در آیه مودت خداوند متعال، دوستی اهل بیت(ع) را برای مسلمانان واجب کرده است. در این مقاله مصادیق این آیه در منابع روایی اهل سنت بحث و بررسی خواهد شد. روشن کردن مصادیق ذوی القربی در روایات اهل سنت، از حیث علمی به حل مسئله تاریخی و قرآنی یاری می رساند و از حیث عملی نیز موجب وحدت بین مسلمین و تقریب مذهبی خواهد شد. دوستی مصادیق ذوی القربی، موجب دلبستگی و متابعت از سخنان و سیره آنها خواهد شد. روش تحقیق در این مقاله روش روایی و تحلیلی است. در این روش با تکیه بر روایات تفسیری اهل سنت، روشن شد که مصداق بارز «ذوی القربی» درآیه مودت، اهل بیت پیامبر(ص) و به ویژه حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا(ع)، امام حسن (ع) و امام حسین(ع) است.
مقدمه
در این مقاله با بررسی آیه مودت از منابع تفسیر روایی اهل سنت روشن شد که از منظر برخی مفسران اهل سنت، اهل بیت پیامبر(ص) فقط چهار نفر هستند؛ حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که پیامبر(ص) دوستی این شخصیت های ممتاز را مزد رسالت خویش قرارداده است و دوستی آنها را بر امت اسلامی واجب کرده است. در آیه مودت لغت شناسان واژه «قربی» را به معنای خویشاوند رحمی معنا کرده اند و با توجه به روایاتی که ذیل آیه آمده ثابت خواهد شد، منظور از ذوی القربی اهل بیت پیامبر(ص) یعنی حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) است. با بررسی اعتبار سنجی سندی و محتوای روایات ذیل آیه، صحت و اعتبار این روایات مکشوف خواهد شد.
شأن نزول
آیه ۲۳ سوره شوری که به آیه مودت معروف است، اشاره به مزد رسالت پیامبر گرامی اسلام (ص) دارد که در قبال رسالت خویش از امتش جز دوستی خویشاوندانش هیچ نخواست. آنجا که خداوند در قرآن می فرمایید: ذَلِک الَّذِی یُبَشِّرُ اللهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نزِدْ لَه فیهَا حُسْنًا إِنَّ اللهَ غَفُورٌ شَکُورٌ (شوری: ۲۳). این همان [پاداشی] است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند [بدان] مژده داده است. بگو به ازای آن [رسالت]، پاداشی از شما خواستار نیستم مگر دوستی درباره خویشاوندان و هر کس نیکی به جای آورد [و طاعتی اندوزد] برای او در ثواب آن خواهیم افزود قطعاً خدا آمرزنده و قدرشناس است.
در مورد شأن نزول این آیه برخی از مفسران می گوید، آیه خطاب به انصار است و روایاتی از ابن عباس می آورد که انصار نسبت به مهاجران فخر فروشی کردند؛ پیامبر(ص) از این ماجرا با خبر شدند و آنها را سرزنش کردند، انصار هم گفتند اموالمان و آنچه در اختیار داریم برای خدا و رسولش میبخشیم، این آیه در پاسخ به آنان نازل شد (طبری، ۱۴۱۲: ۲۵ / ۱۶؛ ابن عطیه اندلسی، ۱۴۲۲: ۵/ ۳۴؛ قرطبی، ۱۳۶۴: ۱۶/ ۲۴).
روایت دیگری هم از ابن عباس نقل می کند که بیشتر مفسران شیعه و اهل سنت خطاب آیه را انصار، همان مؤمنانی که به شرط ایمان و عمل صالح به باغ های بهشتی وعده داده شده اند نه ظالمانی که از اعمالی که انجام داده اند، میترسند؛ می دانند (شوری: ۲۲)؛ بنابراین، درخواست مزد رسالت از منکران رسالت، امکان پذیر و عاقلانه نیست (صادقی تهرانی، ۱۳۶۵: ۲۶/ ۱۷۵). امام باقر(ع) نیز در شأن نزول آیه می فرماید: این آیه بعد از آنکه مؤمنان انصار مالی را به نزد پیامبر آوردند، نازل شده است (مجلسی، ۱۴۰۳: ۲۳/ ۲۳۸). بنابراین با توجه به شأن نزول، آیه دلالت دارد بر اینکه مزد رسالت پیامبر(ص) مودت ذوی القربای پیامبر(ص) است. حال سؤال اینجاست که مودت چیست و ذوی القربی کیست؟
معنای «مودت» و «قربی»
«المودّة» را برخی از لغت شناسان، مصدر (فراهیدی، ۱۳۰۵: ۸/ ۹۹) و برخی اسم مصدر می داند (فیّومی، بی تا: ۶۵۳؛ ابن منظور، بی تا: ۳/ ۴۵۳). و به معنای «محبت» و «دوست داشتن » (ابن فارس، ۱۴۰۴: ۶/ ۷۵) آمده است. برخی «ودادة» را هم خانواده آن دانسته و فعلی که از آن اشتقاق می شود، معنای تمنّی و آرزوی چیزی را داشتن نیز ذکر کرده اند (راغب اصفهانی، ۱۳۷۴: ۵۱۶). در متعلّق این آیه، «فئ» است، پس«المودّة» اسم مصدر و به معنای محبت و دوستی؛ و الف و لام آن نیز الف و لام جنس است زیرا اصل در الف و لام، جنس بودن است، مگر این که قرینه ای بر خلاف آن باشد که در این جا قرینه وجود ندارد. پس «مودّت » یعنی ابراز محبت و دوست داشتن کسی که در لسان العرب هم آمده است (ابن منظور، بی تا: ذیل واژه «ودد»). این ابراز محبت علاقه و پیوستگی را به وجود می آورد و باعث می شود که فرد در غم و شادی شخصی که دوستش دارد شریک شود و حتی از اعمال و رفتار و کردار او اثر پذیرد و اگر مقامش از او بالاتر باشد اوامرش را اطاعت کند و بالاتر از آن، او را الگوی زندگی خویش قرار دهد.
اما واژه «قربی» را لغت شناسان از ریشه قرب و باب «قرُبَ یقْرُبُ» که در مقابل بعد و دوری است می دانند (فراهیدی، ۱۴۰۹: ۵/ ۱۵۳؛ ابن فارس، ۱۴۰۴: ۵/۸۰؛ راغب اصفهانی، ۱۳۷۴: ۳/ ۱۵۸؛ ابن منظور، ۱۴۱۴: ۲/ ۶۶۲). مصادیق لفظ قرب عبارتند از: ۱. نزدیکی مکانی ۲. نزدیکی زمانی ۳. نسبت خویشاوندی ۴. بهره مندی ۵. پاس و حرمت داشتن از سوی خدا ۶. قدرت (راغب اصفهانی، ۱۳۷۴: ۳/ ۱۵۹؛ مصطفوی، ۱۴۳۰: ۹/ ۲۴۹). برخی واژه «قربی» را مصدر می دانند که به معنای نزدیکی از حیث خویشاوندی، نسب و رحم میباشد (ابن درید، ۱۹۸۸: ۱/ ۳۲۴؛ ابن فارس، ۱۴۰۴: ۵/ ۸۰؛ راغب اصفهانی، ۱۳۷۴: ۳/ ۱۵۹؛ ابن سیده، ۱۴۲۱: ۶/ ۳۸۹). قربی در قرآن به معنای نزدیکان رسول اکرم(ص) آمده است (طریحی، ۱۳۷۵: ۲/۱۴۰).
زمخشری معنای «قربی» را نزدیکان و اهل بیت پیامبر(ص) می داند و می نویسد در آیه مودت عبارت «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی » آمده، نه «الا المودة للقربی» و یا «الا مودة القربی». به دلیل اینکه عرب برای مودت ظرفی قائل هستند و متعلق «فی القربی» کلمه «مودت» نیست؛ بلکه متعلق آن محذوف است و تقدیر آن چنین است «الا المودة الثابتة فی القربی»؛ یعنی مودتی که در «قربی» ثابت می باشد. پیامبر(ص) در جواب سؤالی که پرسیده شد یا رسول الله نزدیکان تو که مودت آنها بر ما واجب است، چه کسانی هستند؟ ایشان فرمودند: علی و فاطمة و دو پسر آنها و برخی قربی را به معنای خویشاوندان دانسته و می گوید: الف و لام در «القربی» عوض از مضاف الیه است و تقدیر آن «قربای» میباشد (زمخشری، ۱۴۰۷: ۴/ ۲۱۹).
