استقامت و پایداری از عوامل مهمی است که در دستیابی هر فرد و جامعهای به اهداف بلند، نقش تعیینکنندهای دارد؛ از همینرو خداوند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان را به پایداری و استقامت فرمان داده است و آثارارزشمندی را برای استقامتکنندگان اختصاص داده است.
مقدمه
خداوند میفرماید: «الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ استَقموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائکَةُ اَلاّ تَخافوا و لا تَحزَنوا واَبشروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم تُوعَدُونَ، نَحنُ اَولِیاؤُکُم فِىالحَیوةِ الدُّنیا و فِى الأخِرَةِ وَلَکُم فیها ما تَشتَهی اَنفُسَکُم وَلَکم فیها ما تَدَّعونَ، نُزُلاً مِن غَفورٍ رَحیمٍ»: كسانى كه گفتند پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنها نازل مىشوند كه نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است. ما ياران و مددكاران شما در زندگى دنيا و در آخرت هستيم و براى شما هرچه بخواهيد، در بهشت فراهم است و هرچه طلب كنيد، به شما داده مىشود. اينها به عنوان پذيرايى از سوى خداوند غفور و رحيم است.
استقامت و پایداری از عوامل مهمی است که در دستیابی هر فرد و جامعهای به اهداف بلند، نقش تعیینکنندهای دارد؛ از همینرو خداوند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان را به پایداری و استقامت فرمان داده است و آثارارزشمندی را برای استقامتکنندگان اختصاص داده است. استقامت در مکتب اسلام دارای جایگاه بسیار مهمی است؛ به گونهای که به تعبیر ابن عباس هيچ آيهاى شديدتر و مشكلتر از آيۀ امر به استقامت «وَاستَقِم کَما اُمِرت» بر پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نازل نشد؛ بنابراین هنگامى كه اصحاب از آن حضرت پرسيدند: «قِیلَ یَا رَسُولَ اللهِ(صلی الله علیه و آله) قَدْ أسْرَعَ إِلَیْک الشَّیْبُ؟ قالَ شَیَّبَتْنِی هُودٌ و الوَاقِعَةُ و …»: چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شد و آثار پيرى در شما نمايان گشته است؟ فرمود: مرا سوره هود و واقعه … پیر كرد. آن حضرت بعد از نزول این آیه فرمود:«دامن به كمر بزنيد، [كه وقت كار و تلاش است] و نقل شده است بعد از آن پيامبر(صلی الله علیه و آله) هرگز خندان دیده نشد».
معناشناسی استقامت
«استقامت» مصدر باب استفعال از «ق و م» بهمعنای اعتدال است. با توجه به معنای قیام و معنای طلب که در باب استفعال وجود دارد، مفسران تعاریف زیر را برای استقامت بیان کردهاند:
الف) استقامت به معنای ثبات و استمرار در عمل به کتاب خداوند و سنّت پیامبر و حکم عقلی است.
ب) حقيقت استقامت وفانمودن به تمام حقوق است. ملازمبودن بر صراط مستقيم يعنى در تمام حركات و سكنات و گفتار و افكار و غير اينها مشى و حركات بهطور اعتدال و حد وسط واقع گردد.
ج) استقامت انسان در يک كار اين است كه از نفس خود بخواهد دربارۀ آن امر قيام نماید، آن را اصلاح كند؛ بهطورى كه ديگر فساد و نقص به آن راه نيابد و به حد كمال و تماميت خود برسد.
تبیین استقامت در کلام اهل بیت
پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بعد از تلاوت «اَلَّذینَ قالوا رَبَّنا الله…» فرمود: «گروهى اين سخن را گفتند، سپس بیشتر آنها كافر شدند؛ اما كسى كه اين سخن را بگويد و همچنان به آن تداوم دهد تا مرگش فرا رسد، او از كسانى است كه بر آن استقامت كرده است». در حديثى دیگر از پيامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) آمده است كه شخصى خدمت ایشان عرض كرد: «دستورى به من ده كه به آن چنگ زنم و در دنيا و آخرت اهل نجات شوم. پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: بگو پروردگار من خداست و بر اين گفتۀ خود استقامت نما. سپس پرسيد خطرناکترين چيزى كه بايد از آن بترسم، چيست؟ پيامبر(صلی الله علیه و آله) زبانش را گرفت و با اشاره فرمود: اين».
