی و مشقت اطلاق میگردد.
این اصطلاح در قرآن نیز پرکاربرد است؛ بهگونهای که ۴۱ بار در آیات مختلف کتاب الهی مطرح شده است؛ چنانکه در سوره مبارکه حج فرموده است: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ…؛ و در راه خدا جهاد كنيد و حق جهادش را ادا نماييد». درباره این آیه شریفه، دو سؤال اساسی مطرح است: معنای حق جهاد چیست؟ راه عمل به آن کدام است؟ در این نوشتار، به دو سؤال فوق پاسخ میدهیم.
۱. حق جهاد
برای رسیدن به پاسخ پرسش اول، به گفته مفسران شهیری همچون مرحوم طبرسی و علامه طباطبایی بسنده میکنیم. مرحوم طبرسی در مجمع البیان نوشته است: «بیشتر مفسران بر این باورند که مقصود از جهاد در این آیه شریفه، همه طاعات است (لذا به جهاد در میدان جنگ اختصاص ندارد)».
علامه طباطبایی نیز در المیزان نوشته است: «ظاهراً مراد از جهاد در این آیه، معنای عام آن است. مؤید این دیدگاه، آیه آخر سوره عنکبوت است که جهاد را در معنایی غیر از جهاد جنگی به کار برده است: “وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا…؛ و آنها كه در راه ما (با خلوص نيت) جهاد كنند، قطعاً به راههاى خود هدايتشان خواهيم كرد”».
بنابراین جهاد، واژه ای عام است و به جهاد فیزیکی اختصاص ندارد. برای روشنتر شدن گستره معنایی جهاد، اقسام چهارگانه آن را بررسی میکنیم.
الف. جهاد کبیر
این تعبیر که تعبیری قرآنی است، در سوره فرقان ذکر شده است: «فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً؛ بنابراین از كافران اطاعت مكن و به وسيله آن [قرآن] با آنان جهادی بزرگ بنما».
بر پایه نظرات مفسران عالیقدر منظور از جهاد کبیر، جهاد علمی و فرهنگی است؛ زیرا سوره فرقان، سورهای مکی است و در مکه هیچگاه جنگی میان مسلمانان و مشرکان صورت نگرفت. ضمیر در «به» نیز به قرآن باز میگردد. مفسر شهیر شیعه، علامه طبرسی با تعبیر لطیفی در این باره مینویسد: «از اين آيه بر مىآيد كه بهترين و بزرگترين جهاد در پيشگاه خدا، جهاد متکلمان است كه شبهات دشمنان دين را پاسخ میدهند».
منظور از «جهاد تبیین» که مطالبه جدی مقام معظم رهبری حفظه الله است، جهاد کبیر یعنی جهادی علمی ـ فرهنگی است که امروزه با گستردگی روزافزون جنگ رسانهای دشمن، اهمیت و ضرورت آن بیشتر آشکار شده است.
ب. جهاد افضل
جهاد افضل، اصطلاحی روایی است که در حدیثی معتبر (موثق) از رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ؛ به درستی که برترین جهادها، سخن عادلانه نزد حاکم ستمگر است». امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز در سخنی مشابه این سخن رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ؛ امر به معروف و نهى از منكر، نه اجلى را نزدیک مىكند و نه از روزى مىكاهد و بهتر از همه اين ها، سخن عدل است در برابر حاكم ظالم».
ج. جهاد اکبر
این تعبیر نیز برگرفته از چندین روایت است. در روایتی از امیرمؤمنان(علیه السلام) این عبارت اینگونه استفاده شده است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْجِهَادَ الْأَكْبَرَ جِهَادُ النَّفْسِ فَاشْتَغِلُوا بِجِهَادٍ أَنْفُسِكُمْ تَسْعَدُوا؛ بدانید که جهاد اکبر همان مجاهده با نفس است؛ پس به جهاد با نفس همت کنید تا سعادتمند شوید». همچنین در روایت دیگری از حضرت آمده است: «أَوَّلُ مَا تُنْكِرُونَ مِنَ الْجِهَادِ جِهَادُ أَنْفُسِكُمْ؛ نخستين جهادى كه آن را انکار میکنید (كنار مىنهيد)، جهاد با نفْسهايتان است».