از میان معانی لغوی فوق که پیرامون واژه «قربی» بیان شد، معنای خویشاوند و نسب رحمی بیشتر دلالت دارد و مراد از مودت به قربی در این آیه دوستی خویشاوندان رسول خدا(ص)، یعنی اهل بیت پیامبر(ص) است.
الف و لام در «القربی» الف و لام جنس است، ولی با توجه به روایاتی که «القربی» را به افراد خاصّی مخصوص می کند، می توان گفت الف و لام آن عهد است و اشاره به افراد خاصی دارد که روایات تأیید می کند «القربی»، اهل بیت پیامبر(ص) است.
شأن نزول و ظاهر آیه دلالت بر دوستی اهل بیت پیامبر(ص) دارد به طوری که معنای اهل بیت(ع)، بین خدای متعال و پیامبر(ص) معهود و شناخته شده بوده اند و پیامبر(ص) دوستی آنها را به عنوان مزد رسالت خویش قرارداده بود؛ از این رو برای شناختن آن افراد وارسته باید به روایات رسیده از پیامبر اکرم(ص) مراجعه نماییم.
در این زمینه از طریق اهل سنت و شیعه روایاتی ذیل آیه نقل شده است که آیه را به مودت اهل بیت و دوستی با آنها تفسیر کرده اند. اخبار متواتری هم که ازطریق این دو مذهب بر وجوب دوستی اهل بیت و محبت آنها وجود داردکه این تفسیر را تأیید می کند (طبرسی، ۱۴۲۵: ۹ /۴۸). لذا ذوی القربی یعنی خویشاوندان و اهل بیت پیامبر(ص) که دوست داشتن آنها مزد رسالت دانسته شده است و پیامبر(ص) از تمام امت خویش و مسلمانان خواستند و واجب شمردند که اهل بیتش را دوست بدارند؛ اینکه اهل بیت پیامبر(ص) چه کسانی هستند و مصادیق آنها چه اشخاصی است؛ طبق روایات رسیده از پیامبر، صحابه و ائمه طاهرین که در منابع معتبر حدیثی شیعه و اهل سنت ذکر شده و تعداد این گونه روایات فراوان و مشهود است و غالب اهل سنت و تمام شیعیان به آن معتقدند که اهل بیت پیامبر(ص) افراد خاصی هستند، به طوری که در روایات نام آنها نیز ذکر شده است.
امام حسین مصداق قربی (اهل بیت(ع))
همانطور که گذشت قربی یعنی اهل بیت پیامبر(ص) که دوستی آنها مزد رسالت پیامبر(ص) دانسته شد و بر تمام مسلمین فرض و واجب گردیده که اهل بیت(ع) ایشان را دوست بدارند تا از این طریق بتوانند دِین خویش را نسبت به پیامبر(ص) ادا کنند؛ اما اینکه اهل بیت پیامبر(ص) چه کسانی هستند و مصادیق آنها چه افرادی می تواند باشد روایات رسیده از پیامبر(ص) و صحابه، به این سؤال پاسخ داده است. طبق آنچه در روایات تفسیری شیعه و برخی اهل سنت بیان شده است، مصداق بارز و معین اهل بیت، علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) هستند. در ذیل روایات تفسیری از اهل سنت را مورد بررسی قرار می دهیم که ذوی القربی را خویشاوندان و اهل بیت تفسیر می کنند و به طور خاص اهل بیت(ع) را درحدیث خود نام می برد که اهل بیت فقط چهار نفر یعنی حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) هستند.
گروهی از علما و بزرگان اهل سنّت (احمد بن حنبل، بی تا: ۱/ ۲۲۹؛ ابونعیم حافظ، بی تا: ۳/۲۰۱؛ ثعلبی، ۱۴۲۲: ۸/۳۱۰؛ طبرانی، بی تا: ۳/۴۷، ۱۱ /۳۵۱؛ حاکم نیشابوری، ۱۴۲۰: ۲/۴۴۴؛ فخررازی، بی تا، ۲۷/۱۶۶؛ شبراوی، ۱۴۲۳: ۴۳؛ ابن حجر هیتمی، بی تا: ۱۷۰؛ زمخشری، ۱۴۰۷: ۳/۴۶۷؛ ابن ابی حاتم، بی تا:۱۰/۳۲۷۶؛ ابن مردویه اصفهانی، ۱۴۲۴: ۳۱۶؛ سیوطی، ۱۴۲۱: ۲۰) از ابن عبّاس روایت کردهاند: آنگاه که آیه (قُلْ لَا أَسْئَلُکمْ …، شوری: ۲۳) نازل شد، گفتند: ای پیامبرخدا این خویشاوندان تو کیستند، که مودّت و دوستی آنان بر ما واجب گردیده است؟ حضرت فرمودند: «علی، فاطمه و دو پسر آنها» (سیوطی، ۱۴۰۴: /۱۹۱؛ امینی،۱۳۶۶: ۲/۳۰۷).
حاکم حسکانی نیز از علمای اهل سنت، هفت روایت را در ذیل آیه مودت جمع آوری کرده که منظور از «القربی» را حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه(ع)، امام حسن (ع) و امام حسین(ع) می داند (حاکم حسکانی، ۱۴۱۱: ۲/ ۱۸۹ -۱۹۶). بخاری نیز در کتاب صحیح خود روایتی را از ابن عباس نقل می کند: إنَّهُ سُئِلَ عَن قولِه إلا الموَدَةَ فی القُربی فَقال سَعیدُ بن جُبیر: قُربی آلِ مُحَمَّد صلی الله علیه وسلم (بخاری، بی تا: ۶/۳۸؛ ابن حنبل، بی تا: ۱/۲۸۷؛ ترمذی، بی تا: ۵/۵۴؛ نسایی، ۱۴۱۱: ۶/۴۵۳؛ جریر طبری، ۱۴۱۲: ۲۵/۳۱). از سعید بن جبیر (صحابی) سؤال شد که منظور خداوند از مودت در قربی چیست؟ پاسخ داد: آنها نزدیکان آل محمد هستند» و احمد بن حنبل، از فقهای چهارگانه اهل سنت و پیشوای مذهب حنبلی، نیز این روایت را از ابن عباس نقل کرده است (ابن حنبل، ۱۴۳۳: ۲۹۵).
علامه حلی نیز ذیل آیه مودت، روایتی از ابن عباس نقل می کند که در کتب صحیحین و مسند احمد بن حنبل آمده است که هنگامی که آیه «قل لاّ اسئلکم…» نازل شد، اصحاب به پیامبر(ص) عرض کردند: ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است، چه کسانی هستند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندانشان حسن و حسین و این سخن را سه بار تکرار فرمود (علامه حلی، بی تا: ۱۷۵). آیت الله مرعشی نجفی در شرحی که بر احقاق الحق نوشته است، قریب به پنجاه نفر از علمای بزرگ اهل سنت را نام می برد که روایات مربوط به آیه مودت را با سندهای متعدد در کتاب های خود آورده است (شوشتری، ۱۴۰۹: ۳/۲-۱۸). سید هاشم بحرانی، نیز در کتاب غایة المرام، ۱۷ روایت از اهل سنت و ۲۲ روایت از شیعه درباره این آیه نقل کرده است (بحرانی، بی تا: ۳/۲۳۰-۲۴۴).
بنابراین با توجه به روایات رسیده و طبق عقیده غالب اهل سنت که اهل بیت پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هستند، معلوم می شود که مراد از اهل بیت پیامبر(ص) در آن زمان همین چهار نفر بوده اند چون بجز از آن چهار نفر اگر کسانی دیگری که در خانه و اطراف پیامبر(ص) بودند و در زمره اهل بیت بود، حتما نامی از آنها برده می شد. پس این مقام اهل بیتی رسول خدا(ص) بر همین چهار نفر که در زمان حضرت حضور داشتند صدق می کند و مصداق واقعی و بارز اهل بیت پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا(ع)، امام حسن (ع) و امام حسین(ع) می باشد.
این انتخاب و گزینش نشان از مقام شامخ آنهاست که رسول خدا(ص) از بین خاندان و اطرافیانش این چهار نفر را انتخاب کرده است و دوست و محبت به آنها را مزد رسالت خویش قرار داده است. البته عقلا مسلم و روشن است که این انتخاب رسول خدا هوسانه و به میل و اراده خویش نبوده، به طور حتم دست خداوند و اراده او درکار بوده چرا که رسول خوبی ها هرگز کاری را بدون اذن و اراده خداوند انجام نمی داد و در این انتخاب حکمت و مصلحت خداوند دخیل است. مسلما این انتخاب و گزینش بی حکمت نبوده و از طرفی دوست داشتن و محبت به آنها نیز یک دوستی ساده از نوع دوستی همنوع و نزدیکان نیست. این نوع دیگری از دوستی است که می تواند نتایج و ثمرات زیادی را به ارمغان آورد. ثمرات ارزشمندی که به خود انسان بر می گردد و به آن سخت محتاج است و نیز به امت اسلامی که به دوستی و محبت چنین انسان های وارسته امر شده است، این ثمرات قابل تأمل است به طوری که ابن عربی در این زمینه می گوید: دوستی اهل بیت(ع) باعث نزدیک شدن به خداوند می شود.
