سرودهای ملی کشورهای مختلف جهان، نشات گرفته از باورها و اعتقادات و پیشینۀ تاریخی و اساطیری آنها است؛ لذا با دقت در این سرودها و حتی موسیقی آنها میتوان تا حد زیادی به روحیه، فرهنگ و تمدن آن ملل پی برد. در این مقاله، سرود جمهوری اسلامی ایران با سرود ملی ایالات متحدة امریکا از سه جهت: ١- قالب شعری (وزن و قافیه) سرودها ٢- موسیقی سرودها ٣- محتوا و مفهوم سرودها، با هم مقایسه شده است. در این مقایسه فقط به مواردی از افتراقات دو سرود اشاره شده است و آگاهانه به اشتراکات آنها پرداخته نشده است. به طور خلاصه در این مقایسه، سرود امریکا از نظر قالب (وزن و قافیه) از سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، ادبیتر و قویتر است. از نظر موسیقی سرود ملی جمهوری اسلامی ایران ملایم تر از سرود ملی امریکا است و از نظر مفهوم و محتوا سرود ملی ایران بیان کنندة صلح و دوستی و در نهایت، دفاع مقدس و مشروع است؛ در حالی که سرود امریکا بیان کنندة روحیۀ جنگ طلبانۀ آنان است.
١- مقدمه
درست است که سرود ملی هر کشوری در برهه ای خاص از زمان و معمولا به وسیلۀ یک نفر یا عده ای محدود خلق میشود؛ اما میتوان گفت که آرزو و خواسته های ناخودآگاه یک ملت است که در قالب یک سرود متبلور شده است. محتوا و پیام اصلی این سرودها، بر خودآگاه و ناخودآگاه مستمعان تأثیر فراوانی میگذارد. این پیام تقریبا ملکۀ ذهن افراد یک ملت خواهد شد و به عنوان یک عامل اساسی در بین اقوام مختلف یک ملت، ایجاد همبستگی میکند… فخرالدینی رهبر، مدیر ارکستر ملی ایران در مورد سرود «ای ایران ای مرز پر گهر» میگوید: «وقتی مردم در کنار هم این قطعه را میخوانند با هم صمیمیتر می – شوند و همدیگر را بیش تر دوست دارند. در حقیقت این قطعه، حسی از وحدت و یکپارچگی به مردم میدهد.» (گروه ادب، ١٣٨٧: ٥٧) رمز ماندگاری آنها نیز در گرو این همگانی بودن آنهاست: «رمز ماندگاری بعضی از سرودهای ملی را در بیان احساس و آمال مردمی و یا اهداف مقدس آنان میدانند.» (آزاده، ١٣٨٤: ٥٢٠)
بیشتر این سرودها ریشه در رویاهای جمعی و اساطیر یک ملت دارند. شاید بیراه نباشد اگر این سرودها را با اسطوره های ملی کشورها در پیوند بدانیم؛ زیرا «اسطورۀ رویایی همگانی است، رویایی است پایدار که تبارها و تیره ها در درازنای زندگی خویش دیده اند.» (کزازی، ١٣٧٦: ١٢٣) کزازی از «ناخودآگاه تباری» نام میبرد و میگوید:
«هر تباری نیز میتواند ناخودآگاهی ویژۀ خویش داشته باشد که در سنجش با تباری دیگر جداییها و تفاوت های آن آشکار خواهد شد. ناخودآگاه تباری که شالوده های استوار و دیرینۀ پیوندها و همبستگیهای تباری و قومی را میسازد و منش ملی و روانشناسی مردمی را پدید می آورد، نمادهای ویژه ی خود را میآفریند این نمادها را میتوان نمادهای تباری نامید.» (همان: ۱۲۸)
سنت ها… و هر آنچه هنجارها و ارزش های ملی را پدید میآورد، ریشه در ناخودآگاهی تباری گسترانیده است. (همان: ١٢٨)
١-١- بیان مسئله
سرودهای ملی هر کشوری، متناسب با روحیات و فرهنگ آن کشور، آگاهانه یا ناآاهانه خلق شده و معمولا تا با باورها و اعتقادات جمعی در پیوند نباشند، مقبولیت عام نخواهند یافت. سرود ملی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحدۀ امریکا نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در این مقاله سعی شده است این دو سرود از لحاظ مختلف با هم مقایسه شوند تا از لابه لای این سرودها، روحیات و فرهنگ واقعی و غیر تصنعی دو کشور نمایان شود.
١-٢- پیشینۀ تحقیق
به جز کتاب «سرودهای ملی کشورهای جهان» از پویان آزاده (آزاده، ١٣٨٣) که تمام سرودهای ملی جهان را بدون تجزیه و تحلیل به چاپ رسانیده، تا به حال مقاله یا کتابی که سرود جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحدۀ امریکا را با هم مقایسه کرده باشد، به چاپ نرسیده است؛ اما در مقالاتی به سرودهای ملی جمهوری اسلامی ایران اشاره شده است؛ از جمله خانم میترا دهموبد در مقاله ای با عنوان «روزی که «ای ایران» میهنیترین سرود ملی جهان شد»، دربارۀ سرود شاهنشاهی در مجلۀ تعلیم و تربیت مطالبی بیان کرده اند. (دهموبد، ١٣١٣، ٤٨٧ -٤٧٧). حسن علی ملاح نیز در مقاله ای تحت عنوان «سرود ملی ایران و چگونگی ابداع آن» توضیحاتی ارائه کرده اند. (ملاح، ١٣٥٣: ٨٨ -٩٠) در مجلۀ گروه ادب و هنر مطلبی دربارۀ سرود «ای ایران ای مرز پر گهر»، تحت عنوان «روح الله خالقی، خالق سرود ای ایران»، آمده است. (گروه ادب و هنر، ١٣٨٧: ٥٧)
١-٣- ضرورت و اهمیت تحقیق
تأثیر سرودها در روحیه و خلقیات ملل انکار ناشدنی است. این تأثیرات در دوران حاضر که سرودهای ملی نه فقط در دربارها و مکان های دینی، بلکه در مکان های آموزشی، ورزشی و… در سراسر دنیا به نحو محسوس و بارزی و در هر روز بیش از صدها بار بر پهنۀ هر کشوری به اجرا در میآید، بیشتر است. به درستی میتوان گفت که این سرودها بخش مهمی و شاید مهم ترین بخش فرهنگ و باورهای عمیق یک قوم است. از رهگذر این سرودها میتوان افکار، اهداف، آرزوها، باید و نبایدهای هر ملتی را تا حد زیادی تشخیص داد. مقایسه و تحلیل همه جانبۀ سرود ملی ایران و امریکا، دقت در الفاظ به کار رفته در این سرودها و حتی نگاه به فلسفه و تاریخ سرودن آنها، حقایق انکارناپذیری را نمایان خواهد کرد که خلاف ادعاهای رسانه ای است. روحیۀ صلح طلبانه و دفاعی ایران و حس برتری – جوئی و جنگ طلبانۀ امریکا که ریشه در فرهنگ هر دو کشور دارد، حداقل نتیجه ای است که از مقایسۀ این دو سرود به دست میآید؛ لذا برای کشف حقایق و نمایان کردن فرهنگ دوکشور، مقایسۀ این دو سرود کاری شایسته و بایسته خواهد بود
