حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

یکشنبه, ۲ دی , ۱۴۰۳ 21 جماد ثاني 1446 Sunday, 22 December , 2024 ساعت ×
فضائل امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در منابع اهل سنت
23 آوریل 2022 - 17:38
شناسه : 3848
بازدید 503
28

اهل سنت مشترکات فراوانی با شیعیان دارند و این اشتراکات، افزون بر مسائل اعتقادی، در روایات تاریخی، از جمله درباره شخصیت و سیره امام علی(ع) نیز دیده می شود. از این رو، کنکاش در منابع معتبر اهل سنت و استخراج و اظهار آنچه در این منابع درباره امام اول شیعیان ثبت و ضبط شده، گامی […]

ارسال توسط : نویسنده : جباری، علی منبع : صلنامه ره توشه، بهار 1400 - شماره 128 (ویژه نامه مناطق مشترک)
پ
پ

اهل سنت مشترکات فراوانی با شیعیان دارند و این اشتراکات، افزون بر مسائل اعتقادی، در روایات تاریخی، از جمله درباره شخصیت و سیره امام علی(ع) نیز دیده می شود. از این رو، کنکاش در منابع معتبر اهل سنت و استخراج و اظهار آنچه در این منابع درباره امام اول شیعیان ثبت و ضبط شده، گامی مهم و مؤثر در تحکیم وحدت امت اسلام محسوب می شود. این تلاشِ علمی، همچنین می تواند پرده از برخی ابهامات که به دلیل بی توجهی به منابع دست اول اهل سنت برای برخی ایجاد شده و می شود بردارد و مقام و منزلتی را که علی بن ابی طالب در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اصحاب آن حضرت داشت، آشکار سازد. بنابر این، آنچه که در این نوشتار می خوانیم، مطالبی در توصیف امام علی(ع) است که جملگی از منابع اهل سنت گرفته شده و در چند محور تقدیم می شود.

۱. مولود کعبه

نام پدر امام علی(ع)، ابوطالب است که او را عبد مناف هم می خواندند. مادرش، فاطمه بنت اسد، اوّلین زن هاشمی است که فرزندی هاشمی به دنیا آورد.[۱] علی بن ابی طالب(ع)، در روز سیزدهم رجب[۲] سال ۳۰ عام الفیل[۳] در خانه خدا، یعنی کعبه متولد شد.[۴]

۲. اولین کسی که اسلام را پذیرفت

پس از مبعوث شدن حضرت محمد صلی الله علیه و آله به پیامبری، علی(ع) در سن ده سالگی[۵]، اوّلین مردی بود که اسلام را پذیرفت[۶] و با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خواند.[۷] از جابر نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله در روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علی(ع) روز سه شنبه با او نماز خواند.[۸]

علی(ع)، خود در این باره می فرماید: «صَلَّیتُ مَعَ رَسولِ الَّله قبلَ النَّاسِ بِسَبعِ سِنِینَ:[۹] من هفت سال قبل از همه مردم، با پیامبر نماز می خواندم».

ابن عباس، این ویژگی را از خصلت هایی شمرده است که فرد دیگری با امام علی(ع) در آن شریک نیست. او می گوید: «در بین عرب و عجم، علی(ع) نخستین کسی است که با پیامبر نماز خواند. پرچم و لواء سپاه پیامبر در همه جنگ ها در دست او بود. در روزی که همه فرار کردند (جنگ احد)، او ماند و از پیامبر صلی الله علیه و آله دفاع کرد. او کسی است که جنازه پیامبر صلی الله علیه و آله را غسل داد و در قبر گذاشت»[۱۰].

۳. داماد پیامبر صلی الله علیه و آله

موقعیت ممتاز نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و شخصیت عالی حضرت فاطمه علیها السلام ، افراد سرشناس بسیاری را به این فکر انداخته بود که به افتخار دامادی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نائل شوند، اما رسول خدا صلی الله علیه و آله به امر خداوند[۱۱] دخترش را در ماه رمضانِ سال دوم هجری[۱۲] به ازدواج امام علی(ع) درآورد.