امیرمومنان على(علیه السلام) بعد از تلاوت آیۀ «اَلَّذینَ قالوا رَبَّنا الله …» در تبیین معنای استقامت فرمودند: «شما گفتيد پروردگار ما “اللَّه” است ؛اكنون بر سر اين سخن پايمردى كنيد، بر انجام دستورهاى كتاب او و در راهى كه فرمان داده، و در طريق پرستش شايسته او استقامت به خرج دهيد، از دايره فرمانش خارج نشويد، در آیين او بدعت مگذاريد و هرگز با آن مخالفت نكنيد».
امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) در پاسخ سؤال از تفسير«استقامت» فرمود: «استقامت همان روش ولايتى است كه شما داريد». این تفسیر بدان معنی نیست كه مفهوم آيه در مسئلۀ ولايت خلاصه شود، بلكه از آنجا که پذيرش رهبرى ائمه اهل بيت، ضامن بقای خط توحيد و روش اصيل اسلام و ادامه عمل صالح است، استقامت را به اين معنى تفسير فرموده است.
بنابراین استقامت و مقاومت منحصر به رویارویی در میادین جنگ و نبرد نیست و دربرگیرندۀ هر نوع مقاومت در برابر عوامل برهمزننده توازن و تعادل میشود. رهبر معظم انقلاب دربارۀ معنای مقاومت میفرماید: «معنای مقاومت چیست؟ معنای مقاومت این است که انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق میداند، راه درست میداند و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند و او را متوقّف کند؛ این معنای مقاومت است».
آثار استقامت
استقامت و پایداری در راه حق و اجرای دستورات الهی بر اساس آیات کریمه قرآن دارای آثار و برکات ارزشمند دنیوی و آخروی است که در ادامه به مواردی از آن اشاره میشود.
۱. بهرهمندی از امنیت و آرامش
یکی از ثمرههای استقامت بر صراط مستقم توحیدی، بشارت به امنیت و آرامش از سوی ملائکه است؛ در نتیجه ترس و غم از افراد و جامعۀ اسلامی رخت برمی بندد. خداوند میفرماید:
«إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا »: همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس بىهيچ انحرافى بر اين سخن ثابتقدم ماندند، فرشتگان با اين پيام بر آنان فرود مىآيند كه نترسيد و اندوه مداريد.
در تمایز میان خوف و حزن در آیه گفته شده است: «خوف [ترس] از چیزی است که ممکن است واقع شود؛ ولی حزن [اندوه] از چیزی است که واقع شده است». ترس ناظر به آینده و خوف ناظر به گذشته است.
در آیهای دیگر نیز به این آثار استقامت اشاره شده است: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکمْ کیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یعْمَلُونَ مُحِیطٌ»: اگر در برابر کینهتوزیهای آنها استقامت کنید و پرهیزگار و خویشتندار باشید، آنان نمیتوانند به وسیلۀ نقشههای خائنانۀ خود به شما لطمه ای وارد کنند؛ زیرا خداوند به آنچه میکنید، کاملاً احاطه دارد.
از این آیه فهمیده میشود آرامشداشتن مسلمانان در مقابل نقشههای شوم دشمنان، مشروط به ایستادگی و هوشیاری و داشتن تقوا است و فقط در این حالت امنیت آنان تضمین میشود. به عبارت دیگر خنثیشدن کید دشمنان و تأمین امنیت و آرامش مسلمانان از جمله مهمترین آثار و برکتهای کاربست راهبرد مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان است.
آیۀ سیزدهم سورۀ «احقاف» با همین مضمون، بیانگر آن است که اگر جامعۀ اسلامی بر آرمان توحیدی بىهيچ انحرافى ثابتقدم بماند و مقاومت کند، از هرگونه ترس و اندوهی در امان خواهد بود؛ زیرا مؤمنان بر اعتقاد به ربوبیت خدای یگانه استقامت میورزند و خداوند به پاداش آن، آرامش خاطر به آنان بخشیده است و غم و ترس را از دلهای آنان بر میدارد.
طبرسی باورمند است فرشتگان بر اهل استقامت وارد میشوند و آنان را در مسیر زندگیشان یاری میرسانند و به آنها دلگرمی میبخشند؛ حضور فرشتگان فقط یکبار نخواهد بود، بلکه حضوری دائمی است بر اهل استقامت تا روحیۀ آنها را مضاعف سازند، یاریشان کنند و با همدلی و همراهی، حزن و اندوه را از آنان برطرف نمایند. اینکه به مؤمنان به دوستی فرشتگان در دنیا و آخرت مژده داده شده است و اینکه در بهشت آنچه را بخواهند برای آنها آماده است، دال بر این است که استواری و پایداری در ایمان و عمل از شریفترین عبادتهای خدا و از پرارجترین مسلکها و درجۀ نهایی کمال در آن است».