٢- بحث و بررسی
سرودهای ملی را به انواع مختلفی تقسیم بندی کرده اند. از جمله: «١- سرودهای مذهبی ٢- سرودهای نظامی ٣- سرودهای اپرایی ٤- سرودهای محلی ٥- سرودهای فانفارها» (آزاده، ١٣٨٣: ٥٢٠)
مفهوم سرود ملی یا دینی – نه به معنی امروزی- از دیر باز در ایران جایگاه ویژه ای داشته است، قراین بسیاری وجود دارد که این سرودها با موسیقی همراه بوده و تقارن این دو – شعر و موسیقی – در ایران سابقه ای بس دراز دارد. «شعر و موسیقی از لااقل شش قرن و نیم قبل از میلاد جزء لاینفک زندگی نیاکان آریایی ما بوده است.» (فروغ، ٢٥٣٥: ٢٢٣) حتی کهن ترین آلت موسیقی بادی که تا کنون در جهان کشف شده، ساز بادی سفالینی است که در حفریات هفت تپه، به دست آمده است. (همان) این سرودها؛ بیشتر به صورت نیایش ها و ادعیه ای بوده، که در دربارها و مراسم دینی و… خوانده میشده است. به عنوان مثال سرودۀ ذیل نخستین ذکری بوده است که به هر نوباوۀ زرتشتی میآموختند: «او (اهوره مزدا) هم سروری دلخواه است و هم داوری بر طبق اشه است. اوست کنندۀ اعمال اندیشۀ نیک متعلق به زندگانی. ملکوت مزدا اهوره از برای آنانی است که چنان شبان اند از بهر درویشان.» (بویس، ١٣٨١: ٦٠) و (ن. ک. همان: ٦٤ -٦٠) مهرداد بهار در معنی واژۀ «Pandwrg» که «مری بویس» آن را در سرودۀ زیر به معنی «عود» دانسته است:… بسرایید سرود شگفت انگیز را، به درود (سلامت) رامش و اعتماد// عود (؟) معنوی روشن را شاد و خوش بسرایی// بدمید شیپور شادگر را، گرد آورید جان ها را سوی رستگاری، میگوید:
«سراییدن عود اینجا اندکی شگفت آور است. «Pandwrg» که خانم بویس آن را «عود» معنی کرده، میتواند گونه ای سرود باشد که در مراسم دینی مانویان خوانده میشده، همانند آوازخوانی گروهی یا گروه هم نوازان.» (بهار، ١٣٨١: ٢٢٠) این سروده ها گاهی در روزهای خاصی و گاه در مراسم رسمییی که پیش میآمد، خوانده میشد؛ مثلا «در ایام نوروز (چند روز قبل از نوروز) مردم همراه با درباریان به زیارت قبور شاهان درگذشته می – رفتند… و با سرودهایی ویژۀ درگذشتگان، برای مردگان سلطنتی، طلب آسایش می – کردند.» (همان : ٦٠٤) از آنجا که بیشتر این سروده ها در دربار خوانده میشد ( به خصوص دربار خسرو پرویز) کم کم به این سروده ها چنان که مشهور است «خسروانی» گفته اند که :
«مسعودی آن را الطرق الملوکیه نامیده است.» (کریستین سن، ١٣٧٩: ٦٣٠) «باربد» موسقیدان مشهور دربار خسرو پرویز، هفت خسروانی، سی لحن و ٣٦٠ دستان که با ایام هفته و سی روز ماه ، و سیصد وشصت روز سال ساسانیان تناسب داشت، وضع کرده بود. (همان: ٦٣٠) که ظاهرا متناسب با فصول سال و روزها، هر روز در دربار فقط یک لحن، اجرا می – شده است. کریستین سن نمونه هایی از این سروده ها را نقل کرده است. (همان: ٦٣٢) اما چنان که مشخص است هیچ کدام از این سرودهای درباری به اندازۀ سرودهای ملی امروزی شناسنامۀ قومی و ملی تلقی نمیشوند.
٢-١- سرود ملی ایران
در میان سرودهای ملی کشورهای دنیا، کهن ترین سرود، سرود ملی کشور انگلستان است که همزمان با ظهور «یاکوب ها… درقرن هفدهم میلادی… سروده شده است. در شرق نیز اولین سرود ملی، سرود ملی ایران است که در سال ١٨٧٣.م. به وسیلۀ «آلفرد ژان باتیست لومر (Alfred Jean Batiste Lemaire)« ساخته شده است و تا سال ١٩٠٩.م. در مراسم گوناکون اجرا میشده است. (آزاده، ١٣٨٣: ٥٢٠) این سرود یک بار هنگام ورود مظفرالدین شاه قاجار و در حضور وی در پاریس اجرا گردیده است. در دورۀ معاصر به وسیلۀ بیژن ترقی برای آن ترانه ای سروده شد و برای اولین بار به وسیلۀ ارکستر ملل به رهبری پیمان سلطانی در تالار وحدت اجرا شد که خوانندۀ آن سالار عقیلی بود. مطلع سرود چنین است : نام جاوید وطن / صبح امید وطن / جلوه کن در آسمان /… / وطن ای هستی من…
دومین سرود ملی رسمی ایران به وسیلۀ شیخ الرئیس افسر و عبدالرحمان پارسای تویسرکانی سروده شد. (قسمت اول سرود «سرود شاهنشاهی« و قسمت سوم «سرود ملی» از شیخ الرئیس افسر و قسمت دوم «سرود پرچم» از پارسا تویسرکانی است) آهنگ آن از ستوان داود نجمی مقدم است. (ملاح، ١٣٥٣: ٨٩) این سرود به دستور و سفارش رضاشاه در سال ١٣١٢ هجری شمسی سروده شد و در تاریخ ١٣١٣/٦/١٠ طی بخش نامه ای به مدارس و… ابلاغ شد و از مخاطبان خواسته شد به احترام سرود قیام کنند. (تعلیم و تربیت، ١٣١٣: ٤٨٧) سومین سرود ملی ایران در سال ١٣٢٣ به وسیلۀ حسین گل گلاب، استاد دانشگاه تهران هنگام اشغال ایران در جنگ جهانی دوم ، سروده شد. وی انگیزه اش را از سرودن این شعر، مشاهدۀ بدرفتاری متفقین با یک ایرانی در یکی از خیابان های تهران بیان کرده است. مطلع این سرود چنین است :