این عبارت در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) نیز به کار رفته است. فضیل بن عیاض از آن حضرت پرسید: «جهاد واجب است یا مستحب؟». امام(علیه السلام) در پاسخ جهاد را به چهار بخش تقسیم و دو مورد را واجب و دو مورد دیگر را مستحب دانسته و درباره جهاد واجب فرموده است: «فَأَمَّا أَحَدُ الْفَرْضَيْنِ فَمُجَاهَدَةُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ مِنْ أَعْظَمِ الْجِهَادِ وَ مُجَاهَدَةُ الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ فَرْضٌ؛ يكى از دو جهاد واجب، جهاد انسان با نفس خويش برای دوری از گناهان است که از بزرگترین جهادهاست. جهاد دوم که واجب است، جهاد با کفار است».
د. جهاد اصغر
این تعبیر، تعبیر روایی مشهوری است. وقتی مجاهدان از یکی از جنگها برگشتند، رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آنان را تکریم کرد و به آنان فرمود: «آفرین بر شما که از میدان نبرد اصغر پیروزمندانه برگشتید». منظور از «اصغر» در این اصطلاح، صغیر و کوچک نیست و نبرد با دشمن، به هیچ عنوان کوچک و راحت نمیباشد. در واقع این جهاد، مصداق و نمونهای از جهاد اکبر و مبارزه با نفس است و تا مبارز بر نفس خویش چیره نشده باشد، نمیتواند افزون بر دل کندن از زن و فرزند و زندگی، جان خود را کف دست بگیرد و به مقابله فیزیکی با دشمن برود. در طول تاریخ میتوان افراد شاخصی را دید که ضمن دارا بودن موقعیت علمی و فرهنگی، اهل جهاد فیزیکی نبودند. بنابراین راز تعبیر به اصغر درباره این جهاد، کوچکتر بودن آن نسبت به جهاد اکبر از یک زاویه خاص است. مجاهده با نفس از آن جهت که محدود به زمان و مکان خاصی نیست و تا آخرین لحظه عمر لازم است، اکبر از مبارزه با دشمن ظاهری است که در مقطع یا مقاطعی خاص به نبرد با انسان میآید.
نکته دیگر درباره این جهاد، این است که چون جهاد فیزیکی بر زنان لازم نیست، تلاش زن برای استحکام نظام خانواد ه به عنوان جایگزین برای آن معرفی شده است. در جهانبینی اسلام، زحمات زن در رسیدگی به شوهر و فرزندان و گرم نگه داشتن کانون خانواده، معادل جهاد مردان در میدان نبرد با دشمن است. ماجرای تأملبرانگیزی که جریان مراجعه أسماء بنت یزید انصاری به رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و پاسخ آن حضرت، مبنی بر معادله خوب شوهرداری زنان با جهاد مردان را روایت میکند؛ شاهد روشنی برای این موضوع است.
۲. راه عملی کردن حق جهاد
بهترین راه عملی کردن اقسام گوناگون جهاد، الگوپذیری از اسوههای الهی یعنی انبیا و اولیاست که دو اثر مهم را به دنبال دارد:
ـ داشتن الگو، سختیهای رسیدن به یک فضیلت را آسان میکند؛
ـ به سبب پیوند عاطفی میان انسان و آن الگوی الهی، رسیدن به آن فضیلت سرعت میگیرد.
از اینرو قرآن، بخشهایی از زندگی حدود ۳۰ پیامبر الهی را ذکر کرده است. در سوره انعام پس از نام بردن از چند نفر از پیامبران، فرموده است: «أُولئِكَ الَّذينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ…؛ آنها كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده است؛ پس به هدايت آنان اقتدا كن». در زیارتنامههای حضرات معصومین نیز میخوانیم: «وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ».
در میان پیامبران و دیگر اولیای الهی، حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) الگوی بینظیری برای عملیاتی کردن اقسام گوناگون جهاد است؛ زیرا نمونههای زیادی از هر چهار نوع جهاد، در زندگانی کوتاه ایشان وجود دارد که برخی از آنها از نظر میگذرانیم:
۱. فاطمه(سلام الله علیها) و جهاد کبیر
نمونههای جهاد علمی و فرهنگی در زندگانی کوتاه بانوی بزرگ اسلام بسیار است که به برخی از آنها اشاره میشود.