۲. بهرهمندی از رزق فراوان
برخورداری از برکتهایی همچون باران که خود سرچشمۀ بسیاری از نعمتهای الهی است، از دیگر آثار استقامت و پایداری در راه حق است. خداوند میفرماید: «وَأن لَوِ استَقامُوا عَلی الطَّریقَه لَاَسقَیناهُم ماءً غَدَقاً لَنَفتِنَهم فیه»: بیتردید اگر [انس و جن] بر راه راست اعتقاد و عمل استقامت ورزند، بهیقین آنها را از آب فراوان و برکتهای مادی و معنوی سیراب سازیم تا آنها را دراینباره آزمایش کنیم.
علامه طباطبائی معتقد است مراد از «طریقه» در این آیه، طریقۀ اسلام است و استقامت بر طریقه بهمعنای ملازمت و ثبات بر اعمال و اخلاقی است که ایمان به خدا و آیات او اقتضای آن را دارد. بعید نیست از سیاق استفاده شود جملۀ «لَاَسقَیناهُم ماءً غَدَقاً» مثَلی باشد که بخواهد توسعه در رزق را برساند. جملۀ «لَنَفتِنَهم فیه» هم این احتمال را تأیید میکند؛ چون خدای متعال غالباً با توسعه رزق بندگان را امتحان میکند؛ پس استقامت در طریقه، وسعت رزق فراوان را در پی دارد. شايد مقصود از «ماء» معنى اعم اراده شده است؛ زيرا آبِ مادىِ جسمانى، حياتبخش بدن و طبيعت مادّى است و آبِ رحمت كه از سرچشمه فيض الهى تراوش نمايد، حياتبخش دل مرده انسانى است و محل پيدايش و جاى فرودآمدن آن قلبى است كه با متانت و استقامت و پايدارى در طريق توحيد و ايمان و تقوا همراه باشد. كسى كه طالب چشيدن آب رحمت و معرفت و محبت الهى است، باید ايمان او با متانت، استقامت و بردبارى توأم گردد. در روایتی از امام علی(علیه السلام) «لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً» به پرشدن قلوب آنان با ایمان معنا شده است: «لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِيمَانَ». در روایت امام صادق(علیه السلام) به علم کثیری که از ائمه آموخته میشود، معنا شده است: «مَعْنَاهُ لَأَفَدْنَاهُمْ عِلْماً كَثِيراً يَتَعَلَّمُونَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ».
با توجه به اینکه «وَأن لَوِ استَقامُوا» جمع بیان شده است، میتوان دریافت در برابر هجوم دشمنان همگان باید استقامت گروهی و جمعی داشته باشند و مقاومت فردی جوابگو نیست. دشمنان با تهاجمهای فرهنگی خود ناتوانی و رکود و سستی را به جوامع بهویژه کشورهای اسلامی تلقین میکنند و با تضعیف و بهسخرهگرفتن نمادهای فرهنگی، سعی در بهاسارتبردن انسانها و ظلم عقیدتی و فرهنگی بر آنها هستند. تلاشهای دشمنان از قبیل استراق سمع، ساختن سخنان دروغ، برنامهریزی دقیق، تهدید و تردید در باورهای دینی و … است که تنها راه مبارزه با آنها، استقامت ملتها با تعمیق مؤلفههای فرهنگی خود و آگاهی از توطئههای فرهنگی و غیرفرهنگی محسوس و نامحسوس دشمن است.
۳. بهرهمندی از نصرت الهی و پیروزی
بهرهمندی از نصرت الهی و پیروزی بر دشمنان از دیگر آثار پایداری و استقامت امت اسلامی در مسیر دفاع از ارزشهای الهی است. خداوند متعال در قرآن کریم بارها مسلمانان را به پیروزی و رستگاری بعد از استقامتشان مژده میدهد و میفرماید: «وَ لا تهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»: و سست نشوید و غمگین مگردید و شما برتر و پیروزید، اگر ایمان داشته باشید. این آیه بر لزوم استقامت و پرهیز از هرگونه سستی در مقابل دشمنان دلالت دارد و همچنین پیروزی بر دشمن را نتیجۀ مقاومت و ایستادگی معرفی میکند.