بنابراین می توان از آیه شریفه مودت، چنین نتیجه گرفت که یکی از مصادیق اهل بیت، امام حسین(ع) است که این آیه بر عظمت و مقام شامخ امام حسین(ع) دلالت دارد. کسی که امام حسین(ع) را شناخته باشد و تاریخ زندگی او را مطالعه کرده باشد و از اهداف رشادت ها و جان نثاری هایش در واقعه کربلا به خوبی با خبر باشد، خواهد دانست که امام حسین(ع) با رشادت ها و حماسه آفرینی خود در واقعه عاشورا ثابت کرد که به عنوان یک انسان آزادی خواه در مقابل ظلم سر خم نمی کند و تن به ذلت نمی دهد. او با قیام عاشورا و شهادت خود و عزیزانش، درخت اسلام را آبیاری کرد و اسلام را از نابودی نجات داد و درس آزادگی و سرافرازی را به بشریت آموخت که تا قیام قیامت این الگو سر مشق انسان های آزادی خواه خواهد بود. امام حسین(ع) انسان کاملی است که سرتاسر زندگیش، برای بشریت درس و الگوی کاملی است، به طوری که خط و مشی زندگی انسان را نشان می دهد؛ مسیر سعادت و به سر رسیدن منزل مقصود را راهنما و مایه هدایت است و وسیله قرب و نزدیکی به خداوند محسوب می شود. آری دوستی با این خاندان و به طور خاص دوستی با امام حسین(ع) باعث نجات از گرداب زندگی دنیاست. چه نیکو گفته است پیامبر(ص) که امام حسین(ع) کشتی نجات است.
ابن العربی دوستی اهل بیت(ع) را به نظم در آورده است (ابن حجر هیتمی، بی تا: ۱۷۰) و چنین می گوید:
محبّت خود را نسبت به آل طه (اهل بیت پیغمبر) فریضه و واجب می دانم برخلاف کسانی که از اهل بیت دورند، این عمل مرا به خدا نزدیک میکند؛ پس آن پیامبر(ص) فرستاده شده برای هدایت مردم، جهت تبلیغ خود اجری نخواست جز دوستی خاندانش. ایشان در این شعر دوستی اهل بیت را باعث نزدیکی به خداوند می داند که نشان دهنده این است که ابن عربی مسئله مودت را به خوبی درک کرده و به فضایل اهل بیت به خوبی آگاه شده که اهل بیت(ع) را وسیله قرب به خدا می داند.
شافعی هم گفته است:
یَا أَهلَ بَیتِ رَسُولِ اللهِ حبُّکُمُ
کَفاکُمُ مِن عَظِیمِ القَدرِ أَنَّکُمُ
فَرضٌ مِنَ اللهِ فِی القُرآنِ أَنزَلَهُ
مَن لَم یُصَلِّ عَلَیکُم لَا صَلاةَ لَهُ
(زرندی، بی تا: ۱۸؛ ابن حجر هیتمی، بی تا: ۲۲۸؛ شبراوی، ۱۴۲۳: ۸۳).
ای خاندان پیامبر! محبّت شما فریضهای است که خداوند در قرآن، آن را نازل کرده است. همین قدر در عظمت مقام و ارزش شما بس که اگر کسی (در نماز) بر شما صلوات نفرستد، نمازش باطل است. امام شافعی نیز از محبت به اهل بیت به این نتیجه رسیده که در مقام و فضیلت اهل بیت(ع) همین بس که سلام و صلوات به آنها باعث قبولی نماز شده است.
بررسی و اعتبار سنجی روایات تفسیری ذیل آیه مودت
حدیث، از دو بخش سند و متن، تشکیل شده و اعتبارسنجی حدیث، به نقد سند و متن آن وابسته است که جهت اعتبار سنجی سند و متن حدیث، ضوابط و معیارهایی وجود دارد؛ مثلا در مورد سند، منبع و مأخذ حدیث از طریق رجال شناسان، راویان و محدّثان بدست می آید. وجود راوی کذّاب و وضّاع در سند، نامعتبر بودن منبع حدیث، وجود فاصله و گسست در حلقه های نقل، اقرار راوی به جعل و قضاوت محدّثان درباره بی اصل بودن روایت و نیافتن آن، از نشانه های ضعف حدیث هستند. این موارد قرینه هایی هستند که حدیث را به صورت کلّی از اعتبار ساقط نمی کند بلکه اینها قرینه و زمینه ای می شود تا با هوشیاری بیشتری حدیث، مورد بررسی قرارگیرد. برای اعتبارسنجی متن و محتوای حدیث، ضوابط و معیاری وجود دارد. به میزان سازگاری محتوا با معیارها، قوّت و ضعف حدیث مشخص می شود؛ هر چه محتوا با معیارها، سازگاری بیشتری داشته باشد حدیث نیز اعتبار بیشتری دارد. از مهمترین معیارها، عدم مخالفت حدیث با کتاب، سنّت، عقل و علم تجربی قطعی است که علمای قدیم بیشتر بر کتاب و سنّت تأکید می کردند، اما متأخّران شیعه بر مباحث عقلی زیاد تأکید دارند و برخی از اهل سنّت علم تجربی و حس (یعنی محسوسات و بدیهیات حسی) را مد نظر دارند و می گویند: حدیث نباید با بدیهیات حسی و تجربی مخالف باشد.
از لحاظ سند
حسکانی در شواهد التنزیل روایاتی را مستند نقل می کند که مصداق ذوی القربی اهل بیت و مشخصا علی، فاطمه و پسران آنها (حسن و حسین) می باشد که مودت آنها مزد رسالت پیامبر(ص) اسلام مشخص شده است. وی سلسله سند حدیث را اینگونه ذکر می کند: «حدثنی القاضی أبو بکر الحیری أخبرنا أبو العباس الصبغی حدثنا الحسن بن علی بن زیاد السری حدثنا یحیی بن عبد الحمید الحمانی حدثنا حسین الأشقر، [قال:] حدثنا قیس، عن الأعمش، عن سعید بن جبیر عن ابن عباس قال لما نزلت قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجراً إِلَّا الْموَدَّةَ فی الْقُرْبی قالوا: یا رسول الله من هؤلاء الذین أمرنا الله بمودتهم قال: علی و فاطمة و ولدهما» (حسکانی، ۱۴۱۱: ۲/ ۱۸۹).
همچنین حسکانی این روایت را به طریق دیگری از یحیی بن عبد الحمید الحمانی اینگونه نقل می کند: «أخبرنیه الحاکم الوالد، عن ابن شاهین [قال:] حدثنا أحمد بن محمد بن سعید، حدثنا عبید بن الحسن بن قنفذ البزاز (در کتاب لسان المیزان، عبید بن قنفذ ضبط شده است) (ابن حجر عسقلانی، ۱۴۰۷: ۴/ ۱۲۲) حدثنا الحمانی…» (حاکم حسکانی،۱۴۱۱: ۲/ ۱۹۰).
گروه دیگری نیز این روایت را از طرق مختلف از یحیی بن عبد الحمید الحمانی نقل کرده اند؛ از جمله یحیی أبونعیم، در کتاب خودش ما نزل من القرآن فی علیّ آورده است: «قال: حدّثنا أبو محمد بن حیّان، قال: حدّثنا أبو الجارود، قال: حدّثنا إسماعیل بن عبد اللَّه، قال: حدّثنا یحیی قال: حدّثنی حسین بن الحسن، عن قیس عن الأعمش، عن سعید بن جبیر: عن ابن عبّاس قال: لمّا أنزلت: (قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) قالوا: یا رسول اللَّه من هؤلاء الذین أمرنا اللَّه بمودّتهم قال: علیّ و فاطمة و ابناهما» (حاکم حسکانی،۱۴۱۱: ۲/۱۹۰). محمّد بن سلیمان الکوفی نیز در کتاب المناقب باب «ذکر ما أنزل فی علیّ من القرآن» (الکوفی، بی تا: ۲۹) این روایت را از طریق خضر بن أبان و یحیی بن عبد الحمید الحمّانی، نقل نموده است.