۴. علی(ع) در قرآن

در کتاب های اهل سنّت، چندین آیه از قرآن کریم در شأن اهل بیت  عموماً  یا شأن امام علی(ع)  خصوصاً  دانسته شده است که در اینجا به چند نمونه اشاره می شود:

الف. آیه «تطهیر»

خداوند در آیه ۳۳ سوره احزاب می فرماید: «إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطهِّرَکمْ تطْهیراً: خداوند مسلماً می خواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و شما را به طور کامل پاک کند».

برخی نویسندگان اهل سنّت، این آیه را در باره اهل کساء، یعنی محمد صلی الله علیه و آله، علی(ع)، فاطمه علیها السلام ، حسن(ع) و حسین(ع) دانسته اند که همان خاندان نبوت اند.[۱۳]

ابن اثیر جزری در کتاب «اسدالغابة» می گوید:

پس از نزول آیه تطهیر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که در خانه ام سلمه بود، علی(ع) و فاطمه علیها السلام و حسنین علیهما السلام را نزد خود خواند و عبای خود را روی آن ها کشید و فرمود: «هؤُلَاءِ أَهلُ بِیتِی، فَأَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وَ طَهِّرهُم تَطهِیراً». ام سلمه سؤال کرد: «یا رسول الله! آیا من هم با آن ها هستم»؟ حضرت فرمود: «در مکان خودت بنشین؛ تو بر خیر هستی».[۱۴]

ب. آیه «هل أتی»

در آیه ۸ سوره انسان آمده است: «وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتیماً وَ أَسیراً: و طعام را درحالی که خود دوستش (نیاز) دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می خورانند».

در شأن نزول این آیه، آمده است که حسن(ع) و حسین(ع) بیمار شدند و امام علی(ع) و فاطمه علیها السلام نذر کردند که اگر حسنین علیهما السلام بهبود یابند، سه روز روزه بگیرند. پس از بهبودیِ آن دو، همه با هم روزه گرفتند، اما در هر سه روز، غذای خویش را هنگام افطار به نیازمندانی بخشیدند که از آن ها کمک خواستند.[۱۵]

ج. آیه «مودّت»

آیه ۲۳ سوره مبارکه شوری می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ علَیهِ أَجراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی وَ مَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غفُورٌ شکورٌ: بگو بر این رسالت مزدی از شما نمی خواهم، جز دوست داشتن خویشاوندان! و هر کس کار نیکی کند، به نیکویی اش می افزاییم؛ زیرا خدا آمرزنده و شکرپذیر است».[۱۶]

د. آیه «مباهله»

در آیه ۶۱ سوره آل عمران می خوانیم: «فقُلْ تعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فنَجْعَلْ لَعنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ: بگو بیایید تا فرابخوانیم؛ ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را؛ ما زنان خود را و شما زنان خود را؛ ما خود را و شما خود را؛ آنگاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم».

با اینکه برخی از نویسندگان اهل سنّت تلاش کردند که معنا و منظور برخی از آیات مرتبط با فضایل اهل بیت علیهم السلام را توسعه دهند تا دیگرانی را هم در این فضایل شریک کنند، اما در خصوص آیه مباهله هیچ نویسنده ای نتوانسته در آن تصرف کرد و افراد دیگری را به اهل بیت علیهم السلام بیفزاید و همه معترف اند که در جریان این واقعه، تنها رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام علی(ع) به عنوان «انفسنا»، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به عنوان «ابناءنا» و فاطمه زهرا علیها السلام به عنوان «نساءنا»، در مباهله شرکت داشته اند. حتی واژه «نسائنا»، گرچه می توانست مستمسک برخی زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گیرد، اما چنین نشده و همه نویسندگانِ شناخته شده اهل سنّت معتقدند که مراد از این واژه، در این آیه تنها فاطمه زهرا علیها السلام است.[۱۷]

۵. علی (ع) در احادیث

الف. حدیث «غدیر»

با نزول آیه ۶۷ سوره مائده در آخرین روزهای حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آن حضرت مأموریت یافت تا پیام مهمی را به مردم ابلاغ کند؛ «یا أَیها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک:[۱۸] ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، اعلام کن».

