حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

سه شنبه, ۴ دی , ۱۴۰۳ 23 جماد ثاني 1446 Tuesday, 24 December , 2024 ساعت ×
بررسی تحلیلی مبانی ارزش شناختی تعلیم و تربیت اسلامی از منظر استاد مطهری به منظور تدوین الگوی مدرسه مطلوب
24 سپتامبر 2021 - 14:28
شناسه : 2557
بازدید 1145
18

طرح مسأله تعلیم و تربیت، مهم ترین بخش تعلیمات و معارف ادیان آسمانی، به خصوص دین مبین اسلام را تشکیل می دهد. در تاریخ آموزش و پرورش نیز برنامه ریزان همواره در جست وجوی شاخص ها و استانداردهای مدرسه ی مطلوب بوده اند. به عبارتی تاسیس و آماده سازی مدارس مطلوب، از دغدغه های همیشگی […]

ارسال توسط : نویسنده : بهشتی، سعید / ایمانی نائینی، محسن / میرزائی، لیلا منبع : پژوهش های اخلاقی » بهار 1398 - شماره 35 ,
پ
پ

طرح مسأله

تعلیم و تربیت، مهم ترین بخش تعلیمات و معارف ادیان آسمانی، به خصوص دین مبین اسلام را تشکیل می دهد. در تاریخ آموزش و پرورش نیز برنامه ریزان همواره در جست وجوی شاخص ها و استانداردهای مدرسه ی مطلوب بوده اند. به عبارتی تاسیس و آماده سازی مدارس مطلوب، از دغدغه های همیشگی همه ی نظام های آموزشی بوده است. اگر کشوری بخواهد به عزّت مادی، به سعادت معنوی، به سیطره ی سیاسی، به پیشروی علمی و به آبادانی زندگی دنیا دست پیدا کند، باید به آموزش و پرورش به عنوان یک کار بنیادی بپردازد. در این میان، مطالعه ی تاریخ تفکّرات و اندیشه های حکما، اندیشمندان و فلاسفه ی تعلیم و تربیت، به جهت استخراج فلسفه ی تعلیم و تربیت، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و محلّ تامّل و گفت وگوی پژوهشگران واقع شده است.

با مطالعه ی آرا و افکار متعدد فلسفی درمی یابیم که هر یک از آن ها روش خاصی را جهت تعلیم و تربیت انسان ارایه کرده و با توجه به اهداف از پیش تعیین شده، برنامه های خود را در قالب بایدها و نبایدها به آحاد جامعه ترویج می دهند. شهید مطهری، بدون شک یکی از برجسته ترین متفکران جهان اسلام است. اهمیت ایشان در جامع الاطراف بودن و روش مند بودن نظام فکری اوست. همواره فلاسفه، اساسی ترین نقش را در تدوین مکاتب تربیتی ایفا کرده اند. آنان با ارایه ی نظام مشخصی که بخشی از آن، برگرفته از نحوه ی تفکرشان نسبت به ارزش ها بوده است، درصدد تبیین آرای تربیتی برآمده اند. در واقع کسانی که در تعیین مکاتب و اهداف تربیتی سهیم بوده اند، یا فیلسوف بوده اند و یا از تفکر فلسفی حاکم بر زمان خود پیروی کرده اند.

هدف از این تحقیق، ارایه ی الگوی مدرسه ی مطلوب بر اساس تحلیل مبانی ارزش شناختی شهیدمطهری می باشد تا بتوان بستر اجرایی روشنی برای دیدگاه های این متفکّر اسلامی پدید آورد و بر اساس مبانی ارزش شناختی ایشان، نظام مطلوب مدرسه را ترسیم نمود. سئوالات پژوهش عبارت است از: مبانی ارزش شناختی ازمنظراستاد مطهری چیست؟ الگوی مدرسه ی مطلوب، براساس مبانی ارزش شناختی استاد مطهری چه ویژگی هایی دارد؟

بررسی پیشینه ی پژوهش نشان داد که: بانشی (۱۳۸۸) به بررسی اهداف نظام تعلیم و تربیت از دیدگاه استاد مطهری پرداخته است. . بصیری خواه (۱۳۹۵) در پژوهش خود نشان داده است که: به عقیده ی استاد، رئالیسم اسلامی دارای یک نظام تربیتی خاص است که برجهان بینی آن متّکی است و توحید، اساس و پایه ی جهان بینی آن است. جمشیدی (۱۳۹۲) به هستی شناسی فرهنگی استاد مطهری پرداخته است. خرّم آبادی (۱۳۹۵) با پژوهش خود به این نتیجه رسیده است که: عمل به ارزش شناسی استاد می تواند جامعه را در مسیر رشد و بالندگی و کمال قرار دهد. خضرایی (۱۳۹۵) با بررسی روش های تعلیم و تربیت استاد مطهری، به روش الگویی، تذّکر، موعظه، نصیحت، تکریم و احترام که برخاسته از ویژگی های ذاتی و فطری انسان است می رسد. شمشیری و دوستداری (۱۳۸۹) پس ازتعریف تربیت و اخلاق از منظر شهید مطهری، هدف از تربیت اخلاقی استاد را دست یابی به سعادت و کمال عنوان می کنند. صاحبکار (۱۳۸۸ ) ماهیت انسان را از دیدگاه استاد مطهری، در پذیرش اصالت روح انسان معرّفی می کند. صالحی و همکاران (۱۳۹۴) در نگاهی جامع به تعلیم و تربیت استاد مطهری، می نویسند: “استاد، بر پرورش انسان مقرّب الهی تاکید دارد و پروش نیروی فکر، حسّ مسئولیت اجتماعی، نیروی ایمان، حسّ زیبا گرایی، نیروی اراده و اختیار و پرورش جسم از جمله اهداف تعلیم و تربیت استاد مطهری می باشند. ملکی (۱۳۹۰) اصول تعلیم و تربیت از دیدگاه استاد مطهری را ارایه نموده و می نویسد: در تربیت اسلامی هدف غایی، الهی شدن آدمی است.