حسکانی از طریق دیگری نیز این روایت را نقل کرده است: «أخبرنیه أبو بکر السکری أخبرنا أبوعمرو الحیری أخبرنا الحسن بن سفیان، حدثنا یعقوب بن سفیان، حدثنا یحیی بن عبد الحمید حدثنا حسین، حدثنا قیس، حدثنا الأعمش، عن سعید عن ابن عباس قال لما نزلت هذه الآیة: قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجراً قالوا: یا رسول الله من قرابتک التی افترض الله علینا مودتهم قال: علی و فاطمة و ولدها» (حاکم حسکانی،۱۴۱۱: ۲/ ۱۹۱).
همین روایت را با سند فوق، طبری و قاضی نعمان مصری نیز نقل نموده است (القاضی ابن حیون، ۱۴۰۹: حدیث ۷۳). حافظ بن مردویه در کتاب مناقب علیّ(ع) به سند خودش از سعید بن جبیر، از ابن عبّاس و الإربلی در کتاب کشف الغمة، با عنوان: «ما نزل من القرآن فی شأن علیّ علیه السلام» با همین سند، حدیث فوق را ذکر کرده اند (الإربلی، ۱۴۰۳: ۱/ ۳۲۴).
السیّد الأجلّ یحیی بن الموفق باللَّه در امالی خودش در باب فضائل علیّ(ع)، این روایت را با سلسله سند ذیل نقل نموده است: «قال: أخبرنا أبو الحسین أحمد بن علیّ التوزی القاضی بقراءتی علیه ببغداد، قال: أخبرنا أبو عبید اللَّه محمد بن عبید اللَّه المرزبانی قال: حدّثنا أبو حفص عمر بن داود بن عنبسة المعروف بابن بیان العمانی قال: حدّثنا محمّد بن عیسی الواسطی أبو بکر، قال: حدّثنا یحیی بن عبد الحمید الحمانی قال: حدّثنا الحسین بن الحسن الأشقر، عن قیس بن الربیع عن الأعمش عن سعید بن جبیر: عن ابن عباس رضی اللَّه عنه قال: لما نزلت (قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) قالوا: یا رسول اللَّه من هؤلاء الذین أمرنا اللَّه بمودتهم قال: فاطمة و ولدها» (مرشد باللَّه، ۱۴۲۲: ۱۴۴؛ حاکم حسکانی،۱۴۱۱: ۲/۱۹۱).
طریقه دیگری را که حسکانی از یحیی حمانی نقل می کند به شرح ذیل است: «أخبرناه أبو عبد الله الشیرازی أخبرنا أبو بکر الجرجرائی حدثنا أبو أحمد البصری حدثنا محمد بن عیسی الواسطی، و أحمد بن عمار، قالا: حدثنا یحیی الحمانی قال: حدثنا حسین الأشقر عن قیس بن الربیع عن الأعمش، عن سعید عن ابن عباس قال لما نزلت قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی قالوا: یا رسول الله و من هؤلاء الذین أمرنا الله بمودتهم قال: علی و فاطمة و ولدهما» (حاکم حسکانی، ۱۴۱۱: ۲/ ۱۹۱). همین روایت را ابن أبی حاتم چنانکه ابن کثیر در تفسیر خودش آورده، روایت نموده است: «قال: حدّثنا علیّ بن الحسین حدّثنا رجل سمّاه حدّثنا حسین الأشقر عن قیس عن الأعمش عن سعید بن جبیر عن ابن عباس رضی اللَّه عنه قال: لمّا نزلت هذه الآیة: (قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی قالوا: یا رسول اللَّه من هؤلاء الذین أمر اللَّه بمودّتهم قال: فاطمة و ولدها» (ابن کثیر، ۱۴۲۰: ۴ / ۱۱۲).
حسکانی در سند دیگری این روایت را اینگونه نقل نموده است: «أخبرنا أبو نصر المفسر، و أبو منصور عبد القاهر البغدادی قالا: حدثنا أبو الحسن محمد بن الحسن السراج، حدثنا محمد بن عبد الله بن سلیمان الحضرمی و أخبرنا محمد بن عبد الله الرزجاهی حدثنا أبو بکر الإسماعیلی [قال:] أخبرنی الحضرمی و حدثنی أبو عبد الله الدینوری حدثنا برهان بن علی الصوفی حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمی (الطبرانی، بی تا: ۱ / ۱۲۵). حدثنا حرب بن الحسن الطحان حدثنا حسین الأشقر، عن قیس، عن الأعمش، عن سعید بن جبیر عن ابن عباس قال لما نزلت قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقرْبی قالوا: یا رسول الله من قرابتک الذین وجبت علینا مودتهم قال: علی و فاطمة و ابناهما. و قال: الإسماعیلی: و ابناها » (حاکم حسکانی، ۱۴۱۱: ۲/ ۱۹۳ -۱۹۴).
نگارنده مجمع الزوائد آورده است که در سلسله سند این حدیث گروهی از ضعفا وجود دارد و البته توثیق هم شده است: «و فیه جماعة ضعفاء و قد وثّقوا » (هیثمی، ۱۴۰۸: ۹/ ۱۶۸). أخرجه أحمد، و الطبرانی و ابن أبی حاتم و الحاکم عن أبن عبّاس (حاکم حسکانی، ۱۴۱۱: ۲/ ۱۹۳-۱۹۴). السیّد عبد اللَّه بن حمزة در کتاب الشافی نیز این روایت را با این سند ذکر نموده است (المنصور بالله، ۱۴۲۲: ۱/ ۷۲، ۱۵۸).
سیوطی نیز این روایت را با سلسله سند مذکور در کتاب إحیاء المیت بفضائل أهل البیت و نیز در تفسیر الآیة الکریمة در تفسیر الدرّ المنثور، نقل نموده است و سند آن را ضعیف می شمارد. «و أخرج ابن المنذر و ابن أبی حاتم و الطبرانی و ابن مردویه بسند ضعیف من طریق سعید بن جبیر عن ابن عباس قال لما نزلت هذه الآیة قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی قالوا یا رسول الله من قرابتک هؤلاء الذین وجبت مودتهم قال علی و فاطمة و ولداها» (سیوطی، ۱۴۰۴: ۶/۷). ثعلبی نیز در تفسیر آیة کریمة می نویسد: «أخبرنی الحسین بن محمد الثقفی العدل حدثنا برهان بن علی الصوفی، حدّثنا محمد بن عبد اللَّه الحضرمی…» (ثعلبی، ۱۴۲۲: ۸/ ۳۱۰).
حسکانی در سند دیگری این حدیث را اینگونه نقل می کند: «حدثنا الحاکم أبو عبد الله الحافظ و هو بخطه عندی قال: أخبرنی مخلد بن جعفر الدقاق، قال: حدثنا محمد بن جریر الطبری قال: حدثنی القاسم بن إسماعیل أبو المنذر، حدثنا حسین بن حسن الأشقر، عن قیس بن الربیع عن الأعمش، عن سعید بن جبیر عن ابن عباس فی قوله عز و جل: قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی قال: علی و فاطمة و الحسن و الحسین» (حاکم حسکانی، ۱۴۱۱: ۲/ ۱۹۶). این روایت را ابن المغازلی در کتاب مناقب خود (کلابی، بی تا: ۳۰۷) از طریق دیگری از قیس بن ربیع نقل کرده است. «قال: أخبرنا أبو طالب محمد بن أحمد بن عثمان، حدّثنا أبو محمد عبد العزیز بن أبی صابر إذناً، حدّثنا إبراهیم بن إسحاق بن هاشم بدمشق، حدّثنا عبد اللَّه بن جعفر العسکری بالرقة، حدّثنا یحیی بن عبد الحمید، حدثنا حسین الأشقر [عن قیس ] عن الأعمش، عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس قال: لما نزلت (قُلْ لا أَسْئَلُکمْ علَیْهِ أَجراً إِلَّا الْموَدَّةَ فِی الْقُرْبی) قالوا: یا رسول اللَّه من هؤلاء القربی الذین أمر اللَّه بمودتهم قال: علی و فاطمة و ولداهما» (حاکم حسکانی،۱۴۱۱: ۲/ ۱۹۶). این حدیث اخیر را بحرانی نیز در غایت المرام روایت نموده است (بحرانی، بی تا: ۳۰۷).