ابلاغ این پیام مهم در آخرین حج پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی «حجةالوداع» و در روز هجدهم ذی الحجه انجام شد. وقتی حاجیان در مسیر برگشت، به منطقه غدیر خم رسیدند، پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد کاروان ها توقف کنند.[۱۹] حضرت پس از حمد و ثنای الهی و بیان سخنانی، از مردم سؤال کرد که ای مردم! چه کسی سرپرست و مولای شماست؟

پس از آنکه مردم پاسخ دادند «خدا و رسولش»، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درحالی که روی منبری از جهاز شتران ایستاده بود، دست علی(ع) را بالا گرفت[۲۰] و فرمود: «مَن کنتُ مَولَاهُ فعَلِی مولَاهُ، اَللَّهُمَّ وَالِ مَن وَالَاهُ، وَ عَادِ من عادَاهُ:[۲۱] هرکس من مولای او هستم، پس، علی مولای اوست. خدایا! دوستدار او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار».

بعد از این سخنان و اعلام جانشینی علی(ع)، حاضرانِ در غدیر برای تبریک به نزد علی(ع) رفتند و عمر و ابو بکر از اولین کسانی بودند که این مقام را به او تبریک گفتند.[۲۲]

این ماجرا در تاریخ اسلام، چنان برجسته و غیر قابل انکار است که امام علی(ع) بعدها، گاهی برای اثبات حقانیت خویش، به آن استناد کرده است؛ از جمله در رحبه کوفه که از مردم سؤال کرد: چه کسی در روز غدیر شاهد فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله در باره خلافت و جانشینی او بوده است؟ و آنگاه، سیزده نفر از صحابه برخاستند و شهادت دادند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر فرمود: «مَن کنتُ مَولَاهُ فَعَلِی مَولَاهُ».[۲۳]

ب. حدیث «منزلت»

امام علی(ع) در همه جنگ ها همراه پیامبر صلی الله علیه و آله بود؛ غیر از جنگ تبوک که پیامبر او را جانشین خود در مدینه قرار داد. وقتی حضرت از ایشان سؤال کرد که چرا در این جنگ همراه شما نباشم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «أَلَا تَرضَی أَن تَکونَ مِنِّی بِمَنزِلَةِ هَارُونَ مِن مُوسَی اِلّا اَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعدِی:[۲۴] آیا راضی نمی شوی که تو برای من به منزله هارون باشی برای موسی؟ جز اینکه بعد از من، پیامبری نخواهد بود».

ج. حدیث «مؤاخات»

پس از هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مکه، علی(ع) سه روز در آنجا ماند تا امانت های مردم را که نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، به صاحبانشان بازگرداند و سپس به مدینه برود.[۲۵] علی(ع) بعد از ورود به مدینه، وقتی دانست که پیامبر صلی الله علیه و آله بین مهاجران و انصار، پیمان برادری برقرار کرده بود، از آن حضرت پرسید: چرا برای من برادری انتخاب نکردید؟ و پاسخ شنید که «أَنتَ أَخِی فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ: تو در دنیا و آخرت برادر من هستی».[۲۶] بدین ترتیب، پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی(ع) را به عنوان برادر خویش انتخاب کرد.

د. حدیث «رایت»

در جریان فتح قلعه خیبر، رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از ناکامی برخی از اصحاب در کسب پیروزی، فرمود: «لَأُعطِینَّ الرَّایةَ غَداً رَجُلاً یحِبُّ الَّلهَ وَ رَسُولَهُ، وَ یحِبُّهُ الَّلهُ وَ رَسُولُهُ، لَیسَ بفَرَّارٍ، یفتَحُ الَّلهُ عَلَی یدَیهِ:[۲۷] فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند. او از جنگ فرار نمی کند و خدا به دست او پیروزی را نصیب ما خواهد کرد».

پس از این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله، همه آرزو داشتند که پرچم به آن ها برسد، اما در روز موعود، پیامبر صلی الله علیه و آله پرچم را به علی(ع) واگذار کرد.[۲۸]

ه. حدیث «نجوا»

عده ای از اصحاب بیش از اندازه با پیغمبر صلی الله علیه و آله خلوت و گفت وگو می کردند و باعث آزار ایشان می شد. پیامبر هم از اینکه به آن ها تذکر دهد، حیا می کرد. پس از مدتی، با نزول آیه ۵ سوره مجادله (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَینَ یدَی نَجْواکمْ صَدَقَة)، مقرر شد که هرکس بخواهد با پیامبر صلی الله علیه و آله نجوا کند، ابتدا مقداری صدقه بدهد و بدین ترتیب، اطراف حضرت خلوت شد. در این مدت، تنها علی(ع) بود که با پرداخت صدقه، با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله صحبت می کرد. البته بعد از مدتی، این حکم نسخ شد.[۲۹]