از مجموع آن چه که در باب تحقیقات در خصوص موضوع مورد پژوهش آمد، چنین استنباط می گردد که، به جز یک مورد که مبانی فلسفی استاد را به طور کامل در هر چهار مبنا مورد مطالعه و بررسی قرارداده است، مابقی محققان هر یک، به تنهایی یا به اصول تعلیم و تربیت از منظر استاد پرداخته اند یا اصول و اهداف و روش ها. عدّه ای دیگر از محققان نیز فقط ارزش شناختی یا انسان شناختی و معرفت شناختی استاد را مورد مطالعه قرار داده و تنها یک تحقیق به جهان شناختی آن هم، فقط جهان شناختی فرهنگی استاد پرداخته است. در هیچ یک از تحقیقات به ارایه ی مدلی مطلوب از مدرسه با نگاه همه جانبه به مبانی فلسفی ارزش شناختی استاد مطهری نپرداخته اند. از این رو محقق در این مقاله با نظر به ضرورت ارایه ی الگویی کاملا اسلامی برای مدارس، براساس استنتاج از مباحث مرتبط با مبانی فلسفی ارزش شناختی استاد مطهری،الگویی نه تنها برای ایران، بلکه جهت استفاده در سایرجوامع اسلامی ارایه داده است.

۱. مبانی نظری و روش شناسی

در بحث از روش های پژوهش، حرکت بشر از روش های سازمان نایافته به روش های کمی، از روش های کمی به روش های کیفی و سپس روی آوری به روش های ترکیبی و آمیخته حائز توجّه است. گرچه نمی توان همه ی این حرکت را یک خط سیر دانست و آن را سرنوشت محتوم همه ی علوم قلمداد کرد، امّا دست کم تمایل امروز حوزه های علوم انسانی و علوم اجتماعی به روش های سازمان یافته و ترکیبی را می توان به وضوح مشاهده کرد. معرّفی روش های کیفی در حوزه ی تعلیم و تربیت که به طور ذاتی تحقیقات آن با این گونه روش ها، قابل انجام است با محدودیت های بیشتری مواجه بوده است. حامیان تصوّر کمی نگر، که روش را مساوی با اندازه گیری می دانند، هر چند دّقت لازمه ی هر روش پژوهشی است، امّا مغالطه ای که در این معادله روی داده است، این است که دقّت، تنها به دقّت کمی فرو کاسته شده، در حالی که عدد تنها گونه ای از دقّت، آن هم در برخی عرصه ها فراهم می آورد. دقّت های مفهومی و منطقی، گونه ی دیگری از دقّت را به نمایش می گذارند که نمی توان آن ها را به جامه ی عدد درآورد و با این حال جای آن ها در عالم اندیشه و پژوهش، جایی محکم و غیرقابل حذف است. بنابراین نباید انتظار داشت که در عرصه ی فلسفه ی تعلیم و تربیت با جنبه نظری و فلسفی ویژه ی آن، روش های پژوهش به زبان اعداد بیان شود. (باقری، ۱۳۸۷: ۴۸ -۴۷ ). در پژوهش حاضر، نوع پژوهش، تربیتی از نوع بنیادی-کاربردی و روش مورد استفاده، تحلیلی-استنباطی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای (واقعی ومجازی) اطّلاعات جمع آوری و ابزار گردآوری اطّلاعات نیز فیش برداری است.

۱-۱- تعاریف:

الف. فلسفه ی تعلیم و تربیت اسلامی

فلسفه ی تعلیم وتربیت اسلامی، یکی از علوم فلسفی است که با روش تعقلی به بررسی و تبیین مبادی تصدیقی تعلیم و تربیت می پردازد (بهشتی،۱۳۷۷: ۷). به عبارتی، یکی ازعلوم فلسفی یا فلسفه های مضاف است که با روش تعقلی و استدلالی به تحلیل، تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت اسلامی می پردازد. به عبارت روشن تر فلسفه ی تعلیم و تربیت اسلامی، تحلیل و تبیین عقلانی و برهانی مبانی فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی است (بهشتی، ۱۳۸۹: ۲۷۷).

ب.الگو

الگو بازنمودی از واقعیت است که ساحت و انتظام ویژه ای دارد. الگو ها اغلب برای کمک در به تصویرکشیدن انتزاعیات و امور غیرقابل دید مورد استفاده قرار می گیرند. الگو کمک می کند فرایند، به عناصر تشکیل دهنده ی اثر آن تجزیه شود. این کنش، کار مطالعه و بحث درباره ی یک پدیده را آسان می کند. از این رو الگو، نمودی بین پدیده ای است که به شکل کلامی، گرافیکی، فیزیکی و نمادین تحقق می یابد ( آقازاده، ۱۳۹۰: ۷۲). در پژوهش حاضر، الگو به عنوان “مدلی مفهومی ” با هدف ساده سازی و قابل فهم کردن مفاهیم انتزاعی مبنای ارزش شناختی استاد مطهری و ارایه ی الگوی مدرسه ی مطلوب بر اساس مبنای مذکور در نظر گرفته شده است.

ج. مدرسه ی مطلوب

مدرسه ی مطلوب فضای اجتماعی (جامعه ای) هدفمندی است که از طریق زنجیره ای از موقعیت ها، فرصت حرکت رشدیابنده و تعالی بخش را برای متربیان فراهم می سازد، که در آن شایستگی های لازم برای درک و بهبود موقعیت خود و دیگران از طریق یادگیر های رسمی و غیر رسمی کسب می شود. به طور کلی برخورداری از حیات طیبه و تحقق جامعه ی صالح، نیازمند مدرسه ی صالح است و در فلسفه ی تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران، تعبیر مدرسه ی صالح، به عنوان جلوه ی جامعه ی صالح برای مدرسه ی مطلوب انتخاب گردیده است (سند تحول بنیادین در نظام جمهوری اسلامی ایران، وزارت آموزش وپرورش، ۱۳۹۰: ۲۷۸). در تحقیق حاضر مراد از مدرسه ی مطلوب، الگوی مدرسه ای است که با تحلیل مبنای ارزش شناختی استاد مطهری ترسیم خواهد شد.

د. ارزش شناختی

یکی از مبانی فلسفی و متعلق ادراکی عملی عقل نظری است، که چهارمین هدف واسطه ای تربیت عقلانی به شمار می آید (بهشتی،پیشین: ۱۶۲). در پژوهش حاضر، مبانی ارزش شناختی استاد مطهری مورد نظر می باشد.

یافته ها:

۱-۲- مبانی ارزش شناختی از منظر استادمطهری (ره)

الف. درد قرب حق

استاد مطهری می فرماید: “چیزهایی که به آن ها ارزش انسانی گفته می شود و معنویات انسانی و ملاک انسانیت انسان است، شامل خیلی چیزها است، ولی می توان همه ی ارزش ها را در یک ارزش خلاصه کرد و آن، درد داشتن و صاحب درد بودن است. چرا که انسان حقیقتی است که از اصل خود جدا شده و دور مانده و از دنیای دیگر برای انجام رسالتی آمده است و این دور ماندگی از اصل است، که در او شدت و عشق و ناله و احساس غربت آفریده است. درد انسان طبق مکتب اسلام فقط درد خداست، درد دوری از حق است و میل او میل بازگشت به قرب حق و جوار رب العالمین است و انسان به هر مقام و کمالی برسد باز احساس می کند که به معشوق خود نرسیده است (مطهری،۱۳۷۲: ۷۹ – ۸۰).