حسکانی با سلسله سند دیگری این روایت را اینگونه نقل نموده است: «أبو الیقظان [عثمان بن عمیر البجلی ] عن سعید أخبرنا أبو سعد بن علی أخبرنا أبو الحسین الکهیلی حدثنا الحضرمی حدثنا محمد بن مرزوق، قال: حدثنی حسین الأشقر قال: حدثنا نضیر بن زیاد، عن عثمان أبی الیقظان، عن سعید بن جبیر عن ابن عباس قال قالت الأنصار فیما بینهم: لو جمعنا لرسول الله مالا یبسط فیه یده [و] لا یحول بینه و بینه أحد فقالوا: یا رسول الله إنا أردنا أن نجمع لک من أموالنا شیئا تبسط فیه یدک لا یحول بینک و بینه أحد. فأنزل الله قُلْ لا أَسْئَلُکمْ علَیْهِ أَجراً إِلَّا الْموَدَّةَ فِی الْقُرْبی » (حاکم حسکانی،۱۴۱۱: ۲/۱۹۷).
طبرانی با سندی دیگری حدیث مذکور را اینطور نقل نموده است: «قال: حدّثنا محمد بن عبد اللَّه، حدثنا حرب بن حسن الطحان، حدّثنا حسین الأشقر، عن قیس بن الربیع، عن الأعمش، عن سعید بن جبیر: عن ابن عباس رضی اللَّه عنه قال: لمّا نزلت (قلْ لا أَسئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) قالوا: یا رسول اللَّه و من قرابتک هؤلاء الذین وجبت علینا مودّتهم قال: علی و فاطمة و ابناهما» (طبرانی، بی تا: ۱/ ۱۲۵).
حسکانی روایتی دیگری را با سلسله سند متفاوت تر ذکر می کند که در آن با عبارت دیگری امام حسین(ع) جزء مصداق ذوی القربی شمرده شده است. «و فی الباب عن أبی أمامة الباهلی حدثنی أبو بکر أحمد بن محمد بن إبراهیم المروزی قدم حاجا أن أبا الحسن ثمل بن عبد الله الطرسوسی حدثهم ببخارا، أخبرنا أبو إسحاق إبراهیم بن الحسن «بجندی سابور، حدثنا الحسین بن إدریس التستری حدثنا أبو عثمان الجحدری طالوت بن عباد، عن فضال بن جبیر عن أبی أمامة الباهلی قال: قال رسول الله ص إن الله خلق الأنبیاء من أشجار شتی و خلقت أنا و علی من شجرة واحدة، فأنا أصلها و علی فرعها، و الحسن و الحسین ثمارها، و أشیاعنا أوراقها، فمن تعلق بغصن من أغصانها نجا، و من زاغ هوی و لو أن عبدا عبد الله بین الصفا و المروة ألف عام ثم ألف عام ثم ألف عام حتی یصیر کالشن البالی ثم لم یدرک محبتنا أکبه الله علی منخریه فی النار ثم تلا قُلْ لا أَسئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی » (حاکم حسکانی، ۱۴۱۱: ۲/ ۲۰۳). همین حدیث را طبرسی در تفسیر مجمع البیان، با حذف سند از السید أبی الحمد، از الحسکانی ذکر نموده است (طبرسی، ۹/۲۹). این حدیث را ابن عساکر نیز در کتاب تاریخ دمشق، نقل کرده است: «أخبرنا أبو الحسن الفرضی، أنبأنا عبد العزیز الصوفی، أنبأنا أبو الحسن بن السمسار، أنبأنا علیّ بن الحسن الصوری و أنبأنا سلیمان بن أحمد بن أیوب الطبرانی اللخمی بأصبهان، أنبأنا الحسین بن إدریس الجریری التستری، أنبأنا أبو عثمان طالوت بن عباد البصری الصیرفی، أنبأنا فضال بن جبیر: أنبأنا أبو أمامة الباهلی قال: قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و سلم…» (ابن عساکر، ۱۴۰۵: ۱/ ۱۴۸).
ابن عساکر روایت علیّ بن الحسن الصوفی را بار دیگر از طریق شیخ دیگری نیز نقل نموده است: «أخبرناه أبو الحسن الفقیه السلمی الطرسوسی أنبأنا عبد العزیز الکتانی، أنبأنا أبو نصر بن الجیان [کذا] أنبأنا أبو الحسن علی بن الحسن الطرسوسی أنبأنا أبو الفضل العباس بن أحمد الخواتیمی بطرسوس، أنبأنا الحسین بن إدریس التستری أنبأنا أبو عثمان الجحدری طالوت بن عباد، عن فضال بن جبیر: عن أبی أمامة الباهلی قال: قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و سلم: إلخ» (ابن عساکر، ۱۴۰۵: ۱/ ۱۴۸).
«و رواه أیضاً ابن حبّان علی ما فی ترجمة فضال بن جبر أبی المهنّد الغدانی. .. قال: أنبئت عن محمّد بن إسماعیل الطرسوسی [قال ] أخبرنا محمود الصیرفی، أخبرنا ابن فاذشاه، أنبأنا الطبرانی حدّثنا الحسین بن إدریس التستری، حدّثنا طالوت بن عباد، حدّثنا فضال…» (ابن حجر عسقلانی، ۱۴۰۷: ۴/ ۴۳۴؛ حاکم حسکانی، ۱۴۱۱: ۲/ ۲۰۳-۲۰۵).
بدین ترتیب روایاتی که در ذیل آیه مودت در منابع اهل سنت ذکر شده و مصادیق اهل بیت را در چهار نفر مذکور، منحصر کرده از لحاظ سندی به اختصار بررسی شد و معلوم گردید که اینگونه روایات از طرق مختلف نقل شده است. اگر هم روایتی ضعف سندی داشته باشد از طریق دیگر روایات که سندش کامل است قابل جبران می باشد و دیگر اینکه وقتی از طرق مختلف ذکر می شود به اعتبار و صحت سند می افزاید.
از لحاظ محتوی
همانگونه که از حیث سندی روایت تفسیری آیه مودت و تعیین مصداق آن نسبت به اهل بیت(ع) از جمله امام حسین(ع)، از اعتبار و وثاقت سندی برخوردار بود؛ از لحاظ محتوایی نیز از طرق متعدد قابل تأیید است و از اعتبار والایی برخوردار می باشد. در این نوشتار از دو حیث تأیید محتوایی می شود:
یک) آیاتی دیگری که محتوا و مفهوم آیه مودت و روایات تفسیری ذیل آن را تأیید می کند
دو) روایات قطعی و متعدد دیگری که به این مضمون نقل شده اند و مؤید مفهوم آیه مودت و روایات تفسیری ذیل آن به شمار می روند.
در ادامه احادیثی را مورد بررسی و اعتبار سنجی سندی و محتوایی از طریق آیات و روایات قرار می دهیم که ذیل آیه مودت در تفاسیر روایی اهل سنت آمده و مراد از مزد رسالت پیامبر(ص) را دوستی اهل بیت معرفی می کند و آن دوستی را بر مسلمین واجب می داند و این فضیلت از آن اهل بیت پیامبر(ص) یعنی حضرت علی(ع) و فاطمه(ع) و حسن (ع) و من جمله امام حسین(ع) می باشد.
یک) آیات مؤید آیه مودت
یکی از ضوابط و معیارهای سنجش اعتبار احادیث، عرضه آن به قرآن است زیرا قطعی ترین نص و محکم ترین سند مکتوب بین مسلمانان، قرآن است که هیچ گونه تحریف و تغییر و یا زیاده و نقصان، نشده است. لذا قرآن، «تِبْیانَاً لِّکلِّ شَی» است (نحل: ۸۹) باطل، در آن راه ندارد (فصّلت: ۴۲) و شیاطین را بر آن، سیطره نیست (صافّات: ۷ و ۸). خداوند خود، نگاهبان آن است (حجر: ۹) و پیامبر(ص)، تبیین کننده آن می باشد (نحل: ۴۴). بدین ترتیب قرآن از مهمترین ملاک سنجش روایات قرارگرفته است. روایتی که مخالف قرآن باشد، حجّیت ندارد. اهل بیت(ع)، این ارشاد را به پیروان خود نموده اند که اگر حدیثی از آنان شنیدن که مخالف قرآن بود؛ نپذیرند و ملاک صدق روایت را همخوانی با قرآن می دانند. امام صادق(ع) دراین زمینه می فرمایند: پیامبر(ص) در مِنا سخنرانی کرد و فرمود: «ای مردم! آنچه از جانب من به شما رسیده و موافق قرآن بود، من آن را گفته ام و آنچه به شما رسید و با کتاب خدا مخالف بود، من آن را نگفته ام» (کلینی، ۱۴۳۰: ۴۱).
پیامبر(ص) مفسّر و مبین قرآن است. سنت و روایات رسیده از ایشان ممکن است اشتباه، ناقص یا تحریف شده گزارش شود و مخالف قرآن باشد. لذا با ارائه و عرضه به قرآن نادرستی آن مشخص می شود. در ادامه روایات مربوط به آیه مودت با توجه به دیگر آیات قرآن مورد بررسی قرار می گیرد تا اعتبار آنها سنجیده شود.