و. حدیث «سدّ ابواب»

پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد همه درهایی که به مسجد باز می شدند، بسته شوند، ولی درِ خانه علی(ع) را استثنا کرد[۳۰] و در پاسخ به اعتراض برخی از یارانش، فرمود: «در خانه علی(ع) را من باز نکردم؛ بلکه خدا باز کرد».[۳۱]

ز. حدیث «کساء»

در یکی از روزهایی که پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه ام سلمه بود، علی(ع) و فاطمه علیها السلام و حسن(ع) و حسین(ع) را فراخواند و آن ها را زیر عبایی جمع کرد و فرمود: «اَللَّهمَّ هؤُلَاءِ أَهلُ بَیتِی وَ خَاصَّتِی. اَللَّهُمَّ أَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وَ طَهِّرهُم تَطهِیراً» و در جواب ام سلمه که می خواست بداند آیا او هم جزء اهل بیت پیامبر هست یا نه، فرمود: «اِنَّکِ اِلَی خَیرٍ».[۳۲]

بلاذری در «انساب الاشراف» آورده است که از زید بن علی بن حسین(ع) سؤال شد، علی(ع) افضل است یا جعفر؟ زید گفت: «جعفر، ذوالجناحین است (در بهشت دو بال دارد) و از نظر چهره و اخلاق، شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله است، اما از اصحاب کساء نیست».[۳۳]

۶. مناقب و ویژگی ها

ویژگی ها و مناقب علی(ع) که در منابع اهل سنت آمده، بسیار زیاد است و در اینجا تنها به ذکر چند نمونه اکتفا می شود:

الف. زهد و تقوا

عمار روایت کرده است که شنیدم پیامبر صلی الله علیه و آله به علی(ع) فرمود: «ای علی! خدا تو را با چیزی زینت کرده که هیچ بنده ای را با زینتی محبوب تر از آن، زینت نداده و آن، زهد در دنیاست».[۳۴]

علی(ع) با اینکه می توانست با درآمد نخلستان هایی که ایجاد کرده، زندگی مرفهی داشته باشد، ولی زندگی زاهدانه ای را در پیش گرفته بود. محمد بن کعب قرظی روایت می کند که شنیدم علی(ع) فرمود: «از گرسنگی سنگ بر شکم خود بسته ام؛ درحالی که چهل هزار دینار صدقه داده ام».[۳۵]

ب. علم امام

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باره علم امام علی(ع) فرمود: «أَنَا مَدِینَةُ العِلمِ وَ عَلِی بابُهَا، فمَن أَرَادَ العلمَ فَلیأتِ بَابَهُ:[۳۶] من، شهر علم هستم و علی، درِ آن. پس، هرکس بخواهد وارد شهر علم شود، باید از درِ آن وارد شود».

علی(ع) هیچ گاه از اینکه از او سؤال کنند، هراس نداشت و بارها از همگان خواسته بود که هرچه می خواهند، از او بپرسند. سعید بن مسیب می گوید: «غیر از علی بن ابی طالب(ع) کسی از مردم “سَلُونِی” (بپرسید از من) نمی گوید».[۳۷] ابن عباس هم می گوید: «وقتی علی(ع) مسئله ای را برای ما اثبات می کرد، دیگر سراغ کسی نمی رفتیم».[۳۸]

آن حضرت، خود درباره وسعت علمش می فرماید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله به من هزار باب از علم آموخت که از هر بابی، هزار باب دیگر گشوده می شود».[۳۹]

ج. قضاوت

علی(ع) در قضاوت نیز، سرآمد همگان بود، به طوری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره او فرمود: «اَقضَاکُم عَلِیُّ بنُ اَبِی طَالِبٍ:[۴۰] علی بن ابی طالب(ع) از همه شما به قضاوت داناتر است».