در آیهای دیگر آمده است:«إنّی جَزَیتُهُم الیَومَ بِما صَبَرُوا اَنّهُم هُمُ الفائِزِون»: حقا که من امروز آنها را در مقابل صبرشان پاداش خواهم داد که آنها همه کامیابند.
در آیهای دیگر نیز بندگان را به استقامت ترغیب نموده است و نتیجۀ آن را فلاح و پیروزی بیان کرده است: «يَا أَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا ٱصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَٱتَّقُوا ٱللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»: ای کسانی که ایمان آوردهاید، شکیبایی ورزید و دیگران را نیز به شکیبایی وادارید [و در برابر دشمن پایداری] کنید و مرزداری نمایید و از خدا پروا کنید تا رستگار شوید.
علامه طباطبایی در ذیل این آیه میفرماید:
«مصابره یعنی جمعیتى به اتفاق یکدیگر اذیتها را تحمل کنند و هر یک صبر خود را به صبر دیگرى تکیه دهد و در نتیجه برکاتى که در صفت صبر هست، دست به دست هم دهد و تأثیر صبر بیشتر گردد؛ چون باعث مىشود تکتک افراد نیروى یکدیگر را به هم وصل کنند و همه نیروها یکى شود. مرابطه از نظر معنا اعم از مصابره است؛ چون مصابره عبارت بود از وصلکردن نیروى مقاومت افراد جامعه در برابر شداید؛ اما مرابطه عبارت است از همین وصلکردن نیروها، اما نهتنها نیروى مقاومت در برابر شداید، بلکه همۀ نیروها و کارها در جمیع شئون زندگى دینى چه در حال شدت و چه در حال رخا و خوشی. مراد از مرابطه این است که جامعه به سعادت حقیقى دنیا و آخرت خود برسد و اگر مرابطه نباشد، گو اینکه صبر من و تو بهتنهایى و علم من و تو بهتنهایى و هر فضیلت دیگر افراد بهتنهایى بعضی از سعادت را به ارمغان میآورد و نه همه آن را و بعضى از سعادت، سعادت حقیقى نیست؛ به همین دلیل دنبال سه جمله: اصبروا و صابروا و رابطوا، فرمود: و اتقوا الله لعلکم تفلحون که البته منظور از این فلاح هم فلاح تام حقیقى است».
همچنین در سورۀ «انفال» به این دستآورد استقامت اشاره شده است:
«يَا أَيُّهَا ٱلنَّبِىُّ حَرِّضِ ٱلْمُؤْمِنِينَ عَلَى ٱلْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّايَفْقَهُونَ»: ای پیامبر، مؤمنان را به جهاد ترغیب کن که اگر از شما بیست نفر شکیبا باشند، بر دویست نفر غلبه میکنند و اگر از شما یکصد تن باشند، بر هزارتن از کسانی که کفر ورزیدهاند پیروز میگردند؛ زیرا آنها گروهی هستند که نمیفهمند.
حضرت علی(علیه السلام) نیز دراینباره میفرمایند: «وَاستَشعِرُوا الصَّبرَ فَاِنَّهُ أدعَی اِلَی النَّصرِ»: «پایداری و استقامت را پیشه خود سازید که این خصلت مایه پیروزی است.
رهبر معظم انقلاب دراینباره میفرمایند:
«ملتهایی که فکری دارند، انگیزهای دارند، متکی به خدا هستند، متوکل علی الله هستند، میایستند و خدای متعال به آنها کمک خواهد کرد. این سنت الهی است اگر مسلمانها بایستند بر همه سازوبرگ قدرتهای طاغوتی و مستکبر پیروز خواهند شد».
ایشان در جایی دیگر میفرمایند:
«در دو جای قرآن “استقم” دارد، استقامت کردن یعنی ثباتورزیدن در این راه و تحت تأثیر عوامل گوناگون قرارنگرفتن، راه راه همواری نیست. راهی است که پیغمبران در آن راه با زحمت حرکت کردند و پیش رفتند».
از اینرو در جامعهای که افراد آن با هم مرتبط هستند و با یکدیگر پیوند اجتماعی برقرار کردهاند، میتوانند با استقامت در برابر تهاجم دشمنان و ارتقای سطح فرهنگی بینشی خود، جامعه را از یوغ استکبار و استعمار نجات دهند و امید به پیروزی و نصرت الهی و تحقق وعدههای الهی دربارۀ صابران داشته باشند.