ای ایران ، ای مرز پر گهر ای خاکت سرچشمۀ هنر این سرود اولین بار در ٢٧ مهر همان سال در تالار دبستان نظامی دانشکدۀ افسری به صورت کر اجرا شد و بعد از آن به وسیلۀ استاد بنان تک خوانی شد. روح الله خالقی آهنگی برای این سرود ساخت که در آواز محزون دشتی و برگرفته از برخی نغمه های موسیقی بختیاری است که از فضایی حماسی برخوردار است. (گروه ادب و هنر، همان: ٥٧) در ٢٩ بهمن سال ١٣٣٢ هجری شمسی در چهارمین روز نشست بین المللی سرودهای ملی در «وین» پس از گفت وگوهای بسیار، این سرود. از نظر درون مایه و آهنگ، میهنیترین و مهیج ترین سرود ملی جهان اعلام شد. (دهموبد، ١٣٨٩: ٢٢) یکی از ویژگیهای این سرود این است که تمام کلمات آن فارسی است. این سرود در اوایل انقلاب اسلامی نیز به عنوان سرود ملی اجرا میشده است تا این که جای خود را به سرود دیگری داد که به وسیلۀ ابوالقاسم حالت در سال ١٣٥٧ سروده شد و موسیقی آن به وسیلۀ محمد بیگلریپور تنظیم گردید. متن سرود آقای ایوالقاسم حالت چنین است:
شد جمهوری اسلامی به پا
که هم دین دهد هم دنیا به ما
یاریگر ما دست خداست
ما را در این نبرد او رهنماست
از انقلاب ایران دگر
کاخ ستم گشته زیر و زبر
تصویر آیندۀ ما، نقش مراد ماست
شور سلحشوری ما، نقش مراد ماست
شام سیاه سختی گذشت
خورشید بخت ما تابنده گشت
در صحنۀ قرآن جاودان
پاینده باد نام ایران
پنجمین سرود ملی ایران که سرود فعلی جمهوری اسلامی ایران است، در سال ١٣٧١
به وسیلۀ ساعد باقری سروده شد و آهنگساز آن، حسن ریاحی است:
سر زد از افق مهر خاوران // فروغ دیدۀ حق باوران // بهمن، فر ایمان ماست // پیامت ای امام // استقلال ، آزادی // نقش جان ماست // شهیدان، پیچیده در گوش زمان فریادتان // پاینده مانی و جاودان // جمهوری اسلامی ایران.
چون هدف ما در این مقاله، مقایسۀ این سرود جمهوری اسلامی ایران با سرود ملی ایالات متحده امریکاست ، ترجمۀ انگلیسی آن نیز نقل میشود:
On the horizen ieeied the Eastern sun, The sight of true
believers
Bahman is the brilliance of our Faith O Imam, on our souls is
imirinted, Your message of indeiendce and freedom.
Your Cries, Maytyrs, rings Loud in time`s ears- Enduring,
eternal,
Islamic Reiublic of Iran.
٢-٢- سرود ملی امریکا
پرچم ستاره های درخشان:
الف: آه بگو، میبینی در این سپیدۀ صبح // آنچه ما با غرور ارج نهادیم در غروب روز پیش؟ // راه راه های پهن و ستاره های درخشانش در نبردی پر مخاطره، // بر فراز دژها می – دیدیم، در پرواز بود دلیرانه // و شعلۀ خون رنگ راکت ها، انفجار بمب ها در آسمان، // می – گفت پرچم مان برافراشته است هنوز در شبانگاهان // آه بگو، آیا هنوز پرچم ستاره های درخشان میکشد سر در آسمان // بر بلندای سرزمین آزاد و مهد یلان؟ // ب: در کرانه های تاریک و ژرفای مه گرفته // جایی که دشمن مغرور در سکوت ترس آرمیده // چیست آن که نسیمش بر بلندایی چشم گیر// میکند گاه پنهان، گاه آشکار؟// اکنون در آغوش می – کشد نخستین پرتو سپیده را// و انعکاسش نهرها را میکند روشن // سر بر فلک باد، پرچم ستاره های درخشان // بر بلندای سرزمین آزاد و مهد یلان // ج – آه باشد که آزاد مردان جاودانه برخیزند // میان عشقشان به میهن و ویرانه های جنگ // زنده باد صلح و ظفر، باشد که بهشت نجات دهد سرزمین مان را// ستایش قدرتی که خلق کرد و حفظ ملت ما را// پس به خاطر آرمان هایمان مغلوب کنیم // و این شعار ماست «به خدا توکل کنیم» و جاودانه سر بر افلاک خواهد بود پرچم ستاره های درخشان // بر بلندای سرزمین آزاد و مهد یلان.
THE STAR-SPANGLED BANNER
Oh, Say can you see, by the dawn`s early light, What so iroudly
we hailed at the twilight`s last gleaming ? Whose broad striies
and bright stars, through the ierilous fight, O`er the ramiarts we
watched, were so gallantly streaming? And the rockets`red glare,
the bombs bursting in air Gave iroof through the night that our
flag was still there.
O say, does that Star -Siangled Banner yet wave O`er the land of
the free and the home of the brave ? On the shore, dimly seen
through the mists of the deei,Were the foe`s haughty host in
dread silence reioses,
What is that which the breeze, o`er the towering steei , As it
fitfully blows, now conceals, now discloses? Now it catches the
gleam of the morning `s first beam in full glory reflected now
shines on the stream: Tis the Star -Siangled Banner! O long may
it wave o`er the land of the free and the home of the brave. Oh!
Thus be it ever, when freemen shall stand Between their loved
homes and the war`s desolation! Blest with victory and ieace,
may the heaven- rescued land iraise the iower that hath made
and ireserved us a nation. Then conquer we must, for our cause
it is just,
And this be our motto: “ln God is our trust”. And the Star –
Siangled Banner forever shall wave o`er the land of the free and
the home of the brave!