همانطور که قبلا گفته شد از نظر برخی از مفسران اهل سنت آیه مودت دلالت بر مزد پیامبر(ص) دارد و مزد رسالت دوستی اهل بیت(ع) او معرفی شده است. این فضیلت را خداوند به حضرت علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) عنایت فرموده است. در اینجا این روایت را با آیاتی دیگر می سنجیم تا اعتبار و صحت آن روشن شود.
آیه مباهله «فَمَنْ حَآجَّک فِیهِ مِن بعْدِ ما جاءک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکمْ ثمَّ نبْتَهِلْ فنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ»: (آل عمران: ۶۱) پس ای رسول ما، بعد از آنکه تو به علم راه یافتی، هر کس با تو به محاجه برخاست، بگو فرزندان ما و شما و خود ما و شما با هم به مباهله برخیزیم و بر دروغگو لعنت کنیم.
فخرالدین رازی ذیل آیه مباهله حدیثی می آورد که رسول(ص) زمانی که به محل مباهله می آمد، عبائی بافته شده ازموی سیاه در بر کرده و حسین(ع) را بغل کرده و دست حسن(ع) را گرفته و فاطمه و علی(ع) نیز از پشت سر آن حضرت می آمدند؛ در همان حال پیامبر(ص) به آنها سفارش کرد: «هنگامی که دست به نفرین بلند کردم شما آمین بگوئید» سپس پیامبر در همان نقطه مباهله، حسن، حسین، علی و فاطمه(ع) را در زیر عبای خود گردآورده و آیه تطهیر را قرائت کرد و به این ترتیب اهل بیت خود را نیز معرفی نموده و عظمت و منزلت آنان را شناساند. فخررازی این روایت را صحیح می داند و می گوید این آیه دلالت می کند که حسن و حسین(ع) پسران رسول خدا(ص) هستند (فخررازی، ذیل آیه ۶۱ آل عمران).
از دیگر آیاتی که صحت و اعتبار روایت فوق را تقویت می کند، آیه تطهیر است که در شأن اهل بیت پیامبر(ص) نازل شده است. «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یطَهِّرَکمْ تطْهیرا » (احزاب: ۳۳) خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
بسیاری از اهل سنت اذعان دارند که این آیه در مورد اهل بیت پیامبر نازل شده است. حسکانی از علمای اهل سنت، در شواهد التنزیل، پانزده تن از صحابه را نام می برد که این حدیث را نقل کرده اند (حسکانی،۱۴۱۱: ۲/ ۱۸). لذا این حدیث به صورت متواترذکر شده که، پیامبر(ص) فاطمه، حسن، حسین و علی(ع) را زیر کساء قرارداد و آیه تطهیر نازل شد. برای نمونه این دو آیه که در مورد فضیلت اهل بیت پیامبر(ص) آمده، مؤید روایات ذیل آیه مودت قرارگرفته و از طریق این آیات، روایات مذکور تقویت و اعتبارشان ثابت و تقویت می شود.
دو) روایات مؤید آیه مودت
از دیگر ضوابط اعتبارسنجی محتوای احادیث، ذکر روایاتی است که روایت مذکور را تأیید و اتقان ببخشد و کاستی آن را جبران کند و به درصد اعتبار آن بیفزاید. در این قسمت احادیثی را ذکر می کنیم که محتوای روایت ذیل آیه مودت اعتبار ببخشد.
اینکه بیشتر مفسران بزرگ همچون فخررازی و زمخشری و دیگر مفسرین اهل سنت، در تفاسیر خود ذیل آیه مودت جهت تفسیر آیه روایاتی را می آورد که به موجب نزول این آیه ابراز محبت به علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) بر همه امت واجب شده و این روایات به صورت متواتر نقل شده است. بعد از ذکر این روایت، روایات دیگری نیز جهت تأیید روایت اول می آورد و این گونه بر اعتبار و صحت روایات مورد نظر می افزاید و ثابت می کند که به طور مسلم این دوستی فضیلتی بر اهل بیت پیامبر است و دلیل این انتخاب از سوی خدا و رسول بی حکمت نیست و نشان از شایستگی این انسان های وارسته است به طوری که در طول تاریخ اینان به خوبی و به شایستگی لیاقت مندی خود را بر این مقام و فضیلت ثابت کردند و هیچ فرد عاقل و با ایمان منکر فداکاری ها و انسانیت این وارستگان نشده است. امام حسین(ع) از جمله این مصادیق اهل بیت(ع) است. او بزرگترین فداکاری را در طول تاریخ بشریت رقم زد و با خون خود درخت اسلام را آبیاری کرد و از هلاکت نجات داد.
زمخشری در تفسیر خود ابتدا روایت ابن عباس را به صراحت بیان می کند و طبق روایت می گوید که این آیه در مورد علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نازل شده است و بعد سه قول دیگر را با «قیل» مطرح می کند که نشان از ضعف روایت آنهاست ولی روایت اول را معتبر می داند.
«روی أنه اجتمع المشرکون فی مجمع لهم فقال بعضهم لبعض: أ ترون محمدا یسأل علی ما یتعاطاه أجرا؟ فنزلت الآیة «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» أی: لا أسألکم أجرا إلا هذا، و هو أن تودوا أهل قرابتی» (زمخشری، ۱۴۰۷: ۴/ ۱۱۹)؛ روایت شده که مشرکان در جایی جمع شده بودند و به همدیگر می گفتند آیا می بینید که محمد (ص) برای تلاش هایش چه اجری می خواهد؟ پس این آیه نازل شد که به این معنی بود که اجر نمی خواهم مگر اینکه محبت و مودت به اهل بیت(ع) من داشته باشید.
در ادامه زمخشری روایت دیگری می آورد که مراد از ذوی القربی را پیامبر(ص) مشخص می کند. «و روی أنها لما نزلت قیل: یا رسول اللّه، من قرابتک هؤلاء الذین وجبت علینا مودّتهم؟ قال: «علی و فاطمة و ابناهما»؛ (همان) روایت است که وقتی این آیه نازل شد از رسول خدا(ص) پرسیدند که مراد از قرابت چه کسانی هستند که محبتشان بر ما واجب شده است؟ حضرت فرمودند: مراد علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) می باشند. زمخشری این روایت را معتبر می داند به دلیل اینکه چند روایت در ادامه آن جهت تأیید و تقویت روایت مذکور ذکر می کند که نشان از فضیلت و درجه والای شخصیت اهل بیت پیامبر(ص) است.
«و یدل علیه ما روی عن علی رضی اللّه عنه: شکوت إلی رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم حسد الناس لی. فقال «أما ترضی أن تکون رابع أربعة: أوّل من یدخل الجنة أنا و أنت و الحسن و الحسین، و أزواجنا عن أیماننا و شمائلنا، و ذریتنا خلف أزواجنا»(همان) «و عن النبی صلی اللّه علیه و سلم: «حرمت الجنة علی من ظلم أهل بیتی و آذانی فی عترتی. و من اصطنع صنیعة إلی أحد من ولد عبد المطلب و لم یجازه علیها فأنا أجازیه علیها غدا إذا لقینی یوم القیامة»« و روی. أنّ الأنصار قالوا: فعلنا و فعلنا، کأنهم افتخروا، فقال عباس أو ابن عباس رضی اللّه عنهما: لنا الفضل علیکم، فبلغ ذلک رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم، فأتاهم فی مجالسهم فقال: «یا معشر الأنصار، ألم تکونوا أذلة فأعزکم اللّه بی»؟ قالوا بلی یا رسول اللّه. قال: «أ لم تکونوا ضلالا فهداکم اللّه بی»؟ قالوا: بلی یا رسول اللّه. قال: «أفلا تجیبوننی»؟ قالوا: ما نقول یا رسول اللّه؟ قال: «ألا تقولون: أ لم یخرجک قومک فآویناک، أو لم یکذبوک فصدقناک، أو لم یخذلوک فنصرناک» قال: فما زال یقول حتی جثوا علی الرکب و قالوا: أموالنا و ما فی أیدینا للّه و لرسوله. فنزلت الآیة. و قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و سلم: «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا، ألا و من مات علی حب آل محمد مات مغفورا له، ألا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا، ألا و من مات علی حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الإیمان، ألا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة، ثم منکر و نکیر، ألا و من مات علی حب آل محمد یزف إلی الجنة کما تزف العروس إلی بیت زوجها، ألا و من مات علی حب آل محمد فتح له فی قبره بابان إلی الجنة، ألا و من مات علی حب آل محمد جعل اللّه قبره مزار ملائکة الرحمة، ألا و من مات علی حب آل محمد مات علی السنة و الجماعة، ألا و من مات علی بغض آل محمد جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه: آیس من رحمة اللّه، ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافرا، ألا و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحة الجنة» (سیوطی، ۱۴۰۴: ۶/۷؛ زمخشری، ۱۴۰۷: ۴/۲۱۹؛ آلوسی، بی تا: ۲۵/۲۹؛ فخررازی، بی تا: ۲۵/ ۱۶۶). هر کس بر محبت آل محمّد از دنیا برود، شهید مرده است. متوجه باشید هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد آمرزیده است توجه کنید هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد با توبه از دنیا رفته هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد با ایمان کامل از دنیا رفته و هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد ملک الموت به او بشارت بهشت می دهد. بعد از او نکیر و منکر هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد چنان با جلال او را به بهشت می برند مانند عروسی که به خانه شوهر می رود. هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد دربی از قبرش به بهشت گشوده می شود. توجه کنید هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد خداوند قبر او را جایگاه زیارت ملائکه رحمت قرار می دهد. هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد بر راه و روش پیامبر و جماعت مؤمنین مرده هر کس با کینه آل محمّد بمیرد روز قیامت که می آید بر پیشانی او نوشته است: مأیوس از رحمت خداست. هر کس بر بغض آل محمّد بمیرد کافر از دنیا رفته و هر کس بر بغض آل محمّد بمیرد بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.