الف: تعلّم
بانوی بزرگ اسلام ضمن دارا بودن مقام علمی موهبتی الهی، همواره میکوشید از شهر علم نبوی بهرهمند شود؛ چنانکه در روایتی آمده است:
از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چند روزی نگذشته بود که شخصی به خانه فاطمه(سلام الله علیها) آمد و عرض کرد: «آیا رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی نزد شما یادگار گذاشته است تا مرا از آن بهرهمند سازی؟». حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به یاد حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) افتاد و به کنیز خود فرمود: «هَاتِ تِلْکَ الْجَرِیدَةَ؛ آن صفحه نوشته شده را بیاور». کنیز به جستجو پرداخت و آن را نیافت و بازگشت و به حضرت گفت: «آن را نیافتم». حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به او فرمود: «وَیْحَکِ اُطْلُبِیها فَاِنَّها تَعْدِلُ عِنْدِي حَسَناً وَ حُسَیْناً؛ وای بر تو! برو آن را پیدا کن؛ زیرا ارزش آن نزد من همطراز ارزش حسن و حسین است». کنیز رفت و به جستجوی دقیق پرداخت و سرانجام آن نوشته را پیدا کرد. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آن نوشته را برای فرد خواند که در آن چنین نوشته شده بود:
ـ «لَيْسَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَمْ يَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ؛ از مؤمنان نیست آن کسی که همسایهاش از آزار او در امان نیست»؛
ـ «وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُؤْذِي جَارَهُ؛ و کسی که ایمان به خدا و روز جزا دارد، به همسایهاش آسیب نمیرساند»؛
ـ «وَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ يَسْكُتْ؛ و کسی که به خدا و روز قیامت اعتقاد دارد، یا سخن نیک میگوید و یا سکوت میکند»؛
ـ «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْخَيِّرَ الْحَلِيمَ الْمُتَعَفِّفَ وَ يُبْغِضُ الْفَاحِشَ الضَّنِينَ السَّئَّالَ الْمُلْحِفَ؛ خداوند انسان خیرخواه، بردبار و پاکدامن را دوست دارد و انسان بدزبان و کینهتوز و بسیار سؤالکننده را دشمن دارد»؛
ـ «إِنَّ الْحَيَاءَ مِنَ الْإِيمَانِ وَ الْإِيمَانُ فِي الْجَنَّةِ؛ بدان که حیاء از ایمان است و ایمان، موجب ورود به بهشت میشود»؛
ـ «وَ إِنَّ الْفُحْشَ مِنَ الْبَذَاءِ وَ الْبَذَاءُ فِي النَّارِ؛ و بدان که ناسزاگویی از بیشرمی است و بیشرمی، موجب ورود به آتش دوزخ است».
ب: تعلیم
حدود صد حدیثی که حضرت زهرا(سلام الله علیها) از رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است، نمونهای از تلاش ایشان برای آموزش معارف الهی به جامعه است. احادیث گوناگون دیگری که آن حضرت مستقیماً بیان کرده است، از دیگر جلوههای آموزش محسوب میشود؛ چنانکه فرموده است: «مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ؛ كسى كه عبادت پاک و خالص خود را به بالا بفرستد، خداوند بهترين مصالحش را بر او نازل مىکند».
دعاهای متعددی همچون تعقیباتی که از آن بانو نقل شده است، منبع بینظیری برای آشنا کردن مردم با نیازهای اخلاقی اجتماعی به شمار میآید؛ از جمله دعای مشهور به دعای جامعه. محورهای هفتگانه خطبه آن حضرت نیز کلاس دیگری از دانشگاه آموزشی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) است: توحید، نبوت عامه، قرآن، اسرار احکام الهی، نبوت خاصه، نفاق و منافقان، کودتای سقیفه.
صبر و حوصله حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) در برابر سؤالات زیاد بانوی پرسشگر، نمونه دیگری از زحمات آن حضرت در عرصه جهاد کبیر به شمار میرود.