ب. عبادت

انسان عاشق کمال مطلق است و عاشق هیچ چیز دیگری نیست. یعنی عاشق ذات حق است. عاشق خداست. همان کسی که منکر خداست، عاشق خداست. حتّی منکرین خدا نمی دانند که در عمق فطرت خود عاشق کمال مطلق اند، ولی راه را گم کرده اند، معشوق را گم کرده اند. پیغمبران نیامده اند که عشق خدا و عبادت خدا را به بندگان یاد دهند، این فطری هر انسانی است، بلکه آمده اند که راه های کج و راست را نشان دهند. آمده اند بگویند: ای انسان، تو عاشق کمال مطلقی، ولی اشتباه می کنی. درد انسان آن درد خدایی است که اگر پرده های اشتباه از جلو چشمش کنار رود و معشوق خود را پیدا کند، به صورت همان عبادت های عاشقانه ای درمی آید که در علی(ع) سراغ داریم. قرآن عجیب سخن می گوید: ای اهل ایمان، از نماز استمداد کنید و مدد بگیرید و از صبر که مفسّرین گفته اند: مقصود، روزه است یا حداقل روزه، یکی از اقسام صبر است. چه مددی است که می توانیم از نماز بگیریم؟ چه مددی است که از عبادت خدا و خدا پرستی می توانیم بگیریم؟ هر مددی که از این جا می شود، می توان گرفت. اگر شما می خواهید در اجتماع یک مسلمان واقعی باشید و می خواهید یک مجاهد نیرومند باشید، باید نمازخوان خالص و مخلص باشید. اخلاص، یعنی عمل فقط برای خدا باشد، اغراض دیگر وارد نشود (۱۳۴ ).

ج. خدمت به خلق خدا، مادر دوم ارزش ها

یکی از ارزش های قاطع و مسلّم انسان که اسلام آن را صد در صد تایید می کند و واقعا ارزش انسانی است خدمتگزار خلق خدا بودن است. در این زمینه پیغمبر اکرم(ص) زیاد تاکید فرموده است. خدمت به انسان، ارزش والایی است، ولی انسان به شرط انسانیت. علی(ع) می فرماید: اگر من این جا شکم خود را سیر کنم، شاید در عراق و کوفه و یمامه و سواحل خلیج فارس و در حجاز کسانی باشند، که امید به یک قرص نان را هم نداشته باشند. به این می گویند درد خلق خدا، این را می گویند معیار انسانیت و به تعبیر صحیح تر مادر دوم ارزش ها (مطهری، ۱۳۹۵: ۶۹-۷۱).از نظر معیارهای اسلامی، انسان، کسی است که درد خدا را داشته باشد و چون درد خدا را دارد، درد انسان های دیگر را هم دارد. پیغمبر(ص) حریص نجات مردم است. حریص بهبود بخشیدن به دردهای مردم است. این می شود درد خلق داشتن (مطهری، ۱۳۹۵: ۶۹-۷۱).

د. آزادی

آزادی، یکی از بزرگ ترین و عالی ترین ارزش های انسانی است و به تعبیر دیگر جزء معنویات انسان است. آزادی برای انسان، ارزشی مافوق ارزش های مادی است. انسان هایی که بویی از انسانیت برده اند حاضرند با شکم گرسنه و تن برهنه و در سخت ترین شرایط زندگی کنند، ولی در اسارت یک انسان دیگر نباشند. محکوم انسان دیگر نباشند و آزاد زندگی کنند. امّا بعضی افراد می گویند بشریت و بشر یعنی آزادی و غیر آزادی ارزش دیگری وجود ندارد. یعنی می خواهند تمام ارزش ها را در این یک ارزش که نامش آزادی است محو کنند. امّا آزادی تنها ارزش نیست، ارزش دیگر عدالت است، ارزش دیگر حکمت است، ارزش دیگر عرفان است. آزادی، یکی از بزرگترین و عالی ترین ارزش های انسانی است (مطهری، ۱۳۷۳: ۴۸).

درد جامعه ی بشری امروز این است که آزادی اجتماعی را تامین می کند، ولی به دنبال آزادی معنوی نمی رود، یعنی نمی تواند، قدرتش را ندارد. چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت انبیا، دین، ایمان و کتاب های آسمانی، نمی توان تامین کرد (مطهری، پیشین: ۱۹). برترین نوع آزادی، آزادی معنوی است. چنان که این نوع آزادی در انسان نباشد، انسان به دیگر انواع آزادی نائل نخواهد شد. اما آن چه مقدم بر این هاست، نجات انسان از خودی خود و از نفس امّاره ی خود است، تا انسان از خود محدود خودش نجات پیدا نکند، هرگز از اسارت طبیعت و اسارت انسان های دیگر نجات پیدا نمی کند (همان: ۹۸).

تفاوتی که میان مکتب انبیاء و مکتب های بشری هست، در این است که پیغمبران آمده اند تا علاوه بر آزادی اجتماعی، به بشر آزادی معنوی بدهند و آزادی معنوی است که بیشتر از هر چیز دیگر ارزش دارد. آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسّر و عملی نیست. (مطهری، ۱۳۹۵: ۳۰۹-۳۱۱).

ه. احقاق حق

در اسلام صحبت عقیده نیست، صحبت حق است و زندگی این است که انسان حق را پیدا کند و در راه حق، جهاد کند (مطهری، پیشین: ۲۰۶ – ۲۰۹). از نظر اسلام حق هم گرفتنی است و هم دادنی. یعنی از دو جبهه باید برای استیفای حق مبارزه کرد. اسلام آن کسی را که حق را ربوده است، با تعلیم و تربیت خودش آماده ی پس دادن می کند، ولی به این قناعت نمی کند. در عین حال به آن کسی که حقّش ربوده شده می گوید: حق گرفتنی است. تو هم باید برای حق خودت قیام کنی و آن را بگیری. امام علی(ع) در نامه ی معروف خودشان به مالک اشتر از پیغمبر(ص) نقل می کند: «هیچ امّت و قومی به مقام قداست و تقدیس و به مقام ترقّی نمی رسد، مگر آن که قبلا این مرحله را گذرانده باشد که ضعیف در مقابل قوی بایستد و حقّ خود را مطالبه کند، بدون آن که زبانش به لکنت بیافتد (۲۳۷ ).