در این زمینه نیز، خودِ امام(ع) می فرماید:

زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله می خواست مرا به سوی یمن بفرستد، عرض کردم که مرا به یمن می فرستی و آن ها از من درخواست قضاوت خواهند کرد و من از قضاوت چیزی نمی دانم. پیامبر صلی الله علیه و آله دستش را بر سینه من گذاشت و دعا کرد؛ «اَلَّلهمَّ ثَبِّت لِسَانَهُ وَ اهدِ قلبَهُ». پس از آن، هیچ گاه در قضاوت شک و تردید نکردم.[۴۱]

د. شجاعت

شجاعت امام علی(ع) آن قدر معروف و واضح است که نیازی به توضیح و توصیف ندارد.[۴۲] او، شجاع ترین مردم بود و همه عرب به آن اقرار داشتند.[۴۳] دارای بدنی قوی و عضلانی و شکیل بود.[۴۴] در تمام جنگ های پیامبر صلی الله علیه و آله  غیر از جنگ تبوک که به عنوان جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه ماند  شرکت داشت و گوشه ای از شجاعت های خود را در این میدان ها به نمایش گذاشت.[۴۵]

جنگ اُحد

در این جنگ، پس از آنکه بسیاری از صحابه از اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله پراکنده شدند و از معرکه گریختند، علی(ع) مردانه ایستاد و از پیامبر صلی الله علیه و آله دفاع کرد تا آنجا که جبرئیل فروآمد و کار او را «مواسات» دانست. پیامبر صلی الله علیه و آله نیز فرمود: «علی، از من و من، از علی هستم». جبرئیل عرض کرد: «من هم، از شما هستم یا رسول الله!»[۴۶] در همین جنگ بود که پس از شجاعت ها و فداکاری های علی(ع)، ندایی از آسمان شنیده شد که می گفت: «لَا سَیفَ اِلَّا ذُوالفِقَارِ لَافَتَی اِلَّا عَلِیٌّ».[۴۷]

جنگ خندق

در این جنگ نیز امام علی(ع) شجاعت وصف ناپذیری از خود نشان داد که تضعیف روحیه مشرکان و تقویت روحیه سپاه اسلام را در پی داشت. مسلمانان در این جنگ، برای دفاع از شهر مدینه اقدام به حفر خندق کردند و توانستند مانع پیشروی دشمن شوند، ولی چند نفر از مبارزان بزرگ دشمن از جمله عمرو بن عبدود از خندق عبور کردند و در مقابل مسمانان قرار گرفتند. عمرو سه بار مبارز طلبید و در هر سه بار غیر از علی(ع)، کسی حاضر به رویارویی با وی نشد و دست آخر با اذن پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل عمرو قرار گرفت. عمرو گفت: من دوست ندارم تو را بکشم، ولی علی(ع) فرمود: «به خدا قسم! من دوست دارم که تو را به قتل برسانم». با این سخن، عمرو از اسب خود پیاده شد و وارد مبارزه با علی(ع) شد. پس از مدتی، علی(ع) ضربت سختی بر عمرو وارد ساخت و او را به هلاکت رساند. کشته شدن عمرو، در دل کسانی که همراه او از خندق عبور کرده بودند، وحشت انداخت و همگی پا به فرار گذاشتند. چنین بود که علی(ع) با کشتن قهرمانی چون عمرو، نقش مهمی در پیروزی مسلمانان در جنگ خندق داشت.[۴۸]

جنگ خیبر

در جنگ خیبر، پرچم سپاه اسلام در دست علی(ع) بود. وقتی که سپاه به قلعه رسید، یهودیان به سوی علی(ع) هجوم آوردند و یکی از آنان توانست با زدن ضربتی، سپر علی(ع) را از دستش بیندازد. در این هنگام، علی(ع) درب قلعه را از جا کند و آن را سپر خود قرار داد و پیوسته جنگید تا اینکه نبرد با پیروزی مسلمانان به پایان رسید. هنگامی که علی(ع) آن در را به زمین انداخت، چندین نفر تلاش کردند که آن را جابه جا کنند، اما نتوانستند.[۴۹] در این جنگ هم، علی(ع) با کشتن مَرحب، قهرمان بزرگ یهودیان خیبر، نقش اصلی را در پیروزی مسلمانان داشت.[۵۰]

لیلة المبیت

لیلةالمبیت همان شبی است که مشرکان مکه تصمیم داشتند از هر تیره ای از قبایل عرب، کسی را برای کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله، به خانه او بفرستند تا هر یک ضربتی به آن حضرت وارد آورند و بدین ترتیب بنی هاشم نتوانند به خونخواهی او برخاسته و با همه قبایل درگیر شوند.