این شعر از «فرانسیس اسکات. کی» (Francis Scott Key) است. دانستن پس زمینۀ سرایش این شعر به درک بیشتر آن کمک میکند. این شعر در هنگام جنگ امریکا و بریتانیای کبیر سروده شده است. در صبح روز سیزدهم سپتامبر ١٨١٤ میلادی «فرانسیس اسکات. کی» برای آزادسازی یکی از دوستانش که به وسیلۀ نیروهای انگلیسی دستگیر شده بود، به دیدار سر لشکر نیروهای انگلیسی رفته بود. افسران انگلیسی به او اجازه ندادند که به طرف لشکر امریکایی برگردد؛ زیرا وی از این موضوع که قرار بود در آن شب لشکر انگلیس به ارتش امریکا حمله کند، باخبر شده بود. در آن منطقه ، قلعه ای به نام مک هنری (Mach henry) وجود داشت که از بالتمیر (Baltimore) دفاع میکرد. فرانسیس اسکات. کی؛ آن شب را در نزد سپاهیان انگلیس با ترس و وحشت سپری کرد؛ ترس از آنکه مبادا پرچمی (پرچم امریکا) را که غروب گذشته، بر فراز قلعۀ بالتمیر در اهتزاز دیده بود، هنگام صبح نبیند. زیرا آن شب، ارتش انگلیس قلعه را به شدت بمب باران کرده بود.
در گرگ و میش صبح، وقتی حمله پایان یافت، کسی نمیتوانست در آن تاریکی با اطمینان بگوید، آیا نیروهای انگلیس شکست خورده اند، یا قلعه سقوط کرده است. با بند آمدن باران «اسکات» با نگرانی فراوان از میان گرگ و میش صبح میخواست ببیند که آیا پرچمی را که در شب گذشته دیده بود، هنوز در اهتزاز است یا خیر؟ به همین دلیل، بیت پایانی بند اول شعر که ترجیع واره ای در مورد پرچم است با شک و تردید همراه است.
هنگامی که مه صبحگاهی ناپدید و هوا تقریبا روشن میشود، وی بر روی قلعۀ مذکور پرچم برافراشته ای را مشاهده میکند، اما با اطمینان نمیتواند بداند که آن پرچم انگلیس است یا امریکا؛ به همین دلیل در بیت پایانی بند دوم شعر (همان ترجیع واره) آرزو میکند که ای کاش آن پرچم برفراشته، پرچم امریکا باشد. بالاخره هوا کاملا روشن میشود و «اسکات» با فراغت کامل و غرور فراوان میبیند که پرچم امریکاست که توانسته است استوار بر فراز قلعه مقاومت کند. لذا همان ترجیع واره (بیت پایانی) را با اندک اختلافی در لفظ با اطمینان و یقین میآورد و مطمئن است که این پرچم تا ابد برافراشته خواهد ماند. (www.nationalanthem.com)
٢-٣ مقایسۀ دو سرود
اگرچه میتوان این دو سرود (سرود ملی امریکا و جمهوری اسلامی ایران) را از جنبه های گوناگون مقایسه کرد، اما ما در این مقاله برای اجتناب از اطناب، آنها را از سه جهت قالب شعری (وزن و قافیه)، موسیقی و محتوا به طور مختصر بررسی میکنیم.
٢-٣-١ قالب شعری سرودها (وزن و قافیه)
در این بخش فرم ظاهری سرودها از نظر وزن و قافیه که بیشترین تأثیر را بر مخاطب دارد، بررسی میشود. برخلاف سابقۀ چند هزار سالۀ شعر موزون و مقفای فارسی، باید اذعان داشت که سرود جمهوری اسلامی ایران، نه وزنی عروضی و نه جایگاه قافیۀ مشخصی دارد؛ اما سرود ملی آمریکا، برعکس شعر معاصر غرب که تاکید زیادی بر وزن و قافیه ندارد، در قالبی آراسته و مجلل سروده شده است. اگر این سرود بررسی شود، علاوه بر وزن ضربی، جایگیری قوافی زیباست. در این شعر همزمان از دو شیوۀ جایگیری قافیه در شعر (شعر غرب) استفاده شده است.
در بند اول، مصرع اول و سوم ، دوم و چهارم همقافیه اند که به آن (قافیۀ یک در میان= Croisee) میگویند. مصرع های پنجم و ششم، و هفتم و هشتم (ترجیع گونه ای است با اندکی اختلاف) هم قافیه اند. که به آن (قافیۀ ساده و بیفاصله = Plates Rime) می – گویند. در بند دوم و سوم نیز این قاعده تکرار شده است؛ ضمن این که چنان که یادآور شدیم، در هر سه بند یک بیت با اندکی اختلاف در لفظ به عنوان ترجیع (که رؤیای دیرینۀ آنان است) تکرار میشود. بدون در نظر گرفتن محتوای سرود، از نظر ظاهر و فرم شعر، این سرود متأثر از«مکتب پارناسین» است که به قالب شعر و قافیه اهمیت فوق العاده ای داده شده است؛ زیرا چنان که میدانیم از اصول مهم پارناسیس ها «کمال شکل، چه از لحاظ بیان و چه از لحاظ انتخاب کلمات، زیبایی قافیه و… است.» (سیدحسینی، ١٣٨٦: ٤٨٢) لازم به ذکر است این سرود با دومین سرود ملی ایران (سرود شاهنشاهی) و سومین سرود (ای ایران ای مرز پرگهر) از نظر تعداد بندها (سه بندی) مساوی است.
٢-٣-٢ موسیقی
چنانکه گفته شد این سرودها از گذشته با موسیقی همراه بوده، یقینا الفاظ، محتوا و پیام سرود با پرده و گوشه ای که در آن خوانده شده، در پیوند است. انتخاب آهنگ و گام موسیقی بر روی این سرودها نیز حائز اهمیت و بیان کنندۀ روحیۀ هر ملتی است. از این زاویه نیز بین سرود ملی ایران و امریکا تفاوت هائی وجود دارد که در راستای فرضیۀ ماست. گام موسیقی سرود ملی امریکا «سی بمل ماژور» میباشد. وزن موسیقیایی این قطعه ٣/٤ است که معمولا برای سرود ملی متداول نیست؛ ولی به خوبی، این اثر روی شعر و شعر روی اثر به کار گذاشته شده است. با اینکه این شعر سال ها قبل سروده شده، ولی آهنگ ساز این اثر به خوبی کلیۀ مضامین شعر را تصویر کرده است. با توجه به تاریخچۀ شعر (که ذکر آن گذشت) میتوان به طور کامل حس نوستالژی و در عین حال غرورآمیز ابیات پایان را در اثر حس کرد. در ابتدای نت نویسی این قطعه از واژه Maestos استفاده شده است. این واژه یکی از مشخصه های نشان دهندۀ حالت و سرعت قطعه میباشد. مفهوم این واژه، این است که قطعۀ سوزناک و غمگین اجرا شود و این خود بهترین دلیل برای حس نوستالژی شاعر در زمان نوشتن شعر است که آهنگساز به خوبی از عهدۀ آن برآمده است؛ اما با این همه، این آهنگ، یادآور خوشگذرانی و حس میخوارگی نیز میباشد: «سرود ملی آمریکا که برای عصیان علیه انگلیس ابداع شده بود، اساسا همان آهنگی بود که در میخانه های لندن محبوبیت داشت.» (اسبورن، ١٣٧١: ١٣٣)
گام موسیقی سرود ملی ایران «سل ماژور» میباشد. این موسیقی، تم و ریتمی ملایم دارد و میتوان گفت که برگرفته از شعر و مفهوم صلح جویانۀ آن است. وزن این موسیقی ٤/٤ است که البته مارش های نظامی نیز در این وزن اجرا میشود؛ با این تفاوت که سرعت اجرای این قطعه، پایین تر از یک مارش نظامی متداول است. شاید بتوان اذعان کرد که هدف از این کار دوری جستن ریتم سرود از جنگ و حالت های متداول حماسی است.