و. قدرت و شجاعت

اسلام قدرت را تبلیغ کرده است، امّا قدرتی که نه تنها قدرت نیچه ای نیست، بلکه قدرتی است که از آن همه ی صفات عالی انسانیت مانند: مهربانی و رحم و شفقت و احسان برمی خیزد. شجاعت، در اسلام یک حقیقت ممدوح است. در آن حد قدرت داشتن که کسی نتواند، انسان را خوار و ذلیل کند در اسلام، امری ممدوح است (۲۲۹ -۲۳۱ ). پیغمبر اکرم(ص) می فرماید: “دو چیز برای مومن سزاوار نیست، یکی بخل و دیگری ترس.”

حضرت علی(ع) درباره ی مومن می فرماید: “مومن، روحش از سنگ خارا سخت تر و محکم تر است. “علی(ع) در نهج البلاغه چه قدر دعوت به قوّت و قدرت کرده است و ضعف را شایسته ی جامعه ی اسلامی نمی داند (۲۳۵-۲۳۳). پس در اسلام، قدرت ستایش شده اما قدرت و توانایی یک ارزش از ارزش های انسانی در کنار چندین ارزش دیگر است. دراسلام قدرت، یک ارزش از مجموعه ی چندین ارزش متعادل در انسان است. وقتی این ارزش در کنار سایر ارزش ها قرار گرفت، آن وقت شکل دیگری پیدا می کند (۲۳۹-۲۴۰).

آدمی که دلش می خواهد دائما از همه ی مردم انتقام بگیرد و بد همه ی مردم را می خواهد و آن کسی که سادیسم دارد و همیشه می خواهد آزارش به دیگران برسد، کارهایش از قدرت نیست، بلکه ناشی از ضعف است. انسان هر چه مقتدرتر باشد، حسد و کینه اش کمتر است. امام حسین “علیه السلام ” می فرماید: “إن المقدرة تذهب بالحفیظة ” قدرت، کینه را از بین می برد. یعنی وقتی انسان در خود احساس قدرت کند، نسبت به دیگران کینه ندارد. در نقطه ی مقابل، آدم ضعیف است که همیشه کینه ی دیگران را در دل دارد، آدم ضعیف است که همیشه نسبت به دیگران حسادت می ورزد. انسان قوی و مقتدر و یک روح مقتدر، هرگز غیبت نمی کند. پس در مکتب اسلام، بدون شک قدرت، یک ارزش و یک کمال انسانی است. اما اسلام، تنها ارزش انسان را قدرت نمی داند و در کنار آن، به ارزش های دیگری هم قائل است و ثانیاً تعبیر قدرت در اسلام با تعبیری که آقای نیچه و سوفسطائیان و ماکیاول و امثال این ها از قدرت می کنند متفاوت است. اسلام، قدرت هایی را تقویت و تحکیم می کند که خیر جامعه در آن است (مطهری، ۱۳۹۲: ۶۴-۵۶).

ز. عدالت

قرآن، اصل عدالت را می پذیرد و بلکه فوق العاده برای آن اهمیت و ارزش قائل است. ولی نه به عنوان این که عدالت هدف نهائی است و یا این که عدالت مقدّمه است، برای این که انسان در این دنیا خوش زندگی کند، بلکه زندگی خوش دنیا را هم در سایه ی نوعی توحید عملی و مقدّمه ی آن می داند (مطهری، پیشین: ۸۵). بحث جبر و اختیار خود به خود “بحث “عدل” را به میان می آورد. زیرا رابطه ی مستقیمی است میان اختیار و عدل از یک طرف و جبر و نفی عدل از طرف دیگر (مطهری، پیشین: ۱۴).

ح. اراده

پیامبراکرم(ص) خطاب به جوانان مسلمان که کدام یک قوی تر و زورمندتر هستند، می فرماید: “من معیاری به دست شما می دهم که کدام یک از شما قوی تر هستید؟ فرمود: کسی که نفسش او را به سوی معصیتی ترغیب کند و در او میل معصیت باشد و در مقابل آن میل ایستادگی کند، این که انسان از چه چیزی خوشش بیاید و گناه و معصیت باشد؛ ولی در مقابل نفس خودایستادگی کند. پیغمبر(ص) در این جا، قدرت اراده را در مقابل میل نفسانی مطرح کردند. زور فقط این نیست که انسان سنگی را از زمین بردارد و قدرت، فقط این نیست که وزنه ی بسیار سنگینی را به دوش کشد. این یک نوع قدرت است که قدرت عضلانی است. قدرتی است که در عضلات حیوان ها هم وجود دارد و وجه مشترک انسان و حیوان است. نه این که بخواهم بگویم این نوع قدرت، کمال نیست. زور هم برای انسان یک کمال است ولی بالاتر از قدرت عضلانی قدرت اراده است. قدرت اراده این است که انسان بتواند در مقابل نفسانیات خود ایستادگی و مقاومت کند و باز پیغمبر(ص) فرمود “اَشجَعَ الناس من غَلَبَ هَواه” از همه ی مردم، شجاع تر و دلاورتر و دلیرتر آن کسی است که بر هوای نفس خود پیروز شود (همان: ۲۶-۳۲).

ط. زهد و تقوا

معنویت، از ضرورت های زندگی فردی و اجتماعی است و بشرِیت منهای معنویت امیدی به بقایش نیست و خودش و تمدنش را که در آن قرار گرفته، به دست خود نابود خواهدکرد (بهشتی، ۱۳۹۳: به نقل ازمطهری: ۱۵۴). اسلام نمی گوید: مالکیت را از بین ببر تا “من” ها تبدیل به «ما» شوند. اسلام می گوید: انسان را بساز، انسان را خوب تربیت کن، به انسان ایده های عالی و والا بده که فرضاً مالک اشیاء هم باشد، اشیاء به او تعلّق داشته باشند، او دیگر به اشیاء تعلّق ندارد و بنده ی اشیاء نیست و آزاد است. انسان هایی در دنیا بوده و هستند که مالک اشیاء می باشند، ولی تربیتشان یک نوع تربیتی است که مملوک و بنده و اسیر اشیاء نیستند. زهد به معنی واقعی همین است. ترک دنیا در مفهوم نهج البلاغه ای همین است. یعنی آزاد زیستن از دنیا و بنده ی دنیا نبودن. تقوا به فرموده ی حضرت امیرالمومنین علی(ع)، دوای بیماری دل های شما و شفای مرض بدن های شما، درستی خرابی سینه های شما و مایه ی پاک شدن نفوس شما است (مطهری، ۱۳۷۲: ۱۹-۱۸).