۲. فاطمه(سلام الله علیها) و جهاد افضل
تنها یادگار رسولخد(صلی الله علیه و آله و سلم) که در غم جانکاه رحلت پدر بود، جهاد افضل و ایستادن در برابر ظالمان را به گونهای بینظیر به نمایش گذاشت و در این راه، خود و فرزندش را نیز فدا کرد. بانوی هجده ساله، در برابر خلیفه شصت ساله با شجاعتی شگفتانگیز فرمود:
يَا ابْنَ أَبِيقُحَافَةَ! أَفِي كِتَابِ اللَّهِ أَنْ تَرِثَ أَبَاكَ وَ لَا أَرِثَ أَبِي لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيًّا فَدُونَكَهَا مَرْحُولَةً مَخْطُومَةً تَلْقَاكَ يَوْمَ حَشْرِكَ وَ نَشْرِكَ فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الْغَرِيمُ مُحَمَّدٌ وَ الْمَوْعِدُ الْقِيَامَةُ وَ عِنْدَ السَّاعَةِ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ؛ اى فرزند أبىقحافه! آیا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببرى، ولی من از پدرم ارث نبرم؟ چه سخن ناروایى گفتی! (حال که چنین است) پس بگیر آن (ارث من) را که همچون مرکب آماده و مهار شده، آماده بهرهبردارى است؛ ولى بدان در قیامت تو را دیدار و بازخواست مىکنیم و در آن روز، داور خدا و مدّعىِ تو محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و موعدِ داورى، رستاخیز است و در آن روز، باطلان زیان خواهند دید.
خطبه در مسجد نبوی، تنها میدان جهاد افضل حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نبود. آن حضرت در جمع زنان مدینه نیز دست به مقابله با ظلم و ظالم زد و فرمود:
وَيْحَهُمْ أَنَّى زَحْزَحُوهَا عَنْ رَوَاسِي الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ مَهْبِطِ الْوَحْيِ الْأَمِينِ وَ الطَّبِينِ بِأَمْرِ الدُّنْيَا وَ الدِّينِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ؛ واى به حالشان! چگونه خلافت را جابهجا كردند و آن را از بنيان استوار كوههاى ثابت خاندان رسالت، برگردانيده و دور ساختند و از پايههاى استوار نبوت و منزلگاه وحى و جبرئيل امين جدا كردند و آن كس (على(علیه السلام)) را كه در امر دنيا و دين متخصص بود، كنار زدند و از حقش محروم نمودند؟! آگاه باشيد اين كار زيانى است آشكار.
سخنان زهرای مرضیه(سلام الله علیها) با أمسلمه و محمود بن لبید و رفتن شبانه به در خانه انصار نیز در راستای ظلمستیزی آن بزرگ بانوی عالم بود. چه زیبا گفت شاعر: «ذوالفقار علی(علیه السلام) و تیغ زبان تو یکی است».
۳. فاطمه(سلام الله علیها) و جهاد اکبر
زهرای مرضیه(سلام الله علیها) که در سنین جوانی و اوج نیازهای مادی و علایق بشری قرار داشت، در مقاطع گوناگون بهگونهای با نفس خود مخالفت کرد که تاریخ نمیتواند به سادگی از کنار آن عبور کند. ایثار همه درآمد فدک، جلوه روشنی از جهاد اکبر فاطمه(سلام الله علیها) است. حداقل درآمد فدک را که دو سال در اختیار آن بانو بود، ۲۴ هزار دینار نقل کردهاند. در ماجرای معروف شب عروسی که لباس خود را به سائل داد نیز نکته ظریفی است که حاکی از اوج تسلط آن بانو بر نفس خود است:
فاطمه(سلام الله علیها) هنگام عروسى، پیراهنى کهنه داشت. رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ضمن جهیزیه آن حضرت، پیراهنى تازه تهیه نمود تا فاطمه(سلام الله علیها) آن را در شب عروسى بپوشد. وقتى فاطمه(سلام الله علیها) با لباس نو به منزل على(علیه السلام) رسید و مراسم جشن و اطعام پایان یافت و فاطمه(سلام الله علیها) و همسرش تنها شدند، فقیرى در خانه آمد و اظهار نیاز نمود و گفت: «اى اهل خانه! گرسنه و عریانم! به من غذا داده و لباسی برای پوشیدن به من بدهید». فاطمه(سلام الله علیها) از غذاى عروسى براى آن فقیر کنار گذاشت و لباس جدید خود را از تن بیرون آورد و همان لباس قدیمى را بر تن کرد و غذا و لباس را به فقیر بخشید. آنگاه این آیه را تلاوت کرد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ؛ به نیکى (کامل) نمیرسید، مگر زمانى که از آنچه دوست دارید انفاق کنید».