مدت زمان این موسیقی ٥٩ ثانیه است و به آسانی قابل اجرا در هر زمان و مکان میباشد.
فرق این قطعه با سروده های ملی گذشته در این است که در اکثر سرودهای ملی ایران و یا کشورهای دیگر (مانند امریکا) قبلا شعری سروده شده و بعدها آهنگسازی آن انجام شده است یا برعکس (مانند اولین سرود ملی ایران و…) اول آهنگ ساخته شده و بعد شعر آن سروده است؛ در حالی که این قطعه شعر و آهنگ همزمان خلق شده و به نوعی سفارشی میباشند؛ یعنی شعر برای موسیقی و موسیقی برای شعر ساخته شده است. برای مزید اطلاع نت و دستگاه موسیقی هر دو سرود آورده میشود:
٢-٣-٣- محتوا
چنانکه مشخص است مبنا و علت سرود ملی کشور ایالات متحده یک واقعۀ نظامی است، این شعر مدت ها فقط سرود نظامی ارتش آمریکا بود که در نهایت سرود ملی کشور نیز شد. واژه هایی مانند شعله های خون رنگ راکت ها، انفجار بمب ها، ویرانه های جنگ، نبرد پرمخاطره ، دژها (خاکریزها) دشمن، مغلوب کردن، ظفر و… دال بر حماسی بودن شعر و میل و توجه شاعر و در نهایت روحیۀ ملت آمریکا، به جنگ است. اگر واژه هایی مانند «صلح» در شعر مذ کور وجود دارد، در کنار «ظفر» آمده است. «زنده باد صلح و ظفر» یعنی زمانی صلح را میپذیرد که توأم با ظفر و پیروزی و پس از جنگی مخاطره آمیز، حاصل شده باشد. این حس جنگ طلبی و ستیزه جویی که در سرود ملی امریکا وجود دارد در تاریخ این کشور به وضوح دیده میشود. امریکا در طی تاریخ نه چندان طولانی خود به کشورهای مختلفی به بهانه هایی، حملۀ نظامی کرده است؛ به عنوان مثال فقط در قرن بیستم به این کشورها حمله کرده است.
در سال ١٨٩٨برای تصاحب کوبا، پورتوریکو و… به اسپانیا حمله کرد. (شولزینگر، ١٣٧٩: ٤٧) در سال ١٩١٦ به بهانۀ این که آلمانیها قصد تصرف یکی از بنادر ونزوئلا را داشته، به آنها اعلان جنگ داد. (همان: ٧٠) در سال ١٩٠٩ از مخالفان حکومت مرکزی نیکاراگوئه اعلان حمایت کرد. (همان: ٩٨) در سال ١٩١٥ ایجاد حکومت نظامی در هایتی به وسیلۀ دو هزار تفنگ دار، (همان: ١٠٤) در سال ١٩١٢ اعلان حمله به ژاپن، (همان: ١٠٥) در سال ١٩١٤ به بهانه ای که از طرف خود آمریکائیان «نمایش مضحک» خوانده شد به مکزیک حمله کرد. (همان: ١١٤) در سال ١٩١٧ حمله به آلمان در جنگ جهانی اول، (همان: ١٤٧) در سال ١٩٤٥ حملۀ اتمی به هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن، (همان: ٣٥٢) در سال ١٩٥٠حمله به کرۀ شمالی، (همان: ٤٠٣) در سال ١٩٥٥ تهدید چین به استفاده از بمب اتم، (همان: ٤٢٥) در سال ١٩٥٣، کودتای ٢٨ مرداد در ایران، (همان: ٤٢٨) و در سال ١٩٥٤ به گواتمالا برای برافکنی حکومت آن کشور حمله کرد. ( همان : ٤٣٠) در سال ١٩٥٧ “آیزنها ور” از مجلس سنا درخواست کرد که در خاورمیانه متوسل به زور شود. (همان: ٤٤٥) در سال ١٩٥٨ اعزام چهارده هزار نیرو به لبنان به نفع «کامیل شمعون» رییس جمهور لبنان، (همان: ٤٤٦) در سال ١٩٦٢ حمله به کوبا، (همان: ٤٦٣) در سال ١٩٦٣ حمله به ویتنام، (همان: ٤٨٦) در سال ١٩٦٥ حمله به دومنیکن، (همان: ٤٨٩) در سال ١٩٨٠ برای آزادی گروگان هایش در ایران شبان گاه به حمله هوایی متوسل شدکه در طبس ناکام ماند. (همان: ٥٨٠) در سال ١٩٨٢ اعزم ١٩٠٠ نظامی به گرانادا، (همان: ٥٩٦) در سال ١٩٨٢ اعزام تفنگ داران آمریکایی به بیروت به پشتیبانی از اسرائیل، (همان: ٦٠٠) در سال ١٩٨٦ حمله هوایی به لیبی به ویژه، خانۀ قذافی، (همان: ٦٠٤) در سال ١٩٨٠ لغایت ١٩٨٨ کمک به عراق در جنگ با ایران، (همان: ٦٠٥) در سال ١٩٧٠ حمله به کامبوج برای رسیدن به ویتنام شمالی، (همان: ٥١٥) در سال ١٩٧٣ حمایت از کودتاچیان شیلی در مقابل حکومت رسمی آن کشور، (همان: ٥٣٥) در سال ١٩٩٠ جنگ خلیج علیه عراق به حمایت از کویت، (همان: ١٦٣١) در سال ١٩٨٩ مداخلۀ نظامی در پاناما. (همان: ٦٢٧) در اوایل قرن بیست و یک، حمله به عراق و افغانستان و دخالت نظامی درکشورهایی مانند لیبی و مصر و سوریه و بحرین و… روشن تر از آن است که ذکر شود.