ی. مسئولیت

آدمی اگر بخواهد از قید تکالیف و حقوق، خود را آزاد بداند، باید قبلاً از انسانیت استعفا بدهد و جزو جمادات و یا نباتات و حداقل جزو حیوانات درآید تا بتواند از آن چه از همه ی انسانیت و شرط انسانیت است، یعنی قبول وظایف و تکالیف و حقوق، خود را آزاد سازد. استاد مطهری، با بهره گیری از اوّلین خطبه ای که حضرت علی(ع)، پس از قبول خلافت ایراد فرموده اند، به تبیین حدود مسئولیت انسان پرداخته و می فرماید: انسان به حکم همان استعداد و شایستگی فطری، از یک طرف استحقاق بزرگی برای استفاده از مواهب خلقت دارد و از طرف دیگر، مسئولیت عظیمی نسبت به همه ی موجوداتی که در اختیار اوست، از جماد و نبات و حیوان تا چه رسد به مسئولیت های عظیمی که نسبت به انسان هایی مانند خود دارد (مطهری پیشین: ۱۰۶-۱۰۷).

ک. علم

علم و قدرت بر همه ی اشیا، مقدّمه است نه اصل و هم چنین است تزکیه ی نفس، همه ی این ها هدف ثانوی است. هدف است برای یکی و وسیله است برای دیگری (مطهری، ۱۳۷۲: ۸۵). در دنیا، تحولی به وجود آمده که همه ی کارها بر پاشنه ی علم می چرخد و چرخ زندگی بر محور علم قرار گرفته است. همه ی شئون حیات بشر با علم وابستگی پیدا کرده، به طوری که هیچ کاری و هیچ شانی از شئون حیاتی بشر را جز با کلید علم نمی توان انجام داد. اسلام نه عالم بی دین می خواهد، نه جاهل دین دار. به هر حال اگر ما می خواهیم، دین صحیح داشته باشیم، اگر می خواهیم از فقر رهایی یابیم، عدالت در میان ما حکم فرما باشد، آزادی و دموکراسی داشته باشیم و جامعه ی ما به امور اجتماعی علاقه مند باشد، منحصرا راهش علم است و علم. (مطهری، ۱۳۶۱: ۱۵۳-۱۵۲).

ل. تعادل درارزش ها

گاهی بعضی از ارزش ها، ارزش های دیگر را از بین می برند. اگر بنا باشد از جادّه ی معتدل اسلام خارج شویم، چه فرقی می کند، که عبادت گرایی جامعه گریز باشیم یا جامعه گرایی خدا گریز؟ در منطق اسلام، هیچ فرق نمی کند. قرآن هر دو گرایش را توام با یکدیگر ذکر کرده است. آن جا که جنبه های خدایی این دسته را ذکر می کند، عبادت کنندگان، ستایش کنندگان، روزه گیران، راکعان، ساجدان، بلافاصله پس از آن می گوید: همان ها که مصلح جامعه ی خود هستند و در جامعه امر به معروف و نهی از منکر می کنند. بنابراین در اسلام، این گرایش ها از یکدیگر تفکیک پذیر نیست. کسی که یکی از این ها را استخفاف کند، دیگری را هم استخفاف کرده است (همان: ۸۴-۸۶).

ما نمی توانیم در همه ی ارزش ها قهرمان باشیم، ولی در حدی می توانیم همه ی ارزش ها را با یکدیگر داشته باشیم. اگر انسان کامل نیستیم بالاخره یک انسان متعادل باشیم. آن وقت است که ما به صورت یک مسلمان واقعی در همه ی میدان ها در می آییم (۵۱-۵۰ ). اسلام تک ارزشی نیست، چشمی دارد که همه جا را می بیند، آن جا را که فلاسفه دیده اند اسلام بیش از فلاسفه دیده است. آن جا را که عرفا دیده اند، اسلام بهتر دیده است. آن جا را که مکتب محبّت می بیند، اسلام بیشتر دیده، آن جا را که مکتب قدرت دیده است، اسلام بهتر دیده و آن جا را که مکتب اجتماعی دیده، اسلام بهتر دیده (مطهری، پیشین: ۳۱۳).

۳. مدرسه ی مطلوب بر اساس مبانی ارزش شناختی شهید مطهری

۱- مدرسه ی مطلوب، به عنوان یک ارزش سعی در تربیت انسان های دردمند دارد. این مدرسه، فراگیران و کارگزاران مدرسه را صاحب درد تربیت می کند. آن هم درد دوری از حق تعالی. در این مدرسه درد داشتن انسان، به عنوان یک ارزش مطرح است. بنابراین برنامه هایی تدارک دیده می شود، که همگان درد دوری از حق و تمایل به قرب حق را حس کنند. این ویژگی از بحث استاد در ارتباط با ارزش های انسانی، استنتاج شده است. در مباحث تربیتی مدرسه ی مطلوب، سپاس گزاری از خداوند از جمله ارزش های مورد آموزش می باشد. نیایش و رسیدن به آرامش از قِبَل آن، ازبرنامه های مهم این مدرسه است. یافته ها نیز نشان می دهند که انسان های با ایمان، در اوج و حضیض های زندگی از جسم و روان سالم تری برخوردارند. این نسخه ای است که هم برای فراگیر، هم والدین و هم معلّمین در این مدرسه کاربرد دارد. استاد مطهری در بحث انسان و ارزش ها، از ارزش سپاسگزاری صحبت می کند و سپاسگزاری را آن زمان ارزش بیان می نماید که در آن انسان، فقط و فقط خدا را می بیند و بس.

۲-.دراین مدارس، براساس آن چه از آیات قرآن برمی آید، به جای تاکید بر تبلیغات بیرونی و اجبار و اکراه در پذیرش ارزش ها، سعی در ایجاد فضایی آکنده از آسایش و آرامش روحی و روانی می نمایند. ویژگی مذکور از مباحث استاد، پیرامون آزادی و اراده در انسان و نیز از اصل تکریم و احترام ایشان استنباط شده است.

۳- در مدرسه ی مطلوب، ارزش ها با تقلید کورکورانه منتقل نمی شوند، بلکه عقلانیت از ویژگی خاصّ این مدرسه می باشد و زمینه هایی فراهم می شود تا فراگیران در مقابل ارزش ها، رفتاری توام با تدبّر و تامّل و تفکر داشته باشند. ویژگی فوق از توضیحات استاد در ارتباط با سندیت و اعتبار و ارزش عقل در اسلام، استنباط شده است.