عوامل تحکیم و تقویت استقامت
۱. ایمان
امام صادق(علیه السلام) در نقش ایمان در حصول روحیه استقامت میفرمایند:
«إنَّ الْمُؤْمِنَ أَشَدُّ مِنْ زُبُرِ الْحَدِیْدِ إنَّ زُبُرَ الْحَدِیْدِ إذأُ دْخِلَ النّارَ تَغَیَّرَوإنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْقُتِل ثُمَّ نُشِرَثُمَّ قُتِلَ لَمْ یَتَغَیَّرْقَلْبُهُ»: افراد باایمان از قطعات آهن محکمترند؛ چراکه آهن هنگامى که وارد آتش شود، تغییر مىکند؛ اما مؤمنان اگر کشته شوند و سپس زنده شوند و باز کشته شوند، تغییرى در روحیه آنها پیدا نمىشود.
مشکلات همواره در زندگانی فردی و بهویژه جمعی وجود دارد. دشمنان همواره میکوشند جامعه را با مشکلات روبرو کنند تا مردم خسته و از ادامۀ راه مأیوس شوند؛ اما افردی باایمان در پرتو ایمان خود در برابر انبوه مشکلات تسلیم نمیشوند؛ زیرا میدانند در راه اطاعت از خدا و برای سربلندی و عظمت اسلام و کشورشان باید خویشتنداری و ایستادگی کنند و از هیچ امری نهراسند.
۲. زندهبودن قلب
پیمودن مسیر الهی با قلبی که در آن نور الهی جای ندارد و از حیات معنوی بهرهای نگرفته است، امکانپذیر نیست؛ در حالی میتوان به این مطلوب نایل شد که صاحب قلبی با حیات معنوی بود. امام صادق(علیه السلام) دراینباره میفرمایند: «با زندهبودن و حیات قلب، استقامت حاصل میشود».
۳. استفاده از عقل
انسان با عقل خود خیر و شر و حق و باطل را تشخیص میدهد. استقامت در راه دین همان مداومت بر تشخیص راه حق است. امام علی(علیه السلام) میفرماید: «ثَمَرَةُ اَلْعَقْلِ اَلاِسْتِقَامَة»: میوۀ خرد، استقامت است.
فهرست منابع
* قرآن
۱. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر؛ تونس: الدار التونسيه، ۱۹۹۷ م.
۲. ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق.
۳. امین اصفهانی، سیده نصرتبیگم؛ تفسير مخزن العرفان در تفسیر القرآن؛ اصفهان: انتشارات اکرام، [بیتا].
۴. تمیمی آمدی، عبدالواحد؛ غرر الحکم؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶ش.
۵. حقی بروسوی، اسماعیل؛ روح البيان؛ به كوشش احمد عبيدو؛ بيروت: دار احياء التراث العربي، ۱۴۲۱ ق.
۶. حويزى، عبدعلى بن جمعه؛ تفسير نور الثقلين؛ قم: اسماعيليان، ۱۴۱۵ ق.
۷. خطیب، عبدالکریم؛ التفسير القرآني؛ بیروت: دار الفكر العربي، ۱۹۷۰ م.
۸. سیوطی، جلال الدین؛ الدر المنثور؛ بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۴ ق.
۹. شقور، مطلق و رفقه نبیل؛ اثر حزب الله فی تطویر فکر المقاومه و اسالیبها فی المنطقه العربیه؛ نابلس: جامعه النجاح الوطنی، ۲۰۰۹ م.
۱۰. صبحي، صالح؛ نهج البلاغه؛ تهران: دار الاسوه، ۱۴۱۵ ق.
۱۱. صدر، سیدرضا؛ استقامت؛ چ دوم، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش.
۱۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین؛ الميزان؛ قم: جامعه مدرسين، ۱۳۹۰ش.
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان، تهران: انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش.
۱۴. طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرين؛ به كوشش الدراسات الاسلاميه؛ تهران: البعثه، ۱۴۱۷ ق.
۱۵. مجلسی، محمد باقر بن محمدتقی؛ بحار الأنوار؛ بیروت: مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ ق.
۱۶. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ تهران: وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۷۴ش.
۱۷. مغنیه، محمدجواد؛ تفسیر الکاشف؛ قم: بوستان كتاب، ۱۳۸۳ش.
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
۱۹. نوری، میرزاحسین؛ مستدرک الوسائل؛ قم: آل البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ق.
ثبت دیدگاه