بانوی بزرگ اسلام میتوانست همان پیراهن قدیمی را به سائل بدهد، اما ضمن خواندن آیه فوق ایثار کرد و بهترین لباس خود را در راه خدا بخشید!
۴. فاطمه(سلام الله علیها) و جهاد اصغر
گفتگویی که در واپسین روزهای حیات زهرای مرضیه(سلام الله علیها) با امیرمؤمنان علی(علیه السلام) صورت گرفت، بیانگر اوج جهاد آن بانو در خوب شوهرداری و حفظ کانون خانواده است:
فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: «يَا ابْنَ عَمِّ! مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي؛ ای پسرعمو! در طول مدتی که با من زندگی کردی، مرا دروغگو و خائن نیافتی و هرگز با تو مخالفتی نداشتم». امام علی(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَكِ غَداً بِمُخَالَفَتِي؛ پناه بر خدا (که تو با من بدرفتاری کرده باشی). تو خداشناستر و نیکوکارتر و باتقواتر و شرافتمندتر و خداترستر از آن هستی که فردا (ی قیامت) نسبت به مخالفت با من، توبیخت کنم».
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در سخن دیگری اوج رضایت خود از زهرای مرضیه(سلام الله علیها) را اینگونه بازگو کرده است:
فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَكْرَهْتُهَا عَلَى أَمْرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ؛ به خداوند سوگند! من هيچگاه فاطمه(سلام الله علیها) را خشمگين و ناراحت نكردم تا از دنيا رحلت كرد. فاطمه(سلام الله علیها) هم مرا خشمناک نكرد و از من نافرمانى ننمود. هر گاه به چهره فاطمه(سلام الله علیها) نگاه مىكردم، غم و غصههایم از بین میرفت.
نگارنده: حجتالاسلام والمسلمین علی خادمی
فهرست منابع
۱. ابنأبیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغه، چاپ اول، قم: مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
۲. ابناثیر جزری، عزالدین، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، چاپ اول، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
۳. ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبیطالب، چاپ اول، قم: علامه، ۱۳۷۹ق.
۴. ابن طاووس، علی بن موسی، کشف المحجة لثمرة المهجة، چاپ اول، قم: مکتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۱۲ق.
۵. مهج الدعوات و منهج العبادات، چاپ اول، قم: دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
۶. ابنعاشور، محمدطاهر بن محمد، التحرير و التنوير، چاپ اول، بیروت: مؤسسة التاريخ العربی، ۱۴۲۰ق.
۷. ابنفارس، احمد، معجم مقاييس اللغة، چاپ اول، قم: دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
۸. اِربَلی، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، چاپ اول، تبریز: بنیهاشمی، ۱۳۸۱ق.
۹. تمیمی آمِدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، چاپ دوم، قم: دار الکتاب الإسلامی، ۱۴۱۰ق.
۱۰. خزاز قمی، على بن محمد، كفاية الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنیعشر، چاپ اول، قم: بیدار، ۱۴۰۱ق.
۱۱. سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور فى التفسير بالمأثور، چاپ اول، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی، ۱۴۰۴ق.
۱۲. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، چاپ اول، قم: هجرت، ۱۴۱۴ق.
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت: الأعلمی، ۱۳۹۰ق.
۱۴. طبرى، محمد بن جرير، دلائل الإمامه، چاپ اول، قم: بعثت، ۱۴۱۳ق.
۱۵. صدوق، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ق.
۱۶. معانی الأخبار، چاپ اول، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ق.
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ سوم، تهران: ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
۱۸. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، چاپ اول، مشهد: نشر مرتضی، ۱۴۰۳ق.
۱۹. فتال نيشابورى، محمد بن احمد، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، چاپ اول، قم: رضی، ۱۳۷۵ش.
۲۰. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، چاپ سوم، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
۲۳۰ المرعشی التستری، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، چاپ اول، قم: مكتبة آيةالله المرعشى النجفى، ۱۴۰۹ق.
۲۴. معهد باقر العلوم، موسوعة کلمات فاطمة الزهراء، چاپ اول، قم: معهد باقر العلوم، ۱۳۹۳ش.
۲۵. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، چاپ اول، قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
۲۶. ورام بن أبیفراس، مسعود بن عیسی، تنبيه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، چاپ اول، قم: مکتبة فقیه، ۱۴۱۰ق.
ثبت دیدگاه