۴- در مدرسه ی مطلوب، ارزش ها فقط بر پایه ی امور مادی بنا نمی شوند. در این مدرسه به فراگیران آموزش داده می شود که ارزش، فقط در نفع مادی نیست. این ویژگی مدرسه ی مطلوب، از فرموده های استاد(ره) استنباط شده است که در اسلام، لذّات فقط منحصر به لذّات مادی نیست، همان گونه که انسان از علم لذّت می برد. هر چند علم از جنس ماده نیست. در مدرسه ی مطلوب، اهداف ارزشمند معنوی برای مدرسه، تدوین و تبیین می شود. زیرا اهداف ارزشمند می تواند باعث ارزشمندی فعالیت ها شود. در مدرسه ی مطلوب، هر چیزی ارزش، تلقی نمی شود. بلکه ارزش ها مقدّس هستند، بدین معنا که ارزش این را دارند، که فرد خود را و زندگیش را فدای آن کند. ویژگی مذکور از این فرموده ی استاد استنتاج شده است، که کارهای بزرگ باید منتهای آرزوی انسان باشد. یک مکتب انسانی جامع، نمی تواند از ارزش های معنوی بی نیاز باشد. استاد می فرماید: “ایدئولوژی نیازمند ارزش های مافوق مادی است. در سایه ی ارزش های معنوی، اهدافی نهفته است که باعث ارزشمندی آن ها می شوند”. در مدرسه ی مطلوب، سعی بر آن است که اهدافی را تدوین کنند که برای دانش آموزان و کارگزاران دارای جاذبه باشد. در غیر این صورت دانش آموزان به دنبال آن اهداف نخواهند رفت. این مبنای ارزش شناختی بر اساس تعریفی که استاد از مفهوم ارزش ارایه می دهد، برآورد شده است. ایشان معتقد است: هر کار اختیاری انسان در جهت یک هدف است. محال است انسان برای چیزی که جاذبه نداشته باشد، تلاش کند و به آن برسد.

۵- در مدرسه ی مطلوب، هم علم ارزشمند است و هم عمل. این مدرسه صرفاً علم آموزی نمی کند. از جانب دیگر صرفاً عمل گرا نیز نمی باشد. استاد می فرماید: معلومات، ما را در عمل هدایت می کنند و بین ادراکات ما و اشیای خارجی، رابطه ی مستقیم وجود دارد. کارگزاران مدرسه ی مطلوب به خوبی واقفند که تمام ایده ها و نظرات و آموزش ها در آموزش و پرورش، وابسته به نتایج عملی آن است.

۶- در مدرسه ی مطلوب، همان اندازه که به پرورش روح و روان فراگیران اهمیت داده می شود، به پرورش قدرت و توانایی ایشان نیز پرداخته می شود. بنابراین می توان گفت: در این مدرسه به بهداشت و نیز ساعات تربیت بدنی فراگیران توجّه و در راستای توانمند شدن آن ها برنامه ریزی می گردد، اما باز هم نباید به افراط کشیده شود. ارزش گذاری و تلاش برای سلامت، نگهداری، و توانمندی بدن هم یک ارزش است، اما تا جایی که در راستای رشد و تکامل روح باشد.

۷- مدرسه ی مطلوب، مدرسه ای است، که گاهی با تدارک برنامه هایی، خیر رساندن به خلق خدا و کمک و محبّت کردن به دیگران را به عنوان ارزش هایی مهم به دانش آموزان بیاموزد. در این مدارس، باید ایثار و مهربانی و رحمت را به کودکان و نوجوانان آموخت، ولی به ایشان گوشزد نمود، که اگر این ایثار و محبّت برای خودنمایی و از روی خودخواهی باشد، دیگر ارزشی نخواهد داشت و با تمام این احوال دانش آموزان می آموزند که خدمت به خلق نیز مقدّمه ای است، برای قرب به خدا. مربیان در برخوردهای فردی و گروهی خود به گونه ای رفتار می کنند که ویژگی های مهم اجتماعی مانند: همکاری، همیاری، ایثار، فداکاری، گذشت و خیرخواهی نسبت به دیگران و عدالت خواهی در آن ها تقویت شود. ویژگی مذکور، از بحثی که استاد(ره) تحت عنوان مادر دوم ارزش ها از آن نام می برد و آن را درد انسان نسبت به خلق خداوند می نامد، استنتاج شده است.

۸- در مدرسه ی مطلوب، آزاد بودن و زیر بار ذّلت و خواری نرفتن از جمله مفاهیم مورد آموزش است. فراگیران می آموزند، آزاده باشند و مدرسه، محلّی برای تمرین این ارزش انسانی است. معرّفی الگوی انسان های آزاده، می تواند روشی برای این آموزش باشد. استاد در بخش ارزش های انسانی از آزادی به عنوان یکی از بزرگترین و عالی ترین ارزش های انسانی نام می برد.

۹- مدرسه ی مطلوب، در پی تربیت عالِم صرف نیست. همان گونه که در پی تربیت عابد صرف نیز نمی باشد. در این مدرسه مصلحان اجتماعی عابد و عالم پرورش می یابند. این ویژگی از پاسخ استاد به آنان که بعضی ارزش ها را فدای ارزش های دیگر می کنند و عبادت گرای جامعه گریز یا جامعه گرای خداگریز پرورش می دهند، که در اسلام کاملاً مطرود می باشد، استنباط شده است.

۱۰- از دیگر ویژگی های مدرسه ی مطلوب، این است که متربّیان، تمرین مسئولیت پذیری می کنند. مسئولیت در قبال خویش که همانا مسئولیت اخلاقی است و مسئولیت نسبت به دیگران حتی محیط زیست و جماد و نبات و حیوانات. تثبیت و تقویت روح جمع گرایی و دیگرخواهی از کارهای مهم این مدارس می باشد، که وظیفه شناسی اجتماعی و تربیت یک شهروند مسئول را در پی خواهد داشت. کارها و مسئولیت ها بین همه تقسیم شده و ترتیبی اتخاذ می گردد که هر کس به فراخور توانایی خود به کاری تن دهد. زیرا باور دارند که زندگی اجتماعی از پیش نیازهای حرکت انسان به سوی کمال است. ویژگی فوق، از مباحث استاد راجع به ارزش تکلیف و مسئولیت استنباط شده است.