شعار بعضی از دولتمردان امریکا نیز در همین راستا بوده است. منش و روش آیزنهاور که بعدها به عنوان «آیین آیزنهاور» مشهور شد، به معنی متوسل شدن به زور بود. (همان : ٤٤٥) یا شعار اصلی روزولت (میهن پرستی افراطی توأم با تجاورزگری «Jingoism») بود.
(همان: ٧٢) حتی در کابینۀ وزرای بعضی از رییس جمهورهای امریکا، وزیر جنگ وجود داشته است. (همان: ٣٤٠، ٣٤٠، ٣٤٥) در حالی که در ایران همیشه به جای وزیر جنگ، وزیر دفاع وجود داشته است. آقای «ریچارد نلسون فرای» (Richard Nelson Frye)
دانشمند ایران شناس امریکایی از رییس جمهور وقت ایران خواسته بود که پس از مرگ، جسدش را در کنار سی و سه پل اصفهان دفن کنند، دلیل این تصمیم را در مصاحبه با رادیوی جمهوری اسلامی ایران چنین بیان کرد: «چون ایرانیان به مجسمه های فردوسی و حافظ و سعدی (نمادهای فرهنگی) بیشتر از مجسمۀ نادرشاه افشار (سمبل جنگ و پیروزی در میادین مبارزه) اهمیت میدهند. پس میتوان گفت که بیشتر به فکر فرهنگ اند تا جنگ.» (رادیو ایران، روز شنبه مورخ ٢٤ /٦ / ١٣٨٦) این سخن، بیان کنندۀ بینش دو ملت نسبت به اهمیت دادن به مسألۀ جنگ و صلح است. از دید دانشمند محترم امریکایی، جای تعجب است که در ایران به جای اهمیت دادن به پادشاهان جهانگشا به چهره های فرهنگی مانند حافظ و سعدی و فردوسی اهمیت داده میشود؛ در حالی که این موضوع برای هر ایرانی، یک موضوع عادی تلقی میشود؛ به طوری که ذهن کسی را به خود جلب نمیکند.
از اسامی خیابان ها و میدان های شهرهای بزرگ و کوچک ایران، جلوه های چنین تفکری کاملا هویداست.
در سرود جمهوری اسلامی ایران از تمام کلمات شعر بوی صلح و دوستی و در نهایت دفاع مقدس و مشروع میآید. جالب این است که دومین سرود ملی ایران نیز برای دفاع از حیثیت و غرور و غیرت بر باد رفتۀ ایرانیان به وسیلۀ متفقین، سروده شده است؛ به هر حال در سرود جمهوری اسلامی ایران ، مفهوم بسیاری از کلمات دال بر صلح، آرامش و در نهایت دفاع مقدس است؛ کلماتی از قبیل مهر، فروغ، حق باوران، بهمن، فر، ایمان ، استقلال، آزادی، شهیدان و… کلمات کلیدی و استواری اند که متضمن عزت ، حکمت و مصلحت ملی هستند. ما به عنوان نمونه دربارۀ «مهر» که از واژه های کلیدی این سرود و دیگر سرودهای ملی ایران است و به طور تصادفی (البته ملکۀ ناخودآگاه جمعی ایرانیان است) در تمام سرودهای ملی ایران آمده است. (فقط در یک سرود به جای مهر از مترادف آن «خورشید» استفاده شده است) حتی در سرودی که مربوط به زمان ساسانیان بود نیز واژۀ مهر (خورشید) آمده بود، در اینجا دربارۀ مهر، اندکی با اطناب بحث خواهیم کرد؛ سپس دگردیسی معنایی همین واژه را در فرهنگ و ادبیات غرب تشریح خواهیم کرد:
٢-٣-٣-١- مهر
مهر در پهلوی Mihr، دراوستایی mQira، چهاردهمین خلقت معنوی ایزد (بهار، ١٣٦٢: ٤٥) از ایزدان کهن هندو و ایرانی است. (همان: ٤٨) «میترا در اصل به معنی پیمان است.» (زنر، ١٣٨٤: ٩٤) در سنسکریت به معنی دوست و در فارسی میانه، مهر (مشتق از میترا) به مفهوم عشق و دوستی است. (همان: ١٤٤) در اکثر متونی که ذکری از مهر به میان آمده، القاب و صفاتی مانند نگهبانی، عهد و پیمان ، برکت بخشی و… به او نسبت داده شده است.
مهر، فرشتۀ فروغ و موکل بر عهد و پیمان (بدره ای، ١٣٨٤: ٢٠١) مظهر روشنایی و میانجی (بهار، ١٣٨١: ٣١) حامی پیمان (همان : ٣١) و (بهار، ١٣٦٢: ٤٨) سمبل فرمان برداری، عدالت، لطف الهی (بویس، همان: ٤٧) است. برکت بخشی نیز از وظایف اوست. (همان: ٤٨) در هند نیز به عنوان خدای پیمان و روشنی، ستایش میشده است. (باقری، ١٣٧٦: ١٥٠) در اوستا ایزد راستی و دلیری و فروغ و روشنایی و عهد و پیمان است. (همان: ١٥٢)
یکی از مهم ترین وظایف مهر، نگهبانی و نظارۀ او بر سرزمین آریایان است.؛ زیرا او خدای موکل بر ملت ایران است. (زنر، همان: ١٥٣ -١٥٤) جایگاه مهر ابتدا بر روی زمین بوده (بویس، همان: ١٥٢) اما سرور دانا و امشاسپندان برایش جایگاه و خانه ای در بالای کوه هرا (هرئیتی) برساختند. (همان: ١٦٦) بعدها نیز به عنوان ایزدی اهورایی در آسمان ها جای ساخت.
خورشید؛ خود ایزدی جداگانه است. (بهار، ١٣٦٢: ٤٨) و پاک نگه داشتن زمین و آنچه در اوست و نگهبانی انواع آب ها بر عهدۀ اوست و اگر او نباشد دیوان زمین را می – آلایند. (همان: ٤٨) دیوان، تنها هنگامی دست به کار میشوند که او غروب کرده باشد.
(یشت ٤. بند ٨)» (همان: ٤٨) اگر خور برنیاید، پس دیوها سراسر آنچه را که در روی هفت کشور است، نابود کنند و هنگامی که خورشید طلوع میکند پاکیزگی آب و خشکی و همه چیز را فرا میگیرد. (پورداوود، ١٣٤٨: ١١٢؛ بهار، ١٣٦٢: ١١٣)
چنانکه مشخص است خورشید هر چند با ایزد مهر شباهت هایی دارد، با او یکی نبوده، اما وجود شباهت های فراوان بین خورشید و مهر، باعث شده است که در متون متأخر این دو یکی پنداشته شوند. شباهت هایی مانند نگهبان راستی و علیه دروغ و ناراستی و آشفتگی و… قیام کردن، خدای روشنایی و منبع نور بودن و… باعث شده است که خورشید و مهر یکی پنداشته شوند. مهم ترین و نخستین عامل این آمیختگی، منابع غیر هندو و ایرانی است.