جبرئیل خبر این توطئه را به پیامبر صلی الله علیه و آله رساند و بنا شد کسی به جای آن حضرت در بسترش بخوابد تا او مکه را به سوی مدینه ترک کند. آن شب، علی(ع) در بستر حضرت خوابید و مشرکان متوجه خروج پیامبر نشدند و زمانی که به خانه یورش بردند، با علی(ع) رو به رو شدند. آیه ۲۰۷ سوره مبارکه بقره، در بزرگداشت این واقعه و شأن امام علی(ع) نازل شده است و می فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه: و از میان مردم کسی است که جان خود را برای خشنودی خداوند می فروشد».[۵۱]

علی(ع) ضمناً متعهد شد که امانت های مردم را که نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بود، به صاحبانشان بازگرداند و همراه فواطم (فاطمه بنت رسول الله، فاطمه بنت اسد و فاطمه بنت زبیر)، در مدینه به پیامبر صلی الله علیه و آله ملحق شود.[۵۲]

۷. شهادت

امام علی(ع)، در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهل هجری، هنگامی که مشغول خواندن نماز صبح بود، با ضربت شمشیر زهرآلود عبدالرحمن بن ملجم مرادی زخمی شد[۵۳] و در بیست ویکم رمضان[۵۴] در سنّ ۶۳ سالگی[۵۵] به شهادت رسید.

حسنین علیهما السلام و عبدالله بن جعفر، او را غسل دادند و امام حسن(ع) بر پیکر پدرش نماز خواند.[۵۶] پیکر امام علی(ع)، شبانه تشییع و به صورت مخفیانه[۵۷] در نجف[۵۸] دفن شد.

فهرست منابع

  1. ابن اثیر جزری، عزالدین؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابة؛ بیروت: دارالفکر، طبع الأولی، ۱۴۰۹ ق.

۳ ابن جوزی، أبوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد؛ صفة الصفوة؛ تحقیق عبد السلام هارون؛ بیروت: موسسة الکتب الثقافیة، ۱۴۱۳ ق.

  1. ؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک؛ تحقیق محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، طبع الأولی، ۱۴۱۲ ق.
  2. ابن حنبل، احمد بن محمد؛ فضائل الصحابة؛ تحقیق عباس وصی الله بن محمد؛ قاهره: دار ابن الجوزی، ۱۴۳۰ ق.
  3. ابن خلکان، شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر؛ وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان؛ تحقیق احسان عباس؛ قم: منشورات الشریف الرضی، ۱۳۶۴.
  4. ابن صباغ مالکی، علی بن محمد بن احمد؛ الفصول المهمة فی معرفة الائمة؛ تحقیق سامی الغریری؛ قم: دار الحدیث، ۱۴۲۲ ق.
  5. ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن الحسن بن هبة الله بن عبد الله الشافعی؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تحقیق علی شیری؛ بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۵ ق.
  6. ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء الحافظ اسماعیل بن عمر؛ البدایة و النهایة؛ بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۷ ق.
  7. ابن مغازلی، علی بن محمد؛ مناقب أهل البیت علیهم السلام؛ تهران: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الإسلامیة، ۱۴۲۷ ق.
  8. ابوالفداء، اسماعیل بن علی بن محمود؛ تاریخ ابی الفداء المسمی المختصر فی اخبار البشر؛ تحقیق محمود دیوب؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق.
  9. بخاری، محمد بن اسماعیل؛ صحیح البخاری؛ تحقیق قاسم الشماعی الرفاعی؛ بیروت: دارالقلم، ۱۴۰۷ ق.
  10. بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر؛ انساب الأشراف؛ تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی؛ بیروت: دارالفکر، طبع الأولی، ۱۴۱۷ ق.
  11. بناکتی، داود بن محمد؛ تاریخ بناکتی روضة اولی الالباب فی معرفة التواریخ و الانساب؛ به کوشش جعفر شعار؛ تهران: سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸.
  12. ترمذی، محمد بن عیسی؛ سنن الترمذی؛ تحقیق صدقی محمد جمیل العطار؛ بیروت: دارالفکر، ۱۴۲۱ ق.
  13. حاکم حسکانی؛ عبیدالله بن عبد الله؛شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ تحقیق محمدباقر المحمودی؛ طهران: مؤسسة الطبع و النشر، ۱۴۱۱ ق.
  14. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود؛ الأخبار الطوال؛ تحقیق عبدالمنعم عامر؛ قم: منشورات الرضی، ۱۳۶۸.
  15. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام؛ تحقیق عمر عبدالسلام تدمری؛ بیروت: دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳ ق.
  16. زرندی حنفی، جمال الدین محمد بن یوسف؛ معارج الوصول إلی معرفة آل الرسول و البتول؛ تهران: مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، [بی تا].
  17. سبط بن جوزی، یوسف بن قزغلی البغدادی؛ تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمة؛ قم: منشورات الشریف رضی، ۱۴۱۸ ق.
  18. صفدی، صلاح الدین خلیل بن ایبک؛ الوافی بالوفیات؛ بیروت: المعهد الالمانی، ۱۴۰۱ ق.
  19. صنعانی، عبدالرزاق بن همام؛ المصنف؛ لبنان: دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۱ ق.
  20. طبری، أبوجعفر محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک؛ تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم؛ بیروت: دارالتراث، طبع الثانیة، ۱۳۸۷ ق.
  21. عسقلانی، احمد بن علی بن حجر؛ الإصابة فی تمییز الصحابة؛ تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، طبع الأولی، ۱۴۱۵ ق.
  22. قرطبی، ابوعمرو یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبدالبر؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ تحقیق بجاوی علی محمد؛ بیروت: دارالجیل، ۱۴۱۲ ق.
  23. قشیری النیشابوری، مسلم بن الحجاج؛ صحیح مسلم؛ بیروت: دار ابن حزم، ۱۴۱۹ ق.