۱۱ – در مدرسه ی مطلوب، تقویت قدرت اراده یکی از ارزش های انسانی محسوب می شود. خدای متعال آدمیان را به گونه ای آفریده است، که هماره خود را بر سر دو راهی ها می بینند. هر یک از این دو راهی ها، بی کران و مرزناپذیر است. آدم ها می توانند از دست مایه های خدادادی برای کمال و تعالی خود بهره گیرند و به سعادت جاودانه برسند، یا آن ها را در راه سقوط و وانهادگی خود به کار برند. ویژگی فوق، از فرموده ی استاد پیرامون ارزش قدرت اراده استنباط شده که فرموده است: “قدرت اراده، این است، که انسان بتواند در مقابل خواسته های نفسانی خود ایستادگی و مقاومت کند “.

۱۲- عدالت محوری، ازاهمّ امور و فعالیت های کارگزاران مدرسه ی مطلوب می باشد. آن ها هم عدالت را اشاعه می دهند، هم انسان های عادل را به عنوان الگو به فراگیران معرّفی می کنند و هم خود عادلانه رفتار می کنند و آن را مقدّمه ی قرب خدا می دانند. استاد مطهری، در بحث و بررسی مفاهیم عدالت و ارزش عدالت در قرآن به این مهم پرداخته است.

۱۳ – در مدرسه ی مطلوب، همان قدر که دانش آموزی که حق کسی را می گیرد مورد آگاهی واقع می شود، دانش آموز ضعیف نیز مورد تحسین و تایید نمی باشد. در این مدرسه آموزش داده می شود: حق هم گرفتنی است و هم دادنی. ویژگی مذکور از مباحث استاد، پیرامون ارزش احقاق حق در اسلام گرفته شده است.

۱۴- مدرسه ی مطلوب، اخلاق را از مهمترین شاخص های تربیتی خود قرار می دهد و معیارهای اخلاقی را ثابت می داند. کارگزاران این مدرسه اخلاق مداری در مدرسه را وجهه ی همّت خود قرار می دهند. استاد معتقدند اختلاف طرز فکر ملل در افکار اعتباری است، نه در حقایق و ایشان نسبیت اخلاق را دروغ می داند.

۱۵ – در مدرسه ی مطلوب، تمام برنامه ها در جهت پرورش انسان متعادل است. دانش آموزان این مدارس باید در تمام دنیا ها باشند. هم در دنیای عبادت، هم در دنیای مبارزه، هم در دنیای قضاوت. بدین معنی که تمام ارزش ها به صورت متعادل در ایشان رشد نماید. این ویژگی در معرّفی انسان هایی که قهرمان همه ی ارزش های انسانی هستند، استنباط شده است.

الگوی مدرسه مطلوب شهید مطهری.PNG

الف. الگوی مدرسه ی مطلوب بر اساس تحلیل مبانی ارزش شناختی استاد مطهری(ره)

همان گونه که الگوی فوق نشان می دهد، در حلقه ی اول، مدرسه ی مطلوب بر اساس تحلیل مبانی ارزش شناختی استاد مطهری ویژگی های: خداآگاهی، ارزش مداری، عبادت، عدم پرورش انسان تک بعدی، پیشرو بودن در انسانیت و علم آموزی، حرکت به سوی کمال و اخلاق مدار بودن را نشان می دهد و با توجه به حلقه ی دوم، این مدرسه دارای ویژگی: تمرین عملی تقوا، خودآگاهی، پروراندن عشق به خدا در دل، ایجاد جاذبه در ارزش ها، پرورش انسان های آزاده، توام نمودن علم و عقل، اندیشه ورزی، تربیت انسان هایی که هم عالم هستند و هم اهل عبادت، همبسته نمودن علم و عمل، دعوت فراگیران به امور خیر،و با نظر به حلقه ی سوم، این ویژگی ها عبارتند از: تقویت قدرت اراده در فراگیران، تمرین مسئولیت پذیری، توجه به اصول ثابت انسانی، دعوت به ساده زیستی، پرورش فراگیران صاحب درد دوری از حق، حرکت فراگیران از درون خود به سوی معنویت، پرورش انسان هایی که نسبت به کمک به خلق حریص هستند، قائل بودن به فطری بودن گرایش های اخلاقی در انسان، و با توجه به حلقه ی آخر: معنوی دانستن ارزش ها، نسبی ندانستن امور اخلاقی، تدارک برنامه هایی در مسیر احقاق حق، تمرین عاطفه ی به جا داشتن، توام نمودن علم و ایمان، توجه به برنامه های تربیت بدنی در کنار پرورش روح، سپاسگزار بودن، تقویت ارزش علم و عدم اجبار در پذیرش ارزش ها را نشان می دهد.

نتیجه گیری

در تحلیل مبانی ارزش شناختی استاد مطهری، ویژگی هایی به شرح زیر برای مدرسه ی مطلوب استنباط می شود: تمام برنامه ها اعم از محتواهای درسی و فوق برنامه ها و روش های تدریس، باید بر آموزش مجموعه ای از ارزش ها استوار باشد، که بر مبنای جهان بینی اسلام بنا شده است. در آموزش ارزش ها، نباید خلایی دیده شود. در مدرسه ی مطلوب، ارزش هر فراگیری قبل از درجه ی علمی او به انسانیت او وابسته است. قبل از هر اقدامی اهدافی ارزشمند برای مدرسه تدوین می شود، اهدافی که مافوق ارزش های مادی است، امّا در عین حال همین اهداف را به گونه ای برای فراگیران، تبیین می کنند، که دارای جاذبه نیز باشد تا گفتار و کردار خود را بر آن اهداف ارزشمند، استوار نمایند. در این مدرسه، فقط علم آموزی مدّ نظر نمی باشد. بلکه در پی آن اقدام و عمل نیز مطمح نظر است. اخلاق مداری را وجهه ی همّت خود قرار می دهند و به فراگیران آموزش داده می شود، که اخلاق نسبی نیست. خوب، در همه جا و همه ی زمان ها خوب است. در این مدرسه سعی در پرورش انسان های صاحب درد دارد. آن ها که درد اصلیشان، دوری از خداوند است. از آن جا که استاد، تفکّر، خلاقیت و ابداع را یک اصل فطری می داند، محتوا و روش های تدریس، حول محور تقویت این اصول فطری باشد. برنامه های تربیت بدنی و پرورش جسم در مدارس به شکل جدی مورد تاکید قرار گیرد. با تدارک برنامه هایی ویژه، تمرین ایثار، محبّت، مهربانی، جزء برنامه های ثابت مدارس قرار گیرد، چرا که می تواند مقدّمه ای برای قرب الهی باشد. درس شرف و انسانیت و معنویت، اصل و اساس برنامه های مدارس باشد، نه صرفاً ارتقای معدل و امتیازات صوری دیگر. راز اداره ی مدارس بر مبنای محبّت باشد، همان گونه که خداوند راز آفرینش را در محبّت قرار داده است. مدارس، دانش آموزان را به عنوان قهرمانی در تمام ارزش ها تربیت کنند. به مسئولین و گزینش کنندگان مربیان توصیه می شود، مربیانی را که دغدغه ی دینی و اخلاقی ندارند، از بدنه ی آموزش و پرورش و مدارس حذف کنند. گفتنی است، که برنامه های توسعه ی تعلیم و تربیت خصوصاً در مدارس، اگر شامل فعالیت هایی هدفمند برای تحقق ارزش ها نباشد، برنامه هایی بیهوده وجز هدر دادن وقت و زحمت و بودجه چیز دیگری نخواهد بود، زیرا جهت دهنده ی اصلی دانش آموزان در فراگیری علم و تکنولوژی چیزی جز مباحث ارزشی نیست. می توان گفت: دستاورد اصلی و نو پژوهش حاضر، ، ارایه ی الگو ی مدرسه ی مطلوب بر اساس مبانی مذکور است که در هیچ یک از پژوهش ها و مقالات نوشته شده توسط محققین پیشین به چشم نمی خورد.