فخررازی نیز در تفسیر کبیر ذیل آیه چنین می گوید: آل محمد (ص) کسانی هستند که بازگشت امرشان به اوست. کسانی که ارتباطشان محکم تر و کامل تر باشد، «آل » محسوب می شوند و شک نیست که فاطمه، علی، حسن و حسین(ع) محکم ترین پیوند را با رسول خدا (ص) داشتند و این از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتر است. بنابراین لازم است که آنها را «آل پیامبر »(ص) بدانیم. او ابتدا سه قول از دیگران می آورد و بعد نظر زمخشری در کشاف را نقل می کند و صراحتا آن را تأیید می کند و چنین می نویسد: وقتی آیه مودت نازل شد عرض کردند: ای رسول خدا(ص)، خویشاوندان توکیانند که مودتشان بر ما واجب است؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندشان. پس ثابت می شود که این چهار تن، ذوی القربای پیامبرند و هنگامی که این معنی ثابت شد واجب است که از احترام فوق العاده ای برخوردار باشند.
فخر رازی در ادامه دلایل مختلفی را ذکر می کند که بر این مساله دلالت دارد:۱- استدلال در جمله «الا المودة فی القربی» که شکی نیست. ۲- پیامبر اکرم(ص) در مورد فاطمه زهرا فرمودند: «فاطمه بضعة منّی یوذینی ما یوذبها»؛ فاطمه پاره تن من است. آنچه او را آزار دهد مرا آزار داده است. لذا پیامبر(ص)، فاطمه زهرا(ع) را خیلی دوست داشتند. ۳- دعا برای «آل» افتخار بزرگی است و لذا این دعا خاتمه تشهد در نماز قرار داده شد: اللهم صلی علی محمد و آل محمد و ارحم محمداَ و آل محمد و چنین تعظیم و احترامی در حق غیر آل دیده نشد است. بنابراین همه این دلایل نشان می دهد که محبت آل محمد واجب است (فخررازی، بی تا: ۲۷ / ۱۶۶). وی در ادامه شعری از شافعی نقل می کند که اگر محبت اهل بیت «علی و فاطمه و حسن وحسین(» سبب رافضی شدن می باشد؛ پس جن و انس شهادت بدهند که من رافضی هستم (همان: ۵۹۴).
سیوطی نیز در الدّر المنثور از ابن جریر ابی الدّیلم روایتی را می آورد که نشان می دهد امام حسین(ع) از جمله مصادیق اهل بیت پیامبر(ص) می باشد. او چنین نقل می کند: هنگامی که علی بن الحسین(ع) را به اسارت آوردند و بر دروازه دمشق نگه داشتند مردی از اهل شام گفت: الحمدالله الّذی قتلکم و استاصلکم! خدا را شکر که شما را کشت و ریشه کن ساخت. علی بن الحسین(ع) فرمود: آیا قرآن خوانده ای؟ گفت: آری… فرمود: آیا این آیه را نخوانده ای: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی » گفت: آیا شما همان ها هستید که در این آیه اشاره شده فرمود: آری (سیوطی، ۱۴۰۴: ۶/۷).
بنابراین روایات رسیده از پیامبر معصوم که متصل به وحی هستند و خطا در آنها وجود ندارد یک دسته به هم پیوسته را تشکیل می دهد و یکدیگر را تأیید می کند زیرا آنان سخنان متناقض نمی گویند و رفتارشان نیز با یکدیگر ناهماهنگ نیست لذا همین مسئله باعث تشخیص نادرستی روایات از هم می شود. در روایات فوق که ذیل آیه مودت ذکر شد به خوبی همدیگر را تأیید و تأکید می کنند و بر صحت محتوا و مفهوم دوست داشتن اهل بیت(ع)، من جمله امام حسین(ع) دلالت دارد و به آن اعتبار می بخشد که دوست داشتن اهل بیت(ع) از واجبات اسلام است.
علاوه بر احادیث فوق به حدیث ثقلین که با معرّفی عترت پیامبر خدا (ص) به عنوان هم تراز قرآن و حدیث سفینه و… می توان اشاره کرد که از لحاظ محتوا و مفهوم مؤید و تأکید کننده آن روایات می باشد و بر این مفهوم دلالت دارد که پیامبر(ص) سفارش کرده که اهل بیتش را مسلمین دوست بدارد و احترامش کنند. این دوستی مزد رسالت معرفی شده است و لذا بر همه مسلمانان اعم شیعه و اهل سنت این دوستی واجب است. دوستی و احترام به اهل بیت پیامبر(ص) از جمله امام حسین(ع) نقطه عطفی بر تقویت وحدت و اتحاد بین مسلمین شیعه و اهل سنت است و ملاک و معیار تقریب بین مذاهب می باشد، به طوری که در صحنه های مختلف، شاهد این اتحاد و تقریب بین مذاهب بودیم مخصوصا در حرکت جهانی سفر زیارتی در ایام اربعین حسینی که شیعه و اهل سنت دوش به دوش و قدم به قدم هم از این سفر معنوی و از این سرچشمه فیض حسینی بهره ها کسب کردند و به فیض رسیدند و در سفینه نجات بخش امام حسین(ع) ساکن شدند و اهل نجات گردیدند.
نتیجه
آیه ۲۳ شوری معروف به آیه مودت است که در خصوص ماجرای فخر فروشی انصار نسبت به مهاجران نازل شد. انصار به دلیل فخر فروشی بر مهاجران با سرزنش پیامبر(ص) مواجه شدند؛ لذا انصار از عملکردشان پیشمان شدند و برای جبران آن کار تصمیم گرفتند مبلغی را برای کمک به پیامبر(ص) جمع نموده و آن را برای خدا و رسولش ببخشند؛ در پی این ماجرا آیه شریفه مودت نازل شد و برای آنها گوشزد نمود که مزد رسالت پیامبر(ص)، اموال و امور مادی نیست؛ بلکه باید به ذوی القربی و اهل بیت(ع) او مودت ورزید.
در معنای «مودت» لغت شناسان، معنای مختلفی را ذکرکردند که با توجه به متن آیه، الف و لام «مودت» جنس است. لذا معنای «مودت» محبت و دوست داشتن کسی، می شود. واژه «قربی» را نیز به معنای نزدیکی از حیث خویشاوندی و نسب و رحم معنا کردند و قربی در قرآن به معنای نزدیکان رسول اکرم (ص) میباشند و بر این ادعا دلائلی را ذکر می کنند. علاوه بر ظاهر آیه و شواهد لغوی بر معنای «قربی» که به معنای خویشان رحمی پیامبر(ص) است، روایات زیادی از طریق شیعه و اهل سنت، ذیل آیه نقل شده است که آیه را به مودت اهل بیت و دوستی با آنها تفسیر کرده اند که این دوستی داشتن اهل بیت پیامبر(ص) مزد رسالت ایشان می باشد.