«کریستین سن» در این باره میگوید: «آیین مهر پرستی در امپراطور روم توسعۀ بسیار یافت و در این آیین، مهر را خدای آفتاب میدانستند.» (کریستین سن، همان: ٦٥) در دوران اسلامی در اکثر متون ادبی و غیر ادبی، خورشید و مهر یکی دانسته شده و تقریبا هر کدام وظیفۀ دیگری را نیز بر دوش کشیده است. ابوریحان صریحا هر دو را یکی میداند: «گویند مهر که اسم خورشید است در چنین روزی (روز مهر شانزدهم هر ماه) ظاهر شد… (بیرونی، ١٣٦٣: ٣٣٨) به دلیل همین آمیختگی و یکی دانستن خورشید و مهر است که مهر به معنی دوستی و محبت و خورشید است. اگر چه در سرود ملی ایران، مهر به معنی خورشید است، اما با توجه به آنچه گذشت و با توجه به دگردیسی معنایی «مهر»، ایهام ضعیفی به ایزد مهر نیز دارد؛ زیرا یکی از مهم ترین دلایل جایگزینی مهر به جای خورشید، چنانکه در مهر یشت آمده، نسبت دادن گردونه ای زرین به ایزد مهر است که هر روز چهار اسب زرین سم و… آن را در پهنۀ آسمان میکشند. (بویس، ١٣٨١: ٣٣) با وجود این تفکر، «خورشید» را همان گردونه و محمل ایزد مهر دانستند که به مرور زمان، خورشید را همان «مهر» پنداشتند.
در این سرود، خواه مهر به معنی ایزد مهر باشد، خواه به معنی خورشید، زدایندۀ پلیدی و یاریرسان نیکیهاست. نکتۀ جالب توجه، اینکه اگر چه مهر ایزدی آریایی است، اما بعدها در امپراطور روم توسعۀ بسیار یافته و در آنجا قرن ها مورد پرستش بوده و صفاتی به او نسبت داده شده که در اصل هند و ایرانی او وجود نداشته است. خصوصیاتی هم چون جنگ آوری و…[۱]
کلمات همگون دیگری که در سرود ملی امریکا وجود دارد، عبارتند از: غروب، شبانگاهان، کرانه های تاریک، ژرفای مه گرفته، و… که همگی نماد تاریکی و ظلمتند. اگر چه کلماتی نیز مانند: پرتو سپیده، درخشان (البته به عنوان صفتی برای ستاره که شبانگاه هویدا میشود) نهر و روشن وجود دارد، اما در مقابل کلماتی که نماد تاریکی اند، بسیار کم ترند؛ در حالی که در سرود جمهوری اسلامی ایران کلمات نورانی و روشنی مانند، فر، مهر، خاور (مکانی که خورشید از آنجا طلوع میکند) فروغ و… وجود دارد که همگی نماد نور و هدایتند. این نکته نیز در تاریخ و اسطورۀ ایران و انیران سابقه دارد. «روز نماد روشنایی و شب نماد تاریکی است. ایرانیان در روز رای میزنند. (کزازی، همان: ١٧٢) تورانیان در شب. (همان : ١٧٤) ایرانیان، برعکس تورانیان، حتی شبیخون که به نوعی خلاف مردانگی است، در دستور کار ندارند. (همان: ١٧٥ و ١٧٦) جالب این است که علت سرودن سرود ملی امریکا چنان که قبلا گفتیم، یک شبیخون و جنگ شبانه بوده است.
٢-٣-٣-٢- شهید (کسی که در راه خدا کشته شود) کلمۀ دیگری است که دال بر روحیۀ دفاع گرایانۀ توأم با تقدس ملت ایران است؛ زیرا دفاع در مقابل متجاوز و جنگیدن در مقابل او، رنگ خدایی به خود گرفته و برای افزون طلبی و رسیدن به آمال شخصی و… نیست. در حقیقت، شهید کسی است که برای دفاع از ارزش ها، داوطلبانه جان خود را در طبق اخلاص میگذارد. در تمام نبردهای دوران اساطیری و حماسی ایران و حتی تاریخی، انگیزه و علت جنگ ایرانیان، والا و مقدس بوده و بیشتر برای دفاع از ارزش ها و تمامیت ارضی کشور بوده است؛ در حالی که در نقطۀ مقابل ایران (توران و روم، در دوران اساطیری و غرب در دوران معاصر) همیشه انگیزۀ جنگ والا و مقدس نیست. به عنوان نمونه، شعر زیر از «ازراپوند» (Ezra Pound) شاعر و منتقد امریکایی که از زبان سربازان امریکایی در جنگ جهانی دوم سروده شده، نقل میشود: «در آنجا هزاران نفر جان باختند. // و بهترین ها در میان آنان بودند،// به خاطر یک روسپی پیر، با چنگ و دندان جنگیده بودند،// آن هم به خاطر یک تمدن گند.» (شولزینگر، همان : ١٨٣) که اشاره به روسپیگرییی دارد که در اردوگاه یک و نیم میلیون نفری ارتش امریکا، به فرماندهی «جان جی بلک جک» (jean jeblackjack) وجود داشت. این فرمانده معتقد بود که افراد تحت امر او باید برای رفع نیازهای جنسی خود به سراغ زنان روسپی بروند. (همان: ۱۷۷)
معمولا عامل جنگ ها در ایران؛ والا و مقدس بوده و هست. به عنوان نمونه در شاهنامه که سند ملی و شناسنامۀ جمعی ایرانیان است، همیشه انگیزۀ نبردها مقدس و والاست. (زرین کوب، ١٣٨١: ١١٨) «پیشدادیان و حتی کیانیان در این حماسۀ ایرانی، معرف ایده آل طبقه ای است که اگر جنگ میکند، هدف او تأمین صلح است و اگر به خشونت میگراید غایت او ایجاد عدالت است نه تجاوز و…» (همان جا) در حالی که انگیزۀ جنگ در حماسه های «ایلیاد و ادیسه»- که نمونۀ بارز تفکر فعلی غرب است – چنین نیست. «مدار جنگ در ایلیاد عشق زن است. (همان: ١٢٧) کزازی نیز یکی از دلایل جنگ در غرب را جدال برای تصاحب زن میداند. (کزازی، ١٣٧٠: ٨٨)
در مورد پرچم پرستارۀ آمریکا که به نحو افتخارآمیزی در سرود ملی آنها از آن یاد شده نه فقط در مقابل نشان «لا اله الا الله» که باوری مذهبی و دینی است، قابل مقایسه نیست (البته قیاس مع الفارق نیز هست) بلکه در مقابل شکل قبلی پرچم ایران که عکس شیر و خورشید بر آن حک شده بود (این مقایسه از جهاتی به طور تصادفی معقول است) نیز بی – فروغ است؛ زیرا واضح است که خورشید از ستاره، هر چند هم درخشان باشد، درخشان تر است؛ به ویژه خورشیدی که در شیر (برج اسد) واقع شده باشد؛ زیرا طبق باورهای نجومی، برج اسد، خانۀ اصلی و قوت خورشید است. (مصفی، ١٣٦٦: ٢٤٨) ضمن اینکه خورشید با روز که نماد روشنایی و ستاره با شب که نماد تاریکی است، در ارتباط است.