فهرست منابع

قرآن کریم

آقازاده، محرّم. (۱۳۹۰ ). تکنولوژی آموزشی بر پایه ی رویکرد ساخت گرایی، تهران: آییژ.

باقری، خسرو. (۱۳۸۷). نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران: مدرسه.

بانشی، سعید. (۱۳۸۸). تبیین نظام تعلیم و تربیت از دیدگاه شهید مطهری، پایان نامه ی کارشناسی ارشد: دانشگاه شیراز.

بصیری خواه، اسماعیل. (۱۳۹۱). اصول فلسفه ی تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه شهید مطهری.، ترجمه ی خدایار ابیلی، تهران: موسسه ی بین المللی.

بهشتی، سعید.(۱۳۷۷).زمینه ای برای بازاندیشی در فلسفه ی تعلیم وتربیت، ترجمه و تالیف سعید بهشتی، تهران: ویرایش.

بهشتی، سعید. (۱۳۸۹). تاملات فلسفی در تعلیم و تربیت، تهران: بین املل.

تاجدینی، علی. (۱۳۸۵ ). تعلیم و تربیت اسلامی در پرتو کلام استاد شهید مطهری، تهران: موسسه ی فرهنگی برهان: انتشارات مدرسه.

جمشیدی، مهدی. (۱۳۹۲). هستی شناسی فرهنگی آیت ا… مطهری، دو فصل نامه علمی- پژوهشی نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان، سال دوم: ۱.

خرم آبادی، یدالله و ملکی، سکینه. (۱۳۹۳). ارزش شناسی و تأثیر تربیتی آن از دیدگاه شهید مطهری(ره)، مقاله، فصل نامه ی ارزش شناسی و آموزش، سال اول: شماره ی ۲.

خضرایی شولایی فر، مریم. (۱۳۹۵). روش های تعلیم و تربیت اسلامی با تکیه بر دیدگاه استاد مطهری، مقاله، سال اول: شماره ۴.

رشیدی، شیرین. (۱۳۹۶). طراحی الگوی تربیت عقلانی بر مبنای قرآن کریم از منظر تبیین بنیان های معرفت شناختی آن، رساله ی دکترا، چاپ نشده، دانشگاه خوارزمی.

سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش. (۱۳۹۰). وزارت آموزش وپرورش.

شمشیری، بابک و دوستداری، اعظم. (۱۳۸۹). تبیین دیدگاه های اخلاقی شهید مطهری و استنتاج دلالت های تربیتی آن، مقاله چاپ شده، شیراز، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مطالعات اسلامی در علوم رفتاری.

صاحبکار، علی رضا. (۱۳۸۸). بررسی نظریه ی انسان شناسی شهید مطهری و دلالت های آن در حوزه ی تربیت اخلاق، پایان نامه ی چاپ نشده، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی.

صالحی، اکبر و همکاران. (۱۳۹۴ ). نگاهی جامع به تعلیم و تربیت اسلامی از دیدگاه شهید مطهری با تأکید بر اصول، اهداف و روش های تربیتی، فصل نامه ی پژوهش در مسایل تعلیم و تربیت اسلامی: شماره ی ۲۵

محبی، عظیم و همکاران. (۱۳۹۴ ). مدرسه در آینه ی تعالی. تهران، معین.

مطهری، مرتضی. (۱۳۶۱). گفتارهای معنوی، قم: صدرا.

مطهری، مرتضی. (۱۳۶۸). شرح مبسوط حکمت ۴، ۱۴، جلد ۲ و ۳، قم: صدرا.

مطهری، مرتضی. (۱۳۷۲). اصول تربیت در دوران کودکی، تهران: صدرا

مطهری، مرتضی. (۱۳۷۲). انسان کامل، تهران: صدرا.

مطهری، مرتضی. (۱۳۷۲). فلسفه ی اخلاق، تهران: صدرا.

مطهری، مرتضی. (۱۳۷۳). اسلام و مقتضیات زمان، قم: صدرا.

مطهری، مرتضی. (۱۳۷۲). انسان در قرآن، قم: صدرا.

مطهری، مرتضی. (۱۳۹۰). ارزش شناخت آزادی، مجله ی پگاه حوزه، ش: ۱۲۹.

مطهری، مرتضی. (۱۳۹۲). خدا در زندگی انسان، تهران: صدرا.

مطهری، مرتضی. (۱۳۹۳). تعلیم و تربیت دراسلام. تهران: صدرا

مطهری، مرتضی. (۱۳۹۵). انسان و سرنوشت، تهران: صدرا

مطهری، مرتضی. (۱۳۹۵). انسان و ایمان، تهران: صدرا

مطهری، مرتضی. (۱۳۹۵). مجموعه ی گفتارها، تهران: صدرا

ملکی، سکینه.(۱۳۹۴). بررسی مفاهیم انسان شناسی: هستی شناسی، شناخت شناسی و ارزش شناسی از دیدگاه شهید مطهری، پایان نامه، دانشگاه پیام نور، مرکز همدان.

www.motahari.ir

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.