روایات نقل شده از منابع تفسیری شیعه و اهل سنت ذیل آیه مودت، مصداق اهل بیت(ع) را به خوبی مشخص می کند. دراین روایات آمده است که مصداق بارز و معین اهل بیت، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) هستند. با بررسی و اعتبار سنجی سندی معلوم شد که سند روایات صحیح است و روایات از طرق مختلف نقل شده است و با بررسی و اعتبار سنجی محتوایی از طریق عرضه روایات بر قرآن و دیگر روایات مشخص شد که این گونه روایات از لحاظ محتوا و مفهوم با قرآن و دیگر روایات همخوانی دارد و قرآن و روایات این حقیقت را تأیید و تأکید دارد که اهل بیت پیامبر(ص) همین چهار نفر هستند که شایسته چنین مقامی شده به طوری که دوست داشتن آنان مزد رسالت پیامبر(ص) قرارگیرد. مسلما این انتخاب به اختیار پیامبر(ص) و بدون اذن خداوند نبوده است. این دوستی یک دوستی عادی و ساده نیست؛ به طور حتم این رابطه دوستی ثمرات و فوائدی دارد که متوجه خود انسان است و امت اسلامی که به این دوستی و محبت چنین انسان های وارسته امر شده است، ثمرات ارزشمندی برای خود آنان دارد که به آن سخت محتاج است. ابن عربی دوستی اهل بیت(ع) را باعث نزدیک شدن به خداوند می داند.
بدین ترتیب اهل بیت پیامبر(ص) بهترین انسان هایی هستند که شایستگی چنین مقامی را یافته اند و بهترین الگو در تمام برنامه های زندگی بشریت هستند. تاریخ زندگی اهل بیت گواه بر این مدعاست. مثلا امام حسین(ع) با رشادت ها و حماسه آفرینی خود در واقعه عاشورا ثابت کرد که به عنوان یک انسان آزادی خواه، در مقابل ظلم سر خم نمی کند و تن به ذلت نمی دهد. او با قیام عاشورا و شهادت خود و عزیزانش درخت اسلام را آبیاری کرد و اسلام را از نابودی نجات داد و درس آزادگی و سرافرازی را به بشریت آموخت که تا قیام قیامت این الگو سر مشق انسان های آزادی خواه خواهد بود.
طبق آیه مودت دوستی اهل بیت پیامبر(ص) از جمله امام حسین(ع) مزد رسالت معرفی شده است و لذا بر همه مسلمانان اعم از شیعه و اهل سنت واجب است. این دوستی و احترام به اهل بیت پیامبر(ص) از جمله امام حسین(ع) نقطه عطفی بر تقویت وحدت و اتحاد بین مسلمین شیعه و اهل سنت است و ملاک و معیار تقریب بین مذاهب می باشد، به طوری که در صحنه های مختلف شاهد این اتحاد و تقریب بین مذاهب بودیم مخصوصا در حرکت جهانی سفر زیارتی در ایام اربعین حسینی که شیعه و سنی، دوش به دوش و قدم به قدم هم، از این سفر معنوی و از این سرچشمه فیض حسینی بهره ها کسب کردند و به فیض رسیدند و در سفینه نجات بخش امام حسین(ع) ساکن شدند و اهل نجات شدند.
منابع
قرآن کریم
– ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی (۱۴۰۷)، لسان المیزان، بیروت، دارالفکر.
– ابن حنبل، احمد (۱۴۳۳ق)، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی، قم، دارالتفسیر.
– ابن درید، محمد بن حسن (۱۹۸۸)، جمهرة اللغة، بیروت، دار العلم للملایین.
– ابن عساکر، علی بن حسن (۱۴۰۵)، تاریخ دمشق، دمشق، دارالفکر.
– ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب (۱۴۲۲ق)، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق عبدالسلام عبدالشافی محمد، بیروت، دارالکتب العلمیه.
– ابن فارس، احمد (۱۴۰۴ق)، معجم مقاییس اللغه ، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
– ابن کثیر، إسماعیل بن عمر (۱۴۲۰ه)، تفسیر القرآن العظیم، بی جا، دار طیبة للنشر والتوزیع.
– ابن منظور، محمد بن مکرم (بی تا)، لسان العرب، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع.
– ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد (بی تا)، تفسیرالقران العظیم، ریاض، مکتبه نزار مصطفی الباز.
– ابن حجر هیتمی، احمد بن محمد (بی تا)، الصّواعق المحرقه، قاهره، المکتبه القاهره.
– ابن مردویه اصفهانی، احمد بن موسی (۱۴۲۴ق)، مناقب علی بن ابی طالب(ع)، قم، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث.
– ابونعیم اصفهانی، احمد ابن عبدالله (بی تا)، حلیة الاولیاء، قاهره، دار ام القری.
– احمد بن حنبل، مسند (بی تا)، بیروت، دارالکتب العلمیة.
– الإربلی، علی بن عیسی (۱۴۰۳ق)، کشف الغمة، بیروت، دارالاضواء.
– امینی، عبدالحسین (۱۳۶۶)، الغدیر، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
– آلوسی، سیدمحمود (بی تا)، روح المعانی فی تفسیر قرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دارالکتب العلمیة.
– بحرانی، هاشم بن سلیمان (بی تا)، غایةالمرام و حجةالخصام، تحقیق علی عاشور، بیروت، موسسة التاریخ العربی.
– بخاری، محمد بن اسماعیل (بی تا)، صحیح بخاری، بیروت، دارالکتب العلمیة.
– ابن سیده، علی بن اسماعیل (۱۴۲۱ق)، المحکم و المحیط الأعظم، مصحح هنداوی، عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیة.
– الترمذی، محمد بن عیسی(بی تا)، سنن ترمذی، بیروت، دارالکتب العلمیة.
– ثعلبی، احمد بن محمد (۱۴۲۲ ق)، تفسیر، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
– حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله (۱۴۱۱ق)، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق محمد باقر محمودی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی.
– حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله (۱۴۲۰)، المستدرک، بیروت، المکتبه العصریه.
– راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۳۷۴)، مفردات الفاظ قرآن، تهران، مرتضوی.
– زرندی، محمد بن یوسف (بی تا)، نظم دررالسّمطین، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
– زمخشری، محمود (۱۴۰۷ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی.
– سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴ ق)، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی.
– سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر (۱۴۲۱ق)، احیاء المیّت بفضائل اهل البیت، تهران، مجمع جهانی اهل بیت (ع).
– شبراوی، عبدالله بن محمد بن عامر (۱۴۲۳ ق)، الاتحاف، قم، دار الکتاب الإسلامی.
– شوشتری، نورالله بن شریف الدین (۱۴۰۹ق)، احقاق الحق و ازهاق الباطل، تحقیق شهاب الدین مرعشی، قم، مکتبة آیت الله المرعشی.
– صادقی تهرانی، محمد (۱۳۶۵)، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی.
– طبرانی، سلیمان بن احمد (بی تا)، المعجم الکبیر، قاهره، مکتب ابن تیمیه.
– طبرسی، فضل بن حسن (۱۴۲۵ق)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات.
– طبری، ابوجعفر محمد بن جریر (۱۴۱۲ق)، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه.
– طریحی، فخرالدین بن محمد (۱۳۷۵)، مجمع البحرین، تصحیح احمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی.
– علامه حلی، حسن بن یوسف (بی تا)، نهج الحق و کشف الصدق، بیروت، دارالکتاب اللبنانی.
– فخررازی (بی تا)، تفسیرالکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
– فراهیدی، خلیل بن احمد (۱۳۰۵)، العین، قم، نشر هجرت .
– فیّومی، احمد بن محمّد (بی تا)، المصباح المنیر، قم، دارالهجره.
– القاضی ابن حیون، نعمان بن محمد المصری (۱۴۰۹)، شرح الأخبار، قم، جامعه مدرسین.
– قرطبی، محمد بن احمد (۱۳۶۴)، الجامع لأحکام القرآن ، تهران، انتشارات ناصر خسرو.
– کلابی، عبدالوهاب بن حسن (بی تا)، مناقب (ابن المغازلی)، بیروت، دارالاضواء.
– کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۳۰ ق)، الکافی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث.
– الکوفی، محمّد بن سلیمان (بی تا)، کتاب المناقب، قم، مجمع الثقافه الاسلامیه.
– مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۳ق)، بحار الأنوار، تحقیق جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
– مرشد باللَّه، یحیی بن الموفق(۱۴۲۲ ق)، امالی، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون.
– مصطفوی، حسن (۱۴۳۰ق)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیروت، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی.
– المنصور بالله، السیّد عبد اللَّه بن حمزة (۱۴۲۲)، کتاب الشافی، یمن، موسسه الامام زیدبن علی الثقافیه.
– النسایی، ابی عبدالرحمن (۱۴۱۱)، سنن نسایی، بیروت، دارالکتب العلمیة.
– هیثمی، نور الدین علی بن أبی بکر (۱۴۰۸)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، بیروت، دار الکتاب العربی.
ثبت دیدگاه