٣- نتیجه گیری
سرود ملی امریکا هم از نظر مضمون و هم از نظر آهنگ سرودی نظامی، رزمی و حماسی است؛ کلماتی مانند راکت ، موشک، جنگ و… که در این سرود به کاررفته، بیان کنندۀ حس جنگ طلبانۀ آنان است؛ حتی دلیل پیدایش این سرود، واقعه ای نظامی است؛ در حالی که سرود ملی جمهوری اسلامی ایران ، سرودی ملی – مذهبی و انباشته از کلماتی است که بیان کنندۀ صلح و دوستی و در نهایت دفاع از حیثیت ملی و دینی است.
در سرود ملی امریکا واژه هایی که نماد تاریکی اند، همگام با واژه هایی که بیان کنندۀ روشنی و هدایتند، به کاررفته است؛ اما در سرود ایران فقط واژه هایی به کار رفته که نماد روشنی و هدایتند. از نظر قالب شعری، سرود ملی امریکا از سرود ملی جمهوری اسلامی ایران قویتر و ادبیتر است. آهنگ و موسیقی سرود ملی آمریکا که از سرود و روحیۀ نظامیگری امریکا متاثر است، رزمی و حماسی است؛ اما آهنگ سرود ایران، ملایم و هموار است.
فهرست منابع
الف: کتاب ها
آزاده ، پویان. (١٣٨٣). سرودهای ملی کشورهای جهان. مترجمان علی شهیدی و…. تهران: آبرخ.
اسبورن، الکس. اس. (١٣٧١). پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت. ترجمۀ حسن قاسم زاده. چاپ دوم. تهران: نیلوفر.
باقری، فریدون. (١٣٨٤). کورش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق. چاپ دوم. تهران: اساطیر.
بویس، مری. (١٣٨١). زردشتیان. ترجمۀ عسگر بهرامی. چاپ اول. تهران : ققنوس.
بهار، مهرداد. (١٣٨٢). ادیان آسیایی. چاپ چهارم. تهران: چشمه.
……………. (١٣٨١). از اسطوره تا تاریخ. گردآورنده ابو القاسم اسماعیل پور. چاپ سوم. تهران: چشمه.
…………… (١٣٦٢). پژوهشی در اساطیر ایران. پارۀ نخست. تهران: انتشارات توس.
پور داود، ابراهیم. (١٣٨٤). خرده اوستا. تفسیر و تالیف. تهران : دنیای کتاب.
زرین کوب، عبدالحسین. (١٣٨١). نامۀ نامور. تهران: سخن.
زنر، آر. سی. (١٣٨٤). طلوع و غروب زرتشتیگری. ترجمۀ تیمور قادری. تهران: امیرکبیر.
سیدحسینی، رضا. (١٣٧٧). مکتب های ادبی. چاپ یازدهم. تهران : نگاه.
شولزینگر، رابرت. د. (١٣٧٩). دیپلماسی امریکا در قرن بیستم. ترجمۀ محمد رفیعی مهر آبادی. تهران : مطالعات سیاسی و بین المللی.
فروغ، مهدی. (٢٥٣٥). همایش تاریخ و فرهنگ ایران. (سخنرانیهای پنجمین اجلاسیه). تهران: ادارۀ کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر.
کریستین سن، آرتور. (١٣٧٩). ایران در زمان ساسانیان. ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی. تهران: چاپ دهم. قصه پرداز.
کزازی، میرجلال الدین. (١٣٧٠). مازهای راز. چاپ دوم. تهران : مرکز.
…………………………… (١٣٧٦). رویا، حماسه، اسطوره. چاپ دوم. تهران: مرکز.
مصفی، ابوالفضل. (١٣٦٦). فرهنگ اصطلاحات نجومی. چاپ دوم. تهران: مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
ب: مقاله ها
تعلیم و تربیت. (١٣١٣). «سلام شاهنشاهی و سرود رسمی ملی ایران». تعلیم و تربیت. دوره اول، مهر و آبان، شماره ٥٥ و ٥٦. صص ٤٨٧ -٤٨٨.
دهموبد، میترا. (١٣٨٩). «روزی که «ای ایران» میهنیترین سرود ملی جهان شد». گزارش. اردیبهشت و خرداد، شماره ٢١٧، ص ٢٢.
گروه ادب و هنر. (١٣٨٧). «روح الله خالقی، خالق سرود «ای ایران»». گزارش. آبان ، شماره ٢٠٢، ص ٥٧.
پی نوشت:
[۱] در سرود جمهوری اسلامی ایران نیز مطابق سنت دیرین ایرانیان، بیشتر بر صفات معنوی و مذهبی مهر اشاره شده است؛ چنانکه در متن مقاله آورد شده، مهر در اکثر منابع دارای خصوصیات مثبتی است و به صفات خشونت بار و خونریز او که منشاء غربی دارد، اشاره نشده است؛ چنانکه پیداست حتی مهر با آن همه مهربانی، وقتی قدم در باورهای مذهبی و دینی غرب میگذارد، صفات خشنی پیدا میکند. «زنر» معتقد است میترای رومی به طور عجیبی با آن مهری که در اوستا میشناسیم تفاوت دارد.» (زنر، همان: ١٤٠) بیشترین تفاوت مهر هندو ایرانی با مهر غربی در جنبه های جنگ ستیزی اوست که متأثر از خصوصیات فرهنگی و… غرب است. (زنر، همان: ١٤٥) مهرداد بهار نیز به نوعی جنگ جوئی مهر را به فرهنگ غرب منتسب میکند. (بهار، ١٣٨٢: ٧١)
ثبت دیدگاه