اصلاح طلبان نه تنها قافیه را در حوزه سیاسی و ورود به جایگاههای حکومتی از جمله مجلس و قوه مجریه باختهاند، بلکه در بدنه درونی خود نیز دچار چالش و تشتت شدیدی شدهاند. درواقع این چالش و اختلافات درونی یک ریشه خارجی دارد و آن پشت کردن افکارعمومی به این جریان سیاسی به علت ضعف عملکردی در مجلس شورای اسلامی، شورای شهر تهران و دولتهای یازدهم و دوازدهم است. موضوع شدیدتر و چالش عمیقتر این جناح سیاسی انشقاق درونی بدنه خصوصا اعتراض جوانان اصلاح طلب نسبت به رفتارها و نوع مدیریت نسل گذشته این جریان است که شدیدا به قدرت چسبیده اند و اجازه ورود جوانان را به آنان نمی دهند.
ماجرای کنار گذاشتن غلامحسین کرباسچی از حزب کارگزاران که سالها به عنوان دبیر کل این حزب فعالیت میکرد از جمله مهمترین اتفاقات اخیر گروهها و احزاب این جریان سیاسی است. جالب اینجاست که این تغییرات قابل تامل در احزاب اصلاح طلب پیشتر در حزب اعتماد ملی به نوعی رخ داده بود و حالا به نقطه اغتشاش درونی در جریان اصلاحات تبدیل شده است.
در همین رابطه اخیرا «محمد قوچانی» درباره کنار گذاشتن کرباسچی بیان می کند:«در امور فرهنگی اهل واگذاری و منبسط است . کافی است به مدیرش اعتماد کند ، در کارش دخالت نمیکند .در سیاست هم اقای کرباسچی همیشه خودش است . با اعتماد به نفس ، تمرکز و اتکا به خویشتن بی توجه به ( فشارهای ) دیگران .اگر به تحلیلی برسد آن را بیان و اجرا میکند . متاسفانه در اوج توجه سیاسی و اجتماعی کنار گذاشته شد اما هرگز از سیاست و اصلاحات دست نشسته است و به نظرم دست نخواهد کشید . همچنان که از فرهنگ.»
روزنامه اصلاح طلب شرق نیز در انتقاداتی صریح و حاکی از سرخوردگی سیاسی بدنه جریان اصلاحات نوشت: بهزاد نبوی که روزگاری با نام مستعار حمید جهانبین در خانههای مخفی زندگی میکرد، حالا انگار سعی میکند بهجای چریکبودن، سیاستمدار باشد؛ آنهم سیاستمداری بیحاشیه که هموارترین مسیر را میپیماید؛ یعنی کنارآمدن با وضع موجود سیاسی و انگار اصلاحطلبان هم در شرایط بیرونقی سیاستورزی سعی میکنند با همین دستفرمان جلو بروند؛ بهنحویکه با دانستن مشکلات اساسی جبهه اصلاحات، یعنی فروریختن سرمایه اجتماعی، ناامیدی مردم از سیاستورزی، بیاعتمادی عمومی به تَکرارها و البته فشارهای شدید اقتصادی بر عموم مردم، همچنان به همان شیوهای عمل میکنند که در دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم عمل کردند.
بهزاد نبوی، خود در برابر اتفاقاتی در که باعث شد اصلاحات به این وضعیت دچار آید، بیان می کند: در انتخابات مجلس دهم همگی شرکت کردیم به این دلیل که میدانستیم مردم هنوز از صندوق رأی مأیوس نشدهاند و امیدوارند. در حد توان هم برنده شدیم و تقریباً نیمی از مجلس دهم در دست اصلاحطلبان بود ولی در انتخابات مجلس یازدهم شرایط رد صلاحیتها از دوره پیش از آن بهتر بود. معالوصف حتی یک کاندیدا هم از ما رأی نیاورد چراکه آن پایگاه اجتماعی که در انتخابات یازدهم باید به ما رأی میدادند به میدان نیامدند.
اصلاحات البته تنها چندسالی نیست که دچار انحصار قدرت در دست عده ای خاص که نزدیکان رئیس دولت اصلاحات هستند، شده است. این انحصار قدرت سبب شده که این جریان سیاسی بارها و بارها از درون دچاش تشتت شود اما هر بار در مرحلهای اصلاح طلبان توانسته اند با تبلیغات و جنگ روانی و استفاده از شرایط سیاسی افکارعمومی را به سمت اهداف خود هدایت کنند و بدنه جوان نیز ناچار شده این وضعیت را بپذیرد اما رفته رفته کار به جایی رسیده است که حتی عنوان می شود که برخی از نیروهای اصلاح طلب آنقدر پیر و فرتوت شده اند که یارای حضور در جلسات را ندارند و با عصا و کمک افراد وارد این مجالس می شوند. اما بازهم راه برای جوانان اصلاح طلب باز نیست.
انحصارطلبی قدرت در جریان اصلاحات تا جایی بود که حتی احزاب این جریان سیاسی نیز کنار گذاشته شده اند و فقط اعضای دو حزب کارگزاران و مشارکت که با شورای مشورتی نزدیک به رئیس دولت اصلاحات همکاری می کنند از جمله مقربان حلقه اول اصلاحات بودند. احزاب اصلاح طلب همواره در این میان سعی کردند که در حوزه شورای هماهنگی اصلاحات به رقابت با شورای مشورتی بپردازند اما در این راه آنقدر این انحصار قدرت در این جریان سنگین بوده است که به هیچ عنوانی راهی برای شکستن این ساختارقدرت طلبی نیافتند و مجبور شدند که دوباره در برابر خواست های رئیس دولت اصلاحات کرنش کنند.
به نظر می رسد این جریان سیاسی طی پوست اندازی های مختلف تنها و تنها یک نقطه را قوت داده است و آن تحکم بیشتر انحصارطلبان قدرت در اصلاحات بوده است. درواقع هر پوست اندازی بیشتر جنبه فریب افکارعمومی و خصوصا جوانان اصلاح طلب را داشته است و ساختار قدرت تحکم خود را قوت بخشیده است. با این حال اصلاحات این بار دچار تشتتی خاص شده است که کسانی چون بهزاد نبوی با همه قهرمان سازی های این جریان نیز مورد انتقاد و اعتراض جدی قرار گرفته است و به نظر می رسد که ادامه یافتن این روند باعث ایجاد تشتت بیشتر در این جریان سیاسی می شود.
ثبت دیدگاه