الب گنجی شافعی، محمد بن یوسف؛ کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب(ع)؛ تصحیح محمد هادی الامینی؛ طهران: دار احیاء تراث اهل البیت علیهم السلام، ۱۴۰۴ ق.

  1. نسائی، احمد بن شعیب؛ السنن الکبری؛ تحقیق عبدالغفار سلیمان البنداری؛ سید کسروی حسن؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱ ق.
  2. واقدی، محمد بن سعد کاتب؛ الطبقات الکبری؛ تحقیق عبدالقادر عطا؛ بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ ق.

پی نوشت ها:

[۱] محمد بن جریر طبری؛ تاریخ طبری؛ ج ۵، ص ۱۵۳.

[۲] داود بن محمد بناکتی؛ تاریخ بناکتی؛ ص ۹۸.

[۳] ابن صباغ مالکی؛ الفصول المهمة؛ ج ۱، ص ۱۷۱.

[۴] علی بن محمد ابن مغازلی؛ مناقب اهل البیت(ع)؛ ص ۵۵.

[۵] محمد بن جریر طبری؛ تاریخ طبری ج ۲، ص ۳۱۴.

[۶] عبد الرزاق بن همام صنعانی؛ المصنف؛ ج ۵، ص ۳۲۵.

[۷] محمد بن سعد کاتب واقدی؛ الطبقات الکبری؛ ج ۳، ص ۱۵.

[۸] ابو الفرج ابن الجوزی؛ المنتظم؛ ج ۵، ص ۶۶.

[۹] محمد بن جریر طبری؛ تاریخ طبری، ص ۳۱۰.

[۱۰] علی بن حسن ابن عساکر؛ تاریخ مدینة دمشق؛ ج ۴۲، ص ۷۳.

[۱۱] احمد بن شعیب نسائی؛ السنن الکبری؛ ص ۱۲۶.

[۱۲] ابو الفرج ابن الجوزی؛ صفة الصفوة ؛ ج ۲، ص ۵.

[۱۳] محمد بن یوسف گنجی شافعی؛ کفایة الطالب؛ ص ۵۴.

[۱۴] ابن اثیر جزری؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابة؛ ج ۱، ص ۴۹۰.

[۱۵] عبیدالله بن عبدالله حسکانی؛ شواهد التنزیل؛ ج ۲، ص ۳۹۴.

[۱۶] محمد بن اسماعیل البخاری؛ صبیح البخاری؛ ج ۶، ص ۵۰۲.

[۱۷] شمس الدین محمد ذهبی؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام؛ ج ۳، ص ۶۲۷.

[۱۸] ابن صباغ مالکی؛ پیشین، ص ۲۴۵.

[۱۹] همان؛ ص ۲۳۷.

[۲۰] همان، ص ۲۴۰.

[۲۱] محمد بن عیسی الترمذی؛ سنن الترمذی؛ ج ۶، ص ۷۸.

[۲۲] ابن اثیر جزری؛ پیشین، ج ۳، ص ۶۰۵.

[۲۳] ابو الفرج ابن الجوزی؛ پیشین، ج ۱، ص ۱۶۵.

[۲۴] مسلم بن حجاج نیشابوری؛ صحیح مسلم؛ ج ۴، ص ۱۴۸۹.

[۲۵] احمد بن یحیی بلاذری؛ انساب الاشراف ؛ ج ۲، ص ۹۱.

[۲۶] احمد بن محمد بن حنبل؛ فضائل الصحابة؛ ص ۲۴۴.

[۲۷] محمد بن اسماعیل البخاری؛ صحیح البخاری؛ ج ۳، ص ۷۹.

[۲۸] ابن اثیر جزری؛ پیشین، ج ۳، ص ۵۹۵.

[۲۹] محمد بن عیسی الترمذی؛ پیشین، ص ۷۸.

[۳۰] احمد بن شعیب نسائی؛ پیشین، ص ۵۶.

[۳۱] اسماعیل بن عمر دمشقی؛ البدایة و النهایة؛ ج ۷، ص ۳۴۳.

[۳۲] ابن اثیر جزری؛ پیشین، ص ۶۰۷.

[۳۳] احمد بن یحیی بلاذری؛ پیشین، ج ۲، ص ۱۵۰.

[۳۴] عبیدالله بن عبدالله حسکانی؛ شواهد التنزیل؛ ج ۱، ص ۵۱۷.

[۳۵] ابن اثیر جزری؛ پیشین، ص ۵۹۹.

[۳۶] همان، ص ۵۹۷.

[۳۷] خلیل بن ایبک الصفدی؛ الوافی بالوفیات؛ ج ۲۱، ص ۲۷۲.

[۳۸] احمد بن علی عسقلانی؛ الاصابة فی تمییز الصحابة؛ ج ۴، ص ۴۶۷.

[۳۹] محمد بن یوسف زرندی؛ معارج الوصول؛ ص ۳۹.

[۴۰] یوسف بن عبد الله قرطبی؛ الاستییاب فی معرفة الاصحاب؛ ج ۳، ص ۱۱۰۱.

[۴۱] شمس الدین محمد ذهبی؛ پیشین، ص ۶۳۷.

[۴۲] ابن صباغ مالکی؛ پیشین، ص ۲۸۱.

[۴۳] احمد بن یحیی بلاذری؛ پیشین، ص ۱۲۱.

[۴۴] همان، ص ۱۲۴.

[۴۵] ابن اثیر جزری؛ پیشین، ص ۵۸۸.

[۴۶] محمد بن جریر طبری؛ تاریخ طبری؛ ج ۲، ص ۵۱۴.

[۴۷] علی بن حسن ابن عساکر؛ تاریخ مدینة دمشق؛ ج ۴۲، ص ۷۱.

[۴۸] ابن صباغ مالکی؛ پیشین، ص ۳۳۸ – ۳۴۷.

[۴۹] شمس الدین محمد ذهبی؛ پیشین، ص ۶۲۶.

[۵۰] اسماعیل بن عمر دمشقی؛ پیشین، ص ۲۲۴.

[۵۱] احمد بن علی عسقلانی؛ پیشین، ج ۴، ص ۴۶۷.

[۵۲] ابن صباغ مالکی؛ پیشین، ص ۲۸۸ و ۲۸۹.

[۵۳] محمد بن جریر طبری؛ پیشین؛ ج ۵، ص ۱۴۵.

[۵۴] اسماعیل بن عمر دمشقی؛ پیشین، ص ۳۳۰.

[۵۵] یوسف بن عبد الله قرطبی؛ پیشین، ص ۱۰۹۴.

[۵۶] احمد بن یحیی بلاذری؛ پیشین، ص ۴۹۶.

[۵۷] شمس الدین محمد ذهبی؛ پیشین، ص ۶۵۰ و ۶۵۱.

[۵۸] اسماعیل بن علی ابو الفداء؛ تاریخ ابی الفداء؛ ج ۱، ص ۲۵۲.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.